یکشنبه 29 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

همايون اسعديان: اکثر تهيه‌کنندگان تمام سودشان را از سينما خارج می‌کنند

ايسنا ـ همايون اسعديان از حمايت‌های دهه‌ی ۶۰ که زمينه فعاليت‌های بعدی برخی کارگردانها و تهيه‌کنندگان را فراهم کرد، سخن گفت و در پاسخ به برخی اظهارنظرها گفت: «در حال حاضر منفک‌شدن سينما از سيستم دولتی، اصلا امکان‌پذير نيست.»

خبرگزاری ايسنا چندی قبل با اهالی سينما درباره‌ی منازعات چند ماه‌ اخير سينما و ارتباط آن با تخصيص بودجه‌ی بدونِ حساب و کتاب برخی نهادها به گفت‌وگو پرداخت و به عنوان گفت‌وگوی پايانی پای صحبت‌های همايون اسعديان رييس کانون کارگردانان سينمای ايران نشست.

اين تهيه‌کننده و کارگردان در بخش ابتدايی گفت‌وگويش با خبرنگار سينمايی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) با اشاره به برخی سخنان درباره معضلی که «پول» اين روز‌ها برای سينمای ايران بوجود آورده است، بيان کرد: به نظرم در اظهارنظر‌هايی که اين‌ روز‌ها درباره‌ی اين موضوع مطرح می‌شود، شيطنت‌هايی وجود دارد.

وی يادآور شد: به‌نظرم بايد برای سخن گفتن درباره چنين موضوعی به سينمای اوايل انقلاب بازگرديم که کاملا تعطيل شده و مرده بود. در آن سال‌ها دو جريان علاقمند بود که سينما را دوباره راه‌اندازی کند، جريان اول شامل فيلمسازان جوان و يا فيلمسازانی می‌شد که از گذشته هنوز تمايل به کار کردن داشتند. اين جريان سعی کردند با راه‌اندازی‌ تعاونی‌های کوچک،‌ دور هم جمع شوند و فيلم بسازند. جريان دوم هم جريانی در درون حاکميت بود (که در بنياد فارابی و وزارت ارشاد متمرکز شده بود) و طوری حرکت می‌کرد که سينما را با تعريفی متفاوت نسبت به قبل از انقلاب و البته با حمايت‌های مالی دولتی راه‌اندازی کند. اين دو جريان باعث شدند سينمای دهه‌ی ۶۰ به وجود بيايد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اگر حمايت‌های مالی دهه ۶۰ نبود، خيلی از افراد الان تهيه‌کننده يا کارگردان نبودند

وی با اشاره به وضعيت حمايت‌های دولتی از سينماگران در اوايل دهه‌ی ۶۰ بيان کرد: اگر تحولات آن دوره را بررسی کنيم، می‌بينيم که سينمای امروز ايران کاملاً‌ بر حمايت‌های مالی دولت در دهه‌ی ۶۰ متکی است، چرا؟ چون بسياری از افرادی که امروز تهيه‌کننده هستند و اتفاقا داعيه‌ی تهيه‌کنندگی بخش خصوصی را دارند، اگر فعاليت‌های‌شان را بررسی کنيد می‌بينيد که با حمايت‌های دولتی و وام‌های بنياد فارابی يا نهاد‌های ديگر،‌ تهيه‌کننده شدند. بسياری از کارگردانانی هم که امروز کارگردان هستند و ادعای کار در بخش خصوصی را دارند اگر حمايت‌های بنياد فارابی از کارگردانان نبود و آنها را به عنوان تهيه‌کننده‌ی فيلم‌شان قبول نمی‌کرد و وام نمی‌داد، آنها نه کارگردان می‌شدند و نه تهيه‌کننده.

اين کارگردان افزود: بسياری از وام‌هايی که به دوستان تهيه‌کننده يا کارگردان داده می‌شد، اصلا برگردانده نشد و فارابی هم هيچ وقت در اين زمينه سخت‌گيری نکرد. سينمای امروز ايران چه برای اکثريت تهيه‌کنندگان و کارگردانان و چه برای آنهايی که امروز ادعای کار در بخش خصوصی را دارند بدون اتکا به همين حمايت‌های دولتی، اصلا وجود نداشت.

