گفتگوی تفصيلی مهر با محسن هاشمی: هاشمی قصد کانديداتوری ندارد، اصلاح طلبان برای کسب قدرت عجله نکنند
مهر ـ بعضیها فقط شعار ولايتپذيری میدهند، علاقهای به ارائه آمار به مردم وجود ندارد، هاشمی طبيعی است که به دليل شرايط سنی توان گذشته را ندارد، دلايل شکست هاشمی در سال ۸۴، ابراز نگرانی از عملکرد دولت برای انتخابات، بعضیها فقط شعار ولايتپذيری میدهند، جناحهای سياسی برای حضور در انتخابات سردرگم هستند، برگزاری جلسات انتخاباتی هاشمی و خاتمی صحت ندارد، دولت احمدی نژاد موفقيتی نداشته، جز در عوام فريبی، هاشمی میخواست مسئوليت پايان جنگ را بپذيرد، اما امام(ره) نگذاشت، برای هدفمندی و دريافت يارانه ثبت نام نکرده ايم، احمدینژاد ۱۵ ميليون رای در سبد خود فرض دارد، حقوقبگير شهرداری هستم، درباره قاليباف صحبت نمیکنم، خاطرات محسن هاشمی از همکاری با شهيد تهرانیمقدم و مهمترين تذکرات رهبری در سال ۹۱، از جمله محورهای مطرح شده در مصاحبه مشروح محسن هاشمی رفسنجانی با خبرگزاری مهر است.
به گزارش خبرنگار مهر، محسن هاشمی رفسنجانی بهرمانی، فرزند ذکور ارشد آيت الله هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است که پس از يک دوره مديريتی تقريبا بلند مدت در مترو تهران، هم اکنون با عنوان مشاور شهردار و عضو هيات مديره مترو مشغول به فعاليت است. اگرچه جدای از اين مسائل از دور دستی بر آتش مسائل سياسی هم دارد و اظهار نظرهای گوناگونی از او در رسانه ها و مطبوعات نقل می شود، اما به گفته خودش اعضای خانواده او را ترسو ترين عضو خاندان هاشمی می دانند و اين موضوع هم به گفته خود او به خاطر اتخاذ مواضع اعتدال گرايانه اوست که از اين باب جدای از شباهت ظاهری، شباهت رفتاری هم با آقای هاشمی پيدا می کند.
در برخی خبرها آمده بود که محسن هاشمی به عنوان سرليست اصلاح طلبان در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا آينده معرفی خواهد شد، اما او اين موضوع را رد کرد و گفت که به دليل اين که مهلت استعفاء از مشاغل برای افرادی که قصد کانديداتوری دارند، تا ۲۵ بهمن ماه بوده او قانونا نمی تواند در اين عرصه حضور يابد، ضمن اين که قصدی هم در رابطه با اين موضوع نداشته است. او از سال ۵۸ در خارج از کشور مشغول به تحصيل بوده و بلافاصله پس از بازگشت به يگان موشکی سپاه می پيوندد.
آنچه در ادامه می آيد مشروح گفتگوی خبرنگاران خبرگزاری مهر با محسن هاشمی در خصوص مسائل مختلف کشور، مواضع آيت الله هاشمی رفسنجانی برای چگونگی حضور در انتخابات آينده، رويکرد اصلاح طلبان، اصولگرايان و دولتی ها در اين انتخابات و ... است.
