سه شنبه 24 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زهرا موسوی: دستگيری ما برای پوشش اختلافات خودشان است

زهرا موسوی، فرزند ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد، پس از بازداشت روز گذشته خود و خواهرش گفت: "حکومت برای پوشش اختلافات خود نیاز به فضای جدید خبری داشت که با دستگیری ما فراهم کند ضمن اینکه نگران ۲۵ بهمن هم بود آن‌ها از نوشته‌های ما در فضای محدود و تنگ مجازی و بازتاب آن در جامعه واقعی نگرانند و با توجه به انواع گرفتاری‌هایی که در درون خود دارند از ایجاد هر بحران نگران‌اند و در این نگرانی اشتباه کرده و بحران جدید می‌آفرینند



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کلمه - سپند میریوسفی: زهرا موسوی، دختر میرحسین و زهرا رهنورد که صبح روز دوشنبه توسط ماموران در منزل خود بازداشت و پس از بازجویی چند ساعته در زندان اوین، آزاد شده است، در تشریح آنچه در این چند ساعت بر او گذشته است می گوید: صبح با ترفند های همیشگی خودشان ریختند داخل منزل. صبر کرده بودند یکی از همسایه ها در را باز کند و سپس وارد شوند.

وی در گفت و گو با کلمه ادامه می دهد: وقتی وارد شدند دیدم ۷ تا آقا بودند و یک خانم.در ابتدا در حالیکه هنوز پوششم مناسب نبود و حجاب نداشتم یک آقا امد تو و به دنبال ایشان بقیه با فشار در را باز کردند و به داخل ریختند من اول فکر کردم که خانمی همراهشان نیست و چون بارها دیده ایم که بی اخلاقی هایی دارند نگران عکس های خانوادگی مان، خصوصا مادرم شدم. به همین دلیل اول از همه لپ تاپم را گذاشتم زیر آب. راه دیگری برای اینکه عکس های خانوادگیمان را از دسترس آن ها خارج کنم به ذهنم نرسید.

زهرا موسوی تشریح می کند: همه جای خانه را زیر و رو کردند و جایی را باقی نگذاشتند که نگشته باشند. کامپیوتر، لپ تاپ ها، اسکنر، یک سری اسناد و مدارک دانشگاهی، تعدادی رمان که تازه خریده بودم و هنوز بعضی هایش خوانده نشده بود، تعدادی سی دی های فیلم و سریال، کارت بانکم و هرچه دم دستشان بود بردند. نمی دانم دنبال چه می گشتند. چیز خاصی نداشتیم که بخواهند ببرند آنها از اینکه من نخواسته ام با توجه به سو رفتارهای مشهور امنیتی عکس و یا نوشته های خصوصیمان را بخوانند بی اخلاقی نامیدند که گفتم اینکه شما مدام به خانه های مردم میریزید با اخلاقیست؟

زهرا موسوی ادامه داد:
مامور خانم هم قصد داشت تا بازرسی بدنی بسیار بی ادبانه ای را انجام دهد و از حریم اخلاقی خارج شد که اجازه ندادم ولی رفتارشان بعد از این قضیه بهتر شد یعنی مدیریت شد. هرچه بودجمع کردند و گفتند برویم.

به گفته ی دختر نخست وزیر ۸ سال دفاع مقدس، آن ها مارا از درپشتی اوین بردند داخل. در ابتدا جلوی ورودمان را گرفته بودند و می گفتند هماهنگ نشده بعد هم بازجویی شروع شد که امر عجیب و تازه ای نبود برگه های بازجویی را گذاشتند جلوی من که از چه طریقی با سایت کلمه در ارتباطید؟ چطوری خبر می دهید یا خبر می گیرید؟ از این مدل سوال ها و خیلی پیگیر بودند و در کل می خواستند بدانند که ارتباط ما با سایت کلمه به چه شکل است. در سوالها مدام کلمه را سایت ضد انقلاب مینامید و چون بازجویی مکتوب بود میخواست تا به صورت مکتوب اقرار بگیرد که من با ضد انقلاب در ارتباطم که خب کذب محض بود و ضد انقلاب اختلاس گران وقدرت طلبان هستند و نه کلمه.

وی به بازجو گفته است: کلمه در این فضای سختی که ایجاد کرده اید با حفظ اصول و ارزشهای ملی و دینی به آگاهی رسانی به جامعه مشغول است.