وی اذعان داشت: اگر تهيه‌کننده‌ای امروزه گفت که من در بخش خصوصی کار می‌کنم و با بودجه‌ی خودم فيلم می‌سازم بايد به سوابق و ابتدای تهيه‌کنندگی‌اش برگرديد. در اکثر موارد مشاهده می‌کنيد حمايت‌هايی که گفتم، از او انجام شده است. البته ناگفته نماند که ممکن است شما در سينمای ايران يکی دو تهيه‌کننده پيدا کنيد که از ابتدا کاملا با بودجه‌ی‌ شخصی‌شان کار کرده‌ باشند اما در هرصورت نمی‌توان به آن‌ها جريان بخش خصوصی اطلاق کرد.

با برخی ديدگاهها، بخش زيادی از فيلم‌های خوب سينمای ايران ساخته نمی‌شد

کارگردان فيلم سينمايی «طلا و مس» در بخش ديگری از سخنانش با انتقاد از مسعود فراستی برای نظرش پيرامون «سينما نبودن فيلم‌های بدون مخاطب» عنوان کرد: برخلاف دوست‌مان که در تلويزيون می‌گويد، اگر فيلمی مخاطب عام نداشته باشد، اصلا سينما نيست. من فکر می‌کنم چنين سخنی بيشتر به سفسطه شبيه است. در همه‌ی دنيا و مشخصا در اروپا، نهادهای فرهنگی وجود دارند که کارشان تهيه و جمع‌آوری بودجه برای ساخت فيلم است؛ فيلم‌هايی که ممکن است بازده‌ اقتصادی نداشته باشند، مهم اين است که آيا حاصل، فيلم‌ ارزشمندی می‌شود يا خير؟ يا به تاريخ سينما چيزی اضافه می‌کند؟

اسعديان افزود: معتقدم وجود نهاد‌ها و ارگان‌هايی در کشور ما که کارشان حمايت از آثار فرهنگی است، خوب است. اگر به فيلم‌های ۳۰ سال گذشته نگاه کنيد می‌بينيد بسياری از فيلم‌هايی که اکنون سينمای ما به آن‌ها افتخار می‌کند‌ با همين بودجه‌های دولتی ساخته شده است. در اينجا تنها مايلم به دو فيلم اول اصغر فرهادی، «رقص در غبار» و «شهر زيبا» که کاملا با وام بنياد فارابی ساخته شد و هيچ‌کدام برگشت اقتصادی نداشتند اشاره کنم. نتيجه آن فيلم‌ها، تولد يک کارگردان بود که اکنون به عنوان يکی از بزرگترين افتخارات سينمای ايران شناخته می‌شود و فيلم‌هايش گردش مالی خوبی دارند.

وی در عين حال با اشاره به اينکه نحوه‌ی حمايت‌های دولتی از ساخت فيلم با اشکالاتی روبروست، بيان کرد: اگر الان مشکلی در اين زمينه پيش آمده، ناشی از آن است که بسياری از بودجه‌ها برای پروژهايی هزينه‌شده که نه سود دنيوی دارند و نه سود اخروی! مشخصا امسال می‌بينيم بنياد فارابی، بودجه‌ی زيادی را صرف فيلم‌هايی کرده است که بر سر حضورش در جشنواره هم اختلاف بود پس اينجا اگر بخواهيم ايرادی وارد کنيم در نوع هزينه کردن بودجه است نه اينکه آيا بودجه خرج توليد آثار می‌شود يا چيز ديگری؟!

تجميع و مديريت حمايت‌های سينمايی در يک سازمان، آری يا خير؟

برخی معتقدند که حمايت از ساخت فيلم‌های سينمايی در بيش از ۱۰ نهاد دولتی يا عمومی به شکل مستقل در گذر زمان باعث ايجاد رانت‌هايی شده است به همين دليل اين بحث را مطرح می‌کنند که حمايت‌های اين نهاد‌ها بايد در يک سازمان جمع شود و يا از سوی آن سازمان مديريت شود.

رييس کانون کارگردانان سينمای ايران در اين زمينه معتقد است: نکته‌ای که در اين‌جا به آن اشاره می‌کنيد يک بحث است اما در همين زمينه نکته‌ی ديگری هم به شکل عوام‌فريبانه و برای فرافکنی مطرح می‌شود.

