دوشنبه 3 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ربودن مولود آفند، ارتباط آن با "ترورهای هسته‌ای"، اقلیم کردستان و موساد (بخش دوم)، ايرج مصداقی

[بخش نخست مقاله را با کليک اينجا بخوانيد]

سیمور هرش و «فیگارو» آتش بیار معرکه
مقامات جمهوری اسلامی در طول سال‌های گذشته روی فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی موساد و اسرائیل در کردستان تأکید می‌کردند و اقلیم کردستان را از همکاری با شرکت‌های اسرائیلی و سرمایه‌گذاری آن‌ها در کردستان برحذر می‌داشتند اما با توجه به تبلیغات رسانه‌ا‌ی صورت گرفته توجه‌شان به نقطه‌ی دیگری هم جلب شد که بعدها سناریو‌ی دستگیری ترور متخصصان هسته‌ای را روی آن سوار کردند.
نشریه‌ی فرانسوی فیگارو در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱۲ پس از آن که درگیری‌های دولت نوری المالکی و اقلیم کردستان به رهبری مسعود بارزانی بالا گرفت به نقل از یک منبع ناشناس امنیتی در بغداد گزارش داد که موساد در کردستان عراق در حال استخدام و آموزش کردهای ایرانی برای ضربه زدن به اهداف و متخصصان هسته‌ای ایرانی است.
http://www.lefigaro.fr/international/2012/01/09/01003-20120109ARTFIG00640-l-iran-defie-l-amerique.php
بلافاصله سید عظیم حسینی سرکنسول جمهوری اسلامی در اربیل در پاسخ به سؤال روزنامه کُردی زبان "رووداو"، چاپ اربیل در ارتباط با ادعاهای مطرح شده از سوی روزنامه فرانسوی لوفیگارو مبنی بر استفاده اسرائیل از اقلیم کردستان برای انجام عملیات علیه کشورهای همسایه گفت: «ما در این رابطه تحقیق خواهیم کرد»
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-5275fa1aaa.html
محمداسماعیل کوثری نایب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اوایل اردیبهشت ماه و پس از انتشار مقاله فیگارو در گفتگو با شبکه العالم، به جمهوری آذربایجان و منطقه کردستان عراق توصیه کرد از فعالیت و تحرکات جاسوسان رژیم اسرائیل در خاک خود جلوگیری کنند.
پیش از آن در ژوئن ۲۰۰۴ سیمور هرش روزنامه‌نگار ضد اسرائیلی، آمریکایی که در سال‌های گذشته از هیچ تلاشی برای توجیه سیاست‌ اتمی‌شدن رژیم فروگذار نکرده و بارها به دروغ تاریخ دقیق حمله آمریکا و اسرائیل به ایران را داده در مقاله‌ای با نام «طرح B» روی آموزش کردها توسط اسرائیل برای خرابکاری و ایجاد پایگاه جاسوسی از مراکز هسته ای ایران انگشت گذاشته بود.
http://www.newyorker.com/archive/2004/06/28/040628fa_fact
هرچند در آوریل ۲۰۱۲ سیمور هرش سناریو قبلی خود مبنی بر آموزش کردها توسط موساد را تغییر داد و آن را تبدیل به آموزش مجاهدین توسط آمریکا در ایالت نوادا تغییر داد.
http://news.gooya.com/politics/archives/2012/05/140262.php
http://www.newyorker.com/online/blogs/newsdesk/2012/04/mek.html
اما رژیم وقعی به آن نگذاشت و فقط تلاش کرد از فضای تبلیغاتی آن به نفع خود و علیه مجاهدین و آمریکا استفاده کند.

