پنجشنبه 16 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مرد در ميدان نباشد، خروس‌ها ابوالقاسم‌خان می‌شوند! ناصر مستشار

يک ضرب المثل کرمانشاهی می گويد؟ وقت مرد در ميدان نباشد ،خروس ابوالقاسم خان می شود!

در جمهوری اسلامی سالهاست که در فقدان يک اپوزيسيون و آلترناتيو مناسب برای آينده سياسی کشور ،همچنان خروس ها خود را ابوالقاسم خان جا می زنند.

دولت های بی کفايت فراوانی در ۳۳ ساله گذشته بر سرکار آمده اند ورفته اند و کشور را به روزسياه تر نشانده اند وهمچنان از بقايای نيروهای رژيم اسلامی بر کسب رياست واداره دولت به سبقت جوئی می پردازند!

براستی چرا رژيم اسلامی اينهمه می تواند مانور بدهد و اپوزيسيون بيکاره فقط خود را به تماشاگری و تحليل های وقايع بعضا ساختگی و بحران های ساختاری نظام مشغول نمايد؟

اينهمه زنان و مردان ورزيده سياسی و دانش آموخته مبارز که در داخل و خارج کشور زندگی می کنند اين روزها کجا هستند و چکار می کنند که تا کنون به اتحاد نرسيده اند تا برای کشور برنامه ای تهيه نمايند تا در غياب آنها خروس ها ابولقاسم نما کارزار سياسی را بدست نگيرند؟

از هم اکنون بخش وسيعی از اپوزيسيون داخل و خارج کشور که همواره بدنبال تضادها درونی بوده اند تا برای خود موضوعی رسانه ای ساخته تا از اين راه به يکی از کانديداهای فرضی ياری رسانند!

بخشی از نيروهای سياسی فقط به تفاسير رويدادها واکنش نشان می دهند وهيچگاه از خود برای اداره کشور برنامه ای ارائه نکرده اند.

اگر محمد رضا پهلوی نيز مانند آخوند ها می توانست به ترفند مشغول سازی مردم در انتخابات رنگارنگ و توخالی روی بياورد ،شايد تا به حال خاندان پهلوی در ايران در حال سلطنت می ماند.

اما شوربختانه استبداد شاه بدانجائی رسيده بود که در دهه چهل خورشيدی جبهه ملی را از فعاليت سياسی ممنوع کرده و عاقبت حتی نتوانست احزاب پان ايرانيست ، ايران نوين و حزب مردم را نيز تحمل نمايد وبناچار آنهارا منحل نمود و حزب دست نشانده خود يعنی « رستاخيز» را قانونی کرد و در همين راستا باقی مانده تلاطم سياسی جامعه را نابود نمود و همه زمينه ها را برای انقلاب اسلامی آماده نمود!

شاهنشاه فرمودند: «آنها که به قانون اساسی و رژيم شاهنشاهی و اصول انقلاب شاه و ملت مؤمنند و می خواهند فعالانه در زندگی سياسی سهم بگيرند بايد به حزب جديد بپيوندند. کسی حق ندارد جدا و کنار بماند. آنها که به اين اصول معتقد نيستند خائن و بی وطنند! که اگر اعمالی انجام دهند جايشان در زندان است و گرنه بايد از ايران بروند»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آياقهرمان سازی مشائی آغاز شده است؟
مردم مدودف احمدی‌نژاد را پس می‌زنند!
http://www.aftabnews.ir/vdccexqso2bqmi8.ala2.html
همه مانورهای سياسی که رژيم اسلامی از خود نشان داده ، کم کم برای بعضی از نيروهای سياسی مخالف اثر بخش بوده و آنها را متقاعد کرده است که در راستای حفظ تماميت ارضی ايران ، پس رژيم اسلامی تا کنون حکومت مطلوبی بوده است. پس از نظر اين دسته، نيروهای سياسی ايران برای آن که کشورشان به عراق مبدل نگردد، بهتر است حکومت اسلامی را حمايت کنند تا آنها همچنان با مکاری و قداری براريکه قدرت بمانند تا تماميت ارضی ايران به شيوه آغا محمد خان قاجار حفظ گردد.