اسعديان با اشاره به بحث عدالت (به معنی مساوات) در توزيع بودجه‌های دولتی بين همه کارگردانان و تهيه‌کنندگان برای ساخت فيلم توضيح داد: کسی در ايران نمی‌تواند ادعا کند که مثلا ۲۲۰ کارگردان داريم که همه‌ی آن‌ها در يک سطح هستند و بعد هم نتيجه بگيرد که اگر قرار است امکاناتی داده شود بايد در اختيار همه به يک شکل باشد. قطعا اين سخنِ، عوام‌فريبانه‌ای است که نمی‌تواند درست باشد ولی امروز اين شعار را زياد می‌شنويم.

کارگردان «بوسيدن روی ماه» در ادامه در پاسخ به پرسش مطرح شده در اين زمينه درباره تجميع و مديريت حمايت‌های دولتی اظهار کرد: صراحتا نهادهای فرهنگی که وارد اين عرصه می‌شوند براساس سياست‌ها و ديدگاه‌هايشان با برخی از کارگردانان نزديک‌تر هستند و با برخی ديگر دورتر. مثلا شما می‌بينيد کانون پرورش فکری کودکان، ۳۰ سال است که با يک کارگردان احساس نزديکی بيشتری می‌کند يا موسسه شهيد آوينی، انجمن سينمايی دفاع مقدس هرکدام به يک شکل و... . البته اين به معنای انحصار نيست.

وی برای تکميل سخنانش گفت: من در جريانم که انجمن دفاع مقدس امسال می‌خواست فيلم‌هايی بسازد و برای آن‌ها با بسياری از کارگردانان در تيپ‌ها و با ديدگاه‌های مختلف تماس گرفت و دعوت به کار کرد. يعنی وضعيت به اين شکل نبود که کل کارها را در انجمن دو يا سه نفر دست بگيرند و به بقيه اجازه فعاليت ندهند. يا برخلاف ادعايی که می‌شود، هر فردی می‌تواند طرح خود را به حوزه هنری ارائه دهد و اگر مورد پذيرش قرار بگيرد آنها طبيعتا روی آن سرمايه‌گذاری خواهند کرد بنابراين نمی‌توانيم ادعا کنيم که چون بودجه بيت‌المال در اختيار شماست بايد من هر طرحی ارائه دادم را بپذيريد به هر حال اين سخن عوامانه است.

اين تهيه‌کننده و کارگردان سينما با اشاره به ساخت دو فيلم اخيرش در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران خاطرنشان کرد: طبيعتا وقتی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، حوزه هنری يا هر کدام از نهادها قصد می‌کنند بر روی پروژه‌ای سرمايه‌گذاری کنند در وهله‌ی اول، فيلم بايد با سياست‌های آنها همخوانی داشته و با ديدگاه فرهنگی‌شان در تضاد نباشد. به عنوان مثال ساخت «طلا و مس»، پيشنهاد سازمان فرهنگی هنری شهرداری نبود بلکه ما ساخت اين فيلم را به آن‌ها پيشنهاد داديم و پذيرفتند. بنابراين ممکن است من فيلم‌نامه ديگری را برای مشارکت به سازمان فرهنگی هنری شهرداری ارائه بدهم و آن‌ها نپذيرند.

مشکل، بودجه‌های هنگفتی است که بی‌حساب و کتاب خرج می‌شود

اسعديان که در بخشی از سخنانش درباره حمايت‌های دولتی از ساخت آثار سينمايی توضيحاتی داده بود در پاسخ به پرسشی درباره شيوه‌ی کنونی اين حمايت‌ها خاطرنشان کرد: مشکل ما در ايران عمدتا در تخصيص بودجه‌هاست چون نحوه هزينه ‌کردن آن‌ها خيلی مشخص نيست. در واقع مشکل، بودجه‌های هنگفتی است که صرف توليد فيلم‌هايی می‌شود که نه دنيا را دارند و نه آخرت را!