تبلیغات نشریات دولتی علیه اقلیم کردستان
نشریات رژیم نیز با توسل به اخبار غیرواقعی که سیمور هرش و فیگارو و ... تولید می‌کنند و با توجه به دست باز‌تری که نسبت به مقامات دولتی دارند به زمینه‌‌سازی برای اعمال فشار روی اقلیم کردستان می‌پردازند:
«اما روابط بارزاني با اسرائيل تا جايي پيش رفته كه اين منطقه اينك به عنوان يكي از مناطق اصلي براي ضربه زدن به ايران مورد استفاده قرار مي‌گيرد. روزنامه فرانسوي (لوفيگارو) با ارائه دلايل و شواهد متعدد اعلام كرد كه منطقه كردستان عراق به اتاق عمليات موساد براي ضربه زدن به عراق و ساير همسايگان اين كشور تبديل شده است. اين روزنامه فرانسوي با انتشار گزارشي با ارائه ادله متعدد نوشت كه شمال عراق اتاق عملياتي موساد براي اجراي عمليات‌هاي مختلف عليه عراق و كشورهاي همسايه آن است. همزمان با تحليل روزنامه «لو فيگارو» فرانسه برخي منابع آگاه خبري در عراق فاش كردند كه دستگاه جاسوسي موساد توانسته است گروه‌ها و شبكه‌هاي تروريستي را براي انجام عمليات جاسوسي و ترور در اين منطقه يعني كردستان عراق، مستقر كند . همچنين به گفته هرش، هدف اصلی فعالیتهای رژيم‌صهيونيستي در شمال عراق، به‌وجود آوردن یک میدان حرکتی در مقابل ایران و سوریه و همچنین مقاومت کنندگان عراقی در این کشور می‌باشد. هرش حتی ادعا کرده است که اسرائیل به پیشمرگ‌های کرد آموزش های لازم برای آنکه اطلاعاتی درباره تاسیسات هسته ای ایران کسب کرده و در آن خرابکاری کنند، ارائه می دهد. حال اين سوال پيش مي‌آيد كه بارزاني چه رفتاري را در وراي اين اقدامات دنبال مي‌كند؟
روزنامه تهران امروز، (وابسته به شهرداری و قالیباف) چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۱

چرا رژیم به جای مجاهدین پای کردها و اقلیم کردستان را به میان کشید؟
رژیم به دلایل مختلف و از جمله منافع درازمدتی که دارد به تلاش‌های جدید سیمور هرش وقعی نگذاشت و روی سناریوی فیگارو و «طرح B» قدیمی هرش‌ متمرکز شد و خط خود مبنی بر درگیر کردن اقلیم کردستان، مسعود بارزانی و پژاک و متهمان کرد را در پیش گرفت تا با یک تیر چند نشان بزند.
تلاش دولت جمهوری اسلامی برای ربط دادن ترورهای هسته‌ای به اقلیم کردستان و کردها‌ی ایران و معرفی آنها به عنوان «جاسوسان» و همکاران موساد از نگاه این رژیم به آینده‌ی اقلیم کردستان نشأت می‌‌گیرد. همزمانی اعلام دستگیری تروریست‌‌هایی که دانشمندان هسته‌ای را به قتل رساندند با تلاش‌های دولت اقلیم کردستان و ملاقات‌های انجام شده در اربیل برای سلب اعتماد از نوری ‌المالکی و تلاش مسعود بارزانی برای ایجاد اتحاد میان کردهای سوریه به منظور سرنگونی دولت بشار اسد یکی از دلایل مهم رژیم برای مانور روی سناریوی مزبور است.
رژیم به این ترتیب در عین حال که خود را از شر موضوع «ترورهای هسته‌‌ای» که توسط جوخه‌های ترور خودش صورت گرفته خلاص می‌کند با اعلام دستگیری «عاملان» ترور «دانشمندان هسته‌ای» و نفوذ در شبکه‌ی موساد و انهدام آن «مانور قدرت» داده و به نیروهای واداده‌‌اش انگیزه ‌می‌دهد و هم اقلیم کردستان و حزب دمکرات کردستان و شخص مسعود بارزانی را تحت فشار قرار می‌دهد.
منافع این سیاست بسیار بیشتر از نسبت دادن ترور به مجاهدین و اعضای ارتش آزادی بخش ملی است که در ۹ سال گذشته تحت نظر آمریکا و دولت عراق و نهادهای بین‌المللی بوده‌اند. نمی‌توان در اطلاعیه‌های رسمی اعضای مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی و ... را به ترور «متخصصان هسته‌ای» متهم کرد. نمی‌توان هرکسی را در داخل کشور دستگیر کرد و عنوان کرد که در کمپ «اشرف» آموزش تروریستی دیده است و به داخل کشور گسیل داده شده است. هویت تمامی کسانی که از سال ۲۰۰۳ در اشرف هستند برای مقامات آمریکایی و عراقی و بین‌المللی شناخته شده است. حتی مشخصات DNA آن‌ها را در دست دارند. ورود و خروج هر فرد از کمپ «اشرف» تحت نظر مقامات آمریکایی و از سال ۲۰۰۹ به بعد زیر نظر مقامات عراقی بوده است. آنوقت بایستی به جای اقلیم کردستان و مسعود بارزانی دولت عراق و شخص نوری‌المالکی و سرویس امنیتی او را مسئول ترورها معرفی کرد و از آن‌ها بابت همکاری با «تروریست‌ها« بازخواست کرد.
