گفتوگو با استفان آپيا بازيکن سابق تيمهای يوونتوس و فنرباغچه در تمرين پرسپوليس
• حضورم در ايران بازيکنان بزرگ را به اينجا میکشاند
• به مهدویکيا گفتم بايد جريمه شوی!
ايسنا - استفان آپيا میگويد به خاطر علاقه خود به هواداران به ايران آمده تا بتواند بازی در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی را تجربه کند. او همچنين گفت با وجود اينکه تنها سه روز است به ايران آمده آنقدر فضای خوب و هيجانانگيزی را به چشم ديده که انگار ۵ سال است که در تهران زندگی میکند.
بازيکن سابق تيمهای يوونتوس و فنرباغچه که برای عقد قرارداد با پرسپوليس به ايران آمده است، در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) دربارهی مسائل مختلفی از جمله اطلاعات خود از فوتبال ايران، آرزوی خود از بازی در ورزشگاه آزادی، صحبتش با ژوزه و همچنين تبريک بازيکنان معتبر به او برای حضور در ايران صحبت کرد.
- پيش از آنکه به ايران بيايی از فوتبال ايران شناختی داشتی؟
راستش را بگويم خيلی فوتبال ايران را نمیشناختم اما در مورد تيم ملی ايران اطلاعاتی داشتم و بعضی از بازيکنان را میشناختم. وقتی قرار شد به اينجا بيايم دربارهی باشگاه خيلی تحقيق کردم. میدانم که پرسپوليس يک تيم خيلی بزرگ و ريشهدار است و هواداران فوقالعادهای دارد. پرسپوليس همواره در تاريخش تيم موفقی بوده است.
- حتما میدانی ورزشگاه آزادی گنجايش ۱۰۰ هزار نفری دارد و در سالهای گذشته بعضی از بازیهای پرسپوليس حتی بيشتر از ۱۰۰ هزار نفر را به خود ديده است.
فکر میکنم همهی بازيکنان آرزو دارند که مقابل چنين هوادارانی بازی کنند. وقتی رقم ۱۰۰ هزار نفر را میشنوم برايم خيلی لذتبخش است که به ميدان بروم و هواداران تشويقم کنند و اسمم را صدا بزنند. اين واقعا هيجانانگيز است.
- پيش از اين با هواداران کدام تيمها ارتباط بيشتری برقرار کرده بودی؟
صادقانه بگويم با اينکه اين اواخر با فنرباغچه به مشکل خوردم اما آنها هواداران فوقالعادهای داشتم. من فکر میکنم پرسپوليس بيشتر از فنرباغچه هوادار دارد و حالا دارم فکر میکنم بازی کردن مقابل اين هواداران چه حسی دارد. وقتی خاطرات خود را در بازی مقابل هواداران فنرباغچه مرور میکنم احساس خوبی دارم. حالا تصور میکنم که با هواداران پرسپوليس چه حس بهتری میتوانم داشته باشم.
- در اين مدتی که بدون تيم بودی چگونه خود را آماده نگه داشتی؟
من با مربی شخصیام تمرين میکردم و در کمپ تيم ملی غنا خود را آماده نگه میداشتم. اينطور نبود که من پيش از آمدن به ايران پيشنهادی نداشته باشم. همين الان هم خيلی راحت میتوانم به وودينای صربستان برگردم چرا که آنها به شدت به دنبال من هستند. همزمان از امارات هم پيشنهادهايی داشتم اما با شخصيتی که من دارم از الان به ليگ امارات رفتن برايم زود است. الان بحث پول برايم مهم نيست بلکه میخواهم از فوتبالم لذت ببرم و احتياج به ارتباط با هواداران دارم. اگر میخواستم به امارات بروم ورزشگاهها خالی بود.
- در اين چند روزی که به ايران آمدی حتما متوجه شدهای که مردم چقدر فوتبالدوست هستند.
کاملا برايم مشخص است. وقتی که به تمرين میروم و میبينم که چقدر آدم پشت در ايستادهاند که همه هوادار تيم هستند واقعا هيجانزده میشوم. پيش از آنکه به ايران بيايم فکر نمیکردم چنين جوی ببينم. به هرجا میروم چند نفر جلوی من را میگيرند و به من میگويند که طرفدار پرسپوليس هستند و دوست دارند که من را در ميدان ببينند. کاملا میتوانم احساس کنم که به چه تيم بزرگی آمدهام.
- صحبتی با مانوئل ژوزه داشتهای؟
بله در تمرين روز گذشته ۲۰ دقيقه با هم صحبت کرديم. دربارهی آفريقا و گذشتهها حرف زديم و همچنين در مورد بازيکنان آفريقايی. ما شناخت خوبی از هم داريم. البته هنوز دربارهی حضورم در پرسپوليس و قرارداد با اين باشگاه با ژوزه صحبتی نکردهام.
