سه شنبه 23 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مردم، جنبش، حکومت، لزوم و چگونگی حرکت، علی مهربان


بنام خدا

فصل نوسازی و باسازی ساختار قدرت در کشورهای خاورميانه و در شمال افريقا مدتهاست که اغاز شده و ملتها يکی پس از ديگری با شور و نشاطی بياد ماندنی و هم شکل برای بدست اوردن ازاديها و حقوق غفلت شده مطرح در اعلاميه جهانی حقوق بشر به پا خواسته، پيکره فرسوده و ناکار امد رژيمهای شبه جمهوری و مستبد سی، چهل ساله را به لرزه در می اورند، انگاريکه نهيبی فرا گير و منطقه ای مردم را در رسيدن به ارزوها فرا خوانده اينده ای روشن را برای نسلهای اتی اين ممالک رقم ميزند و جالب انکه پاسخ حکومتهای مزور و نادان منطقه ياد شده نيز به اين خواست و اراده عمومی ملتهای دربند هم شکل و ناشی از ناتوانی و عدم درک صحيح واقعيات امروز اين جوامع و دنيای پيرامونی بوسيله انان می باشد.
اما در ايران عزيز و کشوری که سالها پيش از اين به گاه مشروطه مردمانش به پا خواسته سردمداری جنبشهای رهائی بخش و نوين را عهده دار، ازاديخواهی را در منطقه مورد اشاره بر پا داشته سامان داده اند، خبری از تکاپوی دمکراسی خواهان ازاديطلب نيست، گوييا اصلا در ايران خبری نبوده و در جوارمان در کشورهای دور و نزديک نيز خبری نيست که اين شايسته ايران زمين و مردمان نيک پندار و شجاعش نميباشد.
در شرائط فعلی قوای سياسی و جبهه های درگير در داخل کشور به سه دسته کلی تقسيم ميگردند:
الف - مردم ازاديخواه و دمکراسی طلب« جنبش سبز»، مراجع شجاع و اينده نگری که ملتفت نيازها و خواسته های مردم هستند، سياسيون و روحانيون معطوف به اراده ملت که همگی در دايره جنبش سبز دمکراسی خواهانه متجمع شده پيکره و ساختار راه سبز اميد را ارج نهاده به سامان و اينده ان اميدوار و به ان وفادارند.
ب - باند علی خامنه ای« باند خلافت فقيه» متمرکز در بيت رهبری( بيت شيطان ) که گروهی از سياسيون روحانی و غير روحانی امنيتی، مراجع تاجر پيشه فاقد اصالت و خريداران مقام مرجعيت، موتلفه و بازاريان وابسته( وجوهات پردازان منفعت طلب)، فرقه حجتيه( انانکه افکارشان به موتلفه نزديک است اما راه خود ميروند)، بخشی از نظاميان( بعضی از بازماندگان نسل جنگ + فرصت طلبان پرورش يافته اين نهاد که بواسطه خوش خدمتی به حاکم جائر نقش پر رنگتری در امروز مجموعه دارند)، ائمه جمعه و حوزويان منفعل( بخاطر زندگی شخصی معطوف به اين طيفند) را شامل گشته، هسته گرد اورنده اين ساختار شخص خليفه بوده تمرکزشان بظاهر بر اراده اوست.( بخشی از ثروت نفتی مردم و درصدی از درامدهای حاصل از صنايع خودرو سازی و واردات کالا، منابع درامدی کميته امداد و .... در دست اينان است که در جهت منافع باندی به تاراج برده، خاصه خرجی ميکنند)



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ج – باند احمدی نژاد، مشائی« باند مهدويت» که در نهاد رياست جمهوری مستقر و از همراهی فرقه حجتيه نوين(جنتی، مصباح يزدی) و بخشی از نظاميان تربيت يافته بدست مصباح ( فراريان از جنگ، مترصدان فرصت )، روحانيون اموزش ديده مدرسه حقانی که به نفوذ در دستگاه های قضائی و امنيتی شهره اند برخوردار و هدف اوليه انان معدوم کردن باندهای اقتصادی سياسی دهه های اول و دوم حکومت و سپس بی اثر يا معدوم کردن باند خلافت(ولايت) با کمک نيروی نظامی، امنيتی مسلط شده بر ارکان اقتصادی سياسی کشور و دسته همراه درون خود بيت است« تيم مجتبی».( البته بظاهر مصباح همدم و همراه خامنه ای است اما دو نکته حائض اهميت است : « اول انکه ماموريت مصباح را لژ معروفه واز بيرون مرزها تعيين ميکند و دوم اينکه بيش از انکه مصباح از علی خامنه ای بعنوان ولی حرف شنوی داشته باشد او از مصباح بواسطه تئوری پردازيش( به کمک مجتبی) حرف شنوی داشته مدير امور خود مصباح است( مجتبی شاگرد مصباح و همراه با باند مهدويت است) و رابطه مريد و مرادی در اينجا عليرغم ظاهر معکوس و به نفع شيخ می باشد، در نهايت انکه غايت امال مصباح مانند اکثر ملايان پول است و امروز پول در دستان احمدی نژاد و باند مهدويت است». ( بخشی عمده ای از درامد نفتی و ثروتهای ملی در اختيار اين باند مخوف مذهبی امنيتی است تا در جهت اميال شخصی و جناحی در ان دخل و تصرف کنند)