نوری‌المالکی نخست وزیر عراق پس از مشاهده‌ی مخالفت مسعود بارزانی با سیاست‌های دولت وی و رژیم جمهوری اسلامی به ویژه در ارتباط با سوریه و دستگیری طه‌الهاشمی معاون سنی ريیس جمهوری عراق و تلاش بارزانی برای سلب صلاحیت از مالکی در پارلمان عراق به جای «منبع ناشناس امنیتی در بغداد»، که فیگارو از آن خبر داده بود خود به صحنه آمد و در نشست با «کمیته‌ ائتلاف قانون» به صراحت از «دیکتاتوری قبیله‌‌ای» مسعود بارزانی و حضور اسرائیلی‌ها در منطقه سخن به میان ‌آورد. اما از آن‌جایی که دیگر «ناشناس» نبود حرفی از آموزش نظامی موساد و پایگاه‌های آن در منطقه و «استخدام کردهای ایرانی برای خرابکاری در «ام‌القرا» و ضربه زدن به اهداف و متخصصان هسته‌ای ایرانی نزد:
«نوری مالکی در نشستی با کمیته سیاسی ائتلاف قانون، از وجود اسناد فراوانی خبر داد که بر حضور اسرائیلی‌ها در منطقه کردستان عراق و حمایت سیاسی و امنیتی آنها از شخص مسعود بارزانی دلالت دارند. نوری مالکی در این نشست تاکیده کرده است: با این اسناد محکم و بدون خدشه می‌توانم اثبات کنم که قصد مسعود بارزانی، سرنگونی دولت و ایجاد هرج و مرج و غوغا سالاری در عراق است. نخست وزیر عراق با اشاره به آشنایی‌اش با مشکلات مردم منطقه کردستان عراق گفت: من بیشتر از هر کسی دیگر می‌دانم مردم کردستان چه آزاری از ستم‌ها و تبعیض‌ها و فعالیت های بارزانی دیده‌اند و هنوز هم این مردم صبور، به دنبال راه چاره‌اند که خود را زیر بار دیکتاتوری قبیله‌ای مسعود بارزانی و خانواده‌اش که بر تاریخ کردستان عراق تحمیل شده‌اند، رها کنند. »
http://www.asriran.com/fa/news/220677

موضع دولت اقلیم کردستان در ارتباط با ادعاهای رژیم و حامیان بین‌المللی‌اش
تلاش رژیم برای سوءاستفاده از شرایط به وجود آمده باعث شد که حکومت اقلیم کردستان عراق روز شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ با صدور بیانیه‌ای نسبت به «اظهارات برخی از مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر فعالیت دستگاه‌های جاسوسی و اطلاعاتی دولت اسرائیل» در این اقلیم به شدت انتقاد کند و از مقامات این کشور خواست که برای «طرح ادعاهای بی‌اساس حدود تعین کنند.» در بیانیه همچنین آمده است که‌ «مسئولان جمهوی اسلامی نیز بر کذب بودن اظهارات مطرح شده‌ در این زمینه‌ واقف هستند، چرا که‌ در نشست مقامات اقلیم کردستان با جمهوری اسلامی از آن‌ها خواسته‌ایم که‌ مدارک موجود در این زمینه‌ را در اختیار ما قرار دهند، اما هنوز نتوانسته‌اند مدرکی دال بر واقعیت اظهارات مطرح شده‌ ارائه‌ دهند.»
