جمعه 3 آذر 1385   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پرده بکارت و ترس ها و تشويش های ما، حميدرضا شيرمحمدی

حميدرضا شيرمحمدی
در اين نوشته در پی آنيم تا نشان دهيم که ترسها و تشويش های مربوط به سلامت پرده بکارت در جامعه ايرانی از عوامل مهم بروز اختلالات و خشونت ها و تنش های چند بعدی در جامعه است. بيشتر اين ترسها و خشونت ها در گستره ديرپای تعارضات، جهالت و سنت های معارض با اصول اصيل مذهبی و انسانی ريشه دوانده است و تخفيف اين تنشها جز به مدد توسعه دانش بشری و ارزش های مذهبی و پيشرفت جايگاه اقتصادی و اجتماعی زن در جامعه امکان پذير نيست

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




www.novin-jensi.com
[email protected]


صداهای خسته
- با سلام و خسته نباشيد . با شرمندگی و پوزش بسيار از شما می خواهم مرا راهنمايی کنيد. من دختری ۲۸ ساله هستم که با خواندن مقالات خودارضايی در يکی از سايت ها تحريک شدم و به اين اقدام دست زدم و انگشت ميانی خود را تا آخر به آرامی وارد مجرا کردم و بدون هيچ فشاری به قسمت پايين وارد شد بعد خوندن مطالبی در مورد پرده بکارت ارامشم بهم خورده. لازمه بگم نه دردی داشت نه فشاری نه خونريزی. به قران همش حس يک کنجکاوی بود. من نمی تونم تحت هيچ شرايطی به دکتر برم کمکم کنيد. شما را بخدا به من بگين امکان داره اينجوری اين پرده پاره شه اگه پاره بشه پدر و مادرم در مورد من چه فکری ميکنن وای خدا! شمارا به خدا کمکم کنين تا ديگه مجبور نشم مرتب اين سايت اون سايت کنم دست شما رو ميبوسم بهم بگين

- سلام من يک دختر ۲۰ ساله هستم من متاسفانه سالها خود ار ضايی می کردم بارها هم تصميم به ترک آن گرفته ام اما نتوانستم...الان هم در حال ترک هستم اما يه ترس خيلی مهيبی در من هست اينکه مبادا پرده بکارت من پاره شده باشد. البته ابن را هم ميگويم که خود ارضايی من به اينصورت بوده که با پارچه ای از بيرون مهبل خودم را فشار ميدادم يعنی هيچی را وارد آن نکرده ام راهنماييم کنيد

- من هم در روزهای خونريزی برای تميزی بيشتر بعد از توالت هميشه با دست بهتره بگم با انگشت ناحيه مهبل رو کاملا تميز ميکردم به خيال اينکه چقدر تميز و پاکيزه ميشم غافل از اينکه....لينکهايی رو که فرموديد قبلا مطالعه کردم ولی هيچ کدوم برای من قانع کننده نيست. چون خونواده ما و خونواده همسر آينده م کاملا مطمئن هستم که به وجود خون بر روی دستمال خيلی حساس هستند و براشون خيلی خيلی مهم و حياتی هست وای به روزی که روز پاتختی دستمال سفيد تحويلشون داده بشه! دمار از روزگار دختره و پسره و همه در می يارن و از بابت اينکه گفتين پسرها نميتونن وجود يا عدم وجود پرده رو تشخيص بدن بايد بگم که متاسفانه همسرآينده من حتما ميتونه تشخيص بده به دليل اينکه خودشون دکتر هستند. حالا با اين تفاسير نظرتون چيه ؟ بازم می فرمايين که نيازی به ترميم پرده نيست ؟

- سلام و خسته نباشيد. قبل از هر چيز از پاسخی که به نامه ارسالی من داده بوديد ممنونم. خيلی آرامش بخش بود . آقای دکتر مسائلی که شما مطرح کرديد کاملا درست و متين بود ولی موضوعی که هست مردان امروز ( خواستگاران امروز ) اين حق خود ميدانند که دختری رو که برای يک عمر زندگی انتخاب ميکند کاملا پاک و سالم باشد . برای اونها وجود بود و نبود خود پرده بکارت موضوع مهمی نيست ولی نبود اين پرده برای آنها دال بر داشتن يک رابطه عميق جنسی دارد که برای هيچ جوانی قابل قبول نيست و نوعی بی اعتمادی برای آنها در زندگی آينده ايجاد ميگردد. در ضمن اين اولين ارتباط من بود

نوشتن از پرده بکارت برای يک پزشک – حتی يک پژوهشگر در زمينه تشخيص و درمان اختلالات جنسی- کار ساده ای نيست. در واقع در تمام متون پزشکی گسترده و متنوع دانش پزشکی بندرت ممکن است موضوع پرده بکارت مورد توجه نويسندگان کتابهای درسی پزشکی قرار گرفته باشد. همينطور در متون معتبر تشخيص و درمان اختلالات جنسی هم بندرت ممکن است به پرده بکارت و عوارض ناشی از آسيب آن اشاره شده باشد و به هرحال هيچگاه مسئله درخور اعتنايی نبوده است. اما با مرور نامه های ارسالی – که متن بالا تنها نمونه کوچکی از آن است – می بينم که گذشتن از اين مطلب هم کار ساده ای بنظر نمی آيد. واقعيت اين است که ميزان اهميتی که اين بقايای ناچيز تکامل جنينی دستگاه تناسلی در ميان جوامع کشورهای خاورميانه و آمريکای لاتين کسب کرده است، بسيار مهيب تر از آن چيزی است که در ابتدا بنظر می رسد.