* آقای هاشمی برای ورود به موضوع مصاحبه اولين سئوال ما اين است که ارزيابیتان از وضعيت فعلی کشور بويژه در آستانه انتخابات چيست؟
- در حال حاضر وضعيت جهان به گونهای است که نگاه به ايران بدون نگاه به جهان امکان پذير نيست. اين مساله بدين معنی است که در دهکده جهانی زندگی میکنيم و تفکر منزوی بودن ايران در اين دهکده اثرات غير قابل پيشبينی دارد. حداقل در چهار سال اخير ماهيت و وضعيت سياست جهانی تغييرات زيادی کرده است. تغييرات سريعتر از انتظار بوده به صورتی که هم درک آن پيچيده است و هم پيشبينی آينده آن بسيار مشکل! در هر صورت بايد ببينيم که جهان باز هم با ابرقدرتی اداره میشود يا خير؟! بعضی به صفر قدرتی در آينده اعتقاد دارند، اين که وضعيت روسيه و چين چه میشود؟! بعضی میگويند اقتدار آمريکا در مقابل موج اصلاحات غربی دوام نمیآورد. اين که وضعيت اتحاديه اروپا چه خواهد شد؟ آيا مجدداً به دولتهای کوچک تبديل میشوند؟ اين ها از مولفه های مهم است که بايد مورد توجه باشد. از سويی ديگر بالاخره جهان عرب با انقلابهای اخير چگونه ثبات خواهد يافت؟ آيا از رسيدن جهاد اسلامی به خاورميانه يعنی کشورهايی نظير عربستان، کويت، امارات و .... جلوگيری میشود؟ خلاصه بايد ديد که تکليف ايران در جهان امروزی چيست؟! به نظر می رسد که سياستمداران، وزارت خارجه، دولت، شورای عالی امنيت ملی و ... برای هيچيک از اين مسائل جوابی ندارند و حتی به آن فکر هم نمیکنند؛ به صورتی همه به روز مرگی افتادهاند و برنامه دقيقی برای آينده ايران در جهان امروز ندارند. لذا بايد توجه داشت که جهانی فکر کردن بسيار مهم است.
از جهانی که تکليفمان در آن به هيچ وجه روشن نيست و نديدهايم که هيچ يک از سران کشور و کانديداهای دارای پتانسيل رياست جمهوری، از آن صحبتی کنند، به وضعيت داخلی میرسيم. از سالهای گذشته که بگذريم و فقط به سال ۱۳۹۱ نگاه کنيم، میبينيم که اين سال را رهبری سال توليد ملی، حمايت از کار و سرمايه ايرانی نام گذاری کردهاند. با توجه به اينکه روند کشور را رهبری مشخص میکنند. بايد ديد مدعيان ولايت مداری و ولايت پذيری چه کارهايی را در اين مسير کردهاند و چه نتايجی گرفتهايم. به نظر می رسد در شرايطی قرار گرفتهايم که سران نظام و مديران کشور فقط با حرف و شعار از ولايت مداری صحبت میکنند، ولی در عمل و اعتقاد واقعی چيزی ديده نمیشود.
* البته هدف ما طرح موضوعاتی در خصوص آينده سياسی کشور بويژه در خصوص انتخابات رياست جمهوری آينده است.
- اگر بخواهيم از وضعيت کشور در آستانه انتخابات صحبت کنيم، احتياج به آمار و ارقام صحيح است که متأسفانه چند سالی است علاقه به ارائه آمار و ارقام به جامعه فرهيخته کشور از طرف دستگاهای اجرايی از جمله بانک مرکزی، مرکز آمار ، وزارتخانه ها و ارگانهای تخصصی مانند مرکز پژوهشهای مجلس و ... کم شده است و اگر آماری هم ارائه میشود، مغايريت جدی با يکديگر دارد. در سال توليد ملی، وزارتخانه تخصصی و مرتبط با آن، يعنی وزارت صنعت معدن و تجارت هيچ صحبتی از رشد صنعت نمیکند و عمدتاً مسائل رشد تجارت حل میشود. در هر صورت لازم است شاخصهای آماری مهم مانند، رشد اقتصادی، رشد توسعه، نرخ تورم و نرخ بيکاری، ميزان سرمايهگذاری و حسابهای ملی صنعت، ساختمان، حمل و نقل، کشاورزی و .... در اختيار باشد تا امکان اعلام نظر وجود داشته باشد. برای مثال رئيس جمهور رشد اقتصادی را ۱۰درصد اعلام میکند، بانک مرکزی رشد را با نفت ۵/۳درصد و اقتصاد دانان آن را زير ۳درصد میدانند. تورم اخيراً ۳۱درصد اعلام شده است در صورتی که نگاه به حداقل ۳۰ قلم از اقلام مصرفی عمومی نشان از تورم نزديک به ۱۰۰درصدی دارد. نرخ بيکاری را تک رقمی میگويند در صورتی که از مرز ۱۴درصد گذشته است.
