دوشنبه 7 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خداداد: گل به استراليا را با آقاى گلى جهان عوض نمى كنم، ایران ورزشی

به سراغ خداداد در ماه هاى پايانى سالى شلوغ مى رويم تا مرور كنيم آنچه را كه بر يكى از پر سرو صدا ترين مردان ليگ برتر گذشت. دستش را مى گيرم و با او به تمام روزهاى سخت و پرحادثه گذشته سرك مى كشم. يكى از ويژگى هاى خداداد اين است كه مثل خيلى ها اهل لاپوشانى و محافظه كارى نيست. او آنچه را كه فكر مى كند درست است به زبان مى آورد.بدون كم و كاست.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




ستاره ابومسلمى ها در پيام. مى خواهيم بدانيم پاى خداداد چطور به پيام باز شد

يك روز آقاى بنى اسد زنگ زد كه ما پيام را به همراه شاكرى و صلاحى خريديم و از تو مى خواهيم به عنوان مشاور به ما كمك كنى. من هم چون آن زمان با بنى اسد رفيق بودم قبول كردم و همان جلسه اول بود كه رسماً مرا به عنوان مشاور معرفى كردند.

شما اما در كمتر از چند ماه از مشاور به مديريت فنى رسيديد. زمانى كه مشاور بوديد تحت هر شرايطى اعتبارتان خدشه دار نمى شد اما وقتى مدير فنى و بعد سرمربى شديد خيلى ها گفتند كه شاكرى و صلاحى مى خواهند از اعتبار خداداد خرج كنند، نترسيديد
قبلاً هم ثابت كرده بودم كه براى جوانان مشهدى حاضرم حتى كولى هم بدهم. پس وقتى شور و شوق جوانان شهرم را ديدم خيلى برايم اعتبار اهميتى نداشت. در فوتبال همه چيز بده بستان است. من از همين شهر خداداد شدم. با اين حال حواسم بود كه سوء استفاده نشود.
فكر نمى كنيد اگر مالكان باشگاه ويند (منظورم دكتر عزيزى) به پيام متصل مى شدند وضع پيام به اينجا كشيده نمى شد آن زمان بحث سرمربيگرى حسين عبدى باعث اصطكاك هايى هم شد
اصطكاكى نبود. من گفتم آقايان پول بياورند هركه را خواستند سرمربى كنند. آنها نمى خواستند براى پيام پول خرج كنند. اصلاً آنها دنبال اهداف ديگرى بودند.
تيم كه صعود كرد همه گفتند صلاحى و شاكرى چيزى در چنته ندارند و اصلاً اين كاره نيستند. اين براى شما محرز بود. چرا مانديد
در فرودگاه اهواز سه ساعت بعد از صعود به هر دوى شان گفتيم تيم از حالا حداقل ۲ميليارد هزينه دارد. اگر مردش نيستيد بكشيد كنار. آنها همان زمان گفتند ما نمى توانيم ۲ميليارد را جور كنيم اما كارى هم براى واگذارى نكردند تا اينكه بعد از ۴۰ روز كه اتفاقاً روزهاى طلايى براى يارگيرى را از دست داده بوديم اعلام كردند ما مى توانيم.
در اين ۴۰ روز مگر چه اتفاقى افتاد. آنها گنج پيدا كردند
نمى دانم. آنها روى حرف و قول استاندار و مديركل تربيت بدنى حساب كرده بودند. به آنها گفته بودند شما برويد بازيكن بخريد ما ده روزه ۳۰ درصد (حدود ۷۰۰ميليون) پرداخت مى كنيم. اگر شما پشت گوشتان را ديديد ما هم آن ۳۰ درصد را ديديم.
پس صلاحى و شاكرى چكاره بودند، مگر به عنوان صاحب تيم نبايد پول مى آوردند
قرار بود به صلاحى و شاكرى كمك شود تا آنها بتوانند پس از مدتى با جور كردن اسپانسر و راه انداختن فعاليت هاى اقتصادى روى پاى خودشان بايستند.
