مقدمه
آقای رضا پهلوی سال هاست که تلاش میکند خودرا بعنوان یک رهبر مشروع اپوزیسیون خارج از کشور به مردم ایران بقبولاند. در این کوشش ایشان مواضع بسیار متناقضی گرفته اند که مهمترین دلیل آن تغییر جهت وزش باد در واشنگتن میباشد. ایشان پس از فوت پدر خود، محمد رضا شاه پهلوی، خودرا پادشاه، رضا شاه دوم، و وارث تاج و تخت ایران اعلام نمودند. بعدها ایشان اعلام کردند که فقط یک شهروند ساده هستند، و اگر نظام سیاسی در ایران تغییر کند، مردم تصمیم خواهند گرفت که چگونه نظام سیاسی را میخواهند. اخیرا باز هم اعلام کردند که طرفدار حکومت مشروطه پارلمانی میباشند، و لابد خودرا شاه کشور میبینند. به دلیل مواضع بسیار بدی که ایشان درباره اقوام ایرانی و "فدرالیسم" گرفتند -- که به گمان نگارنده چیزی نیست بجز مقدمه تجزیه ایران -- حتی برخی از شاه اللهیهای بسیار متعصب در بیانیهای اعلام کردند که اگر رضا پهلوی آن مواضع را همچنان حفظ کند، دیگر از او حمایت نخواهند کرد. ایشان به تقلید از لیبی، عراق، و سوریه "شورای ملی ایرانیان" را نیز تشکیل دادند که البته وبسایتی بیش نیست. در سال ۲۰۰۶ مجله معتبر "نیو یورکر" مقالهٔ مفصلی درباره اپوزیسیون ایرانی در تبعید، با عنوان "تبعیدی ها،" منتشر کرد که در آن روابط سازمان سیا با این اپوزیسیون، از جمله اطرافیان رضا پهلوی، مفصلا مورد بحث قرار گرفت. آن مقالهٔ همچنین تلاشهای مفصل لابیهای آمریکایی بخشی از اپوزیسیون تبعیدی را توصیف نمود، که بسیار خواندنی است. یکی از نزدیکان سابق رضا پهلوی نیز درمورد ایشان افشا گریهای زیادی انجام داد، که در مقالهٔ مجله نیو یورکر نیز به بخشی از آن اشاره شده بود، که نه هیچگاه تکذیب شد، و نه از آن فرد سابقاً نزدیک به رضا پهلوی شکایتی شد که معنی آن روشن است.
چندی پیش رضا پهلوی اعلام کرد که باید در ایران انقلاب شود، و لابد خود ایشان که ۴۰ سال است در آمریکا زندگی میکنند، نیز رهبر آن انقلاب خواهند بود. حال اینکه چگونه ایشان به این نتیجه رسیدند که مردم ایران ایشان را بعنوان رهبر خود قبول دارند، بماند. ایشان همچنین اعلام کردند که برای این انقلاب، کمک از هر کشوری، از جمله عربستان سعودی، آمریکا و پرزیدنت ترامپ، و اسرائیل، را نیز قبول خواهند نمود. ایشان به سپاه پاسداران قول داد که پس از به قدرت رسیدن رضا پهلوی "همه آنها اعدام نخواهند شد،" که باعث "دلگرمی" سپاه شد. در پاسخ ایشان، آقای اردشیر زاهدی، شوهر خواهر رضا پهلوی، وزیر خارجه و سفیر دولت پدر او در آمریکا، و یکی از نزدیکترین شخصیتها به محمد رضا شاه، گفت، "کثافت میکنم به آن کسی که از عربستان سعودی پول بگیرد."
رضا پهلوی بعد از دراز کردن دست خود به طرف عربستان سعودی، آقای ترامپ، و اسرائیل برای گرفتن "کمک،" حال به دیدار سناتور جمهوریخواه از ایالت آریزونا، جان مکین رفته است. به همین دلیل لازم است با سناتور مکین و مواضع سیاسی ایشان بیشتر آشنا شویم. آقای مکین، که ۸۰ ساله میباشند، حتی در میان مردم، سیاستمداران و تحلیلگران آمریکا نیز چهره بسیار منفی دارد. ایشان معتقد است که آمریکا رهبر جهان است؛ از نظر ایشان اولین راه حل برای حل هر بحرانی در سراسر جهان همیشه مداخله نظامی بوده است، و به همین دلیل سناتور مکین از تمامی جنگهای امپریالیستی حمایت کرده است، ضمن اینکه خود او بعنوان افسر نیروهای مسلح آمریکا در جنگ ویتنام در بمباران ویتنام شرکت داشت، بمب افکن او سرنگون شد، و او ۶ سال در زندان ویتنام شمالی بود. یک ویدیو کلیپ بسیار معروف وجود دارد که در آن، در یک ملاقات بین آقای مکین و مردم آریزونا، آقایی از ایشان میپرسد که چرا ایشان همیشه از جنگ در هر کجا حمایت میکند. او مکین را متهم به دروغ گویی میکند، و میگوید که درباره حمله شیمیایی در سوریه به مردم آمریکا دروغ گفته است، چون این دولت آمریکا بوده است که به سوریه حمله کرده است. ایشان اعلام میکند که مکین باید دستگیر و محاکمه شود، و ایشان را متهم میکند که حتی از یک جنگ جهانی نیز حمایت میکند.