همه اين موارد در شرايطی است که قدرت در ۸ سال گذشته يک دست بوده است. درآمد نفتی اين دولت از کل درآمد نفتی از زمان اکتشاف نفت تا سال ۱۳۸۴ بيشتر بوده است. دولت و سران قوا تاييد جدی رهبری را داشتهاند. لذا سئوال مهمی است که شما خبرنگاران بايد دليل آن را پيدا کنيد. واقعاً ما را چه شده است؟ چرا اخلاق سياستمداری به پايينتر حد خود رسيده است؟! دورغ، تهمت، افترا، نفاق در حد اعلا قرار گرفته است؟ وضعيت فرهنگی، اجتماعی شهرهای بزرگ نيز به مراتب از گذشته بدتر است؟! کار تا جايی پيش می رود که در تابوت چاوز بوسيده میشود، در صورتی که حتی در فرهنگ ما بوسيدن ضريح امامان نيز توصيه نمیشود! و مسائل ديگری که از حد اين مصاحبه خارج است؟! البته هم اکنون بيشترين نقد از دولت احمدی نژاد، توسط همانهايی انجام میشود که او را برای رسيدن به قدرت اجرايی ياری دادهاند. لازم نيست که امثال ما به اينگونه نقدها بپردازيم.
* پيش بينی شما از چينش و آرايش جريانها و احزاب سياسی کشور در آستانه انتخابات چيست؟
- با نگاه به انتخابات دورههای قبل مشاهده میکنيم که تقريباً در هيچ دورهای از انتخابات رياست جمهوری، جناحهای سياسی اعم از اصولگرايان و اصلاح طلبان يا راستها و چپها و ... در آستانه انتخابات تا اين حد سردرگم نبودهاند. همه منتظر يک اتفاق هستند. اميد به آينده حتی در ميان نزديکان به نظام کم شده است. تحرک جدی ديده نمیشود. پراکنده کاری بی برنامه حتی در ميان اصولگرايان سنتی به وضوح ديده میشود و به نظر حاکميت با صحبتهای اخير وزير اطلاعات و نوع برخورد با روزنامهنگاران، در باغ سبزی به منتقدان ارائه نداده است. در صورتی که لازم است برای پرشور شدن انتخابات و رسيدن به حضور حداکثری تلاش شود که معتقدان به نظام و انقلاب با تمام وزن سياسی خود در جامعه و انتخابات حضور پيدا کنند، وگرنه کسانی که با بودجه بيتالمال افکار افراطی و انحرافی خود را ترويج میکنند، مجدداً دور را خواهند گرفت.
* يعنی اعتقاد شما اين است که سردرگمی جريانات سياسی شناسنامه دار، باعث دور برداشتن افکار انحرافی در جامعه شده است؟
- میبينيد دولتیها با امکانات مادی که از کنار حضور در دولت در اختيار دارند، ريخت و پاشهای کلانی را سازماندهی میکنند. عدهای هم که از اين ريخت و پاشها منفعتی به جيب میزنند، به به و چه چه میکنند. اگر اين امکانات مالی نباشد، هيچ کس تره هم برای افکار انحرافی آنها خورد نمیکند. کافی است اطرافيان دولت بدون اين امکانات و خارج از سيستم مالی دولت، افکار خود را مطرح میکنند. خواهيد ديد که حتی يک نفر هم دور آنها جمع نخواهد شد. استفاده غير منطقی و بی حد حصر از بودجه و امکانات عمومی و بودجههای فرهنگی و همايشهايی که رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد، عدهای را در مسير ترويج افکار و عقايد افراطی و انحرافی قرار داده است. اين افراد خارج از دولت نمیتوانند کسی را جذب افکار خود کنند. با بريز و بپاش دولتی، باز گذاشته شدن دست آن ها از اين جهت و نبود رقيب واقعی چنين برو و بيايی پيدا کردهاند. در صورتی که بقيه گروهها و احزاب علیرغم اينکه امکانات مالی ندارند و برای ارائه و بروز انديشههای منطقی، موثر و مفيد خود برای نظام هزينههای ديگری را هم میپردازند، مورد لطف و حمايت نظام قرار نمیگيرند. فعلاً گروههايی مانند اصولگرايان سنتی، اصولگرايان تندرو، و حتی اصولگرايان نظامی و بالاخره همانطور که گفتم دولتیها جولان میدهند و منتقدان و معتقدان واقعی نمیتوانند وارد گود شوند و عمدتا تشويق میشوند که فردی وارد شوند، نه گروهی و حزبی.