حکومت اقلیم کردستان در بیانیه ۲۳ اردیبهشت خود گامی فرا‌تر رفته و از وزارت امور خارجه‌ عراق خواست که از مقامات جمهوری اسلامی بخواهد جهت روشن شدن حقایق، مدارک موجود را ارائه‌ دهند تا «بیش از این چنین اتهام‌های بی‌پایه‌ و اساسی از سوی برخی از مقامات ایرانی مطرح نگردد.»
http://www.radiozamaneh.com/news/iran/2012/05/13/14255
سپاه قدس و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی که حضور گسترده‌ای در کردستان عراق دارند و صدها شرکت و دفتر و پایگاه و مرکز فرهنگی و تجاری و ... در این اقلیم دارند نمی‌توانند یک مدرک به مقامات اقلیم کردستان دهند اما سیمور هرش و خبرنگار فیگارو که به عمرشان احتمالاً اقلیم کردستان‌ را هم ندیده‌اند از جزئیات امور باخبرند!
مصلحی وزیر اطلاعات در گفتگوی تلویزیونی ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ خود که بر اساس سناریوی آموزش تروریست‌ها در اقلیم کردستان طراحی شده از وجود پایگاه آموزشی موساد در کردستان خبر داد:
«در کشفیات مربوط به دو شبکه اخیر ملاحظه شد که رژیم اشغالگر قدس از خاک یک کشور همسایه مجاور خاک کشورمان، حداکثر بهره‌برداری را کرده است به طوری که حتی در آن کشور، پایگاه آموزش تروریستی و پادگان نظامی در اختیار دارند؛»
اما در ادامه با یک عقب نشینی آشکار مدعی شد « البته یقین داریم که این وضعیت با اطلاع و با اجازه دولت کشور همسایه نیست»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910328001097
پادگان نظامی و پایگاه آموزش تروریستی چیزی نیست که قابل پنهان کردن باشد. آن‌هم تا حدی که وزیر اطلاعات رژیم «یقین» پیدا کند که بدون «اطلاع» و «اجازه‌»ی دولت کشور همسایه است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برنامه رژیم برای آینده اقلیم کردستان
ربودن مولود آفند، سناریوی «اعتراف» «تروریست‌های» هسته‌ای، «پژاک» و پایگاه‌های نظامی و آموزشی موساد در اقلیم کردستان از جمله حلقه‌های فشار روی دولت خودمختار کردستان و تلاش رژیم برای تعضیف موقعیت مسعود بارزانی رئیس این دولت و برنامه‌های رژیم برای آینده‌ی این منطقه و عراق است. جلال طالبانی ۷۹ ساله و بیمار است. مرگ او می‌تواند به موقعیت «اتحادیه میهنی کردستان» که از دیرباز روابط حسنه‌ای با رژیم دارد لطمه وارد کرده و باعث تقویت موقعیت حزب دمکرات کردستان و مسعود بارزانی شود. به همین منظور بایستی برای آینده به فکر چاره بود.
در ادامه‌ی این تلاش‌ها و برنامه‌ریزی برای آینده بود که روز جمعه ۹ تیرماه ۱۳۹۱ دو هفته پس از اعلام دستگیری «تروریست‌»‌های وابسته به موساد، نوشیروان مصطفی (۱۰) رهبر جنبش تغییر «گوران» از احزاب اصلی اپوزیسیون اقلیم کردستان که از دیرباز روابط حسنه‌ای با رژیم و سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی رژیم داشته و از مخالفان و رقبای مسعود بارزانی است به تهران دعوت شد و با «مقامات بلند پایەی ایرانی» از جمله، احمدی‌نژاد، رئیس جمهور، علی لاریجانی، رئیس مجلس، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه و سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران دیدار و گفتگو کرد.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910410000277
جهان نیوز وابسته به علی زاکانی نماینده مجلس و بخشی از دستگاه امنیتی رژیم در رابطه با زمان دعوت از نوشیروان مصطفی نوشت:‌
«دو روز پس از بيانيه وزارت اطلاعات كشورمان و افشاي اطلاعاتي درباره عوامل تروريستي دانشمندان هسته‌اي كشورمان و اشاره به نقش اقليم هم مرز ايران در اين اطلاعيه،‌ نوشیروان مصطفی امین، رهبر حزب تغییر کردستان عراق به ايران دعوت شد.»