هدف این مقالهٔ مروری کوتاه بر مواضع سیاسی سناتور مکین میباشد.
مواضع سیاسی سناتور جان مکین
ایران: "آواز" مکین، "بمب، بمب، بمب ایران" آنقدر شناخته شده است که احتیاج به نوشتن ندارد. او همیشه شدیدترین مواضع ضدّ ایران را داشته است . مکین حتی تلاش کرد که فیفا مانع از ورود ایران به جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۰۶ شود. مکین در عین اینکه در گذاشته اعلام کردهه است که دعا میکند با ایران جنگ نشود، همچنین بارها گفته است که بد تر از جنگ با ایران، داستان سلاح هستهای توسط جمهوری اسلامی است،، که معنی آن به گمان نگارنده چیزی جز تشویق به جنگ نبود.
افغانستان: مکین حامی حمله به افغانستان بود. او همچنین طرفدار فرستادن نیروی بیشتر به آن جا است.
عراق: مکین از هجوم به عراق، حتی در سال ۲۰۰۰، نیز حمایت کرد، و مخالف خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ بود، با وجودی که خود در سال ۲۰۰۴ گفته بود که اگر دولت عراق از ما بخواهد که آن کشور را ترک کنیم، باید اینکار را انجام دهیم.
لیبی: مکین در سال ۲۰۰۹ با مرحوم معمر قذافی در لیبی دیدار کرد، ولی دو سال بعد از حمله پیمان ناتو به لیبی حمایت کرد. او حتی به لیبی رفت و با شورشیان ملاقات نمود. خوانندگان گرامی سرنوشت لیبی را بعد از خواندن این حمایت مکین در ذهن خود محفوظ کنند.
سوریه: مکین همیشه موافق مداخله نظامی آمریکا در سوریه بوده است، و یا دستکم بمباران پایگاههای نظامی ارتش سوریه توسط نیروی دریائی آمریکا. او حتی به داخل سوریه رفت و با برخی از رهبران به اصطلاح اپوزیسیون دیدار کرد، که بعد روشن شد تروریست هستند. او همیشه راجع به "نیروهای معتدل سوریه" که وجود خارجی ندارند صحبت کرده است، و زمانی که ارتش سوریه شهر حلب را از کنترل تروریستها خارج کرد، بر علیه آن موضع بسیار تند گرفت.
عربستان سعودی: بعد از شکست مکین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸، مکین موسسهای در دانشگاه ایالتی آریزونا تأسیس نمود به نام "انستیتوی جان مکین برای رهبری بینالمللی." عربستان سعودی ۱ میلیون دلار به انستیتو هدیه نموده است. مکین سفر آقای ترامپ به عربستان سعودی را که مورد انتقاد شدید بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران قرار گرفت "عالی" خواند و اعلام کرد که آن سفر "پیام راسخی به ایران میفرستد." در سال ۲۰۱۴، مکین درباره حمایت عربستان از تروریستها در سوریه چنین گفت، "خدا را شکر بخاطر [حمایت] عربستان سعودی و پرنس بندر [برای کمک به تروریست]." در فوریه گذشته مکین با سلطان سلمان پادشاه عربستان نیز ملاقات نمود و او را ستایش کرد.
اسرائیل: مکین همیشه مخالف تأسیس کشور مستقل فلسطین بوده است، و در گذشته اعلام کرده است که مخالف به اصطلاح "فرایند صلح" در آنجا است. در سال ۲۰۰۸، که تماسهایی بین سوریه و اسرائیل برقرار بود تا برای یک مصالحه مذاکره کنند، مشاوران مکین اعلام کردند که او مخالف آن مذاکرات است.
کوزوو: مکین طرفدار حمله نظامی به نیروهای صربستان بود، و اعلام کرد که باید "کوزوو را از دهه ۱۹۹۰ به قرن ۲۱ آورد." برای نگارنده روشن نیست که چرا ایشان تصور میکنند که چنین رسالتی وجود دارد.
کره شمالی: مکین بارها گفته است که آمریکا در دوران پرزیدنت بیل کلینتن باید به کره شمالی حمله میکرد. وزیر دفاع آمریکا، آقای جیمز متیس، هفته قبل گفت چنین حملهای فاجعه آور خواهد بود چون صدها هزار نفر در کره و ژاپن کشته خواهند شد.
پاکستان: مکین همیشه طرفدار رژیم پاکستان، که مهمترین حامی "مجاهدین" در افغانستان و بعد طالبان بوده است، میباشد.