وی توضيح داد: اين روند نادرست، ناشی از روابط ، ارتباطات خاص و بی‌تدبيریِ افرادی است که ساخت اين پروژه‌ها را تاييد می‌کنند. کارگردانی که هنوز برادری‌اش ثابت نشده، چگونه می‌تواند يک پروژه چند ميلياردی را در اختيار بگيرد؟ او ابتدا بايد با يک پروژه‌ی کوچک شروع کند، خودش را نشان بدهد و سپس يک پروژه بزرگ را برای ساخت به او بدهند.

کارگردان «مرد آفتابی» با اشاره به اينکه بايد نحوه هزينه‌کردن سازمان‌های مختلف در حوزه سينما بررسی شود، اظهار کرد: تا آنجايی که يادم می‌آيد، بنياد فارابی امسال اعلام کرده است که در ۳۰ پروژه مشارکت داشته است؛ اين مشارکت‌ها از وام‌های ۱۰۰ ميليونی شروع می‌شود تا مشارکت‌های چند ميلياردی. به نظرم بايد بررسی شود که چه تعداد از اين ۳۰ ‌پروژه، آثار قابل توجهی شده است؟ الان برخی متاسفانه تمام اين مشکل را به شکل عوامانه‌ای به سمت سازمان فرهنگی هنری شهرداری و حوزه‌ هنری می‌برند، در حالی که سازمان فرهنگی هنری در دو سال گذشته يک فيلم تهيه کرده و آن هم «بوسيدن روی ماه» ‌بوده است و حوزه‌ی هنری هم سه تا چهار فيلم تهيه کرده است. اگر بودجه همه‌ی اين پروژه‌ها را روی هم بگذاريم، چهار يا پنج ميليارد تومان نمی‌شود و اين رقم اندازه‌ی بودجه يکی از پروژه‌هايی است که در فارابی ساخته می‌شود.

اسعديان در پاسخ به اين پرسش که چرا در حمايت‌ از آثار در سازمان‌های مختلف سياست‌گذاری مشخصی وجود ندارد، عنوان کرد: مگر درباره‌ی فوتبال بدتر از اتفاقی که الان در سينما شاهدش هستيم، نمی‌افتد؟ هر سال بودجه‌ی کلان دولتی وارد فوتبال می‌شود اما پايان سال می‌بينيم که در جايگاه فوتبالی‌مان هيچ اتفاق مثبتی نيفتاده است. اين ماجرا در سينما هم وجود دارد. اکثر مراجع دولتی کشور ما، بودجه بخش فرهنگی دارند. ما بايد با يک سياست‌گذاری کلان و برنامه‌ريزی درست، بودجه را صرف زيرساخت‌ها، تربيت نيروهای جديد، تجهيزات، ساخت استوديوهای جديد و... کنيم.

وی در عين‌حال خاطرنشان کرد: مشکلی که در کل سيستم کشور ما وجود دارد، اين است که بودجه‌های هنگفتی هزينه می‌شود که هيچ کس پاسخگوی آن نيست و کسی به بازده‌اش کاری ندارد!

اين کارگردان با تاکيد بر اينکه منظورش از بازده، تنها جنبه اقتصادی نيست، گفت: اين را قبلا هم گفته‌ام که اگر کسی بخواهد چرتکه بيندازد فيلم «بازمانده» زنده‌ياد سيف‌اله داد و «سفر به چزابه» زنده‌ياد ملاقلی‌پور اصلا ساخته نمی‌شدند. برای اين فيلم‌ها اصلا نمی‌توانيم چرتکه بيندازيم اما می‌بينيد که همه قبول دارند «بازمانده» يکی از آثار شاخص سينمای ايران و يکی از قوی‌ترين و ارزشمند‌ترين فيلم‌ها درباره‌ی فلسطين است.در اين زمينه می‌توان از برخی فيلم‌های کيانوش عياری، خانم بنی‌اعتماد و... نام‌برد که بعضا برگشت اقتصادی موفقی نداشته‌اند اما جزو شاخص‌ترين آثار سينمای ما هستند.