زهرا موسوی در ادامه می افزاید: بازجویی کتبی تا ساعت ۱۲ تمام شد و بعد من را نشاندند داخل راهرو که بعد از آن صدای فریاد هایی را شنیدم که بعدا فهمیدم خواهرم نرگس بوده و با آنها درگیر شده اما در آن لحظه چون نمی دانستم او هم بازداشت شده دقیقا متوجه نشدم که مساله چیست. مامور بازجو که خود را آقا سید نامید همه حرفهای مرا فاقد سند می نامید. در مورد مهندسی انتخابات یا واژه آدم ربایی دربیانیه ما حساس بود اما در برابر هر حرف من می گفت سند بیار. من گفتم ما باور نمی کردیم این نظام در چنین وضعی باشد که مدام ناچار باشیم مدرک علیه افرادش تهیه کنیم قرار بر اینهمه بدی و بی اعتمادی نبود این را بعدا فهمیدیم و یاد گرفتیم. ایشان مصر بود که با روشهای بازجویی حرفهایش را به کرسی بنشاند و حکم کذب بودن حرفهای من از قبل صادر شده بود که گفتم اعدامم هم بکنید فرقی نمیکند و یک کلمه هم خارج از اینکه باور ندارم نخواهم نوشت که ایشان این حرف مرا مصداق بی ادبی درمحضر مقام قضایی دانست.

وی با بیان اینکه بخش عمده ی بازجویی هایش در ارتباط با کلمه و بیانیه هایشان بوده به خصوص همان که با خانواده آقای کروبی مشترک بوده است می گوید: مرتب می پرسیدند: چرا آن بیانیه را داده اید. و معتقد بودند که این ها نشر اکاذیب است. یعنی اطلاع رسانی ها از مشکلات و جزییات حصر پدر و مادرمان نشر اکاذیب است.
به اعتقاد دختر میرحسین و رهنورد، آنها کاملا مشخص بود ناراحت هستند که بالاخره مجرایی وجود دارد که ما حرفمان را می زنیم. البته با اصل نوشته ها و بیانیه ها هم مسئله داشتند.

وی همچنین تصریح می کند: من فکر می کنم که این ها روزهای بحرانی ای داشتند پشت سر هم، که برایشان روزهای خیلی بدی بود. وقتی رییس مجلس و رییس دولت این طور با هم درگیر می شوند در مقابل چشم مردم و یا اینکه با رییس مجلس در قم چنان رفتاری می کنند، ناچارند که یک شلوغی خبری داشته باشند که حواس مردم را پرت کنند. ضمن اینکه برای ۲۵ بهمن هم می خواستند زهر چشمی از ما بگیرند که می گیریم و می زنیم و می بندیم. ما هم البته در جواب می گوییم سر ما کنار سر همه آنهایی که این مدت در کنار هم بودیم.

زهرا موسوی می گوید: وقتی هم که بازجویی ها تمام شد ناگهان رفتارشان عوض شد. بعد از ۴ ساعت حبس صدایمان کردند و گفتند بروید. گفتند شما ضمانت می دهید که هر موقع گفتیم بیاید اینجا؟

وی ادامه داد: تاثیر فشار رسانه ای هم برای آزادی زیاد بوده. چون صبح در خانه به من گفتند که ممکن است خیلی نگه ات داریم لباس و یک سری چیزهای ساده بردار با خودت بیاور. آنجا هم در شرایطی که به خواهرم گفته بودند چند ساعته رهایت می کنیم به من می گفتند تو می مانی. می خواستنند اذیت کنند.

به گفته ی وی از دختران میرحسین و رهنورد امضا گرفته اند که این بیانیه ها و نوشته ها مال خودشان است و آیا قبول دارند که خودشان نوشته اند؟ که آن ها هم امضا کرده اند.
زهرا موسوی در پایان با بیان اینکه “خیلی مصر بودند که ما چرا می گوییم کسی مسوولیت زندانی بودن پدر و مادرمان را قبول نکرده است” خاطرنشان می کند: می گفتند این ها نشر اکاذیب است و ما قبول نداریم. می گفتند برای همه اینها آیین نامه وجود دارد و دستور قضایی صادر شده است. ما هم گفتیم که البته ما تا به حال دستور قضایی ندیدیم. و حرف های شما را هم باور نمی کنیم. ضمن اینکه حتی اگر دستوری باشد بی دلیل بوده و پدر و مادر ما بی گناه در زندان هستند. این حرف خیلی ناراحتشان می کرد و می گفتند چرا می گویید بی دلیل؟ ما دلیل داشتیم. می گفتند که قابل توضیح است و در زمان مقرر توضیح داده می شود. اما همه ی ما می دانیم که بی دلیل و غیر قانونی پدر و مادر ما و آقای کروبی را در بند کردند و هیچ توضیحی برای این عمل خود ندارند؟

زهرا موسوی در تشریح علل احتمالی اتفاق دیروز گفت:
حکومت برای پوشش اختلافات خود نیاز به فضای جدید خبری داشت که با دستگیری ما فراهم کند ضمن اینکه نگران ۲۵ بهمن هم بود آنها از نوشته های ما در فضای محدود و تنگ مجازی و بازتاب ان درجامعه واقعی نگرانند و با توجه به انواع گرفتاریهایی که در درون خود دارند از ایجاد هر بحران نگرانند و در این نگرانی اشتباه کرده و بحران جدید میافرینند آنها با اشتباه به جنگ اشتباه می روند و چون پدر ما این روزهارا پیشبینی کرده بود انتقام آن پیش بینی را با این رفتارها از ما می‌گیرند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016