سی ويک سال از عمر رژيم اسلامی می گذرد ودرين سه دهه گذشته ،حکومت اسلامی همواره توانسته است برای خود آلترناتيو و چهرهای نجاتبخش در ميان مردم بسازد!در همين راستا بخشی از اپوزيسيون بی برنامه ـ هميشه بدنبال آلترناتيوهای انتزاعی و مصنوعی رژيم دويده است!اپوزيسيونی که تاکنون به مسائل اساسی ايران به شکل واکنشی برخورد نموده است و از خود هيچ جايگزينی نداشته است. رژيم اسلامی اخير برای جلب بخشی از مخالفت های مردم بسوی خود ،تضاد های مصنوعی را با اسفنديار رحيم مشائی براه انداخته است تا در آينده ای نزديک اورا به مقام رياست جمهوری نظام اسلامی برساند! برای نمونه به غوغاگری ها و جنگ زرگری زير توسط کيهان تهران دقت نمائيد!؟« رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت: ما اصلا آقای مشايی را قبول نداريم که بخواهيم با او ملاقات بکنيم.

آيت الله محمد يزدی درباره اين سؤال که آيا آقای مشايی درخواست ملاقاتی با شما داشته، گفت: ما اصلا آقای مشايی را قبول نداريم که درخواست ملاقات بکند و در اين جهت آقای احمدی نژاد درخواست کرده اند که بگذاريد آقای مشايی بيايد و حرف هايش را شما بشنويد و آقای جنتی همان جا گفت يعنی به ما تهمت ملاقات با فلانی بخورد؟ آقای مشايی اين قدر پيش ما مردود است که حاضر نيستيم با وی ملاقات کنيم و در اين جهت، خودش برای ملاقات درخواستی نداشته.« روزنامه کيهان .. يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۹- شماره ۱۹۷۶۰« رحيم مشائی نيز در اين کارزار بی کار نمانده است واز حالا برای مقام رياست جمهوری خود سايت اينترنتی راه انداخته است که بسيار پر سر و صداست!

تبار شناسی سخنان اسفنديار رحيم مشايی؛ آيا او شعوبی است؟
http://alef.ir/1388/content/view/79774
همه بخوبی به ياد داريم که حکومت اسلامی در مقطع سال ۱۳۷۶ خورشيدی پس از چهره سازی و قهرمان سازی يکباره از محمد خاتمی و پس از پيروزی وی در انتخابات رياست جمهوری ،خامنه ای پيروزی خاتمی را بسرعت ظفرمندی اسلامی و نظام اعلام نمود!

اصلاح طلبان در تمام هشت سال رياست جمهوری ـ دست ازپا خطا نکردند تا ولی فقيه از آنها آزرده نگردد.تا به امروز نيز اصلاح طلبان چشم اميدی به بازگشت قدرت دارند و در همين راستا خامنه ای نيزاز آنها بعنوان نيروهای حفظ نظام ،نه برانداز ياد می کند!

برای حفظ نظام، رژيم مکار و قدار
حتی کاباره ها را هم باز می گشايد!
کودتای ۲۲ خرداد سال ۸۸ در جريان انتخابات رياست جمهوری از همان آغاز اثرات عميق خود را بر پيکر فرتوت نظام گذاشت و جبهه اتحاد تاريخی « همه با هم « بالاخره شکسته شد و حکومت اسلامی به دو نيمه آشتی ناپذير تبديل شد!تضاد های بنيادی درون حاکميت عريان گرديده است و سر وسامان دادن آن برای ولی فقيه غير کارسيماتيک مانند خامنه ای بسيار مشکل شده است.اگر همه نيروها در سايه رهبری خمينی سکوت اختيار کرده بودند اما مدتهاست که آن آرامش نسبی و مصلحتی از ميان رفته است!

روی گردانی فزاينده مردم ازحکومت وعدم استقبال مردم از رئيس جمهوری کودتا گر، رژيم را به شدت وادار کرده است تا بکوشد قشر پائين جامعه و ديگر طبقات مردم را با چهره سازی و قهرمان گرائی تازه ای به سوی خود جلب کند تا شايد زمينه های شور و شوق را برای شرکت در انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوری را فراهم آورد!

