شنبه 1 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اَیُهاالنّاس که روشنفکرید! م. سحر

م. سحر
در بارهء نامهء چند «منور الفکر» ایرانی به هابرماس؛ من نامه آرامش دوستدار به هابرماس ، فیلسوف معاصر آلمانی را هنوز نخوانده بودم که از سراتفاق نامه دوسه تن از فضلای دانشگاه رفتهء ایرانی را دیدم که شتاب به خرج داده بودند تا از موضع دفاع از «اسلام» به این فیلسوف غربی بگویند : «مراقب باشد و گول این بی سواد راسیست کینه جو را نخورد زیرا اسلام عزیز اینجورها هم که این بابا به شما گفته است خشونت طلب و آدم کش نیست» در هر صورت من شتابزدگی این«روشنفکران» ایرانی را که درنامه نگاری به بزرگان با یکدیگر مسابقه می دهند، اندکی رقت آور یافتم و چند بیتی به بدیهه زیر نامه آنها قلمی شد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




دیشب فرصتی پیش آمد و نامه آقای دوستدار را هم یافتم و خواندم. نتیجه آن شد که سطرهای دیگری نیز بر ابیات پیشین افزودم و متن کامل آن هم اینک در برابر شماست

ایُها النّاس که روشنفکرید

فکر در کلّه و لب در ذکرید

بشتابید هابرماس آمد

صاحب اندیشه و احساس آمد

قلمی را به دوات اندازید

چنگ در زلف نشاط اندازید

ذوق و اندیشه به بازار آرید

حکمت خاصّه در کار آرید

بگشایید ز قرآن فالی

سوره بندید به استدلالی

وان یکادی به تفکر بندید

عقل کلی به تصور بندید

روضهء مظلمهء دین خوانید

آیه در لعن ملاعین خوانید

بنویسید که ای هابر ماس

جان تو نامهء قبلی بیجاس

بنویسید : فلان ، کین ورز است

گفتمان ِ قلمش بی ارزاست

نه به دانسته ، بل از نادانی

دشمنی دارد با ایرانی

ـ« دوستدار » ست اگرچندش نام

ـ«دوستدار»یش پر است از ابهام

ـ« دوستدار» ست ولی دشمن خو

کچل ِزلفعلی یعنی او

ـ «دوستدار» ت به حقیقت ماییم

کاوستادان سه دانشگاییم

ما ، دو «صدری» و یکی «دبـّاشی» ـ

واندگر فلسفه لافی ناشی

ـ«دوستدار» یش سرابست و خیال

کسب ِ«آرامش» ازو امر محال ! ـ

بسکه کینجوست ، نگنجد در پوست

هرکه با اوست مخالف ، «دینخو» ست

نه سواتی نه مواتی دارد

نه زحکمت لمعاتی دارد

سوی ساحل نشتابد بلَمَش

انگلیسی ننویسد قلمش

آلمانی نسراید بیتی

به چراغش نفروزد زیتی

به سوی تیره گرایش دارد

لیک دعوی درخشش دارد

امتناعات تفکر ، وردش

عده ای دشمن دین در گِردش

هی به اسلام دهان دارد کج

نه ازآگاهی بل از روی لج

نیستش زآتش دوزخ بیمی

به خمینی نکند تعظیمی

بیضه ای را ننوازد به دمی

خاتمی را نفرستد رقمی

سکه ای پیش سفالی ننهد

سگ زردی به شغالی ندهد

ما ولی عاشق اسلاماتیم

اهل اندیشهء اصلاحاتیم

هگل و کانت به محفل داریم

حُکم ِ حداّدک عادل داریم

ما دموکراسی و دین می جوییم

حق در اسلام مُبین می جوییم

گفتگوها ز تمدن داریم

که به صحرای عرب بُن داریم

شهروندان ِ سعادتکده ایم

خالی از شعبده و عربده ایم

دین ما آینهء آزادیست

ضد سرکوبی و استبدادی ست

حقهء علم ِعدالت با ماست

حکمت از غیب ، حوالت با ماست

جانشینان سورل یا وبِریم

نه چنو مبتکر شِرّ و وِریم

مزرع سبز فلک را دِیم ایم

حاصل ِ کِشت ِ امیل دورکِیم ایم

نامهء ما به تو ای هابرماس

همچو پیغام محمد به خُداس

نامه اوست زشیطان به شما

تو بدان نامه توجه منما

نامهء ماست چو پیغام سروش

جام شهد است ، بنوشان و بنوش

نامهء او رقم ابلیس است

خطش از زهر عداوت خیس است

پُست اگر نامه از ایشان آرد

مستانید ، کراهت دارد!ـ

ور گرفتید ، مراقب باشید

که در پاکت او نخراشید

زانکه اندیشهء منحوس در اوست

فکر آلوده به ویروس در اوست

گر گرفتید ، سلامت شد دور

در بلایی که مداوا یُخدور!ـ

ما سه تن طوطی و او جوجهء زاغ

طوطیان را نرسد جز ابلاغ

غرض ماست همین آگاهی

جز خدایت نکند همراهی

.................................................

م.سحر

پاریس ، 21.10.2010

http://msahar.blogspot.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016