http://jahannews.com/vdciuzarrt1app2.cbct.html
«خبرگزاری پیامنیر بە نقل از روزنامە آوێنە هدف از این دعوت و همچنین دعوت پیشتر دکتر برهم احمد صالح جانشین دبیر کل اتحادیە میهنی کردستان و نخست‌وزیر اقلیم کردستان از سوی ایران را یافتن جایگزینی برای جلال طالبانی در عراق و اقلیم کردستان عنوان کرد.»
http://www.peyamner.com/Persian/PNAnews.aspx?ID=281174
سایت «زاگروس پرس» در تحلیلی پیرامون سفر نوشیروان مصطفی به تهران روی نکات درستی انگشت گذاشته است: ‌
«مقامات جمهوری اسلامی همچنین در جریان همین سفر بە نوشیروان مصطفی پیشنهاد کردەاند این جنبش برای "ارتباط بیشتر و گسترش همکاری‌ها با ایران" دفتر خود را در تهران ایجاد کند. گفتە می‌شود مهمترین هدف ایران از این دیدارها نزدیکی میان اتحادیه‌ میهنی کردستان و جنبش گوران و هماهنگی آنها با نوری مالکی در راستای ضربە زدن بە پارت دمکرات کردستان عراق و شخص مسعود بارزانی است. در حال حاضر رابطە میان جمهوری اسلامی و پارت دمکرات کردستان عراق بە رهبری آقای مسعود بارزانی بسیار متشنج است. بارزانی مخالف سرسخت تک رویهای نوری المالکی نخست وزیر معتمد ایران است. مالکی با حمایت‌های ایران و قاسم سلیمانی فرماندە سپاە قدس تلاش کردەاست تا هم سنی‌ها و هم کردها را از صحنە سیاسی عراق حذف کند و بستر سیاسی عراق را هر چە بیشتر برای ترک‌تازی‌های جمهوری اسلامی ایران مهیا سازد. از سوی دیگر آقای بارزانی نقش مٶثری نیز در نزدیکی کردهای سوریە بهم علیە بشار اسد متحد نزدیک بە ایران ایفا کردەاست. رهبر اقلیم کردستان عراق روز 11ژوئیە [سه روز قبل از صدور اطلاعیه وزارت اطلاعات مبنی بر دستگیری تروریست‌ها] بعد از مدتها پا درمیانی توانست دو شورای عمده جریان‌های سیاسی کرد سوریه (شورای میهنی کرد در سوریه و شورای خلق غرب کردستان) را در اربیل بهم نزدیک کند. این دو جریان عمدە سیاسی کرد بعد از توافق هەولێر(اربیل) توانستند بە مدت‌ها تنش و درگیری‌ لفظی پایان دهند. در بیانیه‌ای که این دو شورا منتشر کرده‌اند، تأکید شده است "همراه با اقشار دیگر مردم سوریه و جریان‌های دمکراسی‌خواه سوریه جهت براندازی رژیم اسد و تأسیس کشوری دمکراتیک تلاش خواهند کرد." کە این کار نیک بارزانی نیز بە مذاق رژیم ایران خوش نمی‌آید. هم اکنون رسانەهای ایران حملات شدیدی را علیە آقای بارزانی آغاز کردەاند و وی اقلیم کردستان عراق را بە همکاری با اسرائیل متهم می‌کنند. رسانەهای وابستە بە نهادهای امنیتی ایران، کردستان عراق را پایگاە موساد برای ضربە زدن بە برنامەهای اتمی و ترور دانشمندان هستەای ایران معرفی می کنند. گفتە می‌شود ربودە شدن سردبیر مجلە اسرائیل- کورد در اقلیم کردستان از سوی سپاە قدس ایران و ربط دادن آن با ترور دانشمندان هستەای ایران طرحی برای اثبات همکاری این اقلیم با اسرائیل و تضعیف موقعیت آقای بارزانی بعنوان رئیس اقلیم کردستان در میان اعراب و صحنە سیاسی عراق در راستای فشار بر مسعود بارزانی برای عدم برکناری نوری المالکی است.»
http://zagrospress.blogspot.se/2012/07/blog-post_9422.html

ایرج مصداقی
۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲

www.irajmesdaghi.com
irajmesdaghi@gmail.com

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس:
۱- در سناریو اولیه، خبری از ترور داریوش رضایی نژاد نبود. در دو اطلاعیه وزارت اطلاعات ، مصاحبه وزیر اطلاعات و تقدیرنامه‌ وزیر خارجه تنها از احمدی روشن، شهریاری و قشقایی یاد می‌شود. با این حال در اول مرداد ۱۳۹۱ وی را نیز به سناریو اضافه کردند. تا آخرین لحظه می‌توانند سناریو را تغییر دهند و افرادی را کم و زیاد کنند.