لازم به ذکر است که موجد اين بساط پر نيرنگ و خيمه شب بازی بزرگ شخص رهبر است که با در دست گرفتن پست خلافت روند موجود را در بيست سال پيش از اين اغاز نموده بدليل ميل به قبضه تمام و کمال قدرت و موروثی ساختن ان موجبات اين خسران بزرگ را فراهم اورده است، القائات و هدايتهای پشت پرده مصباح بی اثر نبوده زمينه فکری لازم را هم در خود خامنه ای و هم در طيف همراه پديد اورده است، اما مصباح به داشتن قدرت کامل در پس پرده می انديشد که با موروثی کردن خلافت فقيه و وارث ساختن شاگردش به ان انديشيده انرا بدست خواهد اورد، هر چند که در شرائط فعلی نيز بواسطه تئوری سازی و تاثير مستقيم بر خليفه از داشتن سهم بزرگی در اخذ تصميمات درون دايره قدرت بی بهره نيست اما در ان شريک است و او شراکت را بر نمی تابد.
در اين ميان اعتداليون« طيف هاشمی » واصلاحيون« باند خاتمی » نيز سعی بر اين دارند که در منافذ انفکاک و اصطحکاک ميان ملت و دو گروه فوق جائی برای خود دست و پا کرده از روند جريانات عقب نمانند تا اگر مردم پيروز ميدان بودند با بيان تئوريهای کذائی مثل جامعه مدنی جائی برای خود دست و پا کرده به لفت و ليس سابق مشغول و اگر که در اين ميان حکومت ماجرا را برد با ابراز ارادت به خليفه سعی در ضعيف ساختن باند مهدويت داشته به گرفتن سهمی هر چند ناچيز در دايره قدرت و به طبع ان در منافع حاصله از ان دلخوش کنند( انان نيم نگاه و اميدی هم به ادامه حکومت با روش جايگزينی ورثه مرحوم ولی اول پس از مرگ خليفه دارند). البته داستان اقای هاشمی کمی متفاوتر از ديگران است، چه ايشان از پديد اورندگان اصلی نظام فعلی است و در کم و زياد حيات پليد اين هيولای چند سر( حکومت دينی) نقشی اساسی و درخور داشته در طول ساليان گذشته در تمامی موارد مطروحه دستی بر اتش مديريت ولائی در کشور داشته است، به همين دليل نبايد از ايشان توقع اهتمام به خواست مردم وهمراهی با اراده انان مبنی بر فرو پاشی بساط ظلم دينی را داشت هر چند که در سفر مشهد گفته اند که اگر مردم ما را نخواستند ما بايد برويم! اما بعيد ميدانم که ايشان با توجه به رابطه عاشقانه و طولانی با خليفه نادان حقيقتا به اين گفته خود پايبند بوده بر ان مصر باشند. اصلاحيون نيز با توجه به شراکت در تقسيم منافع حاصل از قدرت در کشور بعيد است که حاضر به پاسخگوئی اشتباهاتشان به مردم بوده يا اصلا خود را موظف به اين پاسخگوئی بدانند، هر چند که در بيان شعارهای تو خالی و بظاهر اصلاحی قدرت را پاسخگوی مردم ميدانند اما واقعا معلوم نيست که از نظر ايشان قدرت در دستان چه کسی به مردم پاسخگوخواهد بود و دامنه پاسخگوئی تا کجاست!!؟
نکته حائظ اهميت توجه و التفات باند مهدويت به دکترين اصلاح طلبان در توليد و تکثير احزاب خلق الساعه، يک شبه و بی برنامه و اشاعه افکارشان از طريق ايجاد گروهها و دستجات سياسی مجهول بظاهر هم رای با بخشی از اقبال مردم در خصوص مخالفت با در صحنه حکومت ماندن روحانيون يا بيان ايده های بظاهر معطوف به مليت می باشد که از طريق تسلط بر ثروتهای ملی و چپاول ان( همانند باندهای قبل از خودشان در حکومت) ابزار و لوازم اين ترويج فکری فرهنگی را بخوبی فراهم کرده سعی در بدست گرفتن ميدان پس از تقابل و اصطحکاک ميان مردم( جنبش سبز) و باند خلافت داشته انتظار فرصت مناسب برای برخورد با هر دو طرف را در اينده نزديک ميکشند، مضاف اينکه ساختار باندهای اصلاحی اعتدالی قبلا با کمک خليفه راه زوال و فتور را به خواست اينان پيموده است.