اما آنها هيچ تلاشى براى گرفتن اسپانسر و راه انداختن فعاليت هاى اقتصادى نكردند. تنها كارى كه كردند فشار روى ارگان هاى مختلف براى گرفتن كمك بود.
استقلال و پرسپوليس تا هفته دهم اسپانسر نداشتند آن وقت توقع داريد پيام اسپانسر مى داشت!
امسال ركورددار استعفا شديد. دوبار رفتيد و برگشتيد
فقط به اصرار بچه ها بود كه برگشتم آنها مى گفتند تو نباشى ما هم نيستيم. با اين حال دفعه دوم كه استعفا دادم ديگر روى نيمكت برنگشتم. به عنوان قائم مقام برگشتم تا پول آنها را حداقل نقد كنم كه نشد.
واقعاً با آن اوضاع مالى به چه چيزى اميدوار بوديد كه برگشتيد
آقاى داورى(مديركل) گفت شما يك ماه تيم را جمع و جوركن و شاكرى و صلاحى را مجاب كن تا ما تيم را تحويل بگيريم و بتوانيم مدتى را هزينه كنيم تا مشترى پيدا شود. در آن يك ماه هيچ كار نكردند و بعد فشار آوردند تيم را به ما بدهيد تا برايتان بفروشيم. آنها سرانجام هم موفق شدند ۹۵ درصد سهام باشگاه را بگيرند اما من ۵ درصدم را نمى فروشم. چرا بايد سهامم را بدهم به آقايان اگر آنها مى خواستند كمك كنند چرا ۵ ماه پيش كه تيم ما شرايط خوبى داشت كمك نكردند الآن كدام احمقى پيدا مى شود براى تيم ته جدولى دو سه ميليارد هزينه كند خودشان يك بار ديدند كه با ۲۵۰ ميليونى كه دادند ۶ تا بازى را برديم.


پس افتاده ايد روى دنده لج
5درصد سهام به اسم من است و من هم به هيچ وجه واگذار نمى كنم. وقتى محرومم كردند بايد فكر اينجا را هم مى كردند.
متوجه نمى شوم. چه كسى شما را محروم كرد
همه آتش ها از مشهد بلند شد. آقاى داورى يك عده را شارژ كردند كه بروند شهادت بدهند كه خداداد خبرنگار شيرازى را زده است. آن هم آدم هايى كه اصلاً در استاديوم نبودند! فكر كردند خداداد محروم شود مى توانند صاحب ۱۰۰درصد سهام شوند. بعد هم بيچاره اشپيتيم آرفى را به اين خاطر كه بعد از گلزنى عكس مرا نشان داده بود مواخذه و تهديد كرده بودند كه اگر باز هم عكس خداداد را نشان بدهد چنين و چنان مى كنند. مى دانيد بحث لج كردن نيست چون من اصلاً تربيت بدنى خراسان و مشهد را نمى شناسم. آقايان با يك امضا و كاغذ شدند مديركل و با يك كاغذ و امضا هم چند ماه ديگر مى روند اما من با يك كاغذ خداداد نشدم كه با يك كاغذ محو شوم. آقايان دوره شان تمام شود بايد ميز و صندلى را ببوسند و بروند. كسى هم از آنها چيزى نمى گويد اما من باز، خداداد بر مى گردم. همانطور كه پروين پس از ۵ سال برگشت. پس گردنم را هم بزنند ۵ درصدم را به تربيت بدنى نمى دهم. براى ۹۵درصد مشترى پيدا كنند من هم با طرف وارد معامله مى شوم. يا مى فروشم يا نمى فروشم.
