دوشنبه 18 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عبدالله نوری: معتقدم فوايد حضور پرشور اصلاح طلبان در انتخابات سال ۱۳۸۸ از عدم حضور آنها در انتخابات مجلس نهم بيشتر بوده است

ديدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با عبدالله نوری

بنا به گزارش دريافتی، اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، طی ديداری با عبدالله نوری با وی به گفتگو نشستند. در ابتدای اين ديدار برخی از حاضران به بيان نظرات خود راجع به شرايط سخت موجود در دانشگاه ها و معضلات جامعه و مشکلات و بحران های پيش رو و همچنين چگونگی رويکرد اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوری سال آينده پرداختند و در اظهارات خود از جمله به فقدان برنامه ی مشخص در جبهه ی اصلاحات و ضعف های سازمانی و نهادی اصلاح طلبان اشاره کردند.

در ادامه اين نشست نيز عبدالله نوری ضمن خوشامدگويی به اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی با تاکيد بر جايگاه مهم دانشگاه در يک «جامعه ی عقلانی» و ضمن اشاره به «لزوم حفظ استقلال دانشگاهها» و «اشاعه ی گفتگوی آزاد در محيط های دانشگاهی» در اين مورد گفت: "دانشگاه و محيط های علمی و پژوهشی نقش فراوان و تاريخی در بالا بردن سطح آگاهی، فهم و عقلانيت جامعه دارند و به همين دليل دوستداران و علاقمندان دانشگاه، که در واقع عالی ترين مکان کسب علم و دانش و رشد انديشه می باشد، احترام و ارزش ويژه ای برای دانشگاه قائل اند. دانشگاه در صورتی که استقلال آن حفظ شود و از وابستگی به نهادهای قدرت مصون نگاه داشته شود، می تواند يکی از مهمترين نهاد ها برای نقد قدرت باشد و در جهت آشکار ساختن اشتباهات و برملا ساختن مفاسد نقش تاثير گذار داشته باشد. تقويت فضای گفتگوی آزاد پيرامون موضوعات گوناگون سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در محيط دانشگاه می تواند موجب شکوفايی و رشد دانشگاه و در ادامه رشد و آگاهی جامعه گردد. به همين دليل مخالفان انديشه و آزادی عقيده هميشه در جهت محدوديت و اعمال فشار به دانشگاه، اساتيد و دانشجويان حرکت می کنند."

عبدالله نوری همچنين از دانشجويان خواست که از دو قطب «افراط» و «بی عملی» پرهيز کنند تا بتوانند بر فضای ياس و سرخوردگی غلبه کنند: "در اين شرايط دانشگاه و جنبش دانشجويی که از موثرترين حاميان اصلاحات و جنبش سبز است بايد با هوشمندی و تدبير و بدور از احساسات به حرکت سازنده و اصلاحی و ارتباط دائم با بدنه اجتماع و اقشار مختلف مردم ادامه دهد و در دام افراط و يا بی عملی و انفعال نيفتد چون نتيجه ای جز ايجاد فضای سرخوردگی و ياس در دانشگاه نخواهد داشت. فضای بی روح و بدون کنش مناسب و معقول در دانشگاه، خواست دشمنان آزادی انديشه و عقيده است."

عبدالله نوری در بخش بعدی سخنانش در رابطه با نسبت اصلاحات و جنبش سبز قانون اساسی را محور پيوستگی و همپوشانی اين دو جريان و تمامی نيروهای «منتقد» و «غيربرانداز» دانست و گفت: "متاسفانه تعريفی روشن از اصلاحات و جنبش سبز ارائه نشده است و معيار و مرزبندی مشخص و مدونی برای اصلاح طلبی و جنبش سبز موجود نيست. از جنبش سبز می توان تعريف اعم يا تعريف اخص کرد. درخصوص جريان اصلاحات هم همين طور است. با اين وجود، هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان اين جريانات مدعی پايبندی به قانون اساسی هستند و شايد بشود همه جريانات منتقد و غيربرانداز را حول محور قانون اساسی شکل داد و منسجم کرد. من فکر می کنم اصلاحات و جنبش سبز هم پوشانی زيادی دارند و محور آنها قانون اساسی است."