روسیه: در کّل نظام سیاسی آمریکا یک مقام یا کارشناس که از مکین بیشتر ضدّ روسیه باشد یا وجود ندارد، یا خیلی کم است. مکین روسیه بارها با نامیدن آن بعنوان "پمپ بنزین" -- برای صادرات نفت آن -- مسخره نموده است. مکین همیشه طرفدار تحریم اقتصادی روسیه بوده است.
گرجستان: در اختلاف بین روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ مکین اعلام کرد که او یک "گرجستانی" است، و خواهان قبول آن به پیمان ناتو شد، که این میتوانست، و هنوز میتواند به جنگ با روسیه منتهی شود.
اوکراین: مکین طرفدار حمایت از اوکراین با پذیرش آن به پیمان ناتو شد که مساله را در آنجا حتی بغرنج تر میکند.
بهار عربی: مکین بهار عربی را به ویروسی تشبیه کرد که در حال پخش در سراسر خاورمیانه است، و اعلام کرد که "اسرائیل به زودی توسط کشورهایی محاصره میشود که هم مخالف حیات اسرائیل هستند، و هم حاکمیت رادیکال دارند."
سلاح هستهای: مکین مخالف قرارداد منع آزمایشهای هستهای است، و این در حالی است که تمامی کارشناسان معتقدند دیگر نیازی به اینگونه آزمایشها نیست.
ملاقات با برد شرمن، نماینده کنگره
رضا پهلوی همچنین با آقای برد شرمن، نماینده دموکرات ناحیه ۳۰ در جنوب کالیفرنیا در کنگره نیز ملاقات نمود. شرمن یکی از سرسختترین حامیان اسرائیل و مخالفان ایران در کنگره میباشد. او مخالف توافق هستهای بین ایران و کشور هر ۱+۵ بود؛ او از تحریمهای کمر شکن اقتصادیی بر ضدّ ایران حمایت کرد و صریحاً اعلام کرد که هدف تحریمها این است که به مردم ایران آسیب زند. او مریم رجوی، رهبر فرقه خائن مجاهدین را ستایش نموده است، و گفته است، "ما همه مدیون مجاهدین هستیم." شرمن نه تنها مخالف فروش هواپیماهای مسافربری به ایران است، بلکه ازز دولت پرزیدنت اوباما خواسته بود که مانع از تعمیر هواپیماهای قدیمی مسافری ایران نیز شود. اگر قرار باشد مواضع ضدّ ایران این به اصطلاح دموکرات بطور کامل مرور شود، کتاب قطوری خواهد بود.
کلام پایانی
پدر بزرگ رضا پهلوی، رضا شاه، توسط کودتای بریتانیا در سال ۱۲۹۹ به قدرت رسید، و اگرچه خدمات او به ایران غیر قابل انکار میباشد، ولی دوران او به لحاظ سیاسی از سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران است که تمامی دستاوردهای انقلاب مشروطیت را برای حقوق مردم و آزادیهای سیاسی برباد داد. زمانی که رضا شاه به آلمان نازی نزدیک شد، با هجوم متفقین به ایران او را به تبعید فرستادند. پدر او هم که از ترس زنده یاد دکتر محمد مصدق و مردم ایران به اروپا فرار کرد، توسط کودتای مشترک آمریکا و بریتانیا به قدرت بازگشت، و دیکتاتوری او منجر به انقلاب شد. از نظر نگارنده نظام دیکتاتوری ولایت فقیه فرزند خلف دیکتاتوری محمد رضا شاه است. سرانجام خود او و خانواده او، از جمله رضا پهلوی، نیز به تبعید رفتند. اگر محمد رضا شاه، با وجود کودتایی بودن حکومت او، احزاب سیاسی را آزاد میکرد، اجازه انتخابات دمکراتیک و مطبوعات آزاد میداد، و مخالفین سیاسی خود را نمیکشت، زندانی نمیکرد، به تبعید نمیفرستاد، و یا وادار به سکوت نمیکرد، یا در ایران انقلاب نمیشد، و یا اگر به دلایل اقتصادی و فرهنگی انقلاب هم میشد، آن خلأ سیاسی عظیم که باعث انحراف انقلاب شد، وجود نداشت.
مردم ایران خود قادرند که نظام سیاسی دمکراتیک در ایران را برپا کنند. در اینراه تحمل آنها در برابر جنایات ۳۸ ساله گذشته، در نظر گرفتن شرایط بحرانی خاورمیانه و دادن بالاترین حق تقدم به امنیت ملی و یکپارچگی ایران، و همچنین کوششهای آنها برای نیرومند نمودن جامعه مدنی و مقاومت آنها در برابر بنیاد گرایان و داعشیهای وطنی اگر در جهان بی نظیر نباشد، بسیار کم نظیر است.
حال میراث دار چنین خاندانی با آن سابقه، و همچنین سابقه خود در ۴۰ سال گذشته، از جنگ طلبان آمریکایی، عربستان و اسرائیل تقاضای حمایت میکند. گویی این خاندان قادر نیستند که از تاریخ و اشتباهات خود بیاموزند.
صفحه فیسبوک نگارنده