پنجشنبه 27 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

درآمدی بر کتاب تازه منتشر شده ام «مردانی که دوست داشته ام»، نادره افشاری

www.shazdeh-khanoom.com


نميدانی چه سخت است که کسانی را که دوست داری، نميفهمی و ... آنها هم که دوستت دارند – خيال ميکنند دوستت دارند – تو را نميفهمند، و تمام مدت در تلاشند که دست و پات را ببندند و بکشانندت يک جايی که کلی کار کرده ای از آنجا بگريزی و ديگر آنگونه نباشی که آنها ميخواهند؛ چون آنگونه اصلا انسانی نيست، هرچند که مهر «اصالت» داشته باشد؛ چون ميدانی و خوب ميدانی که دينها را و اخلاق را مردان ساخته اند. و حالا تو کسی را دوست داری که انگار ته مغاکی ايستاده است و با زنجير دوست داشتن، ميخواهد تو را بکشد به ته ته آن مغاک و تو... در نوسان بين عشق و آزادی... هی ميروی و هی ميآيی و گاه خودت را سانسور ميکنی و گاه زنجير پاره ميکنی و اسم اين را گذاشته ای زندگی...



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




قشنگ است، نه؟

در آزادی، عشق نداری و در تملکِ عاشق، بايد تمام آزادی ات را هبه کنی که شايد لحظه ای از اين زندگی را با قلب تپنده ای سر کنی، ولی پس از اين که آتش افسرد، از تو چه ميماند؟ نه عشقی و نه آزادی ای که آن را به بهای اندکی – به بوسه ای - فروخته ای و چه زيانی کرده ای و چه تلخ...
شراب تلخ کارش همين است. هم مستت ميکند و هم زهر به کامت ميريزد... و من که ميخواهم راهی ميان بر پيدا کنم – که هم عشق را داشته باشم و هم آزادی را... – بين اين دو عشق در نوسانم...
راستی مگر آزادی، خود عشق نيست؟ و راستی مگر عشق ِ در زنجير همان نيست که خيليها دارند و سالهاست ميکوشند و ميکوشند تا از بندش رها شوند... با دندانهای موشی شان زنجيرها را ميجوند و دست آخر هيچ...
تو را دوست دارند، اما با زنجير، با حلقه، با اسارت، با بکن/نکن و اسم اين چيزها را ميگذارند عشق... اسم مالکيت را ميگذارند «دوست داشتن» اسم بکن/نکن را ميگذارند «اصالت» و وقتی از آزادی ات با محترمانه ترين بيان دفاع ميکنی، متهم ميشوی که «وقيحانه» مينويسی... بله... وقيحانه است از تن نوشتن، از آزادی نوشتن، آزاد نوشتن و از خود نوشتن... چون تا حالا مد بوده که فقط مردها بنويسند از همه چيزشان و حالا که زنان مينويسند، وقيحند و بايد با هزار و يک ترفند خفه شان کرد، حتا با ترفند عشق و دوست داشتن...
نه عزيزم... عشقت را ببر به همان حرمسرايی که اتوپيای تست... من بين بوسه های تو، بوسه ها و تن داغ تو... و... تنهايی و بيکسی... آزادی را انتخاب ميکنم...
ببخش عزيزم...

۱۶ اکتبر ۲۰۰۸ ميلادی
نشر نيما، آلمان
۰۲۰۱۲۰۸۶۸





















Copyright: gooya.com 2016