چرا هركسى مى آمد و مى آيد پاى ميز مذاكره فرار مى كند
هركسى مى خواهد بيايد مشهد كار كند خداداد را مثال مى زنند. وقتى من نمى توانم اينجا كار كنم و همشهرى هايم اينگونه با من رفتار مى كنند يك غريبه چه فكرى مى كند مسؤولان ورزش استان چون صداقت ندارند همه را فرارى مى دهند. مگر كم پولدارهايى بودند كه خواستند براى ورزش خراسان كارى كنند و رفتار آقايان را ديدند و نماندند. با اين حال يكى دو نفرى هم كه پا جلو گذاشتند به نظر من خريدار نبودند. آمده بودند تا مثل خيلى هاى ديگر اسم شان در روزنامه ها مطرح شود.
اين خيلى ها كه مى گوييد چه كسانى هستند
فوتبال ما طورى شده كه همه مى خواهند خودشان را مطرح كنند. در همين درگيرى من با خبرنگار شيرازى هركسى از خانه شان قهر كرده بود آمد و درباره اين مسأله صحبت كرد بدون اينكه دليل آن را بداند، فقط به اين خاطر كه روزنامه ها سه خط از ايشان بنويسند و آنها آن سه خط را قيچى كنند و به دوستانشان نشان بدهند كه ما هم مصاحبه كرده ايم وگرنه الان تمام مشكلات ما حل شده بود فقط مانده بود محو خداداد به خاطر درگيرى با يك خبرنگار !
در عمل اما ظاهراً همه چيز به نفع شما شد. تماشاگران در استاديوم ها از شما حمايت كردند
خداداد با حكم و كاغذ نيامده كه با يك حكم محو شود. مردم مى دانند كه من واقعيت ها را مى گويم. همين هم هست كه با ۵۰ تا بازى ملى از كسانى كه بالاى ۱۵۰بازى ملى دارند در نزد مردم جايگاه بهترى دارم. در همين بازى خيريه در رشت مردم نمى دانستند كه كفاشيان اجازه نداده تا خداداد در تيم منتخب ۹۸ باشد با اين حال تشويقم كردند. چرا چون آنها از بازى با استراليا، عربستان، جام جهانى ۹۸ و... خاطراتى دارند كه نمى توانند فراموش كنند.
گل به استراليا را حاضريد با آقاى گلى جهان عوض كنيد
من آن گل را با دنيا عوض نمى كنم. آن گل تبلور تمام احساسات يك ملت بود. كمتر كسى پيدا مى شود كه با آن گل خاطره نداشته باشد.
جايى گفته بوديد اگر آن بازى تكرار شود دايى آن پاس را ديگر به شما نمى دهد
صحبت درگيرى هاى من با دايى بود كه گفتم دو بار با دايى درگير شدم. يك بار در اردوى امريكا كه بر سر يك كاست تركى كه سه روز در ضبط اتوبوسمان بود و من آن را شكستم حرفمان شد و يك بار سر ميز غذا قبل از بازى با استراليا. آنجا گفتم بعد از آن درگيرى بلافاصله ما را با هم آشتى دادند و فكر كنم اگر آن بازى تكرار شود دايى آن پاس گل را به خاطر آن دلخورى به من ندهد.
در مورد درگيرى اخير هم همين قدر صادقانه ماجرا را شرح داديد
به مردم دروغ نگفتم. جز به جز آن درگيرى را بدون كم و كاست شرح دادم. حتى در كميته انضباطى گفتم با دست «هل اش» دادم. در صحنه درگيرى هم بودم. خودم چيزى كه غلط است را مى پذيرم. همانجا هم گفتم حضورم در چنين صحنه اى اشتباه محض بود. ولى اينكه من ايشان را مثل صهيونيست ها به قصد كشت زدم! فقط مظلوم نمايى بود كه از جايى خط دهى مى شد.