۲- پژاک یا «حزب حیات آزاد کردستان» یک گروه شبه نظامی کرد است که در مناطق کردنشین ایران، عراق و ترکیه و منطقه قلعه رش در استان آذربایجان غربی و منطقه اورامانات از توابع استان کرمانشاه و ایوان از توابع ایلام و مریوان و منطقه چهل چشمه از توابع استان کردستان و بخش شرقی کوهستان قندیل در کردستان عراق فعالیت می‌کند. گروه پژاک در ۴ آوریل ۲۰۰۳ روز تولد عبدالله اوجالان رهبر گروه پ.ک.ک تأسیس شد.
۳- این اولین بار نیست که «حزب‌ اتحادیه میهنی کردستان» به همکاری با نیروهای اطلاعاتی رژیم می‌پردازد و ناراضیان کرد را تحویل رژیم می‌دهد. در بهار ۱۳۷۰ نیروهای این حزب پس از دستگیری دو عضو مجاهدین به نام‌های بشار شبیبی دانشجوی پزشکی و اهل ایلام و حسن ذوالفقاری، این دو را به سپاه پاسداران تحویل دادند.
یکی از مسئولان اتحادیه میهنی کردستان در گفتگویی که با خبرگزاری فرانسه به تاریخ ۱۳ آوریل ۱۹۹۱ داشت خبر از تحویل آن‌ها به نیروهای امنیتی رژیم داد.
رینالدو گالیندوپل در گزارش خود به اجلاس چهل و نهم کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در پاراگراف ۳۸ می‌نویسد:
«در نیمه دوم آوریل ۱۹۹۲، گفته می‌شود که ۴۵ تن در تهران اعدام شدند. اجساد آن‌ها به گورستان مسگرآباد در جنوب تهران منتقل شد. نام پنج تن از آن‌ها به این شرح گزارش شده است: آقای لحاج علی احمدی، آقای حمید نادری، آقای محمد سلامی، آقای سرمدی و آقای بشار شبیبی که توسط یک گروه مخالف عراقی موسوم به اتحادیه میهنی کردستان به مقامات ایرانی تحویل داده شد. هیچ دلیل رسمی برای اعدام آن‌ها داده نشده است.»
سیروس ناصری به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران در پاسخ ۲۴ نوامبر ۱۹۹۲ خود اظهار داشته است:
«در ماه آوریل هیچ اعدامی به دلیل سیاسی در تهران صورت نگرفته است. افرادی مورد ادعایی را که نامشان برده شده، هیچ یک از ارگان‌های مربوطه در جمهوری اسلامی ایران نمی‌شناختند. سازمان مجاهدین که در سرکوبی قیام مردم عراق به صدام حسین کمک کرده، مدعی است نیروهایش در زدوخوردها توسط گروه‌های کرد عراقی(اتحادیه میهنی کردستان عراق)، اسیر شده‌اند و گروه مذکور آن‌ها را تحویل ایران داده است. با این همه باید خاطر نشان شود که دهها نفر از اعضای سازمان نامبرده، که به طور وحشیانه به قتل و غارت مردم کرد عراق مشغول بوده‌اند، در حال جنگ با نیروهای مخالف صدام کشته شده‌اند. اشخاص نامبرده احتمالاً از همین دسته هستند.»
از پنج نفری که در گزارش نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل نام برده شده ۳ نفر را شخصاً می‌شناسم و با حمید نادری و محمد سلامی هم بند بوده‌ام. شرح روابطم با محمد سلامی که بیش از ده سال از عمر خود را در زندان‌های جمهوری اسلامی سپری کرد، در جلد ۳ و ۴ کتاب نه زیستن نه مرگ، آورده‌ام.
همانطور که در گزارش سازمان مجاهدین خلق آمده و نماینده ویژه در این گزارش و گزارش‌های قبلی خود منعکس کرده، بشار شبیبی و حسن ذوالفقاری توسط نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق دستگیر و به رژیم جمهوری اسلامی تحویل داده شده بودند. این دو نیز در اوین به سر می‌بردند و در تاریخ فوق به دار آویخته شدند.