پرده بکارت و عملکرد آن
هرچند احتمالا بسياری از خوانندگان قبلا در اين مورد مطالبی خوانده و ديده اند، برای کامل کردن بحث و احياناً اطلاع آنانی که هنوز چيزی در اين باره نشنيده اند: پرده بکارت يک غشاء نازک مخاطی است که به شکل های گوناگونی در ابتدای مدخل ورودی واژن قرار گرفته است و برای ورود به واژن حتماً بايد از ميان آن رد شد. در ابتدای تکامل جنينی دستگاه تناسلی قسمت خارجی واژن کاملا بسته است اما در ابتدای تولد اين پرده از چند قسمت شکاف برداشته و باز ميشود. در يک مطالعه در عربستان با معاينه ۳۴۵ کودک دختر تازه متولد شده مشخص شد همه آنها دارای پرده بکارت بودند که ۶۰ درصد از نوع حلقوی و بقيه دارای ديگر اشکال متنوع بوده است. در کودک تازه متولد شده اين پرده تحت تأثير هورمونهای مادری ضخيم و صورتی رنگ و پر از چين و چروک است. تقريبا تا رسيدن به سن مدرسه کم و بيش اين وضع ادامه دارد که در اين زمان پرده به شکل ظريف و نازک شفاف تری در آمده است و در لمس کاملا حساس است. در هنگام بلوغ تحت اثر هورمونهای استروژن دوباره پرده به شکل ضخيم تر و تيره تری در می آيد. اشکال مختلف اين پرده مخاطی را به نام های هلالی، حلقوی و غيره نام گذاری کرده اند. بندرت ممکن است پرده بصورت کامل و بدون سوراخ باقی مانده باشد که در هنگام بلوغ (و تجمع خون قاعدگی و بروز درد و اسپاسم های شکمی) تشخيص داده و سوراخ ميشود.
در ميان جانوران ظاهراً علاوه بر انسان، پرده بکارت در اسب ها، فيل ها، شامپانزه ها، وال ها، فک ها، لاماها، خوکچه های هندی و موش ها هم ديده شده است و از لحاظ عملکردی کارکرد خاصی ندارد. پرده بکارت ممکن است هنگام ورود هر جسم خارجی مثل انگشت، نوار بهداشتی، آلت و چيزهای ديگر آسيب ببيند. بدليل نبود عروق خونی فراوان فرآيند بهبودی به سرعت ديگر بافت های بدن اتفاق نمی افتد. اين پرده در هنگام زايمان واژينال بطور کامل از بين می رود. دختر خانمها پس از بلوغ، با کمی دقت ميتوانند با معاينه دستگاه تناسلی خود روبروی آينه شکل و ظاهر آن را مشاهده کنند.
هرچند پرده بکارت دارای عملکرد قابل توجهی در بدن انسان نيست اما در تمام اقوامی که به کنترل روابط جنسی زن قبل از ازدواج رسمی اهميت ميدهند نشانه قابل توجهی در اتفاق افتادن اين گونه روابط است. امروزه بر خلاف گذشته متوجه شده اند که به اصطلاح ضريب حساسيت و اختصاصی بودن اين آزمايش زياد نيست. به معنای ديگر آسيب ديدن يا نديدن پرده لزوماً به معنای دخول يا عدم دخول آلت نيست. همچنين آسيب آن هميشه با خون ريزی (بعنوان نشانه سنتی آسيب پرده همراه نيست) طبق بعضی آمار چيزی حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از خانمها طی اولين نزديکی خود متوجه خون ريزی ناشی از پاره شدن پرده بکارت نميشوند (در ۵ درصد موارد خونريزی آنقدر شديد يا طولانی مدت است که ممکن است نياز به بستری فرد وجود داشته باشد). بدين ترتيب مفهوم بکارت (به معنای دست نخوردگی) ارتباط مستقلی از پرده بکارت پيدا ميکند. به عبارت ديگر عدم مشاهده خونريزی هنگام نزديکی لزوماً به معنای وجود قبلی نزديکی نيست. اينکه عدم خون ريزی يا آسيب قبلی پرده ناشی از نزديکی و دخول آلت بوده به معاينه دقيق فرد آشنا (با نشانه های نزديکی) نيازمند است که امروزه بطور معمول در پزشکی قانونی صورت ميگيرد.

پرده بکارت Hymen در اسطوره ها
در اسطوره های رومی و يونانی هايمنئوس Hymenaeus خدای ازدواج و جشن و پايکوبی است که اغلب بصورت جوانی با مشعلی در ميان جشن عروسی نشان داده ميشود. او فرزند آفروديت و ديونزوس الهه و خدای زيبايی و شراب و برادر Priapus خدای زايش است. هومر در جای جای ايلياد از او ياد کرده است و از هايمن در يکی دو نمايشنامه شکسپير مثل نمايشنامه های "همانطور که شما دوست داريد" و "طوفان" نام برده شده است. البته هايمن هميشه هم خوش يمن نبوده است. در افسانه ها آمده است که اورفئوس و اوريديس او را به جشن عروسی خود دعوت کردند و چون بوی دود مشعل او در فضا پيچيد هر دو به گريه افتادند. نشانه ای که از يک اتفاق ناخوشايند در آينده خبر ميداد.

اهميت بکارت در جامعه و ابعاد آن
بکارت و مذهب

احتمالاً قدمت توجه به بکارت در ميان جوامع به قبل از ظهور اسلام می رسد. از آنجا که اسلام (و ديگر مذاهب ابراهيمی) در بدو شروع قبل از آنکه مذهب بزرگی باشند ضدمذهب بزرگی بودند که در تقابل با سنت ها و عقايد جامعه حرکت ميکردند، ميتوان تصور کرد که اسلام عرضه کننده ارزشهای جديدی بجای ارزش های قديمی (و از جمله بکارت) بوده است. تصور اينکه بکارت از ارزشهای جامعه محافظه کاری است که يک حرکت انقلابی در مقابل آن به پا خاسته است و بدين لحاظ در اين حرکت انقلابی جايی ندارد تصور چندان مشکلی نيست. بنا به توصيه های اسلام و پيامبر، مردان برای ازدواج بايد زنانی هم شأن خود انتخاب ميکردند. تقريباً در هيچيک از آيات قرآن يا احاديث روايت شده از رهبر اسلام نوپا، در کنار معيارهايی چون ايمان و پايداری و صبر و ايثار، از بکارت بعنوان يکی از معيارهای اين انتخاب شايسته چيزی ذکر نشده است (يا لااقل من جايی نديده ام)، چنانکه اغلب همسران پيامبر قبل از ازدواج با ايشان باکره نبوده اند. با پيش آمدن وقايعی چون جنگ احد و کشته شدن بسياری از مردان مسلمان در ميدان نبرد، پيامبر مسلمين را به زناشويی با زنان آنان ترغيب ميکرد و بدين ترتيب در واقع بکارت ارزش خود را بطور کامل بعنوان يکی از معيارهای انتخاب زنان در ميان مسلمين از دست ميداد.
همزمان با تثبيت جايگاه اسلام بعنوان يک حکومت در شبه جزيره عربستان و گسترش آن به سرزمين های اطراف و شکل گيری امپراطوری اسلامی و بخصوص هرچه از زمان حيات پيامبر دور ميشويم احتمالا در اين زمان توجه به ارزشهای يک جامعه محافظه کار و اشرافی (اسلام اموی و عباسی) شدت بيشتری گرفته است. با افزايش ثروت و فراهم آمدن فرصتهای نو برای کابين بستن زنان و انتخاب زنان مطلوب تر، و همچنين گسترش جنگ و توسعه تجارت زنان برده (که مهمترين کارکرد آنها ارائه خدمات جنسی به صاحبان خود بود) دور از انتظار نيست که ارزشهای اسلام انقلابی جای خود را به ارزشهای جديد جامعه محافظه کار بدهد. بدين ترتيب کم کم بکارت نقش مهمی در قيمت گذاری بردگان (يا کابين بستن زنان) بازی کرده است. احتمال سرايت بيماری های آميزشی چون سيفيليس يا سوزاک در زنان غيرباکره که سابقه نزديکی قبلی داشته اند قطعاً نقش مهمی در کاهش رغبت مردان به آنان داشته است.