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در ادامه ی اين اظهارات، عضو سابق شورای بازنگری قانون اساسی در مورد احتمال و امکان تغيير و اصلاح قانون اساسی گفت: "قانون اساسی کتاب مقدس نيست و توسط افراد همين جامعه با مشخصات و روحيات شخصی و اجتماعی آنها نوشته شده است و علی رغم انتقاداتی که به آن وارد است برای جلوگيری از بی نظمی و هرج و مرج محور حرکت تمام جرياناتی است که پيگير اصلاحات همه جانبه هستند و جبهه منتقد را تشکيل می دهند. قانون اساسی جمهوری اسلامی يک دوره بازنگری شد و در خودش هم پيش بينی شده که قابل اصلاح است. البته قابل پيش بينی نيست که در زمان و شرايطی که تصميم به بازنگری مجدد قانون اساسی گرفته شود الزاما نهادهای مدنی و مدافع حقوق ملت دارای نقش و اثرگذاری بيشتر و پررنگ تری گردد يا بالعکس و اين موضوع قابل تامل و دقت است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد."

عبدالله نوری در ادامه افزود: "جامعه ايران به لحاظ سياسی، متشکل از طيف های گوناگون است. طيفی وابسته به حاکميت است که البته همان طيف هم در داخل خود انشعابات گوناگونی دارد. درصد زيادی هم تحت عنوان جريان اصلاحات و جنبش سبز تعريف می شوند. عده محدودی هم زير تابلوی اصلاحات و جنبش سبز ايستاده اند ولی رفتار و گفتار آنها با تعاريف رهبران اين جريان همخوانی ندارد. گروه چهارم هم کسانی هستند که اصلاح جمهوری اسلامی را غيرممکن می دانند و پيگير راه های منتهی به براندازی هستند. مجموعه ی قريب به اتفاق جريانی که اصلاحات و جنبش سبز را دنبال می کنند و بر مواضع رهبران آن تاکيد دارند در دو طيف سوم و چهارم نمی گنجند، گرچه در طرف مقابل، متاسفانه هستند کسانی که تلاش می کنند جريان اصلاحات و جنبش سبز را در طيف مخالف جمهوری اسلامی و برانداز معرفی کنند."

اين چهره ی شاخص جبهه ی اصلاحات معتقد است : "در همه حال مبنای حرکت و نقشه راه بايد مسير اصلاحات همه جانبه باشد و حل مسائل و بحرانها از درون کشور انجام شود چرا که مسيرهای ديگر نه تنها منافع ملی و حقوق مردم را تامين نمی کند که با مخاطرات فراوان نيز روبرو می کند."

عبدالله نوری همچنين با پرهيز دادن نيروهای سياسی از «مواضع افراطی» که مبنای آنها «منطق قهرمان بازی و قهرمان سازی» است در اين مورد گفت: "چه مجيز حکومت گفته شود چه در تمجيد براندازان صحبت شود، نتيجه ای عملی برای بهبود معيشت و زندگی مردم و ارتقاء حقوق مدنی و کرامت انسانی آنها ندارد. اگر بگوييم اساس جمهوری اسلامی مشکل دارد و ديگر قابل اصلاح نيست و گروهی تشويق مان کنند و از ما خوششان بيايد، چه نتيجه ای به دست می­آيد؟ آيا مشکلات گوناگون مردم حل می شود؟ موضع تند و افراطی گرفتن جز اين که عده ای ما را قهرمان بدانند و سازشکار نخوانند خاصيت و ارزش ديگری ندارد. به جای کوشش برای قهرمان شدن در نزد افکار عمومی به اين بينديشيم که سخنان و اقدامات ما چه تاثيری در بهبود وضعيت مردم و آتيه کشور دارد."