* با اين تعاريف، به نظر شما جانشين آقای احمدی نژاد چه کسی خواهد بود؟
- با اين وضعيت نمیتوان پيش بينی کرد که جانشين احمدی نژاد چه کسی خواهد بود. کانديداهای اين گروها هم زياد هستند. برخی اصولگرايان نگاهشان به قاليباف،لاريجانی، ولايتی، حداد عادل، متکی، پورمحمدی، آلاسحاق، باهنر و ... است. برخی ديگر از اصولگرايان به لنکرانی، جليلی، زاکانی، الهام و نيکزاد فکر میکنند و عده ای هم امثال محسن رضايی را در نظر دارند. دولتیها هم فعلاً به مشائی میانديشند و با رد صلاحيت او، به همان اصولگرايان تندرو خواهند پيوست، ولی به نظرم آنکه بيشتر از همه معتمد نظام است، شانس جانشينی احمدینژاد را دارد. البته با فرض اينکه آقايان هاشمی رفسنجانی يا خاتمی کانديدا نشوند يا نگذارند کانديدا شوند.
* به موضوع کانديداتوری احتمالی آيت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرديد، آخرين وضعيت و مواضع آقای هاشمی در خصوص انتخابات و فضای سياسی کشور چيست؟ آقای هاشمی در سال ۸۴ هم در چنين ايامی، صحبت از آمدن و نيامدن می کرد و در نهايت در اخرين لحظات کانديدا شد. يعنی اين که ايشان را در اين دوره از انتخابات در قامت کانديدا خواهيم ديد يا اين که ترجيح آقای هاشمی حمايت مشخص از يک کانديدا است؟
- با توجه به اينکه فرزند ايشان هستم، نمیخواهم در اين مورد صحبت کنم. ولی آنچه فعلاً مسلم است که آقای هاشمی قصد ورود به انتخابات را با توجه به شرايط موجود ندارند. مگر اينکه شرايط فرق کرده و لزوم حضور ايشان برای حل مشکلات نظام مهم و لازم جلوه کند. البته در اين صورت، اتفاقات و تخريب هايی که در گذشته برعليه وی صورت می گرفت، بعيد است که تکرار شود؛ زيرا در اين ۸ سال نيز هاشمی نظر مردم را بيش از آنچه فکر میکنيد به خود جلب کرده است و تخريبهای ناجوانمردانه را پشت سرگذاشته است.
* يعنی تاکنون نظری درباره ورود به انتخابات و يا حمايت از يک کانديدای مشخص از سوی آقای هاشمی در مباحث و جمع های خانوادگی شما مطرح نشده است؟
- حاج آقا و خانواده هنوز به صورت مصداقی روی هيچ فردی صحبت نکرده و به توافق نظر نرسيده اند، ضمن اين که تاکنون تصميمی هم برای ورود به انتخابات از سوی آقای هاشمی اتخاذ نشده است. ايشان منتظر هستند که ثبت نام ها انجام شود و سپس درباره چگونگی ورود به مباحث انتخاباتی تصميم بگيرند.