بکارت و سنت
همزمان با تلاش گسترده تر جامعه در کنترل بهتر و بيشتر روابط جنسی ناخواسته زنان، روشها و ابزار تازه ای برای اين منظور بکار گرفته شد. استفاده از ابزارهای فلزی چون کمربند عفت (که اولين بار با نمايش فيلم محلل در ميان ايرانيان معروف شد تا آن حد که مرحوم مطهری به ناچار شرحی بر آن نوشت) يکی از راه های اطمينان از عدم نزديکی زن در غياب مالک و صاحبان رسمی وی بود که ظاهرا تا همين زمان هم بخصوص در جوامع بسيار سنتی چون پاکستان از آن استفاده ميشود. يکی ديگر از رسوم معمول، در کنار ختنه دختران و بريدن کليتوريس (بخاطر از بين رفتن هميشگی حس لذت و اطمينان از عدم طغيان غيرقابل کنترل احساسات جنسی) دوختن لب های آلت تناسلی بطرزی که فقط سوراخ کوچکی برای ادرار کردن و دفع خون قاعدگی وجود داشته باشد از رسوم شايع در ميان جوامع سنتی چون مصر و بسياری از کشورهای عربی بوده است. اين امر منحصر به گروه های فقير جامعه نيست و حتی خانواده های تحصيلکرده را هم ناچار از پذيرش آن می کرده است.
دکتر نوال السعداوی (با وجود داشتن پدر و مادر تحصيلکرده با مشاغل مناسب دولتی) خود يکی از قربانيان ختنه زنان در مصر است. او در کتاب سيمای زن عرب (نشر روزبهان- ۱۳۵۹) قسمتی از خاطرات خود هنگام اشتغال به حرفه طبابت در سودان را به اين صورت نقل ميکند: "... عمل ختنه در سودان چند برابر مصر وحشيانه تر بود. در مصر به قطع کليتوريس بسنده ميکردند حال آنکه در سودان به اين شکل بود که کليتوريس و دولبه بيرونی و همچنين دو لبه کوچک درونی را نيز قطع ميکردند. عمل در همين قسمت خاتمه نمی يافت، بلکه جراح چند بخيه اضافی هم ميزد تا مجرای تناسلی به شدت تنگ شود و فقط برای خروج خون حيض جا باقی بماند. در نتيجه در شب ازدواج لازم بود تا با چاقوی جراحی يا حتی گاهی يک قيچی معمولی انتهای دهانه را شکافته و راه دخول باز شود. جالب اينجا بود که در زمان طلاق نيز به بهانه اينکه نکند زن رابطه جنسی برقرار کند دهانه را دوباره می بستند".
در پاکستان بعنوان يک سنت اصيل (مرد يا) زنی که دارای رابطه جنسی نامشروع با ديگری باشد بايد توسط اعضای خانواد يا خويشان طرف مقابل به قتل برسد که به آن "کاروکری" گفته ميشود. در سنت ديگری به نام "کالاکری" برای پاک کردن لکه ننگ خانواده، زنی که مورد تجاوز قرار گرفته باشد توسط اعضای فاميل خود به مرگ محکوم ميشود.

بکارت در قانون و شرع
ظاهراً در فقه شيعی پرده بکارت دارای اهميت اختصاصی است که سوای مسئله بکارت به معنی داشتن رابطه جنسی است. در روايتی منسوب به اميرالمومنين نقل شده است که زنی با شوهرش نزديکی کرد و پس از آن با زنی ديگر مساحقه (آميزش جنسی) کرد که در اثر آن وی حامله شد. بنا بر اين روايت حضرت جريمه ای وضع کرد که در ازای از بين رفتن پرده بکارت زن در اثر حاملگی به وی پرداخت شود. در قوانين مدنی ايران در صورت آميزش غيرقانونی مرد و زن و از بين رفتن پرده بکارت در اين عمل، زن حق تقاضای مبلغی بعنوان ارش البکاره دارد که اين غير از مبلغی است که ميتواند بعنوان مهرالمثل (درصورت غيرتوافقی بودن نزديکی) دريافت کند. مبلغ ارش البکاره بطور عرفی در حدود ۱.۵-۱ ميليون تومان يا بيشتر تعيين ميشود.
مسئله مهم ديگر منوط کردن صحت عقد به بقای بکارت است. به اصطلاح در صورتی که داماد هنگام عقد "شرط بکارت" کرده باشد و بعد از عقد معلوم شود بکارت زن – ولو بطريقی غير از نزديکی – آسيب ديده است، عقد و مسائل حقوقی مربوط به آن نافذ نخواهد بود. در اين صورت عدم بکارت نيز با گواهی پزشکی قانونی محقق خواهد شد.