وی در ادامه در خصوص نوع نگاه حاکميت به جريان اصلاحات اضافه کرد: "تاکنون نوع عمل و برنامه حاکميت نشان ميدهد هنوز برای رجوع به جريان اصلاحات ضرورتی احساس نمی کند و همچنان به پشتوانه قدرتی که در دست دارد از تريبونهای مختلف و ابزار و رسانه های گوناگون با شگردهای غير اخلاقی جريان مردمی اصلاحات و جنبش سبز و بزرگان آن را مورد اتهام و هجمه های سنگين قرار می دهد. در اين فضای غبارآلود و مسموم، اصلاح طلبان برای خنثی شدن ترفند جريان تخريبی مقابل که هدف اصلی آن تقويت فضای انفعال، بی عملی و محافظه کاری در ميان جبهه اصلاحات می باشد، بايد با دوری از فعاليت های فردی با تدبير بيشتر و جمع بندی دقيق تر بدون حب و بغض، موضع مناسب تری اتخاذ نمايند و واقع بينانه تر به مسايل نگاه کنند و با تقويت تصميمات گروهی و برآمده از خرد جمعی تلاش و کنش خود را هوشمندانه تقويت و ارتباط با بدنه اجتماعی را افزايش دهند."

عبدالله نوری با بيان اين که «موضوع اتاق فکر هم به عنوان تدبيری برای يکپارچگی و فعال سازی جريان اصلاحات مطرح شد» گفت: "بالاخره با نگاه به اوضاع کشور، اشکالات متعددی در جريان امور و نحوه مديريت کشور مشاهده می شود که بايد در حد توان در جهت رفع آن اشکالات تلاش کرد و در اين راستا چنانچه خودمان هم اشکال داريم در جهت رفع آن نيز گام برداريم. احساس من اين است که بعد از جريان انتخابات سال ۱۳۸۸، به دليل برخورد های صورت گرفته، در ميان دوستان اصلاح‌طلب و جنبش سبز در سطح کشور حالت انفعال و نااميدی پيش آمده است و بايد در حد توان، برای خروج از اين حالت تلاش شود. گرچه ممکن است دست اندر کاران امور چنين اجازه ای را ندهند، همانگونه که در پيدايش روحيه ياس و سرخوردگی ميان نيروهای اصلاح طلب هم، شرايط حاکم بر فضای سياسی کشور موثر بوده است. از سوی ديگر ارتباط بين اصلاحات و حکومت نيز با مسائل و دشواری های زيادی روبرو است که به برخی اشاره کرده ام، مثل عدم اعتماد. هم حکومت به جريان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاح‌طلبان به حکومت اعتماد ندارند. شايد يکی از راه‌ها برای برون‌رفت از وضعيت فعلی ايجاد اعتماد متقابل باشد. گاهی از سخنان و عمل سياسی برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب احساس می شود برای خروج از اين بحران بی اعتمادی و به خاطر مصالح ملی و حل مشکلات کشور، آمادگی برای برداشتن گامی در اين جهت را دارند، اما تاکنون روزنه‌ای از سوی جريان حاکم باز نشده است. البته واقعيت عمل و کار سياسی ايجاب می کند که حاکميت فرصت های به دست آمده جهت گفت و گو و مصالحه با جريان اصلاحات و جنبش سبز که دارای پايگاه گسترده ی اجتماعی نيز می باشند را به سادگی و با غفلت از دست ندهد چرا که شايد تاخير در اين امر فرصت های جريان حاکم را کم تر و کمتر نمايد."