- مثل اينکه بازيکنانی مثل اسين و ابراهيموويچ آمدن تو را به ايران تبريک گفتهاند.
اسين مثل برادر من است. هميشه با هم بودهايم. او همه چيز من را میداند و من هم همه چيز او را میدانم. از اين ناراحت بود که در اينترنت خوانده که من به پرسپوليس آمدهام. من هم برای اينکه کمی او را اذيت کنم به او زنگ زدم. اسين از من پرسيد کجايی؟ و وقتی به او گفتم در ايران هستم تعجب کرد و گفت ايران؟! آنجا چهکار میکنی؟ من هم گفتم در حال مذاکره با يک تيم باشگاهی هستم. از من پرسيد کشور و شهرش چطور است؟ من هم برای او فضای ايران را توضيح دادم و گفتم وقتی به ايران نيامدهای تصور ديگری از آن داری اما زمانی که به ايران قدم میگذاری متوجه میشوی که چه فضای خوب و چه مردم مهربانی دارد. به او گفتم که پرسپوليس تيم بزرگی است. او نگران بود که من از ايران خوشم نيايد. خوشحال بود که شرايط خوبی دارم. اسين، ژوزه را میشناخت و خوشحال بود که با اين مربی کار میکنم. همچنين آدبايور از طريق يکی از دوستانم حال من را پرسيده بود و فهميده بود که من به ايران آمدهام. همينطور "سالی مونتاری" وقتی فهميد ايران هستم به من تبريک گفت. زلاتان هم با يک پيام، حضورم در تيم جديد را تبريک گفته بود.
- در ايران داربی پرسپوليس و استقلال ديداری است که هواداران دو تيم حاضرند قهرمانی را از دست بدهند اما در آن ديدار پيروز شوند.
من مرد داربیها هستم. در هر کشوری در داربیها بازی کردهام گل زدهام. در بازی فنرباغچه با گالاتاسرای، برشا با آتالانتا، تورينو با يوونتوس، وودينا با ستاره سرخ بلگراد و همچنين يوونتوس با ميلان که البته داربی نيست اما يک بازی بزرگ محسوب میشود. داربی خيلی لذتبخش است و يک روح و حس ديگری دارد. اصلا نمیتوانم برای داربی صبر کنم. اميدوارم برای پرسپوليس به ميدان بروم و مثل هميشه گل بزنم.
- با آمدن بازيکنانی مثل شما راه برای حضور ديگر بازيکنان بزرگ خارجی در ليگ ايران باز میشود.
اين دقيقا همان اتفاقی است که در چين افتاد. وقتی دروگبا به ليگ اين کشور رفت، آنلکا و سيدو کيتا هم به چين رفتند. طبيعی است که وقتی من هم به ايران میآيم بازيکنان ديگر هم اين انگيزه را پيدا میکنند که به اينجا بيايند. خوشحالم که بودن آپيا میتواند درها را برای بازيکنان ديگر باز کند. اگر بازيکنی بخواهد از من مشورت بگيرد صادقانه به او میگويم که چقدر ايران جای خوب و فوقالعادهای است و چه تجربهی هيجانانگيزی را میتوانند تجربه کنند.
- از وضعيت فعلی پرسپوليس در جدول خبر داری؟
بله، من قبل از اينکه بيايم همه چيز را در اينترنت چک میکردم. درست است که پرسپوليس شروع خوبی نداشته اما خيلی وقتها پيش میآيد که تيمهای بزرگ شروع خوبی ندارند. همين الان ميلان را ببينيد که چه وضعيتی در ايتاليا دارد. هنوز بازیهای زيادی تا پايان فصل مانده و برای قهرمانی فرصت هست. من میدانم که اين تيم قهرمان میشود و اگر هم اول نشويم در ردههای بالا خواهيم بود چرا که بهترين بازيکنان را داريم مثل کريمی و مهدویکيا و هفت، هشت بازيکن ديگر در تيم ملی که من هنوز آنها را نديدهام. مهرزاد (معدنچی) و جواد (کاظميان) هم بازيکنان خوب و باتجربهای هستند. واقعا در اينجا آدمهای دوستداشتنی زياد ديدم. سه روز بيشتر نيست به ايران آمدهام اما احساس میکنم که پنج سال است اينجا هستم. با جواد رابطهی دوستانهای دارم و آندو را هم در فرودگاه ديدم.
- مهدویکيا در ورودتان به پرسپوليس با شما صحبت کرد.
او از من پرسيد وضعيتم چطور است و به من خوشآمد گفت. روز گذشته کمی دير به تمرين آمد و با بدنساز تمرين کرد. من هم با او شوخی کردم و گفتم کاپيتان چرا دير آمدی؟ بايد جريمه شوی.
گفتوگو از عليرضا اشرف، خبرنگار ايسنا