بکارت و قتلهای ناموسی
قتل ناموسی را ميتوان اينگونه تعريف کرد: کشتن فرد به دليل (احتمال) روابط جنسی تأييد نشده از سوی خانواده. در مطبوعات و کتابهای خارجی – حتی پيش از بسياری از کشورهای سنتی تر چون افغانستان يا يمن يا عربستان و سودان- همواره از ايران بعنوان کشور مملو از خشونت های جنسی نام برده شده است، با اينحال تا اوائل دهه ۸۰ هيچ گزارش يا آمار رسمی در مورد ميزان اين نوع قتل منتشر نميشد. تقريباً روزنامه ها هم به پيروی از يک دستور نانوشته از چاپ و انتشار اخبار حوادث اينچنينی در سطح جامعه منع ميشدند. اما از اين زمان با اختصاص صفحه خاصی از روزنامه ها به حوادث کم کم تعداد گزارشات وقوع اين قتل ها افزايش يافت. يکی از پر سر و صدا ترين اين گزارشات، ادعای يک مقام قضايی و همينطور مشاور استاندار خوزستان در سال ۸۲ مبنی بر رخداد ۴۵ قتل فقط در فاصله ۲ ماه در ابتدای اين سال بود که توسط خبرگزاری دانشجويان ايران منتشر شد. خبر واضح و رسا بود:
"بين ابتدای فروردين تا اواخر ارديبهشت و هفته اول خرداد ماه جاری به استناد گفته يکی از مشاورين فرمانداران صرفا در يک طايفه، حدود ۴۵ مورد قتل ناموسی زير ۲۰ سال صورت گرفت و پدر، عمو، برادران و پسران عمو خود به اجرای حکم در اين زمينه پرداخته‌اند.
تقريبا همان زمان از قول معاون قضايی دادگستری کرمانشاه نقل شد: "پس از قتل‌های هيجانی که بدون تفکر صورت می‌گيرد، قتل‌های ناموسی بيشترين تعداد قتل‌هايی که معمولا با تصميم قبلی واقع می‌شوند را در کرمانشاه به خود اختصاص داده است."
به انبوه موارد اين گزارشات بايد مواردی را هم افزود که ممکن است بصورت خودکشی و يا خودسوزی گزارش شده باشد. در اين حال قربانی زير فشار فزاينده اطرافيان خودکشی را به ادامه زندگی ترجيح ميدهد که کاملا قابل درک است. شايد يکی از علل محبوبيت فيلم قيصر همين سادگی درک علت مرگ دختر مورد تجاوز در خانواده قيصر است. در واقع تماشاچی نيز همين انتظار را از او دارند (من هيچ شکی ندارم که اگر او اينکار را نميکرد قيصر اين کار را ميکرد). ديده شده که گاهی حتی يک قتل بصورت يک مورد خودکشی گزارش شده است. خبرگزاری دانشجويان ايران در مهرماه ۸۵ چنين گزارش ميکند:
"مادری به دنبال سکوت دخترش برای توضيح در خصوص رفتارهای مشکوک، وی را به قتل رساند. سرهنگ ابراهيم کريم‌خانی، فرمانده هنگ مرزی سلماس در گفت‌وگو با خبرنگار «حوادث» ايسنا در تشريح اين خبر گفت: مادر و برادر اين دختر ۲۰ ساله پس از خفه کردنش، جسد او را در طويله منزلشان به آتش کشيدند. وی ادامه داد: خانواده مقتول اذعان داشتند که وی اقدام به خودسوزی و خودکشی کرده است و جسدش را در قبرستان روستای سينجی به خاک سپرده‌اند. سرهنگ کريم‌خانی تصريح کرد: ماموران هنگ مرزی بعد از پيگيری و تحقيق در اين باره متوجه وقوع قتل شدند و اين در حالی بود که پس از نبش قبر و کشف علت قتل، مادر (متهم به قتل) و برادر دختر جوان متواری شدند. فرمانده هنگ مرزی سلماس، علت قتل را مسايل اخلاقی ذکر کرد و افزود: بنا بر بررسی‌های پليسی، متهم به قتل در پی مشکوک شدن نسبت به رفتارهای دخترش، از وی می‌خواهد که در اين باره توضيح دهد، اما به دليل سکوت دختر جوان، متهم با همدستی پسرش، وی را به قتل می‌رساند. "
جالب اين است که با وجود گسترده بودن اين قتل ها در استانهای مرزی چون خوزستان، باختران، کردستان، بوشهر، سيستان و بلوچستان و خراسان بيشترين موارد شکايت بدنبال تجاوز و درخواست معاينه پزشکی قانونی بخاطر ازاله بکارت مربوط به استان تهران بوده است: بنا به گزارش ارائه شده از سايت خبرگزاری انتخاب در اواخر اسفند ۸۴ از نظر آمار مربوط به تجاوز به عنف يا شکايت خانواده دختران در رابطه با ازاله بکارت از ميان حدود هفده‌هزار آزمايش انجام شده، که سرانه پنج در ده‌هزار نفر را برای زنان ايرانی ايجاد می‌کند، استان تهران با حدود ده مورد در هر هزار زن تهرانی، رتبه نخست، استان قزوين با حدود ۹ مورد، رتبه دوم و استان‌های سمنان و گيلان نيز با حدود هشت مورد در ده‌هزار زن رتبه‌های سوم و چهارم را در آزمايش‌های مربوط به ازاله بکارت، دارا هستند. گفتنی است، استان‌های سيستان‌وبلوچستان، ايلام و زنجان از اين لحاظ، رتبه‌های آخر را دارند."
برعکس مطابق گزارشات منتشره بيشترين آمار خودسوزی زنان مربوط به استانهايی مثل ايلام و کرمانشاه بوده است. هرچند نسبت دادن همه آنها به خشونت های ناموسی درست نيست، بررسی اهميت انگيزه های اينچنينی در بروز آنها قابل توجه است.
قطعاً وقوع قتل های ناموسی منحصر به ايران نيست و در اغلب کشورهای خاورميانه به شکل شايعی حضور دارد. بنا به گزارش منتشر شده خبرگزاری جمهوری اسلامی (ديماه ۸۴) از روزنامه نوای وقت پاکستان در سال ۲۰۰۴ سه هزار و‪ هشتصد و پنجاه زن در زندانهای شخصی، خانوادگی و قبايلی در ايالت‌های سندوبلوچستان به‌سر بردند. طبق گزارش عفو بين الملل حدس زده ميشود که سالانه در جهان حدود ۵۰۰۰ قتل ناموسی اتفاق می افتد که ۱۵۰۰ مورد آن مربوط به کشور پاکستان است.
در ديماه ۱۳۸۲ گزارشی در نشريه الکترونيک ايران امروز به نقل از "فرانکفورتر الگماينه زونتاگ" منتشر شد که به يک مورد قتل ناموسی در ترکيه پرداخته بود: "شورای خانواده، يعنی اعضای مرد خانواده دميرل، ماموريت را به بزرگترين پسر خانواده محول کردند: احمد ۱۶ ساله، می بايست ناموس دميرل ها را به آن ها باز ميگرداند. خواهرش قدريه، به اصطلاح ناموس خانواده را لکه دار کرده بود. او که تنها يک سال جوانتر از برادرش بود. هرگز رنگ مدرسه نديده و پا از محله ای را که در آن زندگی می کرد فراتر نگذاشته بود از سوی پسر عمويش محمد مورد تجاوز قرار گرفت و حامله شد. او، نمی دانست پسر عمو چه بلائی بر سرش می آورد. يک روز، آنچه را اتفاق افتاده بود، برای مادرش تعريف کرد. مادر هم، داستان را برای پسرش احمد شرح داد. پدر، يک مرد بيکار و الکلی، با پنج پسر و دو دختر، حاضر نبود روايت او را بپذيرد. پسر، بلافاصله خواهرش را نزد پزشک زنان برد. در راه، حاضر نبود دست خواهرش را بگيرد. چون که مرد، هميشه سه قدم جلوتر از زن حرکت ميکند. قدريه، در حالی که سرش را به زير افکنده و فقط جلوی پايش را نگاه می کرد، به دنبال او می رفت. پزشک همه چيز را تاييد کرد: خواهر او ديگر باکره نبود. به اين ترتيب، او، ناموس خانواده را لکه دار کرده بود. مادر، دختر را نزد بستگانش پنهان کرد. در اين ميان، شورای خانواده تصميم گرفت که چه بايد کرد: احمد، خواهرش را به بهانه ای از مخفيگاه بيرون کشيد. ماه رمضان بود. قدريه، بار ديگر سر به زير به دنبال برادر به راه افتاد. تا وقتی که او ناگهان چرخيد، به ضرب چاقو سينه خواهر را شکافت و با سنگی بر سرش کوبيد. رهگذران مداخله کردند و دختر را که به شدت خونريزی می کرد به نزديک ترين بيمارستان رساندند. او، همراه با کودک شش ماهه ای که در رحم داشت جان باخت". ظاهرا در ترکيه در اين موارد ترجيح داده ميشود که پسر نابالغ خانواده وظيفه قتل خواهرش را بعهده بگيرد چرا که قانون او را حداکثر به دوسال حبس محکوم ميکند.
اينها تنها مشروط و محدود به کشورهای جهان سوم نيست. با حضور جمع قابل توجهی از مهاجرين در کشورهای صنعتی که سنتهای خود را نيز همراه خود به آنجا آورده اند ساليانه آمار قابل توجهی از اينگونه قتل ها و خشونتها در کشورهای مهاجرپذيری چون انگلستان، سوئد و آلمان گذارش ميشود. بنا به يک آمار در سال ۲۰۰۴ ميلادی حدود ۲۰۰ نفر قربانی قتل های ناموسی در آلمان شده اند. پليس لندن سعی کرد ضمن مطالعه پرونده ۱۰۹ قتل ناموسی که در سه سال قبل اتفاق افتاده بود طی کنفرانسی به نام International Conference on Honour Based Violence در بهار سال ۲۰۰۵ ميلادی از همه صاحب نظران برای بررسی انگيزه و ماهيت اين قتل ها دعوت به همکاری کند. در اين کنفرانس رئيس پليس متروپوليتن خانم Andre Baker ضمن اشاره به ۴۹۲ پرونده ازدواج اجباری اذعان کرد که اين تنها قسمتی از کوه يخ پنهان در زير لايه های اجتماع است.
واکنش عمومی به اين جنايات چندان شديد نبوده است. بنا به نظر مردم بخصوص در قبايل سنتی دختر جزئی از مايملک مرد (در خانه پدری يا شوهری) محسوب ميشود و عملاً همکاری يا تن دادن به روابط جنسی غير رسمی نوعی جرم و خيانت نابخشودنی بشمار می آيد. تصميم به قتل دختر از سوی خانواده هرچند ناراحت کننده اما "قابل درک" بحساب می آيد. چنين تلقی هرچند بطور رسمی از نظر دستگاه قضايی و حقوقی محکوم شده است عملاً در نظر گرفته ميشود.
از نظر قانونی در قوانين مجازات اسلامی کشور ايران تنها اگر مرد زن خود را هنگام معاشقه و نزديکی با مرد ديگر ببيند اجازه قتل او را دارد بی آنکه دستگاه قضايی از او مؤاخذه کند (ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی). چنين امری نادر و اثبات آن بسيار دشوار است. همچنين مطابق قوانين قضايی پدر يا جد پدری ميتواند فرزند خود را به قتل برساند بی آنکه مستحق قصاص باشد (ماده ۲۲۰ ـ پدر يا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه مقتول و تعزير محکوم خواهد شد.). چندی پيش در پی گزارش سربريده شدن دختر ۷ ساله ای بدست پدرش در اهواز قوه قضاييه قول داد که بطور ويژه به اين پرونده رسيدگی ميکند اما بعداً خبری از نتايج رسيدگی به آن منتشر نشد. چندی پيش در خبرها آمده بود در محاکمه مردی که ضمن شکايت از زنش بخاطر رابطه نامشروع با مرد ديگر او را با ضربات چاقو در کلانتری محل به قتل رساند، قاضی با توجه به زمينه بروز اين اتفاق قاتل را متسحق قصاص ندانست و تنها وی را به پرداخت ديه محکوم کرد (که طبعاً به کودکان وی بعنوان وارث پرداخت ميشود). همچنين طبق قوانين قضايی ايران قصاص قاتل منوط به شکايت اولياء دم می باشد از اين رو در مورد قتل های ناموسی از آنجا که آمر قتل نيز نوعاً جزو اولياء دم بوده با عدم شکايت وی امکان قصاص قاتل منتفی ميشود و حداکثر درصورت لزوم تعزير خواهد شد. (هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته يا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد واقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه يا خوف شده و يا بيم تجری مرتکب يا ديگران گردد موجب حبس تعزيری از ۳ تا ۱۰ سال خواهد بود- ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی).
در ديگر کشورهای گفته شده نيز فضای عمومی حاکم بر مراجع قضايی به همين شکل است، هرچند در واکنش به انتقادات مجامع غربی گاه بگاه تلاشهايی برای تغيير در اين فضا صورت ميگيرد. در سال ۱۹۹۹ ميلادی دولت ترکيه قانونی که اجازه معاينه اجباری پرده بکارت به مقامات رسمی را ميداد ملغی اعلام کرد. اين اقدام بعد از آن صورت گرفت که دختران يک يتيم خانه در اعتراض به معاينه اجباری پرده بکارتشان (که به منظور اطمينان از سالم بودن آن انجام ميشد) دست به خودکشی دست جمعی زدند (بی بی سی ژانويه ۱۹۹۹). در عين حال خود مقامات هم اذعان داشتند که اين اقدام تأثير ناچيزی بر جو عمومی جامعه خواهد داشت. حتی وزير امور زنان نيز (سال قبل از آن) بطور جدی از آزمايش پرده بکارت بعنوان اقدامی که ريشه در فرهنگ سنتی ترکيه دارد کاملاً دفاع کرد. در سال ۲۰۰۳ ميلادی يک ماده قانونی (معروف به ماده ۴۶۲) که به موجب آن به قاضی اجازه داده ميشد "اگر قاتل هنگام قتل تحريک شده باشد مجازات قاتل به يک هشتم حداکثر مجازات تعيين شده در قانون کاهش يابد" لغو شد (از اين ماده قانونی معمولا هنگام تصميم گيری در پرونده قتل های ناموسی استفاده ميشد). مجلس ملی پاکستان در آبان ۱۳۸۳ با تصويت يک لايحه ارتکاب به قتل های ناموسی را ممنوع کرد که به موجب آن مجازات مجرم از ۱۰ سال تا حداکثر حبس ابد تعيين ميشد. در هنگام نوشتن اين سطور لايحه ای به سنای پاکستان ارائه شده که بر اساس آن زنان برای اثبات تجاوز به خود در دادگاه ديگر نياز به همراه داشتن ۴ شاهد مرد ندارند و زنان (ولو شوهر دار) برای نزديکی توافقی با ديگری به اعدام محکوم نميشوند. ژنرال مشرف ضمن تأکيد بر لزوم تصويب و اجرای قوانينی از اين دست از سنا خواست هرچه زودتر اين لايحه را به تصويب برساند.
در بسياری از موارد قاتلين در توجيه عمل خود سعی ميکنند آن را به حدود الهی نسبت دهند و خود را عاملين احکام الهی نشان ميدهند، چيزی که مستندات واقعی برای آن وجود ندارد. قرآن در سالهای ابتدايی بعثت پيامبر با آيات شديد الحن اقدام اعرابی رادر زنده به گور کردن دختران خود ميکردند محکوم و آنان را به پاسخگويی شديدی بشارت داد. در استفتايی که خبرگزاری دانشجويان ايران از مراجع تقليد در اين باره کردند و در آذرماه سال ۸۲ در روزنامه ياس نو و ايران به چاپ رسيد آيات عظام سيستانی، مکارم شيرازی، نوری همدانی و مظاهری بطور کلی قتل های ناموسی را محکوم کردند. آيت الله سيستانی قتل ناموسی را جنايت دانست و صريحاً اظهار کرد "قاتل مستحق قصاص است و برفرض تخلف، حکم آن را بايد شرع اجرا کند و ديگران حق اجرای حدود را ندارند." آيت الله نوری همدانی نيز قاتل را متسحق قصاص دانست و تأکيده کرد: "علاوه بر اينکه قاتل بايد قصاص شود گناه او بسيار بزرگ است."