۴- بخشی از جداشدگان از مجاهدین به خدمت رژیم درآمدند و بخشی همچنان ضمن حفظ انتقاداتشان به مجاهدین مرزبندی خود با رژیم را در سخت‌ترین شرایط حفظ کردند . تعدادی از آن‌ها را که در «کمپ تیف» به سر می‌بردند از نزدیک می‌شناسم. آن‌ها کارنامه‌ی درخشانی در مقاومت و مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی داشته و دارند.
۵- در تیرماه ۷۳ مقامات امنیتی و از جمله مصطفی کاظمی با اعلام دستگیری فرحناز انامی، مریم شهبازی و بتول وافری کلاته که دو نفر اول از زندانیان سیاسی سابق مجاهد بودند تلاش کردند موضوع قتل کشیش‌های ایرانی هایک هوسپیان، طاطائوس میکائیلیان و مهدی دیباج را که توسط جوخه‌های ترور وزارت اطلاعات و تحت نظر سعید امامی و مصطفی کاظمی سازماندهی و اجرا شده بود به مجاهدین ربط دهد. این افراد که از قبل در خدمت دستگاه اطلاعاتی رژبم بودند در دادگاه و در مصاحبه‌های مطبوعاتی‌ای که از سوی وزارت اطلاعات ترتیب می‌یافت اعتراف کردند که در قتل کشیش‌های مسیحی به دستور مجاهدین شرکت داشته‌اند. افراد یاد شده بنا به ادعای رژیم مورد «رأفت اسلامی» قرار گرفتند و پس از چندی از زندان آزاد شدند.
در پروژه‌ی یاد شده دستگاه اطلاعاتی و امنیتی از غفلت مجاهدین در تصحیح اخبار انتشار یافته از سوی این سازمان استفاده کرد و توانست سناریوی مزبور را به دلخواه خود روی افراد یاد شده سوار کند. هرچند بعداً در درگیری‌های درونی رژیم و در جریان «قتل‌های زنجیره‌ای» دست رژیم و نقش جوخه‌های مرگ آن در قتل کشیش‌های مسیحی هم رو شد. موضوع غفلت مجاهدین از این قرار بود.
در سال ۱۳۷۲ رادیو مجاهد گزارشی را که توسط «مهین مشفق نیا» از مسئولان ستاد داخل کشور مجاهدین تهیه شده بود تحت عنوان «روسری سفیدها» پخش کرد و به تشریح تحرکات افراد یاد شده در تهران و ارتباط آن‌ها با پروژه‌های دستگاه‌ امنیتی پرداخت. نام «روسری سفید»ها را من پس از شرکت آن‌ها در مجلس عروسی یکی از زندانیان سیاسی سابق در تهران برای اشاره به افراد یاد شده در بحث و تبادل نظر با دوستان زندانی‌ام روی آن‌ها گذاشته‌ بودم. افراد یاد شده در مجلس مزبور با روسری سفید و کت و دامن سبز یک شکل شرکت کرده بودند. پیش‌تر و در سال‌های ۷۱ و ۷۲ تلاش زیادی در داخل کشور به منظور روشنگری در مورد این جریان و فعالیت‌های آنان که از سوی وزارت اطلاعات هدایت می‌شد در میان زندانیان سیاسی و خانواده‌های شهدا انجام داده بودم.
در گزارش رادیو مجاهد که محتوای آن بر اساس واقعیات تنظیم شده بود به جای نام بردن از افراد یاد شده به اشتباه یک زندانی سیاسی زن که روحش هم از ماجرا خبر نداشت به عنوان مسئول این جریان معرفی شد که مطلقاً واقعیت نداشت.
متأسفانه پس از انتشار این گزارش، مجاهدین علیرغم دریافت اطلاعات کافی و مستند در مورد هویت این افراد، اقدامی در جهت تصحیح اطلاعات نادرست انتشار یافته از سوی خود نکرده و با عدم افشای به موقع نام و هویت مزدوران رژیم، این امکان را به دستگاه اطلاعاتی دادند تا ۹ماه بعد، از آن‌ها در پروژه‌ی دیگری علیه این سازمان سوء‌استفاده کند.