اما چند نکته:
اولا: زمان ايجاد حکومتهای فرد محور و خودکامه هر چند متوجه به تامين منافع غرب در منطقه خاورميانه و در حوزه کشورهای صاحب نفت بسر امده و با گسترش سطح اگاهيها و تواقعات مردم بدليل توسعه ارتباطات و دسترسی به اخبار و اطلاعات روز و فهم نسبتا مناسب ملتها از مقوله حقوق بشر ناسازگار، با استراتژی دراز مدت و نوين غرب در تمايل به جايگزينی دمکراسيهای حداقلی بجای حکومتهای مستبد شبه جمهوری مناسبتی نداشته محلی از اعراب ندارد و مخل برنامه های انان در تامين منافعشان و تسلط بر منطقه با ابزار نوين(اعطاء دمکراسی به مردم منطقه) می باشد ( وجود ان حکومتها مانعی بزرگ بر سر راه توسعه منافع غرب در اين حوزه پر مخاطره و نفت خيز است و تشديد کننده حس ضد غربی مردمان منطقه تحت تاثير بنياد گرائی اسلامی متمايل به افکار القاعده و طالبانيسم مذهبی ميباشد).
دوم : پس از سی سال قبضه حکومت در دست ملايان و تحميل انواع شرائط ناگوار اقتصادی، اجتماعی، سياسی به ملت و رو شدن دست اين حضرات منفعت جو و رياکار، امروز ديگر مردم اميدی به مدينه فاضله طرح شده از سوی اينان نداشته، دست اوردی جز تباهی ايران و ايرانی برای حکومت مذهبی قائل نيستند و به همين دليل ساده متمايل به ايجاد تغييرات اساسی در نوع حکومت و ساختار سياسی و تصميم گيری کشور بوده خواستار ويرايش و تدوين قانون اساسی بشکلی مدرن و معطوف به اراده ملی هستند، قانونی که نيم نگاهی به تجربيات ديگران و راه رفته انان داشته با فهم مناسب از دست اوردهای بشری در اين مقوله هماهنگ و هم راستا بوده عجولانه و يکطرفه ذخيره دانش ديگر ملل را در اين زمينه نفی ننموده الگوئی مناسب و قابل اجرا در ايران را از ان همه سعی و تلاش بشری در ديگر کشورها و مليتها استنتاج بنمايد.
سوم : مردم ما تجربه بس ارزنده جنبش مشروطه(تاسيس مجلس و تدوين قانون اساسی مورد وثوق) را در گذشته پشت سر داشته، با درک کافی از تجربيات حاصل از ان به فهم چرائی خيانت ملايان هم در دوران بر پائی ان قيام بزرگ و هم در همکاری با پروژه کودتا برعليه نسل دوم مشروطه خواه در دوران دکتر محمد مصدق پس از پيگيری ملی شدن نفت رسيده، در پس تشکيل حکومت بدست اينان افسانه پاک دستی و سلامت روح ملايان ديگر برای ملت باور پذير نبوده بنيان تفکر بيمار انان بر مردم روشن و ملت به درک لازم از چرائی ضرورت حذف اين حضرات از صحنه حکومت و اداره کشور بخوبی پی برده و رسيده است.
چهارم : در طی يکی دو دهه اخير رشد بنياد گرائی اسلامی در منطقه و گسترش پديده خشونت حاصل از ان تفکر در ميان همسايگان و ديگر مردم منطقه و تاثيرات مخرب ادامه اين روند سياه، دنيا و مخصوصا غرب را با توجه به منافعش در اين حوزه اقتصادی سياسی مهم، بفکر راه حلی پايدار و معطوف به استفاده از انرژی مردم منطقه انداخته است.