بکارت در تقابل سنت و مدرنيته
جامعه ايران را - همانند بسياری از همسايگان خود يا جوامع مختلف کشورهای خاورميانه - ميتوان جامعه ای دانست که در صدساله اخير از نهضت مشروطه به اين طرف در کشمکش هولناکی بين سنت و مدرنيته قرار گرفته است. روند پيشرفت به سمت نوگرايی نه با آموزش و برنامه ريزی های لازم که همواره با فشارها و ترسها و تشويش های فراوانی همراه بوده است (کافی است به روند ورود و استقرار راديو و بعد تلويزيون و بعد از انقلاب ويديو و ماهواره و اينترنت و کشمکش ها و رد و پذيرش های آن توجه کنيد). مسئله جايگاه زن در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و کشمکش های مربوط به آن از مسائلی است که بطرز چشمگيری در موضوع پرده بکارت متبلور شده است. کشمکش برای از دست ندادن سرمايه های سنتی در ازای وسوسه های دنيای نو. برای نمونه تلاش برای بدست آوردن هويت شغلی و استقلال مالی از آرزوهای نسل نوگرای امروز است، چيزی که نسل گذشته در آن ترديد جدی دارد. زندگی کردن يک زن تنها و بدون اتکاء به مردبه سختی باور کردنی بنظر ميرسد. از طرفی با ورود به دنيای روابط کاری جديد، امکان کنترل کامل جسمی زن از دست می رود. احتمال بدست آوردن شغل (و استتقلال اقتصادی و اجتماعی) در مقابل احتمال از دست دادن بکارت معامله ای است که سنت هنوز به سودمند بودن آن اطمينان چندانی ندارد. زن امروز پيش از هر زمان با ترسها و نگرانی های ناشی از عدم اطمينان به ازدواج و احتمال جدايی روبروست (در يکی از خانواده های که می شناختم سه خواهر بودند که از هراس طلاق هيچگاه ازدواج نکردند). تنهايی مطلقی که در آن نه روی کمک سنت و نه مدرنيته نميتوان حساب کرد.
مطابق آمار نرخ مشارکت کاری زنان طبق آمار سرشماری عمومی سال ۱۳۵۵ از ۱۲.۹ درصد به ۲.۸ درصد در سرشماری عمومی سال ۱۳۶۵ کاهش و مجدداً به ۱۲ درصد در سرشماری عمومی سال ۱۳۷۵ افزايش يافته است که با اين حال بنا نظر کارشناسان نرخ مشارکت هنوز هم کمتر از يک سوم نرخ متوسط جهانی مشارکت زنان است (البته احتمالا در اين آمارها نرخ اشتغال زنان روستايی در بخش های کشاورزی و دامپروری و صنايع دستی چندان بحساب نيامده است). در آمار گيری نمونه ای مرکز آمار ايران در سال ۱۳۸۱ نرخ مشارکت به ۱۱.۵ و در سال ۸۲ به ۱۰.۵ درصد کاهش می يابد. که نشان از حدود ۵ درصد رشد نرخ بيکاری زنان دارد. بر اساس آمار مزکز آمار ايران در ارديبهشت ۱۳۸۳ (در فاصله سنی ۶۴-۱۵ سال)
۱. نرخ مشارکت زنان و مردان با هم (جمع نيروی کار ) معادل ۴/۴۵% می باشد که برای مردان ۹/۷۵ درصد و برای زنان ۲/۱۴% می باشد .
۲. نرخ بيکاری ( ۱۰ ساله و بيشتر ، با توجه به آنکه سن کار در ماده ۷۹ قانون کار ۱۵ سال تعيين شده است ) برای زن و مرد ۴/۱۰ % ، برای مردان ۲/۹درصد و برای زنان ۱/۱۷ درصد برآورد گرديده است (نرخ بيکاری زنان به حدود ۲ برابر نرخ بيکاری مردان ميرسد).
علاوه بر اين بايد در نظر داشت که بخش خدمات و صنعت به لحاظ توقع کمتر، بتدريج و بصورت روزافزون سعی در استفاده بيشتر از کارگران و کارمندان زن در بخش های مختلف داشته است.
در ديگر کشورهای همسايه نيز پديده مشابه ای کم و بيش حضور دارد. در گزارشی که در ۲۷ آبان ۸۵ از خبرگزاری فارس نيوز منتشر شد خبرنگار از تفاوتها و تقابل های چشم گير بين سنت و مدرنيته در پاکستان شگفت زده ميشود: "در ميان تابلوهای بزرگ تبليغاتی در شهرهای مختلف اين کشور، در کنار تابلوهای بزرگ با مضامين اسلامی، که حتی آيات قرآن نيز بر روی آنها نقش بسته است، تصاويری از بانوان بدون پوشش اسلامی، تنها با فاصله چند سانت از تابلوی قبلی، خودنمايی می‌کند." با حرکت از سمت پايتخت به سمت استانهای مرزی حضور سنت پررنگ تر بنظر ميرسد. او جای ديگر می افزايد: "هر چقدر از اسلام آباد به سمت شمال غرب پاکستان در ايالت سرحد نزديک می شديم، تفاوت‌ها بيشتر آشکار می شد تا جايی که در پيشاور، مرکز سرحد تقريبا هيچ بانوی پاکستانی را بدون برقع نديدم.(پوشش کامل چادر که تمام اعضای بدن در آن جا می‌گيرد و برای ديد بانوان نيز يک توری در آن تعبيه شده است) آنجا بود که ياد موضوع « killing honour » افتادم. گفته می‌شود اگر مردان پاکستانی احساس کنند نظر سوئی نسبت به خانم های نزديکشان وجود داشته باشد، آنقدر تعصب به خرج می‌دهند که حتی مرتکب قتل می شوند. با نوع پوشش بانوان در مناطق مرزی پاکستان شايد honour killing در ايالت سرحد رسم باشد اما فکر نمی کنم در اسلام آباد چنين چيزی وجود داشته باشد."
آنچه که مسلم است برای حضور در نقش جديد، زن بدنبال آورده های جديدی چون پشتکار، دانش، استقلال، و دورانديشی و اعتماد به نفس خواهد بود. در واقع آنچه هراس انگيز و تشويش برانگيز است ورود به دنيای جديد بدون ره توشه های لازمه آن است در حاليکه امکان برگشت به گذشته با ترديدهای جدی روبرو است. احساسی شبيه فروآمدن حوا به زمين، بدون آنکه از پوشش بهتشی قبلی اثری باشد.