* حمايت از آقای هاشمی حد وسط ندارد، چرا عده ای معتقد به حضور آقای هاشمی در شرايط فعلی کشور هستند و از طرفی هم برخی با کانديداتوری ايشان در انتخابات آتی مخالفند. نظر شما چيست؟
- درباره موافقان حضور آقای هاشمی در انتخابات بايد اشاره کنم که شرايط کشور، شرايطی است که نياز به اعتدال بيش از هر زمان ديگری در آن احساس می شود. وقتی به شرايط کشور نگاه می اندازيم، می بينيم که در حال حاضر تفکر ايشان و يا تفکری شبيه به تفکرات آقای هاشمی مورد نياز جامعه است که بيايد و شرايط فعلی را اصلاح کند. فکر می کنم اگر کسی هم نسبت به حضور آقای هاشمی در انتخابات رياست جمهوری آينده اصراری داشته است منظور روی کار آمدن تفکری اعتدال گرايانه و شبيه ايشان است. درباره مخالفان کانديداتوری آقای هاشمی در انتخابات رياست جمهوری آينده بايد بگويم که دو دسته در اين رابطه تاکيد می کنند اول آنان که دلسوز حاج آقا هستند و تاکيد دارند که ايشان کانديدا نشود، ما هم در خانواده به ايشان گفته ايم که در هر صورت نبايد بيايند آن عده ديگر که مخالف حضور آقای هاشمی در انتخابات هستند و تبليغات زيادی برای عدم کانديداتوری وی در انتخابات انجام می دهند آنهايی هستند که در رفتارشان افراط و تفريط بسيار ديده می شود و طبيعتا وقتی رويه اعتدال گرايانه در جامعه حاکم شود به ضرر آنها خواهد بود؛ لذا با کانديداتوری آقای هاشمی در انتخابات رياست جمهوری آينده مخالفت می کنند.
* عده ای می گويند که آقای هاشمی به علت کهولت سن توان گذشته را برای اداره کشور ندارند و بهتر است که بر آن اساس وارد نشوند.
- طبيعی است آيتالله هاشمی متولد ۱۳۱۳ هستند و اکنون ۷۸ ساله، پس قطعا توان گذشته را ندارند.
* آيا آقای هاشمی جلسات مشخصی را با وزيران، مديران سابق و يا چهره های سياسی برگزار می کند؟
- آقای هاشمی هيچ جلسه برنامه ريزی شده ای را با هيچ فرد و جريانی ندارد، مگراينکه درخواستی برای ديدار با ايشان صورت بگيرد که طبيعی است در اين صورت براساس ديدار انجام شود.
* يعنی جلسات اخيری که گفته می شود آقايان هاشمی و خاتمی در خصوص انتخابات برگزار می کنند هم صحت دارد؟
- نخير، اين موضوع صحت ندارد آقای هاشمی در طول يکسال اخير شايد بيشتر از دو يا سه بار با آقای خاتمی ملاقات نداشته اند.
* جلسات آقای هاشمی فقط در مجمع برگزار می شود يا در جای ديگری هم جلسه برگزار می کند؟
- عمده جلسات ايشان در مجمع تشخيص مصلحت نظام برگزار می شود به غير از پنجشنبه و جمعه ها که آقای هاشمی به مجمع نمی روند. البته در صورتيکه در اين ايام و يا به صورت فوری جلسه ای داشته باشند در همين دفتری که نزديک بيت امام(ره) در جماران است جلسات را برگزار می کنند.
* سال ۸۴ چه اتفاقی افتاد که در نهايت آقای هاشمی بازنده انتخابات شد؟
- آقای هاشمی در سال ۸۴ در شرايطی وارد انتخابات شد که سه اصلاح طلب و چهار اصولگرا کانديدا شده بودند و رويه همه آنها تخريب ايشان بود. همه کانديداهای سال ۸۴ فرض را بر اين گرفته بودند که در انتخابات به همراه آقای هاشمی نفر دوم بشوند و در مرحله دوم حضور يابند لذا همگی برای معرفی خود ايشان را تخريب می کردند البته چون چيزی برای ارائه نداشتند دست به اين کار می زدند ايشان در انتخابات سال ۸۴ بايد با ۷ نفر مبارزه می کرد، ولی علی رغم همه اين تخريب ها اين آقای هاشمی بود که توانست در آن انتخابات نفر اول بشود. در دور دوم انتخابات هم نفهميديم که چه شد. در آن زمان هم يک جو تخريبی عجيبی عليه آقای هاشمی حتی با بودجههای ارگانی و دولتی انجام می شد.