پنجم : نقش برانگيزاننده و اگاهی بخش جنبش بر پا خواسته سبز در ساماندهی مردم بر عليه ظلم و جور موجود، در معرض گذاشتن ايده ايستادگی در برابر جائران و الگو سازی اين حرکت مردمی در سطح منطقه نقشی بی بديل و ممتاز بوده، تاثيری به مراتب بيش از انچه تصور ميرود داشته است، در اين ميان از تاثير راهبری اگاهانه و مديريت صحيح موسوی و کروبی عزيز در حرکت دادن جنبش نيز نبايد چشم پوشيد سهم بزرگی از اين رنسانس ميهنی و ملی را مديون ايستادگی اين عزيزان بر سر خواسته ها و اراده ملت می باشيم.
شش : نقش و توان مردم را در فهم ابتلائات جامعه و راه گذر از گردنه زوال حکومت دينی و رسيدن به دمکراسی و حکومتی مردمی را نبايد ناديده گرفت يا کم نگاشت، مردم بخصوص جوانان فهيم و شجاع ايران زمين بخوبی ميفهمند و مصرانه اماده اند تا هزينه اين دگرگونی و تغيير اساسی را پرداخته فداکارانه نسلهای اتی ايرانی را به ارامش، اسايش و رفاه حاصل از حکومتی دمکراتيک برسانند.
باری سرعت تحولات ازاديخواهانه و دمکراسی طلب در منطقه بمانند سرعت پيشرفت تکنولوژی ارتباطات در دنيا بسيار بالا و خارج از حد تصور و در عين حال غير قابل کنترل است، ملتهای دربند قلدران منطقه به فراخور موقعيتشان اقدام به رنسانسی منطقه ای در جهت کسب و بهره مندی از مزايای حکومتهائی دمکراتيک و بدست اوردن حداقل امتيازات مردم در جوامع پيشرفته کرده، در اين حرکت جوانانشان با فهم مناسبی از واقعيات امروز جهان بهم پيوسته، نوک پيکان حمله به پيکره خودکامگی را تشکيل داده اند که اين روند اينده ای روشن را در فردای برخورداری از ازادی و کسب ابزار حکومت جمعی برای مردم منطقه به همراه خواهد اورد.
در اين وانفسا سکوت کانونهای محق تصميم گيری در مورد مسير ادامه جنبش سبز و حضور پيوسته و مداوم ان در خيابانها در جهت کسب پيروزيهای جديد سئوال برانگيز و شايد مشمئز کننده باشد، در سوريه با سرعت دادن به جريان تحول خواهی علی رغم سرکوب شديد و کشتار مردم، حکومت به دادن امتيازات مورد نظر و مطالبات اغازين جنبش مجبور و معترف گشته، مورد توافق مردم واقع نمی گردد و مردم به ادامه راه تا تغيير روند موجود مصرانه پای فشرده به نتايج مطلوبتر می انديشند ولی در ايران مصلحان ودوستانشان از ترس فروپاشی حکومت فاسد مذهبی بواسطه شراکتشان در بر پائی رژيم و سهمشان از کسب منافع در حکومت ملايان، در قالب تفکرات بظاهر معتدل به توافقات پشت پرده با خليفه نابکار پرداخته با هم اوائی با او از طريق بيان مواضع رياکارانه مردم را به سازش و اعتدال دعوت و ظاهرا به حفاظت از وحدت کشوردر برابر دشمن خيالی زنهار ميدهند!!! پس دشمنان داخلی مردم و اشغالگران وطن چه ميشوند!؟
سی سال است که با همين ترفند ساده مردم را فريفته و به هر راهی که خود ميخواسته اند برده اند، سی سال است که در پاسخ به نابسامانيهای اقتصادی، سياسی، فرهنگی و هر فساد و جنايتی، دشمنی دشمنان خيالی را به رخ کشيده مردم را به ان بيم داده اند، سی سال است که در برابر سئوالات مردم پاسخگو نبوده هر نوبت به ترفندی ملت را بی جواب گذاشته اند. اما ديگر کافی است، مردم خوب ايران امروز به واقعيات پشت پرده زندگی و افکار بی بنياد ملايان پی برده بيش از اين تحمل سپردن زمام امور کشور را بدست اين فرومايگان خود فروش نخواهند داشت. دوران با پنبه تدين، مظلوميت اسلام، وحدت کلمه، اصلاحات و هر ترفند ديگری سر مردم را بريدن و به ريش خلق الله خندين سپری شده به لطف رونمائی از فرومايگی و زبونی ايشان و تصوير بزرگ حرص و ازشان در چپاول ثروتهای ملی بواسطه درماندگيهای گذشته سياهشان، مردم ديگر اخوند را باور نداشته وجود اينان را در راس کانونهای تصميم گيری برای کشور را تحمل نخواهند نمود و افکار وامانده و بی بنيادشان را به زباله دان تاريخ خواهند سپرد. انچه امروز در الويت خواسته نسلها و اقوام کشور قرار گرفته نجات و رهائی ايران است، اين نام مبارک تقدس و معنای گذشته خود را در دلهای مردم بازيافته، سامانش ارمانی ملی و فرا قومی گرديده، رهائی توام با سعادت را در پرتو تاسيس جمهوری ملی برای احاد اقوام و مردم خوب ايران به ارمغان خواهد اورد. اقوام مستقر و متمرکز در خاک ايران عزيز همه ايرانيند و بايد که بدان افتخار کرده در اتحاد و تمسک به نام ميهن بر بالندگی و سعادت همه ايرانيان در کنار هم بيانديشند.