بکارت در نظرگاه همسران
سوای اجتناب از تبعات خشونت، يکی از مهمترين دلايل نگرانی زنان در مورد بکارت نظر احتمالی آقايان و اهميتی که اين امر در زندگی مشترک آينده دارد است. در يکی دو آمارگيری محدود انجام شده اينطور عنوان شده که اکثريت مردان ايرانی همچنان از بکارت بعنوان يکی از معيارهای مهم انتخاب همسرشان ياد کرده اند. در اينجا دو نکته را بايد متذکر شد. نظر قشر جديد تحصيلکرده ايرانی در اين مورد به يک اندازه با طيف های سنتی تر منطبق نيست. از طرف ديگر نوع طرح سوالات نيز در بررسی احساس و نظر يک مرد نسبت به همسر (فعلی يا آينده اش) اهميت بسزايی دارد. بعنوان مقدمه با وجود پيش زمينه فکری عموم، در نظرسنجی های بزرگ نشان داده شده است که کوچکی اندازه آلت (در مردان) يا پستان (در زنان) تأثير قابل توجهی در کاهش علاقه افراد به همسرانشان نداشته است. بعبارت ديگر احتمال آن هست که در مقابل نقاط مثبتی چون راستی، قابل اعتماد بودن، دور انديشی، سخت کوشی، دانش و آگاهی و مهارتهای (جنسی يا عمومی) لازم برای ادامه زندگی، همسر اهميت نگرانی چندانی نسبت به روابط احتمالی گذشته وی نداشته باشد. در يک نظرسنجی محدود اينترنتی در سايت دانش نوين پزشکی که از تاريخ ۲۸/۲/۱۳۸۵ تا ۱۷/۵/۱۳۸۵ انجام شد رأی دهندگان در پاسخ به اين سوال که: اگر بدانيد نامزد دلخواه تان قبلا با کسی رابطه داشته است چه واکنشی خواهيد داشت نتايج ذيل بدست آمد:
نتايج نظرسنجی از تاريخ ۲۸/۲/۱۳۸۵ تا ۱۷/۵/۱۳۸۵