اسعديان در پاسخ به اين پرسش که آيا برخی انتقاد‌ها در اين زمينه‌ به دليل نامشخص بودن اختصاص بودجه فيلمسازی به افراد مختلف نيست؟، اظهار کرد: نکته‌ای‌ در اينجا وجود دارد که به اعتقاد من درد عام در مديريت کشور ما است. شما در ايران کدام مدير را سراغ داريد که وقتی دوره‌اش تمام شد از او پرسيده شود که در اين مدت چه کردی؟ در ۳۰ سال گذشته‌ی سينمای ايران، مديران زيادی آمدند و رفتند، کداميک از آن‌ها پس رفتن از مسئوليت‌شان مورد اين پرسش قرار گرفتند که چرا بابت فلان فيلم هزينه کرديد؟ هميشه ما يک مراسم توديع و معارفه داشتيم که از قبلی تشکر کرديم و به بعدی خوش‌آمد گفتيم. در حالی که ممکن است مديريت قبلی باعث سقوط سازمانش شده باشد.

منفک شدن سينما از سيستم دولتی اصلا امکان‌پذير نيست

همايون اسعديان در بخش بعدی گفت‌وگو با ايسنا ‌ديدگاهش مبنی بر اينکه گفته می‌شود، دولت بايد سينما را کاملا به بخش خصوصی واگذار کند، مطرح کرد و گفت: بايد پرسيد که آيا اصلا می‌توانيم مدعی شويم دولت در ايران سينما را رها کند و بگويد هر کسی، هر چه ساخت، ساخت؟ حاکميت جمهوری اسلامی در عرصه‌ فرهنگ و سينما ديدگاه دارد و می‌خواهد در آن حضور داشته باشد. ما می‌توانيم با آنها کلنجار برويم، گفت‌وگو کنيم و حتی با ديدگاه بعضی از مديران مخالف باشيم اما آيا واقعا باورپذير است که فکر کنيم در يک زمان کوتاه‌مدت می‌توان به همه گفت، هر چه خودتان ساختيد به ما ربطی ندارد، خودتان می‌دانيد و مردم و شورای پروانه‌ نمايش؟! مطمئن باشيد در اين شرايط هيچ کس فيلم نمی‌سازد. ما ترجيح می‌دهيم اول موافقت را بگيريم و بعد فيلم بسازيم. اگر بگويند ساخت فيلم، پروانه ساخت نمی‌خواهد و هر چه می‌خواهيد بسازيد، مطمئن باشيد بخش خصوصی ديگر در سينما کار نمی‌کند!

کارگردان فيلم «آخر بازی» تاکيد کرد: در حال حاضر منفک‌شدن سينما از سيستم دولتی اصلا امکان‌پذير نيست. شما بايد مکانيزم سينمای ايران را بشناسيد و بعد ببينيد وزارت ارشاد می‌خواهد چه احاطه‌ای بر سينمای ايران داشته باشد و حاضر می‌شود کنترل خودش را از دست بدهد؟

اسعديان درباره اينکه آيا می‌توان چشم‌اندازی برای منفک‌شدن سينما از دولت داشت، اظهار کرد: اين بحث، سال‌هاست که مطرح می‌شود. سال‌هاست گفته می‌شود که دولت بايستی با زيرساخت‌ها کار داشته باشد و برای ديدگاه‌هايش فرهنگ‌سازی کند تا به ديدگاه‌های فرهنگی خودش برسد. نمی‌تواند پول بدهد و بگويد اين فيلم را برای من بساز اين بدترين شيوه‌ی فيلمسازی است.

اکثر تهيه‌کنندگان تمام سودشان را از سينما خارج می‌کنند

وی در عين حال گفت: بخشی از مشکل ما اين است که چيزی به نام صنعت سينما در ايران نداريم، چرا؟ چون صنعت سينما يعنی، سرمايه‌ی ثابت که ما در سينمای ايران نداريم. بالاترين دارايی تهيه‌کنندگان ما نهايتا دفترشان است. هيچ تهيه‌کننده‌ای در سينمای ايران به سمت استوديوداری يا خريد دوربين ۳۵ ميلی‌متری و ... نرفته است. کمتر تهيه‌کننده‌ای علاقمند است که پولش را در جيبش بگذارد چون می‌گويد اگر سينما به خطر افتاد، برويم ساختمان‌سازی کنيم. به همين دليل است که با قاطعيت می‌گويم ۹۹ درصد تهيه‌کنندگان وقتی فيلم‌شان فروش عالی داشت، تمام سودش را از سينما خارج کرده و در بخش‌های ديگر سرمايه‌گذاری کرده‌اند و دوباره با همان بودجه‌های حمايتی يا بودجه‌های اندک سرمايه‌گذاران به کارشان ادامه داده‌اند البته بايد به آنها حق داد چون امنيتی در سينما وجود ندارد.