عبدالله نوری در توضيح و تبيين اين موضع افزود: "حاکميت همواره وحدت را به عنوان يکی از اصول خود مورد تاکيد قرار می دهد و طيف ها و جناح های سياسی را به آن دعوت می کند، ولی برداشتی فراگير از آن ندارد. به نظر می رسد بايد وحدت به گونه ای تعريف شود که همه آحاد ملت را با تفاوت ها و اختلافات فکری و سياسی در برگيرد تا همگان با ديدگاه های گوناگون در جهت وحدت گام بردارند، چرا که رکن اصلی ايجاد وحدتی فراگير احترام به انديشه های مختلف و به رسميت شناختن تکثرگرايی و وجود نظرات گوناگون است. وحدت به معنای پيروی و تبعيت بدون چون و چرا نيست. از سوی ديگر مگر می توان وحدت را در چارچوب کسانی که در حاکميت هستند، تعريف کرد و خيل عظيم منتقدين را از اين دايره خارج کرد؟ به اعتقاد من اين حاکميت است که بايد بيشترين تلاش را برای يکپارچگی کشور و گسترش اعتماد بين شهروندان و حکومت انجام دهد. در پرتو وحدت واقعی و يکپارچگی کشور بيشترين منفعت نصيب حکومت می شود و اينجاست که صداقت و راستی و شفافيت همراه با سعه صدر و گشاده رويی اساسی ترين محور موفقيت و عملی شدن شعار وحدت خواهد بود و اين نوع رويکرد می تواند آغازگر اعتماد سازی باشد. خداوند تبارک و تعالی هم به همين دليل، پيامبر عظيم الشان اسلام که به فرموده قرآن دارای خلق عظيم و رحمت برای جهانيان است و رهبری جامعه را بر عهده دارد، مخاطب قرار می دهد و می فرمايد: "پس به واسطه رحمت الهی، با مردم نرم خو شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً مردم از پيرامون تو پراکنده می شدند - سوره مبارکه آل عمران / ۱۵۹" در جای ديگری می فرمايد: "با حکمت و اندرز نيکو به سوی پروردگارت دعوت کن و با آنان به شيوه‏ايی‏ که نيکوتر است مجادله نما - سوره مبارکه نحل / ۱۲۵" و يا می فرمايد: "و بندگان خدای رحمان کسانی اند که روی زمين به نرمی گام برمی دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ می دهند - سوره مبارکه فرقان / ۶۳."

عبدالله نوری در همين راستا و با اشاره به شرايط حساسی که کشور در آن واقع شده است خطاب به تصميم گيران اصلی کشور گفت: "به راستی اگر اينگونه رفتار شود برای ايجاد وحدت و اعتماد سازی و نزديکی دلها به يکديگر موثرتر نيست؟ و آيا با تکيه بر روحيه ی قهر آميز و ناديده گرفتن خواست و نظر منتقدان و دسته بندی و مرزبندی ميان شهروندان و بهره گيری از قدرت به جای استفاده از اخلاق و جدال حسن ميتوان اعتمادسازی کرد و به وحدتی فراگير و واقعی رسيد؟ به اعتقاد من در شرايط امروز کشور با توجه به مسايل و مشکلات گوناگون و خط و نشان هايی که هر روز برای ايران کشيده می شود يکی از بديهی ترين و ضروری ترين حرکت ها بايد گسترش عقلانيت در برنامه ريزی و هوشمندی در سياست گذاری ها و در کنار آن تفاهم و يکپارچگی و اعتمادسازی در داخل کشور و تمکين در برابر حقوق و خواست مردم باشد. در اين ميانه کسانی که با بی توجهی به حقوق عمومی و خصوصی شهروندان، با استفاده از اموال عمومی و دولتی در رسانه ها و تريبون ها و به صورت کاملا يک جانبه و بدون کوچکترين فرصت و حق دفاع به ديگران، بارها، به اختلاف و دشمنی و تضييع حقوق و اخلاق، دامن می زنند بايد زير سئوال باشند که چه چيزی را دنبال ميکنند و دراين شرايط است که چهره فتنه و فتنه گران واقعی نمايان می شود. قرآن کريم می فرمايد: "و کفار ياور و پشتيبان يکديگر هستند. اگر شما پشتيبان و ياور يکديگر نباشيد، در زمين فتنه و فسادی بزرگ پديد خواهد آمد - سوره مبارکه انفال / ۷۳."

عبدالله نوری در ادامه در رابطه با موضوع انتخابات ضمن تاکيد بر لزوم «تصميم جمعی در مورد انتخابات» و با اشاره به اينکه «انتخابات بايد بستری برای انسجام و همگرايی اصلاح طلبان باشد نه واگرايی آنها» افزود: "انتخابات در صورتی، سازماندهی يک جريان سياسی را در پی دارد، که آن جريان با تدبير و تعقل جمعی و يکپارچگی در آن حضور پيدا کند. در بين اصلاح طلبان ديدگاه ها و برداشت های گوناگونی در ارتباط با اصل شرکت در انتخابات و چگونگی آن وجود دارد. به اعتقاد برخی بدون فراهم شدن شرايط انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی شرکت در آن بی معناست، در حالی که برخی ديگر معتقدند با توجه به فرصت ها و زمينه هايی که انتخابات برای تغيير و اصلاح فراهم می آورد نمی توان از آن چشم پوشی کرد. به هر حال اگر قرار باشد در انتخابات هر شخص يا گروهی ديدگاه و نظر خودش را معيار قرار دهد، نتيجه آن به جای سازماندهی، ناهماهنگی و پراکندگی بيشتر خواهد بود. از اين رو در بحث انتخابات مهم‌ترين وظيفه جريان اصلاحات اين است که تا حد ممکن براساس يک تصميم جمعی عمل کنند و انتخابات موجب انشعاب در جريان اصلاحات و جنبش سبز نشود."