ااگر بدانيد نامزد دلخواه تان قبلا با کسی رابطه داشته است....؟
۱. گذشته اش اصلا برايم مهم نيست. ( ۴۷رای، ۲۰%)
۲. کمی ناراحت ميشوم اما مهم نيست ( ۳۴رای، ۱۵%)
۳. خيلی ناراحت ميشوم اما می پذيرم ( ۳۶رای، ۱۶%)
۴. خيلی به سختی فراموش ميکنم ( ۳۶رای، ۱۶%)
۵. او را ترک ميکنم ( ۳۵رای، ۱۵%)
۶. نميدانم چه واکنشی نشان ميدهم ( ۳۶رای، ۱۶%)

مطابق اين نظر سنجی از ميان افراد شرکت کننده در رأی گير تنها ۱۵ درصد موارد اظهار داشته اند (درصورت اطلاع از چنين امری) "او را ترک ميکنم". در مقابل حدود ۵۰ درصد از نظردهندگان اظهار کرده اند که درک و قبول اين مسئله برای آنان خيلی مشکل نيست. حدود ۱۶ درصد ممکن است تحت تأثير قابل توجه اين خبر قرار بگيرند و احتمال ميدهند برای پذيرش آن به زمان نياز دارند. ۱۶ درصد نيز نميتوانند واکنش خود را حدس بزنند و احتمالا واکنش آنها به نوع روابطشان با جفت شان بستگی دارد.
هرچند برای تعميم اين نتايج به جامعه عمومی ايران در مناطق و قشرهای مختلف، راه درازی در پيش است، آنچه مسلم است انجام يک يا چند بررسی مناسب و حساب شده ميتواند ديدگاه محدود ما را در اين مورد به قدر کافی گسترش دهد و از بسياری نگرانی های بی مورد ما بکاهد.
نکته ديگر مهمی که بايد به آن اشاره کرد اين است که ترسها و تشويش های يک مرد (يا يک زن) در مورد دلبستگی و ازدواج (که به آن اضطراب دلبستگی گفته ميشود ميتواند بصورت پرسش در مورد سلامت پرده بکارت نمود پيدا کند. تبديل کردن ترسها و تشويش های ناخودآگاه (که ريشه در روابط ما با نزديکانمان در زمان کودکی دارد) به نمادهای ملموس تر از نظر جامعه از واکنش های معمول و شناخته شده انسان محسوب ميشود. در واقع با تخفيف اينگونه تشويش ها از راه های ديگر ممکن است کم کم پرسش و نگرانی هايی از اين دست در مورد سلامتی پرده بکارت کاهش يابد.

صدور گواهی بکارت: درست يا نادرست؟
چندی پيش در سخنان منتسب به امام جمعه اصفهان ظاهرا اينطور عنوان شده بود که درصد زيادی از خانم ها باکره به خانه بخت نميروند (و ظاهرا درصدی مثل عدد ۷۴ هم در اين رابطه گفته شده بود) که خيلی بحث برانگيز شد و افراد هم به آن اعتراض داشتند. اما به هرحال گفتارهايی از اين دست همواره نشان دهنده نگرانی جدی سنت از خدشه دار شدن چهارچوبی است که امروزه پايه هايش به لرزه درافتاده است. در واقع از ديدگاه سنت (در مقابل مهريه و نفقه پرداختی) بکارت کمترين توقعی است که در قبال مبالغ پرداختی از زن ميتوان داشت. از اين رو شرط بکارت يکی از شروطی است که بنا به نظر فقها درصورت فقدان ميتواند منجسر به فسخ عقد شود. طبق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی: "هرگاه در يکی از طرفين صفت خاصی شرط شده وبعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصريح شده يا عقد متباينا برآن واقع شده باشد". در ارتباط با همين ماده از قانون گفته شده است: "زوجی که هنگام ازدواج شرط بکارت نموده باشد اگر بعد از ازدواج معلوم شود که با زوجه جماع شده هرچند پرده بکارت سالم و موجود و از نوع حلقوی باشد دارای حق فسخ خواهدبود، زيرا منظور از بکارت در درجه اول همان نزديکی است لذا اولا اکراه زن و زايل شدن بکارت اگر به عنف هم باشد تاثيری در قضيه نخواهد داشت و کماکان زوج حق فسخ خواهد داشت ; ثانيا ازاله بکارت چه در اثر بيماری باشد ياافتادن از بلندی و غيره با عدم اطلاع دختر يا خانواده اش تاثيری در حق فسخ برای زوج ندارد.
گروه های مدافع حقوق زنان معاينه پرده بکارت و صدور گواهی بکارت را از جمله موارد توهين به شخصيت زن بحساب می آورند، اما بايد توجه داشت که قضاوت يک طرفه در اين معامله دوطرفه قطعاً فاقد منطق عمومی (و لااقل شرعی و قانونی) قابل دفاع خواهد بود. جايی که همواره از مهريه و نفقه بدون درنظر گرفتن هيچ سقف و حد مشخص (کمترين تلاش مجلس برای درنظر گرفتن سقف ۲۰۰ سکه طلا برای مهريه با بی مهری ديگر مجلسيان روبرو شد) بعنوان حقوق شرعی و قانونی زن ياد شده است، قطعاً "بکارت" نيز از حقوق شرعی و قانونی مرد بشمار ميرود که دليلی برای چشم پوشی از آن وجود ندارد. طبيعی است که اگر زنان مايل به گذشت مردان از چنين درخواست هايی هستند بايد ديد برای تغيير اين روابط مالی و اقتصادی چه ترفندی انديشيده اند يا خواهند انديشيد؟
در کشورهای خارج از منطقه خاورميانه نيز هميشه آزمون پرده بکارت توسط دولتمردان محکوم نشده است. در سپتامبر ۲۰۰۴ ميلادی طبق گزارش منتشر شده توسط بی بی سی، آقای جکوب زوما معاون رئيس جمهوری آفريقای جنوبی (با وجود اعتراض گروه های حقوق بشر) ضمن تأکيد بر ارزشهای سنتی آفريقای جنوبی بر سنت معاينه پرده بکارت بعنوان يک گنج خانوادگی برای حفظ اين ارزشها تأکيد کرد (اين کار معمولاً ضمن دراز کشيدن دختر بر روی يک زيرانداز و توسط زن ديگر صورت ميگيرد). ايشان ضمن سخن گفتن برای اجتماع مرکب از ۴۰ دختری که بطور دسته جمعی در يک برنامه معاينه پرده بکارت شرکت کرده بودند، تأکيد کرد که زنان تنها در حيطه يک ازدواج رسمی و با اجازه والدين بايد مبادرت به رابطه جنسی کنند. البته ايشان چندی بعد نيز طی يک پرونده قضايی رابطه جنسی غيررسمی با يک خانم در اعتراف به اينکه بدون کاندوم اقدام به نزديکی با وی کرده است (بعنوان رئيس کميته مبارزه با ايدز کشوری که از هر ۹ نفر يکی به ايدز مبتلاست) يک بار ديگر مورد اعتراض مجامعه دفاع از حقوق بشر قرار گرفت. در روی ديگر سکه کشورهايی نيز هستند که در پی چاره جويی برای خشونت های اعمال شده عليه زنان يا (چون ترکيه) معاينه پرده بکارت را (جز در موارد بررسی اتهام تجاوز) بشدت محدود کرده اند يا (چون چين) از افشای علنی معاينات معمول در اين رابطه ممانعت بعمل می آورند. در سال ۲۰۰۲ ميلادی وزارت بهداشت چين در ابلاغ قوانين جديد به تمام کادر درمانی، تأکيد کرد که افشای معاينات پزشکی معمولی زنان که قبل از ازدواج انجام ميشود حتی برای خانواده خود فرد ممنوع است.

