در همين زمينه
10 تیر» همجنس گرا و هم جنس باز، محمدرضا اسکندری18 آذر» روابط جنسی و اسب تروآ، از ايدز تا سقط جنين (بخش دوم)، حميدرضا شيرمحمدی 3 آذر» پرده بکارت و ترس ها و تشويش های ما (۲)، حميدرضا شيرمحمدی 3 آذر» پرده بکارت و ترس ها و تشويش های ما، حميدرضا شيرمحمدی 29 مهر» بازی با آتش، نگاهی به روابط جنسی در محيط کار، حميدرضا شيرمحمدی
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وظيفه قانون از نگاه دانش نوين جنسی، حميدرضا شيرمحمدیwww.novin-jensi.com چندی است که طرح تازه قوه قضائيه و دولت در رابطه با اصلاح قانون خانواده آماده ارائه در مجلس شورای اسلامی است که مخالفين و موافقين به فراخور درباره آن اظهار نظر کرده اند و عمده اعتراضات هم متوجه حذف موضوع اجازه همسر جهت ازدواج بعدی شوهر و همينطور (مسئله قابل بحث) جزئيات مربوط به ازدواج موقت بوده است. اما به واقع وظيفه اصلی و واقعی قانون در قبال روابط عاطفی – جنسی انسان ها در جامعه چيست؟ قانون و روابط جنسی در گذشته و امروز در مورد جايگاه قانون در روابط جنسی انسان متمدن بحث ها و اقدامات فراوانی صورت گرفته که منجر به پيامدهای عريان قابل مشاهده شده است. در اين ميان البته موضوع آزادی و آزادی های جنسی نيز از مسائلی بوده است که در کنار اين تعيين جايگاه به نقد و چالش کشيده شده است. شايد در اينجا بتوان آراء مخالف و موافق را در دو جبهه متفاوت و البته مقابل بدين صورت خلاصه کرد. وظيفه قانون از ديدگاه دانش نوين جنسی از ديدگاه دانش نوين جنسی قانون در قبال روابط جنسی افراد دو وظيفه عمده به عهده دارد: در اين ديدگاه قانون بدون هيچ عذر و بهانه ای وظيفه ثبت تمام روابط جنسی انسانها در جامعه را به عهده دارد. وظيفه قانون تسهيل و تشويق افراد به ثبت هرگونه رابطه جنسی در بدو شروع رابطه است. با تعيين جايگاه های مخصوص هر دو فرد با در دست داشتن اوراق هويت خود به آنجا مراجعه کرده و تقاضای ثبت روابط جنسی دوطرفه را مطرح ميکنند. مجريان قانون موظف اند بلادرنگ اين روابط را ثبت کنند که در اينصورت اين افراد از حمايت همه جانبه تشکيلات مربوطه برخوردار خواهند بود که درجه اول شامل منع تعقيب قضايی از سوی نيروی انتظامی کشور خواهد بود. همچنين تعهدات دوطرفه افراد در رابطه با رابطه جنسی ثبت شده و مورد حمايت دستگاه قضايی خواهد بود (که البته اين قسمت سوم چندان موضوع بحث اين مقاله ما نخواهد بود) چرا وظيفه قانون ثبت تمامی روابط جنسی افراد است؟ موضوعی که معمولاً در اين مرحله با ترديد و تأکيد مورد سوال قرار ميگيرد اين است که منظور از عبارت "تمامی روابط جنسی توافقی" به واقع "تمامی روابط جنسی توافقی" است؟ آيا اگر مردی همزمان با چند زن و يا اگر زنی همزمان با چند مرد رابطه جنسی دارد تمامی اين موارد قابل ثبت و مصون از تعقيب قانونی است؟ آيا اگر فردی با همجنس خود رابطه دارد يا حتی اگر فردی با حيوانی رابطه جنسی دارد اين موارد نيز بايد ثبت شود؟ آيا اين امر با چهارچوب فرهنگی عرفی شرعی و اخلاقی جامعه در تعارض و تقابل نيست و اصولاً چه دليل قانع کننده ای در توضيح چنين تعريفی از قانون مدنظر بوده است؟ آيا وضع اين قوانين با اسلام و فقه شيعی در تعارض نيست؟ مسئله ای که بلافاصله از اين ديدگاه به ذهن خطور ميکند – و حتی کمی نگران کننده می نماياند – اين است که آيا چنين انتظاری از قانون با چهارچوب مذهبی و فرهنگی جامعه حال حاضر ايرانی در تضاد و تقابل نيست. بعبارت ديگر سوال اين است که آيا ثبت و عدم تعقيب تمام روابط جنسی با مذهب و اسلام (شيعی) در تعارض نيست؟ در اينجا بايد به دو نکته مهم اشاره کرد: آيا تشويق به مراقبت های بهداشتی به معنی پذيرش توسعه آزادی های جنسی نيست؟ طبيعی است که چنين ديدگاهی از قانون در واقع به معنی عدم برخورد قانونی با گسترش محدوده قبلی آزادی های جنسی است. اين امر البته هميشه با نگرانی های خاصی همراه است. اما بايد توجه داشت که اين مسئله مسبوق به سابقه بوده است و قبلاً هم نشان داده شده که برای مصلحت بالاتر ناچار از پذيرفتن چنين تبعاتی هستيم. برای مثال با وجود جرم اعلام شدن اعتياد و به زندان انداختن معتادان، جالب اين است که به دستور قوه قضاييه - برای جلوگيری از انتقال بيماری های عفونی از طريق سرنگ های مشترک - مسئولين خود اقدام به توزيع سرنگ در ميان زندانيان کرده اند. توزيع سرنگ هرچند ظاهراً به معنای پذيرش و همراهی با مصرف مواد مخدر با معتادان است اما لازمه پيشگيری از انتقال ايدز در زندان است. محدوديت قانون در دخالت در روابط جنسی افراد مسئله مهمی که بايد به آن اشاره کرد اين است که ابزار قانون برای دخالت و تعيين تکليف در روابط جنسی افراد بسيار ناکارا و ناتوان است ( چيزی که مورد اذعان و اقرار مجريان قانون بوده است و گاه شکل مبهم و سردرگمی به خود گرفته است). فقط برای مثال به موضوع تمکين جنسی زن از مرد در قوانين مدنی ايران اشاره ميکنيم. طبق قانون زن در قبال دريافت مهريه و نفقه و وظيفه قانونی تمکين جنسی کامل از شوهر دارد. به اين معنی که بصورت تمام وقت جهت تمتع جنسی کامل در اختيار مرد قرار دارد. جالب اين است که با وجود حضور ماده قانونی و برگزاری جلسات دادگاه و صدور رأی در اين مورد امروزه بعنوان يک رويه، تمام مراکز قانونی از صدور اجرائيه قانونی در مورد حکم تمکين خودداری ميکنند و در مقابل اصرار مرد شکايت کننده قاطعانه توضيح ميدهند که به هيچ وجه امکان پذير نيست برای دستگيری و جلب زن ناشزه و بازگرداندن آن به رختخواب شوهر از نيروی قانون استفاده کنند (استفاده از پليس برای دستگيری مرد و اخذ نفقه و مهريه امری رايج و شدنی محسوب ميشود). به اين ترتيب می بينيم با گذشت زمان (ظاهراً قوانينی وجود داشته که بر امکان بازداشت و استرداد زن ناشزه تأکيد ميکرده است) قدرت اجرايی متوجه شده است که گنجاندن روابط جنسی افراد در چهارچوب قانون امری ناممکن و خارج از حدود توانايی های مجريان قانون است. تلاش برای تعريف و تبيين نحوه معاشقه و نزديکی افراد در روابط جنسی از طريق قانون نيز امری مضحک و غيرمنطقی بنظر می آيد که فاقد ضمانت اجرايی مناسب و