پس از آن که گرانی کمر شکن و تورم اقتصادی اثرات خود را بر زندگی روزمره مردم ايران گذاشت، تازه معلوم شد که پيشگو ئی های احمدی نژاد مبنی بر بی اثر بودن تحريم ها و محاصره اقتصادی از جانب دولت های غربی بخاطر پروژه های اتمی رژيم اسلامی، که دائما از جانب رئيس جمهور تحت الحمايه ولی فقيه تکرار می شد “پوچ” بوده و بسيار موثر افتاده است.

در سايه محاصره اقتصادی که پيامدهای زيادی داشت، بسياری از معادلات سياسی در درون حاکميت به هم خورده است ودر صفوف اصول گرايان اتحاد صوری و موقت با شکست مواجه گريده است و باعث جابجائی های وسيعی در صف بنديهای سياسی گرده يد است!

قبل از به روی کار آمدن احمدی نژاد، همه نيروهای آگاه سياسی از شکل گيری يک فاجعه در ايران خبر می دادند. اينک در درون حاکميت نيز از احمدی نژاد همان انتقاد های توفنده ای را می کنند که اپوزيسيون از قبل نسبت به وی بيان می کرد!

نظام اسلامی ازهمان آغاز نشان داده است که توانائی مانور های بسيار حساس را در خود دارا می باشد تا حاکميت خود را حفظ کند!

همه اين مانورها به کار رژيم آمده است تا عمر خود را به ۳۳ سال برساند.

در سالهای گذشته مبارزه فرهنگی با پشتوانه فرهنگ ايرانی برای بخشی از نيروهای سياسی به دست مايه ائی مبدل شده بود که مردم را به مصاف با حکومت مکار و قدار هدايت کند. اما اخيرا نظام اسلامی با مانورهائی حساب شده بر همه سنگرهای مبارزاتی يکی پس از ديگری مسلط شود تا قدرت خود را تحکيم بخشد!

شماری از مانورها از اين قرار است:
: خامنه ای در سفر به شيراز گفت “هرچند بناهای تخت جمشيد آثار دوران جباران است، اما ذوق و هنر ايرانی در آن به کار رفته است و به اين لحاظ تخت جمشيد از افتخارات ملی ما ايرانيان است”.

همه اينها در حالی است که به گزارش خود منابع خبری رژيم، سجده کردن بازديدکنندگان از آرامگاه کوروش در برابر آن مکان تاريخی افزايش يافته است!

سايت حکومتی پارسينه در اين باره نوشت: برخی بازديدکنندگان مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگارد استان فارس، طی يک بدعت عجيب در هنگام ورود به محوطه مذکور، بر قبر کوروش “سجده” می کنند – و نوشت: اين اقدام تاکنون سابقه نداشته ، ولی در ماههای اخير افزايش خاصی پيدا کرده و تقريبا به صورت يک عرف در آمده است.

گزارش ديگری که آن هم از جانب منابع خبری رژيم انتشار يافت می گويد: بانک مرکزی جمهوری قرار است چک هائی با تصوير ابوالقاسم فردوسی چاپ کند. در گزارش سوم آمده بود که خامنه ای در بازديد از نمايشگاه سالانه کتاب، از هوشنگ ابتهاج و شفيعی کد کنی تقدير به سزائی بعمل اورده است!

: تجليل از فردوسی .کوروش از جانب حکومتگران به شدت افزايش يافته است واسفنديار مشائی رئيس گردشگری وجهانگردی حکومت اسلامی طی سخنانی گفته است: “فردوسی بنيانگذار ملی گرائی شيعه در ايران بوده است”. پس می بينيم که فردوسی را هم به مصادره وخدمت خود در آورده اند تا به نيات واهداف خود برسند!

اخيرا حتی از خيام نيشابوری که آخوند ها از او به عنوان “ملحد” و “خمار” و “کافر” نام می بردند و بعد از انقلاب به مجسمه او تعرض کرده بودند نيز تجليل بعمل آمده است.

اخيرا مطبوعات رژيم ديگر از رضاشاه به عنوان رضاخان قلدر نام نمی برند، بلکه با احترام به او “رضاشاه فقيد” می گويند و از سرکوب های او عليه بهائيت تقدير می نمايند و از اصلاحات آهنين اقتصادی او تجليل به عمل می آورند!