به عقيده ی نوری تصميم گيری در مورد انتخابات به عهده ی همه ی طيفهای اصلاح طلبان و جنبش سبز است و بر اين مبنا اين مجموعه بايد به يک تصميم واحد و مشترک در اين امر برسد: "برای تصميم گيری نسبت به انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۲ و رويکرد جريان اصلاحات و جنبش سبز نسبت به آن، بايد در جلساتی با حضور چهره های شاخص و موثر اصلاحات و نمايندگان احزاب و گروه های اصلاح طلب و نخبگان مستقل و کسب نظر عزيزان در حصر جناب آقای موسوی و جناب آقای کروبی و دوستان در حبس، بحث شود و در نهايت نظر اکثريت احزاب اصلاح طلب و شخصيت‌های بارز اصلاحات مورد توجه قرار گيرد. اساس بحث نياز به تامل جدی و اجماع نسبی دارد. اگر اجماع حاصل شود و در تبادل نظر های جمعی به اين نتيجه رسيده شود که با حضور در انتخابات می توان بهره ‌برداری مناسب برای کشور داشت، می‌توان از اين فرصت استفاده نمود لکن همه اينها اما و اگر دارد. نبايد بگونه ای انفرادی و جدای از جمع تصميم گيری نمود و موجب انشعاب در جريان اصلاحات شد که اين زيبنده جريان قدرتمند و مردمی اصلاحات نيست. همه بايد تلاش کنند که به يک وحدت رويه و وحدت نظر نسبی برسند. در حال حاضر نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی دوستان می‌گويند عجله نداريم و می‌گذاريم اين دوره هم بگذرد، گروهی می گويند مشکلات غير قابل حلی در کشور وجود دارد و نبايد وارد صحنه شد، ويا می گويند جريان اصلاحات نبايد تنور انتخاباتی که ابهام های فراوانی در آن هست را برای ديگران گرم کند، بعضی می گويند با شرکت در انتخابات نبايد به نحوه عمل حکومت مشروعيت بخشيد. در پاسخ گروهی ديگر از دوستان می‌گويند کشور برای جريان و گروه خاصی نيست و اگر کشور آسيب ببيند، همه آسيب می بينند و اگر تخلفی در انتخابات وجود دارد با مشارکت در انتخابات بايد کارهای خلاف را فاش کرد و از بهره برداری از اين حق ملی نبايد به راحتی گذشت، برخی معتقد هستند فرصت انتخابات با تمامی محدوديت های متصور و حتی غير قابل تصور آن، فرصتی مطلوب برای جريان اصلاحات است که افزون بر طرح جدی خواسته ها و مطالبات، بر اساس آمار وضعيت کشور را در حوزه های مختلف نقد و بررسی کنند و برنامه های خود را ارايه دهند و شهروندان نيز سخنانی متفاوت از سخنان جريان حاکم بشنوند، معتقد هستند، فرصتی است که جريان حاکم را به پاسخگويی به چرايی معضلات و گرفتاری های موجود جامعه می کشاند و فرصتی است که در صورت مشارکت و فعاليت گسترده احزاب و گروه های مختلف سياسی در عرصه انتخابات، درصد بيشتری از مردم را درگير، ناظر و پيگير فرايند انتخابات و صحت و سقم آن می کند. برخی دوستان استدلال می­کنند در شرايطی که عزيزان بزرگوار، آقايان کروبی و موسوی و سرکار خانم رهنورد درحصر و يا عزيزان ديگری در حبس هستند در انتخابات شرکت نمی‌کنيم، در پاسخ گروهی از دوستان می گويند که در همه دنيا در انتخابات شرکت می‌کنند تا چنانچه برنده انتخابات شدند مشکلات سياسی و اقتصادی را بر اساس برنامه های خود حل کنند و ايده‌ها و برنامه های خود را عملی کنند نه اينکه احزاب منتقد از جريان حاکم بخواهند اگر ايده‌های ما را عملی کنيد و دغدغه های ما را برطرف کنيد در انتخابات شرکت می‌کنيم. به هر حال بحث‌ها زياد است و بايد به يک جمع‌بندی رسيد. البته فعلا بحث‌ها در مراحل مقدماتی است. ولی به نظر می رسد در صورت ايجاد اجماع ميان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز و گروه های مختلف اصلاح‌طلب و جمع بندی در خصوص حضور و شرکت در انتخابات و معرفی يک چهره مقبول و دارای شاخصه های يک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سياستمدار به عنوان کانديدای جريان اصلاحات و جنبش سبز، چنانچه برای مردم توضيح داده شود که برای اصلاح امور و تغيير فضا و بهبود وضع مردم و دفاع از حقوق ملت بايد در انتخابات حضور پيدا کرد و از اين حق مسلم و قانونی نبايد به سادگی چشم پوشی کرد، مردم نيز همراهی خواهند کرد و اين حضور و همراهی می تواند به اثر گذاری و نهايتا پيروزی بيانجامد."

