پنجشنبه 5 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

ورزش پايه ايران، کودکی يتيم برسر راه، فرامرز کوشان

از سخنان مختلف مسئولان "کميته ورزش‌های پايه‌ای و مدال آور" چنين بر می آيد، که هدف همان قهرمانی و کسب مدال در مسابقات بين المللی، با توجه به نقش سياسی اين افتخارت در صحنه بين المللی است و ورزش پايه تنها تا جايی مورد توجه است که به کسب مدال کمک کند ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دعوای مديريتی در پی هشداری فرهنگی، سرمايه

سرمايه : ماجرا از بازی تيم منتخب پرسپوليس و استقلال با ستاره های ليگ در روز غدير شروع شد؛ بازی خيرخواهانه ای که توسط تماشاگران به جنجال کشيده شد و آن را تبديل به آوردگاه جنگ های رنگی خود در حمايت از استقلال و پرسپوليس کردند و شعارهای تندی را نثار يکديگر و بازيکنان و مربيان رقيب کردند. عليپور معاون فرهنگی سابق فدراسيون بعد از اين مسابقه تماشاگران هوادار پرسپوليس را خطاب قرار داد و از مشکلات فرهنگی آنها انتقاد کرد. انتقادی که دامنه آن و پس لرزه هايش به يک جنجال شديد تبديل شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




البته سوژه جنجال، چرايی و چگونگی اين ناهنجاری ها و بررسی روش ها علاج آن نبود بلکه جنگ قدرت بود و اينکه چه کسی حق اظهارنظر در اين زمينه را دارد و اصلاً چرا چنين ادعايی مطرح شده است. باشگاه پرسپوليس اولين جايی بود که از خود واکنش نشان داد و عليپور را به شهرت طلبی متهم کرده و با طرح شکايت از وی تهديد به کناره گيری از ليگ کردند.
صورت مساله پاک شده و دعوای ديگری به راه می افتد. مسوولان سازمان تربيت بدنی اجازه نمی دهند تنها عضو باقی مانده از فدراسيون، دادکان، برای آنها دردسرساز شود.
ساور معاون فرهنگی سازمان تربيت بدنی در مصاحبه ای عنوان عليپور را جعلی اعلام می کند يعنی او هيچ سمتی در فدراسيون ندارد و در جايگاهی نيست که اظهارنظر کند. ملامحمد رئيس کميته فرهنگی فدراسيون هم حرف مشابهی می زند و اطمينان می دهد که در چارت سازمانی فدراسيون اين اوست که مسووليت فرهنگی دارد و نه عليپور و اگر وی اظهارنظری کرده کاملاً شخصی بوده است. جالب اينکه در خود فدراسيون هم بر سر جايگاه حقيقی و حقوقی عليپور تشکيک به وجود آمده است.
عزيز محمدی رئيس سازمان ليگ که دوستی قديمی با عليپور دارد او را مشاور فرهنگی سازمان ليگ معرفی می کند، عنوانی که از سوی ملامحمد هيچ تعريفی ندارد يا به اصطلاح «من در آوردی» است.
اما خود عليپور که زمانی پرونده عملکردش در جام جهانی شديداً مورد انتقاد بود و متهم می شد که نتوانسته از فرصت جام جهانی برای انجام يک فعاليت فرهنگی مثبت استفاده کند همچنان بر مواضع اش پافشاری می کند. او مصطفوی را پيرمرد موسفيدی خطاب می کند که به همراه مديران سازمان پشت ميليون ها هوادار تيم پنهان شده اند و اجازه نمی دهند کسی ايرادات آنها را برملا کند و در حالی که در مورد جايگاه حقوقی اش شک و شبهه وجود دارد از کسر امتياز از پرسپوليس می گويد: «به نظرم اين درست نيست که مسوولان فرهنگی سازمان تربيت بدنی انتظار دارند چون پرسپوليس زيرنظر سازمان است ما کاری به کار آن نداشته باشيم. پرسپوليس مثل ۱۷ تيم ديگر ليگ اگر تخلف کند بايد تاوان پس بدهد.»
دقيقاً همين نکته محل اختلاف با پرسپوليس است. آنها هم می گويند: «چرا ما؟» و استناد می کنند به رفتار تماشاگران در ساير شهرها و هواداران ساير تيم ها و عليپور را متهم به نگاه رنگی می کنند و اينکه سراغ بزرگ ترين تيم کشور آمده تا ديگران حساب کار خود را بکنند. داريوش مصطفوی به نشانه اعتراض جلسه مجمع سازمان ليگ را ترک می کند و در مصاحبه ای تند اطمينان می دهد که اجازه نخواهد داد کسی به ۳۰ ميليون هوادار تيمش توهين کند. جنگ فرهنگی که از يک هشدار فرهنگی شروع شده هر روز ابعاد تازه ای به خود می گيرد و نفرات تازه ای وارد اين دعوا می شوند و اين در حالی است که هيچ کس نمی داند که چرا اصل موضوع و صورت مساله فراموش شده است. شعار و دشنام به اپيدمی ورزشگاه تبديل شده و در دل اين همه جنجال و کشمکش هيچ کس راهکاری عملی برای پاک کردن اين آلودگی ها از در و ديوار استاديوم ها ارائه نمی کند.





















Copyright: gooya.com 2016