مطمئن است. بدين ترتيب اعتقاد ما بر اين است که قانون حق تعيين تکليف برای روابط جنسی توافقی افراد را ندارد و درصورت اقدام به چنين کاری در تعارض با حقيقت موجود در اجتماع قرار ميگيرد. بعبارت ديگر روابط جنسی افراد موخر و ثانوی بر ثبت قانونی نيست بلکه اين ثبت قانونی است که بدنبال شکل گيری روابط جنسی افراد خواهد بود. عدم توجه به اين موضوع در سيستم قوانين فعلی کشور ايران منجر به تعارض بزرگی بين قانون و انسان شده است. يعنی تعداد قابل توجهی از روابط جنسی وجود دارد که (به دلايل مختلف) ثبت نشده اند و غيرقانونی بشمار می ايند و از آن طرف افراد زيادی وجود دارند که (به نظر قانون و به لحاظ ثبت عقد قانونی) مکلف به داشتن روابط جنسی هستند اما چنين روابط جنسی ما به ازاء خارجی ندارد. بدين ترتيب با قوانين فعلی هر روزه شاهد آنيم که تعداد زيادی از مردم معمولی به گروه رو به تزايد متهمان و مجرمان جامعه می پيوندند و از عوارض و مزيت های ورود به دسته مجرمين و خلافکاران مستفيض ميشوند! رويکرد اسلام به روابط عاطفی – جنسی افراد اسلام در دو بعد حکومتی و اخلاقی رويکرد خردمندانه ای نسبت به روابط جنسی افراد داشته است. مهمترين معيار اسلام در روابط جنسی، توافق افراد در مورد پذيرش و نحوه رابطه جنسی است. در بعد حکومتی طبق آيات صريح قرآنی – حتی درصورت بروز اختلاف بين زن و شوهر- حکومت حق دخالت در رابطه آن دو را نداشته است و از افراد و ريش سفيدان مورد احترام و نزديک خواسته شده است که به رفع اين اختلافات بپردازند. موضوع عقد قانونی افراد نيز صرفاً تعيين تعهدات مالی در محدوده بعد اقتصادی رابطه جنسی بوده است و هرگونه شرط مورد توافق طرفين در مورد حدود اين روابط جنسی مورد پذيرش است. در بعد اخلاقی هم قرآن صريحاً تمام مومنان را امر کرده است که همسران خود را يا به خوشی نگه دارند يا به خوشی رها کنند و اتفاقاً – بر خلاف مسيحيت قرون وسطی – از هرگونه تعيين تکليفی در مورد جزئيات روابط خودداری کرده است. برای مثال و فقط برای درک بهتر رويکرد اسلام در مقابل مسيحيت که برای وضعيت مومنان حين نزديکی هم قوانين سختگيرانه و سفت و سختی وضع کرده بود (فقط وضعيت مرد بالا برای نزديکی پذيرفته بود که به Missionary Position معروف است) قرآن طبق ايات خاصی به کنايه اعلام ميکند که روش نزديکی افراد به خود آنان بستگی دارد و هيچ اجبار مذهبی در نحوه اين انتخاب وجود ندارد (همسران شما کشتزارهای شمايند و آنچنان که ميخواهيد به کشتزارهای خود درآييد). مبنای مهم و عمده اسلام در روابط جنسی رعايت اصل سلامت جسمی و روحی انسان در همه حال و اصل لذت از روابط جنسی دوطرفه است که از اصول خدشه ناپذير و مهم فقه شيعی اسلامی به شمار ميرود. داستان های ديگر نقل شده هم عمدتاً حاکی از اين بوده است که شخص پيامبر از بعد حکومتی از ورود به حوضه روابط جنسی و خانوادگی افراد حتی الامکان اجتناب ميکرده است و تلاش بر اين بوده تا مسائل و اختلافات فيمابين با توافق خود آنها حل شود (در يک مثال ديگر طبق روايات زنی که دختر يکی از