عبدالله نوری در ادامه سخنانش ضمن انتقاد از جو یأس و انفعال، خواهان ارتباط مستمر اصلاح طلبان با جامعه شد: "برخلاف برداشت کسانی که تصور می کنند قدرت در دست حکومت ها است، دارندگان اصلی قدرت مردم اند، بنابراين موفقيت هر جريان سياسی وابسته به نوع ارتباط و تعاملی است که با جامعه و مردم دارد. در خصوص انتخابات ابتدا تاکيد می کنم برخورداری از انتخابات سالم، آزاد و رقابتی از حقوق مسلم و خدشه ناپذير تمام مردم است و با تهديد و حتی وضع قانون اين حق را نمی توان محدود و تضييع کرد. نکته بعدی اينکه بخش هايی از جريان و تفکر حاکم با هرگونه فعاليت، عمل سياسی و حضور موثر اصلاح طلبان و جنبش سبز در هر سطحی مخالف می باشند و فعاليت و حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه هايی چون انتخابات را مخل برنامه و استراتژی خود می دانند و به همين دليل از انفعال اصلاح طلبان استقبال می کنند و ممکن است برای آرامش سياسی خود اين تفکر را تشويق کنند و شرايط را برای هر تلاش و فعاليتی سخت و پر هزينه نمايند. من براين باور هستم اصلاح طلبان و جنبش سبز بايد با عمل سياسی و فعاليت مستمر و مداوم خود در عرصه های گوناگون، معادلات کسانی که حضور خود در عرصه های مختلف را، در بی عملی، نااميدی و ياس از اصلاحات می دانند، برهم بزنند. فرايند انتخابات يکی از مهم ترين عرصه های فعاليت و تلاش می باشد و به نظر می آيد بخش هايی از جريان مقابل از عدم حضور و بی عملی اصلاح طلبان در فرايند انتخابات استقبال می کنند و برای آنها آرامش فکری به همراه می آورد. در مجموع معتقد هستم فوايد حضور پرشور اصلاح طلبان درانتخابات سال ۱۳۸۸، که منجر به روشنگری های بسيار و آگاهی های فراوان مردم و جامعه نسبت به وضعيت کشور شد، از عدم حضور آنها در انتخابات مجلس نهم بيشتر بوده است. درشرايط کنونی اين جريان اصلاحات است که بايد ارزيابی فايده هزينه کند و برای حضور و عدم حضور خود تصميم بگيرد."