احمدی نژاد اتمی شدن پروژه جمهوری اسلامی را بارها با ملی شدن صنعت نفت در ايران به رهبری دکتر محمد مصدق قياس کرده است که در آخرين مانور سياسی خود با همسر دکتر حسين فاطمی وزير امور خارجه کابينه دکتر مصدق ديدار کرد و به ايشان لوح تقدير اهداء نمود!

همه اين مانور های سياسی رژيم را می توان به مثابه پوست اندازی دانست که مار های گزنده نيز هرساله انجام می دهند!

همه مانورهای سياسی که رژيم اسلامی از خود نشان داده ، کم کم برای بعضی از نيروهای سياسی مخالف اثر بخش بوده و آنها را متقاعد کرده است که در راستای حفظ تماميت ارضی ايران ، پس رژيم اسلامی تا کنون حکومت مطلوبی بوده است. پس از نظر اين دسته، نيروهای سياسی ايران برای آن که کشورشان به عراق مبدل نگردد، بهتر است حکومت اسلامی را حمايت کنند تا آنها همچنان با مکاری و قداری براريکه قدرت بمانند تا تماميت ارضی ايران به شيوه “آغا محمد خان قاجار “حفظ گردد.

آنها عملا با ابليس بيعت کرده اند و فقر ومسکنت و عدم آزادی مردم را به دست فراموشی سپرده اند. آنها همچنين معتقد شده اند که اگر رژيم حتی به شکل مانور گونه در برابر فرهنگ پر عظمت ايران باستانی به زانو در آمده، اين را بايد به فال نيک گرفت، زيرا بالاخره جمهوری اسلامی همچون “حبه قندی ” در ظرف بزرگی پر از آب گرم به نام ايران حل خواهد شد!

طرفداران اين نظريه اعتقاد دارند که فرهنگ پر عظمت ايران، تا کنون همه بيگانگان از يونانی گرفته تا اعراب و ترک و مغول را در خود به اضمحلا ل کشانده است. پس، جمهوری اسلامی که خود را تا اندازه ای هم به فرهنگ باستانی ملتزم کرده ،پس در برابر آنها هيچ است ! اما اين نيروهای سياسی کوته بين اينرا نمی دانند که روزی همين حکومت اسلامی ، ايران باستانی آنها را به پرتگاه می برد ،نه به عرش!؟

وقتی در يک کشور بساط ظلم بر پا می شود تنها حاکمان مقصر نيستند بلکه مردم وبخصوص روشنفکران و دانشمندان و نخبگان آن سر زمين نيز درسطح و اندازه ائی از همکاری و پيروی و زور پذيری در شکل گيری آن حکومت جبار مسئول می باشند.ايران سرزمين بزرگ وحساسی است و همواره بسياری از بلند پروازها، فتح آن را در طول تاريخ در سر پرورانده اند.هم اينک هاشمی رفسنجانی می رود تا خود را ناجی و رهبربلامنازع ايران جايگزين نمايد.همه اينها در فقدان يک اپسوزيون و آلترناتيو فراگير می تواند جامه عمل بپوشد.

معمولا حکومت هائی که از اراده مردم کشورشان ناشی شده باشند و از قانون تبعيت می نمايند ، هميشه در پايان هر سال، کارنامه ائی از خدمات واقداماتی که انجام داده اند به مردم کشورشان ارائه می دهند.اما براستی رژيم اسلامی حاکم برايران کدام خدمت را به مردم کرده تا قادر باشد آمار پيشرفت های خود را به مردم گزارش دهد.

حکومتی که با بلند پروازی های جنون آميزش در راه کسب سلاح اتمی، ميهن ما را به آستانه نابودی سوق می دهد، آيا می تواند خود را حافظ ملت ايران بداند. شورای امنيت سازمان ملل هيچ دشمنی با ملت ايران ندارد و به هيچ وجه قطعنامه ائی عليه ملت ايران به تصويب نرسانده است، بلکه شورای امنيت قوانين سخت گيرانه ائی عليه حکومت خود سر و چموش ملايان را با اکثريت آرا به تصويب رسانده است تا آن حکومت ضد بشری درراه اميال دژخيمانه اش ناکام بماند. رژيم ولايت فقيه از بدو به روی کار آوردن دولت هاله ائی از نور ، جزء گرانی ومشکلات سياسی و اجتماعی گوناگون و زندان وشکنجه بيشتر واعدام، ارمغان ديگری نياورده است.