۶- رابرت لوینسون از طریق دیدار و ارتباط با «دیوید تئودور بلفیلد» تروریست آمریکایی که در سال ۱۹۸۰ علی‌اکبر طباطبایی یک دیپلمات پیشین ایرانی را در مریلند آمریکا به قتل رساند و به ایران فرار کرد به جزیره کیش کشانده و ربوده شد. بلفیلد در نقش حسن تنتانی در فیلم «سفر قندهار» محسن مخملباف بازی کرد و دارای نام‌های مستعار «حسن عبدالرحمان» و «داوود صلاح‌الدین» است. این عملیات تحت نظر طه طاهری (مسعود صدر‌الاسلام) یکی از مسئولان شبکه اطلاعاتی رژیم در لبنان و معاون سابق اطلاعات ناجا و فریبرز حاح‌ اسماعیلی فرمانده انتظامی جزیره کیش صورت گرفت و لوینسون به محلی در نزدیکی مرز پاکستان و افغانستان انتقال یافت. وی شب قبل از ناپديد شدنش با داوود صلاح‌الدین ملاقات کرده و با هم در یک هتل در کیش به سر برده بودند. این دو ظاهراً قبلاً در دوبی نیز با هم دیدار داشتند. روز بعد دیدار با داوود صلاح‌الدین، لوينسون هتل محل اقامت خود در جزيره کيش را ترک کرده و راهی فرودگاه شد، اما بين فرودگاه و هتل ناپديد شد. تاکنون مقامات جمهوری اسلامی مسئولیت ربودن وی را به عهده نگرفته‌اند.
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=392
۷- از آن‌جایی که مریم سنجابی در «اکسیون» جمعه ۲۲ ژوئن ۲۰۱۲ «جداشدگان از مجاهدین» که در میدان «سن میشل» پاریس علیه مجاهدین برگزار شد شرکت نداشت، تصور می‌کنم چنانچه خبر حضور وی در پاریس صحت داشته باشد بعد از این تاریخ و بعد از ربوده شدن مولود آفند به فرانسه منتقل شده باشد. در این آکسیون غالب جداشدگان از مجاهدین که در سال‌های گذشته توسط دستگاه اطلاعاتی رژیم از عراق و ایران به فرانسه منتقل شده‌اند، شرکت داشتند.
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=12753
http://www.youtube.com/watch?v=EGWhnla8chQ
۸- انتشار این مقاله را ده روز به تعویق انداختم تا بلکه پاسخ سوالاتم را از مجاهدین دریافت کنم. متأسفانه آن‌ها در جهت افشای توطئه‌ای که یک سر آن می‌تواند به مزدوران رژیم برسد و طرح‌های آنان را نقش بر آب کند، هیچ کمکی نکردند!
۹- در نوشته‌‌ی جداگانه‌ای راجع به ادعاهای ساموئیل کرماشانی (کرمانشاهی) توضیح خواهم داد.
۱۰- جلال طالبانی و معاون وقت‌اش نوشیروان مصطفی در دور اول مذاکرات بین قاسملو و عبدالله قادری با مأموران رژیم در وین حضور داشتند اما در دوم که تروریست‌ها قاسملو و عبدالله قادری آذر را به قتل رساندند در مذاکره شرکت نکردند. جلال طالبانی و اتحادیه میهنی کردستان پیشنهاد‌ دهنده و ترتیب دهنده‌ی ملاقات دکتر قاسملو و عبدالله قادری آذر با تیم ترور رژیم مرکب از محمد جعفری‌صحرارودی، با نام مستعار «برادر رحیمی» یکی از فرماندهان سپاه قدس و معاون بعدی لاریجانی دبیر شورای امنیت ملی، حاج‌ غفور، مسئول حراست رادیو تلویزیون با نام مستعار امیرمنصور بزرگیان و حاجی مصطفوی بودند. جلال طالبانی که هنگام ترور در تهران بود در مصاحبه‌ با صدای جمهوری اسلامی «ترور دکتر قاسملو و عبدالله قادری را کار دولت عراق» معرفی کرد! و بعدها نیز هیچ‌گاه این دو نفر حاضر نشدند اطلاعات خود از چگونگی به دام افتادن عبدالرحمان قاسملو را فاش کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016