چرا در كميته انضباطى گريه كرديد
دلم شكست از اين همه نامردى. مطبوعات چشم بسته همراه با مسؤولان به من حمله كردند. حتى يك نفرشان نپرسيد چرا اين اتفاق افتاد. فقط عليه من مطلب زدند بدون اينكه بدانند اتهام من ثابت شدنى هست يا نه. به همين دليل هم گفتم ديگر وارد اين فوتبال نمى شوم. اين فوتبال كسانى را مى خواهد كه به سيستم كثيفش بخورد. جالب اينجاست يك عده از خبرنگارانى كه به من حمله كردند با من در ارتباط بودند. خيلى هايشان مى خواستند به من بازيكن بدهند كه من نگرفته بودم و تلافى كردند.
مى گوييد ديگر برنمى گرديد اما سابقه نشان داده بر مى گرديد
شك نكنيد، برنمى گردم. خودم به آقاى شريفى گفتم تا آخر عمر محرومم كنند.
اما وسوسه فوتبال حداقل براى شما ديوانه كننده خواهد بود
برنمى گردم. اگر يك درصد اين وسوسه اى كه مى گوييد به سراغم آمد بلدم بكشمش. مى روم سالن با فاميل ها گل كوچك بازى مى كنم.
اين روزها چه كار مى كنيد
فقط استراحت. تازه فهميدم تلويزيون ساعت يك و دو شب چه فيلم هاى قشنگى دارد. اصلاً فهميدم خوابيدن تا ساعت ۱۱ظهر چه حالى مى دهد. مسافرت مى روم و با دوستانم خوش مى گذرانم.
تجارت نمى كنيد مثل خيلى از فوتباليست ها
اصلاً. چرا بايد دنبال پول باشم. خدا را شكر آنقدر از اين فوتبال درآورده ام كه نيازى به كار بيشتر ندارم. همين هم هست كه اصلاً مثل بعضى ها حسرت مال دنيا را نمى خورم. نه چك دارم، نه حساب بانكى.
به تيم ملى فكر نمى كنيد
اصلاً. من اگر مى خواستم سرمربى يا مربى تيم ملى شوم كه نمى رفتم در پيام بى مهره و پول كار كنم. مى رفتم مثل بعضى ها تيم هاى پرستاره و پولدار را مى گرفتم تا به كمك ستارها خودم را نشان بدهم
حاضريد به مديرعامل دوباره مشاوره بدهيد
به چه چيز اين فوتبال بايد مشاوره بدهم در اين فوتبال چه چيز سرجايش است كه درباره اش مشاوره دهم اگر يك نماينده از AFC بيايد مشهد يا برود انزلى و اوضاع تيم هاى ابومسلم، پيام و ملوان را ببيند در گزارش خودش چه مى نويسد فرض كنيد شما يا من نماينده AFC هستيم بايد از كجاى پيام بازديد كنيم از دفتر باشگاه كه مالكش حكم جلب مديرعامل را گرفته يا از ابومسلم كه معلوم نيست مالكش كيست


پس چرا AFC ما را در ليگ قهرمانان آسيا ۴ سهميه اى كرد
من نمى دانم. همين قدر مى دانم كه اين اوضاع ربطى هم به فدراسيون ندارد. ساختار غلط است، آيين نامه مشكل اساسى دارد. آيين نامه مى گويد باشگاهى كه زمين ندارد نبايد توى ليگ حرفه اى باشد.بايد به دو دسته پايين تر سقوط كند. كدام باشگاه ما زمين اختصاصى دارد امارات را نگاه كنيد. همه باشگاه ها زمين تمرين دارند آن هم چند تا. بعد آقاى دايى مى گويد ليگ برتر ما برتر از امارات است. برويد ببينيد آنجا چه خبر است و دارند كجا مى روند در مورد دستمزدها هم همين طور. ما كجا با بازيكنان حرفه اى برخورد مى كنيم كجا آيين نامه از بازيكنان حمايت مى كند الان اگر بازيكنان طلبكار فوتبال ما همگى به فيفا شكايت كنند در اين فوتبال ۲۴ ساعته تخته مى شود. بازيكنان بدبخت جرأت نمى كنند براى پولشان اعتراض كنند چون مى بينند خداداد كه بزرگشان بود و مدام اعتراض مى كرد عاقبتش اين شد.