تعطيلی فله ائی روزنامه ها از شاهکار های دولت اسلامی می باشد. اخراج دانشجويان و ممنوع التد ريس شدن استاد های دگر انديش هم بخشی از خدمات دولت حاکم بر ايران می باشد. دولتی که بر گزاری کنفراس کذائی هلوکاست را به عهده می گيرد و روسا و طرفداران ضد بشری ترين سازمان های فاشيستی را با بودجه ملت ايران به ميهن ما دعوت می کند وچهره ايران و ايرانی را در سرتا سر جهان به بدنامی می کشد ، آيا چنين حکومتی می تواند نماينده واقعی ملت ايران باشد؟حکومت اسلامی تمام همسايگان ايران را به وحشت انداخته است. پيشروی امپراتوری شيعه ملايان ،همه مسلمانان سنی مذهب جهان و منطقه را عليه ايران متحد کرده است ودر همين راستا هر آئينه احتمال آغاز جنگ سنی وشيعه به چشم انداز همگان می رسد.دولتی که با شعار فريبنده مهروزی به روی کار آمده است جزء جنگ ورزی با همسايگان و تهديد وسرکوب مردم ايران چه ارمغانی برای ميهن ما آورده است. همين دولت جمکرانی، جامعه ورزشی ايران را نيز به ستوه آورده است. گردن کشی های دولت احمدی نژاد باعث شده تا سازمان بين المللی فيفا را مجبور به اعتراضات مکرر به دولت ايران نمايد.بخش وسيعی از رهبران جمهوری اسلامی در دادگاه های بين المللی در حال محاکمه می باشند وبعضی از آنها تحت تعقيب می باشند. ملت ايران شرمگين می باشند که چنين افرادی خود را رهبر کشور باستانی ايران می دانند.

بيلانس اقتصادی رژيم اسلامی حکايت از ورشکستی و تورم را نشان می دهد. کارخانجات يکی پس از ديگری تعطيل ميشوند و کارفرمايان از پرداخت حقوق کارگران طفره می روند. فقر فزاينده هروز رشد می کند.تصاوير دلخراش از کودکان بی سرپرست در خيابانهای ايران ، آدمی را غمگين می کند. همه اين مظالم اجتماعی از کجا سر چشمه می گيرد. بودجه ملی ملت ايران يا صرف خريد سلاح از روسيه می شود يا برای آتش افروزی به سوريه و فلسطين و لبنان وعراق ارسال می گردد. ايران در فرار مغزها به مقام اول رسيده است. برای جوانان هيچ چشم انداز اميد وار کننده ائی برای زندگی در ايران نمانده است. آمار خود کشی وافسردگی واعتياد وخود فروشی به بالاترين سطح خود رسيده است. مالاريا که در ايران ريشه کن شده بود ، دوباره به ايران باز گشته است. محيط زيست و جنگلها روبه نابودی است. در تصادفات جاده ها به علت فرسودگی اتومبيل ها ونا امنی جاده ها سالانه نزديک به ۳۰.۰۰۰ هزار کشته می گيرد. حکومت اسلامی قصد نابودی ايران را دارد و در اين راستا لحظه ائی ترديد ندارد و با شعار های فريبنده " انرژی اتمی حق مسلم ماست " در ميان مردم مانور می دهد.

حکومت ملايان در تاريخ ۲۴ آذر با برگزاری انتخابات قلابی و پر از تقلب ، بار ديگر خود را افشاء کرد ند ودعواها ی جناحی برای غارت ايران به اوج خود رسيده است. ديگرآبروئی برای دولت احمدی نژاد نمانده است و وی خود احساس کنار گذاشتن اش را کرده است، بازی شير يا خط با ياران احمدی‌نژاد مانند مشائی آغاز شده است؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016