امروز که حکومت غاصبانه ملايان بواسطه سی سال دروغ، فريب، خيانت به ميهن و ارمانهای مردم در ضعيفترين موضع خود(چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی) قرار گرفته بلطف خدا اماده فروپاشی است شايسته نيست که در چنين برهه پر اهميتی مردم را به سمت چالشهای غير واقعی و تصنعی ديگر ساخته سوق داده از رسيدن به مقصود که زوال و نابودی بساط ظلم مذهبی است باز داشته دور گردانيم. همه اقوام ايرانی بايد که حول محور اتحاد برای رهائی ميهن از جور حکومت دينی متحد گشته با فرا خوان و ادامه مبارزه در خيابانها همانند ديگر ملل منطقه، بساط حکومت بظاهر مذهبی و غير ملی ملايان را فرو پاشيده به زباله دان تاريخ بسپارند. انچه مهم است محافظت از ايران و اتحاد ملت با حفظ تماميت ارضی کشور و مراقبت از سرمايه های ملی در تمامی ابعاد و وجوه ممکنه و در قالب تاسيس حکومتی ملی و متحد بنام جمهوری ايرانی است که در ان حقوق احاد مردم از هر قوم و نژاد برسميت شناخته شده حکومت در تمامی موارد به ملت پاسخگو باشد. هر نوع تفکری که به روند يکپارچگی کشور و مردم اسيب رسانده موجب دوری اقوام ايرانی از يکديگر گردد مذموم و ناشی از کج فهميها و ندانستن موقعيت و شرائط خطير امروز کشور و يا از روی عمد و بواسطه اميال دشمنان داخلی و خارجی مردم ايران است که بايد در برابر ان ايستاد و درمان الام و دردهای مشترک اقوام نجيب ايرانی را در همدلی و همراهی با يکديگر تفسير نموده، با پيوستگی مردم و حفظ اتحاد کشور به ارمانها و ارزوهای صد ساله ايرانيان رسيد.( انشاءالله)
وقت ان رسيده که مردم خوب و عزيز ايران فارغ از قوميت ها و فرهنگهای مختلفی که در اين خاک مقدس ساکنند به دور از ايده های اختلافی و مشکوک به باوری فرا قومی رسيده الام و ارزوهاشان را در رهائی ميهن از جور ملايان خلاصه کرده به دور از بازيهای بيگانه ساز و حکومت پسند به منافع ملی و عمومی کشور بيانديشند که التفات به اين تفکر دکترين نجات و رهائی مردم، اقوام ايرانی و ميهن بوده سر بلندی همه را با هم در پی خواهد اورد. سعادت ايرانيان در بودن با هم و تداوم اينراه سخت در کنار هم است، انچه حکومت از ان ترسيده، انرا نخواسته نابودی خود را بخوبی در ان می بيند.
بايد که با هم بود و در کنار هم ادامه سه شنبه های اعتراض را پی گرفت، و با خروشی مجدد و امدن به صحنه راه روشن رهائی و سعادت را در نورديد، انها ببينند که ما با هم هستيم و مصمم به ادامه راه در افکار پليدشان تجديد نظر کرده از ترس عاقبتشان ميهن را رها نموده خواهند رفت، چه بسا زودتر از انچه می انديشيم به مطلوب رسيده ميدان را خالی ببينيم.( انشاءالله)
ايران پاينده- ايرانی پيروز//

علی مهربان


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016