عبدالله نوری، که خود سه سال را در دوران اصلاحات در زندان گذراند، در ادامه با طرح اين سوال که «چنانچه اولويت و محور فعاليت جريان اصلاحات و جنبش سبز رفع مشکلات مردم و کشور باشد، آيا آقايان موسوی و کروبی و زندانيان سياسی در شرايط حصر و حبس اولويتی غير از اين دارند؟» افزود: "در زمان دولت اصلاحات مرحوم آيت الله العظمی منتظری سال ها در حصر بودند، آيا اصلاح طلبان فعاليت اصلاحی و تلاش سياسی و انتخاباتی خود را تعطيل و مشروط به رفع حصر و يا آزادی زندانيان سياسی کردند؟ آيا اصلاح طلبان ازحضور در اداره کشور و جامعه و فعاليت های سياسی، اجتماعی کنار رفتند؟ در حال حاضر بسيار مهم است که هر چه در توان داريم تلاش کنيم تا عزيزان بزرگوار آقايان کروبی، ميرحسين موسوی و خانم رهنورد و زندانيان سياسی آزاد شوند. با وجود اين تاکيد بر اين موضوع به گونه ای نباشد که فرصت های موجود برای فعاليت سياسی را از بين ببرد و به تعطيل اصلاحات بيانجامد و آن را در بن بست قرار دهد که بن بست در گفتمان اصلاحات راه را برای جريانات تند و افراطی حاکميت و يا در طيف برانداز هموار می کند."

عبدالله نوری در ادامه اين بخش از سخنانش افزود: "در شرايط کنونی اولويت اصلاح طلبان بايد رفع مشکلات و معضلات مردم و کشور و نجات ايران از بحران های پيش رو باشد. بايد جمع بندی معقول و غير احساسی و هوشمندانه داشته باشيم. آنچه اهميت فراوان دارد اين است که خواست واقعی مردم، مصلحت کشور و منافع ملی و اولويت فعاليت اصلاح طلبان بدرستی تبيين شود. در اين مسير البته بايد نظرات آقايان موسوی ، کروبی و زندانيان سياسی را هم داشته باشيم. حال اگر جبهه اصلاحات و جنبش سبز به اين نتيجه رسيدند که بايد در فرايند انتخابات شرکت کرد، جامعه را بايد براين تصميم قانع کرد. اما اگر اجماع بر عدم شرکت بود باز دلايل و منطق آن را شفاف برای مردم توضيح دهند. هرگونه جمع بندی بايد معقول و با تدبير و حاصل خرد جمعی باشد و نه اسير احساسات و حالات عاطفی و برآمده از تصميمات انفرادی و يا نظر گروهی خاص."

وی در پايان با طرح اين سوال که مسائل خاص اصلاح طلبان چه قدر برای مردم موضوعيت دارد، گفت: "مهمتر از مسائل خاص اصلاحات و جنبش سبز، مسائل و گرفتاری های مردم است. به اعتقاد من در شرايط کنونی اولويت برای مردم رفع معضلات در تامين معيشت خانواده ،بهبود وضعيت اقتصادی و برخورداری از امنيت واقعی در سطح جامعه است. اگر صبح تا شب برويم داخل ده تا صف و يا در فضاهای عمومی ديگر مثل تاکسی، مترو، اتوبوس يا مراکز درمانی و آموزشی، واقعا درد دل چند نفر راجع به مسائل اختصاصی اصلاح طلبان و جنبش سبز است و چند نفر راجع به مسائل و مشکلات و گرفتاری های روزانه زندگی صحبت می کنند؟ به نظر می رسد، بيشتر، بايد حل مسائل و مشکلات عموم مردم در سطح کشور برای جريان اصلاحات موضوع اصلی باشد نه گرفتاری های خاص خودشان، اگر چه مسايل خاص جريان اصلاحات نيز مورد توجه قشر وسيعی از جامعه است و به اين مسايل هم بايد پرداخته شود اما اصلی‌ترين مساله‌ای که بايد مورد توجه جريان اصلاحات قرار بگيرد، دفاع از حقوق مردم در حوزه های معيشتی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، امنيتی، بهداشتی و سياسی است. جريان اصلاحات بايد به طور جدی با بهره گيری از کارشناسان فرهيخته و مجرب به گونه ای علمی و دقيق به مبحث اقتصاد بپردازد و با بيان مشکلات کشور در بخشهای گوناگون اقتصاد، جهت رشد و توسعه کشور و کاهش آلام و احقاق حقوق مردم، راه حل های واقع بينانه خود را ارايه دهد."


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016