بعضی از اظهارنظر‌ها درباره‌ی حوزه هنری عوام‌فريبانه است

به گزارش ايسنا، پس از بالا گرفتن اختلافات حوزه هنری و بخشی از سينماگران، اين طيف همواره بر اين عقيده بودند که حوزه هنری به محلی برای مخالفان سياست‌های ارشاد تبديل شده و به نوعی آن‌ها را تقويت می‌کند و از تعدادی از سينماگران نام برده می‌شود، خصوصا افرادی که با حوزه هنری اخيرا فيلم تهيه کردند.

همايون اسعديان در اين زمينه پاسخ داد: اصلا حوزه هنری امسال چند فيلم ساخته است که بخواهد همه را تقويت کند؟

وی درباره برخی مديران خانه سينما که درباره نزديکی آن‌ها به حوزه هنری سخنانی گفته می‌شود، خاطرنشان کرد: سخن گفتن درباره‌ی اين بخش، کمی عوام‌فريبانه است. درباره شخص من اين سخنان زده می‌شود در حالی که بنده در شهريورماه سال قبل و پيش از آنکه اين اختلافات با حوزه هنری ايجاد شود، قراردادی را برای نگارش سريال «دا» بستم. فکر می‌کنم مشکل برخی از دوستان اين است که چرا با فلانی‌ها کار می‌کنيد و با ما نه!

تهيه‌کننده «سعادت‌آباد» در ادامه‌ی صحبت درباره حوزه‌هنری، با اشاره‌ی مجدد به اينکه توزيع عادلانه و مساوی بودجه بين همه سينماگران نگاه غلطی است، بيان کرد: اين نگاه برابری که اگر امکاناتی وجود دارد بايد برای همه باشد، غلط است. مگر ما در هنر چنين عدايت‌محوری داريم؟ همين دوستان که چنين سخنانی را مطرح می‌کنند، اگر مديری به سمت توزيع اينچنينی بودجه برود پس از ديدن فيلم‌های ساخته شده به او معترض می‌شوند که چرا بودجه را هدر دادی!

تعاونی‌های فيلمسازی الان ديگر به‌کار نمی‌آيد

به گزارش ايسنا، در بررسی فيلم‌های ساخته شده در دهه‌ی ۶۰ و اوايل دهه‌ی ۷۰، مشاهده می‌شود که بسياری از فيلم‌ها در تعاونی‌های فيلمسازی ساخته شده‌اند. برخی می‌گويند ساخت فيلم به شکل تعاونی الان هم می‌تواند به سينمای ايران کمک کند تا از حمايت‌های صرفا دولتی دور شود.

اسعديان در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا در اين زمينه با اشاره به شرايط رشد تعاونی ها در آن سال‌ها توضيح داد: همانطور که توضيح دادم در دهه‌ی ۶۰، بنياد سينمايی فارابی به عنوان زيرمجموعه وزارت ارشاد تلاش می‌کرد که سينما را دوباره در ايران راه‌اندازی کند. در کنار فارابی، به دليل آنکه از تعاونی‌ها حمايت می‌شد، افرادی کنار هم جمع می‌شدند و تعاونی‌های فيلمسازی را در بخش خصوصی (که البته از سوی بخش دولتی به انواع مختلف حمايت می‌شد) بوجود می‌آوردند که می‌توان از تعاونی‌های فيلم‌سازان، همراه، ايران ميلاد و.. نام برد که هر کدام از چهار پنج فيلم‌ساز، تهيه‌کننده، فيلمنامه‌نويس و بازيگر تشکيل می‌شد.

وی ادامه داد: در اين تعاونی‌ها، مجموعه‌ای از توانايی‌ها جمع می‌شدند تا بتوانند بودجه‌هايی بگيرند و کار کنند. پس از چند سال هم ديديم که متاسفانه آن تعاونی‌ها دچار شکاف، اختلاف شده و سرانجام تعطيل شدند.