بلندپايگان انصار بوده است از شوهر خود که يکی از مهاجران بوده است سيلی ميخورد – که ظاهراً بيش از آنکه از نظر جسمی ايراد صدمه کرده باشد از نظر روحی باعث خشم و ناراحتی وی ميشود. با توجه به اينکه انصار خود را پناه دهندگان مهاجران بی پناه و رانده از خانه می دانستند اين امر بر آنان سنگين بوده و زن به اتفاق پدر با نفوذ خود دعوی را در محضر پيامبر مطرح ميکند. اما پيامبر از ورود به دعوا پرهيز کرده و از وی ميخواهد به نزد همسرش بازگردد. آياتی از قرآن به اين موضوع اشاره ميکند). طرح اصلاحی اخير دولت و قوه قضائيه که در شرف پيشنهاد به مجلس و تصويب قانونی توسط مجلس شورای اسلامی است به دو لحاظ رويکردی رو به جلو در اصلاح قوانين قبلی محسوب ميشود. آيا قوانين خانواده فعلی به نفع مردان و به ضرر زنان است؟ يکی از انتقاداتی که به وفور توسط مدعيان حمايت از حقوق زنان و به اصطلاح فمينيست ها به قوانين ميشود اين است که اين قوانين در خدمت مردان و عليه زنان است. تذکر يکی دو نکته در اين زمينه خالی از فايده نخواهد بود. برای مثال توسل به عقد دائم در مقابل عقد موقت برای ارتقاء جايگاه زن در جامعه از جمله سوءتفاهم های مضحکی است که هيچ مبنای منطقی ندارد. پيش از اين اشاره کرده ام که مفهوم عقد دائم به معنای دائمی بودن و غيرقابل فسخ بودن رابطه جنسی از مفاهيم معروف مسيحيت قرون وسطی است که اکنون قرن هاست در ميان جمعيت متمدن اروپايی به فراموشی سپرده شده است. از نظر اسلام تمامی عقدها موقت و قابل فسخ محسوب ميشوند که يا مدت معين دارند (معروف به عقد موقت) و يا مدت آنها مشخص نيست و به اصطلاح در اختيار مرد قرار دارد (معروف به عقد دائم). چنين تصوری که ثبت رابطه جنسی بعنوان عقد دائم باعث تداوم و دائمی شدن آن ميشود و ثبت يک رابطه جنسی در يک مدت مشخص (که براحتی قابل تمديد است) مانع از ادامه آن ميشود همانقدر کودکانه و بی منطق است که تصور کنيم اگر اسم دختر آخر خانه رو قيزبس بگذاريم پس از آن دختری بدنيا نمی آيد. عقد موقت يا دائم باعث خوشبختی يا بدبختی کسی نمی شود و اين موضوع به عوامل مهم ديگری بستگی دارد که داشتن دانش و مهارت های جنسی از مهمترين آنهاست. و اما در خاتمه... در خلال همايش بررسی راه های پيشگيری و درمان اختلالات جنسی که در بيمارستان امام خمينی برگزار شد، با يکی از مسئولين نيروی انتظامی ناجا – هنگام بررسی اسلايدها – از مبتلايان به اختلال هويت جنسی و همجنسگرايی صحبت شد و توضيح دادم که چطور عوامل جسمی نقش مهمی در تغيير گرايشات جنسی همجنسگرايان بعهده دارد. ايشان بلافاصله پاسخ داد: پس در اين صورت اين افراد بايد بجای برخورد قضايی برای حمايت های درمانی به پزشک ارجاع شوند نه؟ پاسخ من مثبت بود و برای مثال از طرح ارائه کارت های حمايتی و ثبت نام و حمايت از اين افراد در مراکز قابل اعتماد حمايت کردم. " – طرح خيلی خوبيه" پاسخ نهايی ايشان بود. البته ايشان بعد قدری ابرو بالا انداخت و در سکوت به اسلايد روبرو خيره شد. دکتر حميدرضا شيرمحمدی Copyright: gooya.com 2016
|