* اگر کمی به عقب تر برگرديم اين سوال مطرح می شود که چرا کانديداها با حربه تخريب آقای هاشمی پيش میرفتند و همه دولت سازندگی را زمان ترويج اشرافيت گرايی در کشور می خواندند. اصلا شما به رواج اشرافيت گرايی در زمان آقای هاشمی و دولت سازندگی اعتقاد داريد؟
- طرح اين موضوع با توجه به اينکه آقای هاشمی بلافاصله بعد از جنگ تحميلی سکان مديريت کشور را برعهده گرفت طبيعی بود چون در شرايط بعد از جنگ قرار داشتيم و دولت ايشان هم دولت سازندگی نام داشت لذا عده ای به دنبال طرح چنين موضوعاتی بودند. در آن زمان اگر کف دفتر فردی را سنگ می کردند، می گفتند رواج اشرافيت گرايی است .يا اينکه يادم هست در آن دوران فرش هايی در انبار رياست جمهوری بود که از دوران رياست جمهوری آيت الله خامنه ای برجای مانده بود، اگر هم آنها را از زيرزمين درنمی آوردند، خراب و پوسيده میشدند. وقتی اين فرشها از زيرزمين رياست جمهوری درآمد و در بخش های مختلف رياست جمهوری پهن شد، گفتند اشرافيت گرايی است. يا عده ای می گفتند چرا آقای محلوجی دفترش را سنگ کرده است. خب طبيعی بود که در آن زمان معادن ما فعالتر شده بودند و وزير صنايع معادن و فلزات آن زمان بايد برای آنکه اين سنگ ها را نشان بدهد، اول در دفتر خودش از آن استفاده می کرد لذا طبيعی بود که چنين اقدامی انجام دهد. ولی خب عده ای می گفتند که اين کار رواج اشرافيت گرايی است. به طور کلی اين موضوع برای تخريب آقای هاشمی مطرح می شد که بر اساس جوسازی و سازماندهی شده بود.
* نقاط ضعف دولت سازندگی را چه می دانيد؟ آيا انتقادی به رويه آن دولت داريد؟
- طبيعی است که اکنون هيچ انتقادی به دولت آقای هاشمی مطرح نکنم. البته هميشه ضعفهايی وجود دارد که در فرصت مناسب میتوان از آن ياد کرد.
* نقاط قوت دولت احمدی نژاد از نظر شما چيست؟
- به نظر من دولت نهم و دهم فقط در ارائه شعارهای پوپوليستی و عوامفريبی موفق بوده است.
* در شرايط فعلی، مهمترين نياز کشور را چه می دانيد؟
- واقعگرايی، عملگرايی و ايدهآلگرايی. به نظر من در حال حاضر کشور به جلوگيری از افراط و تفريط ها و حضور همه سلايق در قدرت نياز دارد؛ چراکه هشت سال است که در کشور رويه افراط و تفريط در پيش گرفته شده است. در حال حاضر شرايط کشور، شرايطی است که از قهرمانسازی و شعار عبور کرده و بايد به سمت واقعيات و عملگرايی برويم. اين موضوع برای مردم هم ملموس است لذا بايد شرايطی در کشور حکم فرما شود که مردم هم به سمت واقع گرايی بروند. مثال بارز اين موضوع برخی کشورهايی هستند که يک دولت را بر سر کار می آورند تا بر اساس واقعيات و نيازهای روز جامعه عمل کنند حتی اگر آن دولت به زمين بخورد. ممکن است در چنين شرايطی ابتدا به مردم فشار بيايد ولی بر اساس سياست های مورد نياز اقدامات پيش می رود و در نهايت موفقيتی برای کشور حاصل می شود. نمونه اين گونه عملکردها را می توان در کشورهايی مثل يونان و ايتاليا ديد که دولت هايی پی در پی می آيند و می روند اما باز هم بر رياضت اقتصادی برای بهبود شرايط کشور تاکيد می شود.
امروز درباره پيشبرد بعضی سياست ها در کشور به گونه ای عمل می شود که شائبه های مختلف همچون احتمال چاپ پول بوجود می آيد که اين موضوع باعث ايجاد مشکلات اقتصادی فراوان برای جامعه می شود و شرايط به گونه ای پيش می رود که در نهايت باز هم به مردم فشار می آيد. حتی اگر دلار را هم که براساس فروش نفت بدست می آيد به ريال تبديل کنيم اين معنايش چاپ شدن پول است چون پشتوانه توليد داخلی به دنبال پول وجود ندارد .لذا وقتی می خواهيم به مردم يارانه بدهيم بايد بر اساس يک درآمد واقعی ناشی از توليد اين پرداخت صورت بگيرد و اگر پرداخت يارانه نقدی براساس استقراض از بانک مرکزی و روش هايی نظير آن باشد معنايش افزايش نقدينگی و ايجاد تورم است. متاسفانه برخی مصلحت انديشی ها در کشور صورت گرفته که اقتصاد را خراب و ويران می کند.