رييس کانون کارگردانان درباره اينکه آيا تعاونی‌ها نمی‌توانستند به شرايط امروز سينمای ايران در بخش توليد کمک کنند، تصريح کرد: خير. اگرچه سينمای امروز ايران، مديون همت و تلاش همان تعاونی‌ها و دوستان در دهه‌ی ۶۰ است اما آن تجربه امروز کارکرد ندارد چون اگر کارکرد داشت از هم نمی‌پاشيد.

بخش پايانی گفت‌وگوی ايسنا به اين موضوع اختصاص داشت که برخی پيشکسوتان سينمای ايران از نحوه توزيع سرمايه، حمايت از ساخت فيلم ميان آنها و تهيه‌کننده و کارگردانان جوان‌تر گله دارند که همايون اسعديان پاسخ داد: واقعيت اين است که ما در عرصه‌ی خيلی ويژه‌ای کار می‌کنيم. شما وقتی وارد عرصه‌ی هنر و سينما می‌شويد، اصلا قاعده‌ای وجود ندارد که يک کارگردان با ۳۰ سال تجربه، برتر از کارگردان جوان ۲۵ ساله‌ باشد. ما در عرصه‌ای در حال کار هستيم که با سرعت رو به جلو حرکت می‌کند اما بسياری از ما در فضای ۳۰ سال گذشته‌ی خودمان زندگی می‌کنيم. در اين شرايط، طبيعی است که جوان‌ها جای ما را بگيرند. همين اتفاق می‌افتد که عده‌ای از ما می‌نشينيم و شعار می‌دهيم که چرا کسی به فکر ما نيست! اين عرصه ايده‌های نو و توانايی‌هايی می‌خواهد که جوان‌ها دارند.

چرا در سينمای ايران پيشکسوتان فيلم‌های چندان خوبی نسبت به زمان جوانی‌شان نمی‌سازند اما در سينمای اروپا يا امريکا فيلمساز هرچه پا به سن می‌گذارد و تجربه‌اش بيشتر می‌شود، فيلم‌هايی حرفه‌ای‌تر و بهتر می‌سازد؟ اين پرسش آخر ايسنا از رييس کانون کارگردانان است که او توضيح داد: بحث مهم در سينما به‌روز بودن ذهن است و مهم نيست که شما چند سال‌تان باشد. ما در اين حرفه با ذهن‌مان سروکار داريم و اين ذهن اگر نتواند با زمانش جلو بيايد و در تفکر ۳۰ سال قبل خودش درجا بزند، موفق نخواهد بود.

وی درباره علت عقب‌ماندن اکثر فيلمسازان پيشکسوت از جوان‌ترها گفت: مشکل اصلی، مشکل روشنفکری ماست که به تعبيری انگار الان هم با چيزهايی که در ۳۰ سالگی ساختيم، ذوق می‌کنيم و نمی‌توانيم بپذيريم که جهان در حال گذر است و نسل جديد جای‌مان را می‌گيرد. به عنوان مثال برای منِ نوعی رابطه‌ی عاشقانه در فيلم‌هايم،‌ رابطه‌ای است که در دوره جوانی خودم وجود داشته است اما آن نگاه برای جوانِ امروزی کهنه است. در همين زمينه شما می‌بينيد يک کارگردان ۷۰ ساله‌ی خارجی فيلمی می‌سازد که مخاطبش جوان‌ها هستند و فروش عالی‌ دارد چون او علاوه بر پختگی ذهن، جوانی دارد و با علايق نسل‌ جديد جلو می‌آيد.

کارگردان «بوسيدن روی ماه» در پايان، مکانيزم حمايت اقتصادی در سينمای ايران را يکی از دلايل علاقه نداشتن کارگردان‌ها برای به روز شدن دانست و اظهار کرد: به دليل مکانيزم اقتصادی سينمای ايران اغلب کارگردان‌ها برای ارتباط گرفتن با مخاطب احساس خطر نمی‌کنند به همين دليل است که بسياری از کارگردانان ما با تکنولوژی و حتی افکار، انديشه‌های جهانی روز همراه نيستند بنابراين جوانی که از طريق اينترنت با جهان ارتباط برقرار می‌کند، ‌مطالعه دارد و فيلم می‌بيند، قطعا ذهن به روز‌تری دارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016