يادم مى آيد براى جام جهانى فرانسه ما را در فرانسه جايى اسكان دادند كه مثل خانه ارواح بود. اشتباه نكنم آنجا فيلم دراكولا را مى ساختند. طبقه زيرزمين شيرينى پزى بود كه بوى شيرينى ديوانه مان مى كرد. آن وقت عرب ها رفته بودند براى تيم شان در شانزه ليزه هتل ۵ ستاره گرفته بودند. اتاق ما ۶ مترى بود كه من و نعيم سعداوى به زور مى توانستيم دور خودمان بچرخيم و حتى بخوابيم. به همين دليل من بلافاصله به سفير ايران اعتراض كردم و بچه ها هم با من همراه شدند. فقط دايى و يكى دو نفر ديگر با ما در اين اعتراض همراه نشدند. فكر مى كنيد چه شد خداداد بدون سر و صدا ۱۸ ماه غيبش زد. هيچ كس هم نپرسيد چرا خداداد را خط زديد. آن ۱۸ ماه مى توانست يكى از بهترين دوران من در فوتبال باشد. بچه ها اينها را مى دانند كه جيك نمى زنند.
در اين فوتبال غير حرفه اى كدام مربى را كاملاً حرفه اى ديديد
فقط بوناچيچ را آن هم چون به كسى باج نمى داد. بقيه نه.
حتى قطبى هم
قطبى تنهايى هيچ كاره است. پارسال اگر قهرمان شد به خاطر كاشانى بود امسال ديديد چكار كرد.
قلعه نويى چه
او بهتر از بقيه است. كارش را بلد است و با تجربه هم شده است.
بهترين بازيكنان خارجى ليگ برتر از ديد شما كه استاد خريد بازيكن خارجى هستيد چه كسانى هستند
جز آتسوى پتروويچ و آرفى، من كار كاسترو مهاجم ذوب آهن را خيلى مى پسندم.
امسال كدام تيم قهرمان مى شود
يا استقلال يا پرسپوليس يا سپاهان. چرا چون ستاره دارند و حمايت مى شوند. ذوب آهن در ادامه مى ماند و بقيه هم درحد و اندازه قهرمانى نيستند.
پيام و ابومسلم مى مانند
خيلى بعيد است. بخصوص پيام كه از داخل پوكيده است. آنها دچار دو دستگى شده اند و مسؤولان هم دير به فكر كمك افتاده اند. اگر ۵ ماه پيش كمك مى كردند كه معتقدم مى توانستند و نخواستند، الان شانس پيام براى ماندن از همه تيم هاى پايين جدول بيشتر بود.
سؤال آخرم در مورد تيم ملى اميد است. شاغلام گزينه خوبى بود
براى همه مربيان احترام قايلم و دعا مى كنم شاغلام پيروانى هم كه ساليان سال است براى اين فوتبال ستاره سازى مى كند بتواند ما را به المپيك ببرد.با اين حال شرايط واقعاً سخت است. بايد خيلى حساب شده و با برنامه جلو برود. وقتى از من براى تيم ملى اميد برنامه خواستند گفتم برنامه من سخت است. اگر مى توانيد اجرايش كنيد با هم صحبت كنيم وگرنه دور مرا خط بكشيد. به آنها گفتم مثلاً اگر تيم ملى با كره جنوبى بازى دارد بايد از آنها بخواهيم تا درحاشيه اين بازى يك ديدار هم بين تيم هاى ملى اميد دو كشور برگزار كنند. يا چند برنامه ديگر هم توى ذهنم بود كه با توجه به اتفاقات به وجود آمده مسكوت ماند.





















Copyright: gooya.com 2016