ما تجربه اين سختی ها را در جبهه داشته ايم. در آن زمان عده ای شهيد می شدند تا خط بشکند و در نهايت به موفقيت برسيم، اما الان حاضر نيستيم برای اصلاح اقتصاد کشور و بهبود شرايط فعلی مردم مثلا يک دولت را فدا کنيم به اين معنی که آن دولت حتی به قيمت زمين خوردن حاضر باشد سياست های درستی که در نهايت به نفع مردم است را پيش ببرد لذا برای اصلاح شرايط اقتصادی کشور بايد اقداماتی نظير کاهش پايه پولی، سياست های انقباضی، جلوگيری از واردات کالاهای لوکس و... در پيش بگيريم. متاسفانه وقتی دولت ها در کشور ما روی کار می آيند بخاطر اينکه بمانند عوام فريبی می کنند و مجلس هم که بايد مراقب اين حرکت ها و جلوگيری از اقداماتی اينگونه باشد بعضا به وظايفش عمل نمی کند. مثلا در پايان جنگ آقای هاشمی خواستند که مسئوليت اتمام جنگ را برعهده بگيرند اما امام(ره) اين موضوع را نپذيرفتند و گفتند که خودشان می خواهند اين مسئوليت را برعهده بگيرند اما الان شاهديد که عده ای می آيند و می گويند بعضی ها به امام(ره) جام زهر خوراندند.
* شما گفتيد انتقادی به دولت آقای هاشمی نداريد، اما در يک دوره تورم به حدود ۳۷ درصد رسيد و مشکلات اقتصادی مردم زياد شد، اين برهه را نمی توان جزو نقاط انتقادی دولت سازندگی خواند؟
- برخی مشکلات در آن دوره هم بوجود می آمد اما واقعا مقطعی بود. در آن زمان قرار شد که دولت طرح تعديل سياست های اقتصادی که مشابه همين طرح هدفمندی يارانه ها بود را پيش ببرد آن هم با يک شيب ملايم حدود ۱۰ ساله، اما مجلس اصولگرا به رغم موافقت با اجرای اين طرح، پس از مدتی کوتاه به بهانه وارد شدن فشار ناشی از گرانی به مردم، با تصويب يک قانون جلوی اجرای اين طرح را گرفت. اگر آن طرح که يک شيب ملايم ۱۰ ساله را مورد نظر داشت آن روز اجرا می شد و عده ای با آن موافقت نمی کردند، بسياری از مشکلات اقتصادی امروز گريبانگير کشور نبود.
* راستی شما و خانواده برای دريافت يارانه ثبت نام کرده ايد؟ و اين که آيا عيدانه را دريافت نموده ايد؟
- ما اصلا برای دريافت يارانه ثبت نام نکرده ايم، پس نه يارانه می گيريم و نه عيدانه گرفته ايم.
* بهتر است به موضوع انتخابات برگرديم. ارزيابی و پيش بينی شما از نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوری آينده چيست؟
- اين سئوال شما در صورتی پاسخ دارد که امکان انتخابات سه قطبی فراهم شود. يعنی سه ضلع اصلاحطلبان اصولگرايان و دولتیها برای انتخابات آينده شکل بگيرد. البته انتخابات مثلثی و واقعی سعه صدر نظام را احتياج دارد که هنوز بروزی نداشته است، بلکه علائمی مبنی بر اينکه نظام به دنبال آن نيستها وجود دارد؟!! زيرا که نه اصلاحطلبان توان مالی و برنامهريزی و شايد حال و حوصله برای حضوری غير قوی را دارند و نه اصولگريان و نه دولتیها خواستار حضور قوی و محکم آنها با تمام امکانات در انتخابات هستند. به نظر می رسد که رقابت انتخاباتی در نهايت بين اصولگريان و دولتیها شکل خواهد گرفت.
