لحاف آمریکایی، ديپ‌ملاسی ایرانی، طنزی از اسد مذنبی

در خبرها آمده بود که يکروز صبح همينکه سرايدار سازمان سيا کرکره را بالا کشيد و سماور را روشن کرد، رئيس سازمان سيا جناب ديويد خان کليه چک و سفته ها را امضا کرد. کليد گاو صندوق را گذاشت کف دست پيرمرد سرايدار و در حالی که بغض کرده بود خطاب به سرايدار گفت: به حسين خان بگو مارو حلال کنه.

سرايدار گفت: اشتباه می کنی ديويد خان، مگه حسين خان ضرر می کنه اخوی؟ همين فردا يکی ديگه رو می ذاره سرجات، خداييش هم عاشق تغييره، اصلا حسين خان با همين شعار تغيير کاسه کوزه میّت رامنی رو جمع کرد، و درثانی گورپدر عيساد و موساد، حالا من جواب مقام شامخ ولايت را چی بدم که از فردا ميون درو همسايه ها آبرو برامون نمی ذاره!؟ جواب برادر حسين رو چی بدم که از فردا تيتر می زنه : رسوايی اخلاقی ژنرال ۴ ستاره آمريکايی!

می گويند جناب ديويد خان در حالی که اشک می ريخت جواب داده: به مقام شامخ ولايت بگو ميازار موری که دانه کش است... بگو مابدبخت بيچاره ها هم خدايی داريم، آره بابا جان، برو به ولی امر مسلمين جهان بگو سواره خبر از پياده نداره، به ايشون بفرما همه که مثل شما خدا نيستن که سردارش رو با شش زن لخت درحال نماز جماعت بگيرن و آب از آب تکون نخوره، بگو ما لخت به دنيا آومديم و لخت هم از دنيا ميريم و مثل اون پدر روحانی طرفدار ولايت فقيه نيستيم که وقتی درحين خلاف دستگير ميشه بهش بگن عبا و عمامه تو دربيار و مثل آدميزاد لباس بپوش، آره پدر جان بهش بگو اگه ما هم بجای باراک حسين خان يک لا قبا، خداوند قدرقدرتی مثل سرکار داشتيم، اگه ما هم زور بازوی حضرتعالی رو داشتيم و می تونستيم با مشت بکوبيم توی سر خبرنگارا و مخالفان رو صدتا صد تا جلو کاخ سفيد روسياه کنيم، اگه عينهو سرکار جربزه اينو داشتيم تا با يه اشاره درِ سی ان ان و فاکس نيوز رو تخته کنيم، باور کن بجای يه کهريزک ناقابل، صدتا که ريزک و که دُرُشتک توی همين آمريکای جهانخوار تاسيس می کرديم. اصلا کهريزک رو بی خيال شو فقط بهش بگو اگه ماهم مثل شما دست مون به دهان مون می رسيد و عين حضرت "آقا" صاحب کمالات بوديم و بجای ديپلماسی ديپ ملّاسی داشتيم و با پس گردنی مجبورمون نمی کردن اصول مزخرف ديپلماتيک رو رعايت کنيم و صب به صب بجای فحش دادن مجبور نبوديم به دويست کشور دنيا سلام کنيم، و اگه بجای خزيدن توی خزينه پول استخر مختلط داشتيم، مطمئن باش همشيره هيلاری با صدای بلند به همه دنيا اعلام می کرد که ديويد خان جهت ضربه زدن به دشمن، موفق شده زير لحاف يه خم خواهر صيغه ای رو بگيره و ببره روی پل وعمليات تفاوت فرهنگی رو با موفقيت اجرا بکنه.

آره سيد علی، اگه ماهم مثل حضرت والا خوش شانس بوديم، شترشانس درخونه ما هم می خوابيد و ما هم می شديم ژنرال هشت ستاره و لحاف مون رو نمی کشيديم رو سرمون و شب جمعه ای اينجوری آلاخون والاخون نمی شديم!