ترميم پرده بکارت چيست؟
بر طبق نظر خانم جون راينيش مدير سابق موسسه تحقيقاتی کينزی در بولومينگتون ترميم پرده بکارت دارای سابقه طولانی در تاريخ است و قابله ها برای مخفی کردن پرده صدمه ديده معمولاً آن را با نخ و سوزن ميدوختند و حتی گاهی ممکن بود برای ترميم از پوست بز يا ديگر حيوانات استفاده کنند. امروزه همانند گذشته بندرت پيش می آيد که پزشکی اين عمل را تحت بيهوشی عمومی و در بيمارستان انجام دهد و ترميم پرده معمولاً با استفاده از بی حسی موضعی و داخل کلينيک انجام ميشود (آقای دکتر رضا کيانيان در فيلم خانه ای روی آب را بايد يک استثناء به شمار آورد). در اين حال با استفاده از نخ بخيه نازک و قابل جذب غشاء پوستی پرده در نواحی صدمه ديده به هم دوخته ميشود. برای تقليد خونريزی هنگام نزديکی هم ميتوان از کپسول های کوچک ژلاتينی حاوی خون مصنوعی استفاده کرد. به اين ترتيب دخول آلت با پاره شدن پرده دوخته شده و درد و خونريزی حتمی همراه خواهد بود. ترميم محل جراحت ممکن است ۶ تا ۸ هفته بطول بيانجامد و خطر عفونت و درد و التهاب طول کشيده معمولاً چندان زياد نيست. هزينه اينگونه اعمال در آمريکا ممکن است تا ۵ هزار دلار هم برسد اما در اروپا و آسيا هزينه ها بسيار کمتر است و شايد بيشتر از ۵۰۰ دلار هزينه نبرد.
سال پيش (۲۰۰۵ ميلادی) با اقدام خانم ژانت ياربورو Jeanette Yarborough به يکباره توجه بسياری از مطبوعات آمريکا (مانند وال استريت جورنال) به مسئله ای جلب شد که قبلاً توجه چندانی به آن نشده بود. او در هفدهمين سالگرد ازدواج خود عليرغم تدارک مراسمی خاص در هتلی مجلل تصميم گرفت در اين روز هديه ويژه ای برای همسرش درنظر بگيرد: بکارتی دوباره که با دستمزد ۵ هزار دلاری امکان پذير شده بود. بنا به اعتقاد دکتر V. Leroy Young مدير جامعه جراحان پلاستيک آمريکا از ايلينويز، هايمنوپلاستی (ترميم پرده بکارت) به همراه جراحی پلاستيک لب های آلت (لابيوپلاستی) و واژن (واژينوپلاستی) از جمله شاخه های جراحی پلاستيک است که در سالهای اخير رونق چشم گيری پيدا کرده است. دکتر يانگ اظهار ميکند که هر روزه تعداد بيشتری از افراد بدنبال ياد گرفتن اصول آن هستند و پزشکان از افزايش قابل توجه مراجعين شان حيرت زده هستند.
سوای مراجعينی که عمدتاً اهل کشورهای خاورميانه و يا کشورهای آمريکای لاتين بوده و فشارهای خانوادگی و بخاطر پيش گيری از خشونت های ناموسی برای ترميم پرده مراجعه ميکنند، در مورد زنان آمريکايی انگيزه های ديگری هم برای روی آوردن به اين اعمال وجود دارد. خانم واسکوئز يک زن خانه دار ساکن کاليفرنيای جنوبی است که با چهار بچه داوطلب عمل ترميم آلت تناسلی بوده است. او که در گذشته متوجه سردی خاصی در رابطه با شوهرش شده بود برحسب اتفاق و هنگامی که همسرش کمی مست بود از زبان او شنيد که بعد از بدنيا آوردن ۴ بچه رضايت چندانی از آلت وی ندارد. بعد از عمل او از بهبود قابل توجه رابطه وی و همسرش خيلی خوشحال است و ميگويد" اون وسه من يه خونه خريده، اون واقعاً عاشق منه و مرتب دور و بر من ميگرده"
به عقيده دکتر پلوسی – جراحی که از سال ۱۹۷۵ در اين زمينه کار ميکرده و از سال ۲۰۰۳ بصورت جدی تر آن را پيگيری ميکند ( ماهانه با بيش از ۱۰ عمل هايمنوپلاستی و واژينوپلاستی) هر روزه تعداد بيشتری از مراجعين سعی ميکنند با ترکيب ترميم پرده و عمل تنگ کردن واژن رنگ و بوی تازه ای به روابط خود با همسرانشان بدهند. "بعضی ها به اين ترتيب دوست دارند همسرشان را با يک ماه عسل دوم غافلگير کنند".
در کشورهای خاورميانه مصر از جمله کشورهای معروفی است که بيشتر زنان برای انجام عمل هايمنوپلاستی به آنجا سفر ميکنند. اين نکته را من اولين بار از زبان خانم فارسی زبانی شنيدم که ساکن کويت بود و ميخواست اطلاعاتی از اينگونه عمل ها در ايران بدست بياورد. آن روز من کمی جا خوردم. واقعاً تصور اينکه زنی برای انجام چند بخيه ساده از کويت به مصر سفر کند شايد کمی خنده دار بنظر بيرسد!

[ادامه مطلب را از اينجا دنبال کنيد]





















Copyright: gooya.com 2016