برای حضور قوی اصلاحطلبان و نه با استفاده از نيروهای درجه دو، چراغ مثبت يا سبزی از طرف نظام لازم است، ولی به نظر اصولگرايان و دولتیها نمیتوانند چنين ريسکی را پذيرا باشند. حتی آنها نگران حضور آيت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات نيز هستند، زيرا که نمیخواهند به سادگی قدرت اجرايی را واگذار کنند. ولی از طرف ديگر نگران دولتیها هم هستند، به همين دليل علاقه دارند که اصلاحطلبان درجه دو و حتی معتدلينی شبيه به روحانی بی رمق در انتخابات شرکت کنند که رأی اصلاحطلبان به سمت دولتیها نرود. چون دولتیها از اين نوع مهندسی انتخابات آگاهند، لذا به سمت شعارهای تند و رفتار خارج از خط قرمز هستند که رأی ضد نظام و حتی ضدانقلاب را جذب خود کنند. دنبال کسانی هستند که با نظام مخالفند، خود را به صورتی خارج از چارچوب نشان میدهند، حتی خارج از چهارچوب رهبری.
* يعنی می گوييد با رويه فعلی، اصلاح طلبان شانسی برای پيروزی در انتخابات نخواهند داشت و کانديداهای فعلی آنان مورد استقبال حاميان اين طيف قرار نخواهند گرفت؟
- بايد اين را قبول کنيم که اصلاحطلبان و حتی معتدلين با چهرههای درجه ۲ خود به سختی میتوانند موفق شوند و نمیتوانند در رقابت پيروز باشند، چرا که مورد استقبال و رأی مردم واقع نخواهند شد.
معمولاً دوری از قدرت نيز مفيد است، زيرا که به واقع بينی کمک زيادی میکند. اگر اصلاحطلبان و معتدلين نتوانند به قدرت اجرايی برگردند، اتفاق مهمی رخ نمیدهد و فاجعه نيست، چون آن ها میتوانند ۴ يا ۸ سال ديگر به فعاليت اجتماعی و اقتصادی خود ادامه دهند تا زمان مناسب برای حضور مجدد آن ها در صحنه فرا برسد. البته اگر چيزی باقی مانده باشد؟!!
* پيشتر اشاره کرديد که يک قطب انتخابات آينده، دولت خواهد بود؛ رفتار و عملکرد دولت و کانديدای مورد حمايتش را در انتخابات رياست جمهوری يازدهم چگونه پيش بينی می کنيد؟
- عملکرد دولتیها در انتخابات نگران کننده است، زيرا اصولاً نشان دادهاند که محدوديتی چه قانونی و چه غير قانونی برای خود قائل نيستند. از ابزار بيتالمال به روشهای مختلفی استفاده میکنند. آنها به هر قيمتی ماندگاری در قدرت را دنبال میکنند. چون به شدت نگران تخريبها و تهمتهای بعد از خروج از قدرت اجرايی هستند. دولت به وضوح به دنبال روش پوتين - مدودوف است. آنها روی مناطق کم جمعيت و روستاها و قشر محروم حساب ويژهای باز کردهاند و با روشهای پوپوليستی و يا عوام فريبی آماده هزينه دادن هستند. بايد ديد که نظام چقدر قدرت مانور به آنها خواهد داد. آيا دستشان را از بررسی صلاحيتها تا استفاده از ابزار دولتی و بيتالمال باز خواهد گذاشت يا خير؟! اصولگرايان سنتی اميدوارند که دست دولتیها را خواهند بست، ولی معلوم نيست، اراده چنين باشد؟! و شايد هم موضوع به گونه ای پيش برود که حين برخورد نتيجه عکس بدهد. دولتیها در جامعه کم درآمد چنين القا کردهاند که حضور آنها باعث دادن يارانه ۲۰۰ هزار تومانی و پرداخت سود سهام عدالت حتی اگر به صورت واقعی درآمدی هم تحقق نشده باشد، خواهد شد؟!! که اين روش خود به خود حداقل ۱۰ ميليون رأی را درپی خواهد داشت. آن ها همچنين می خواهندبا حرفها و حرکات خارج از عرف و خطوط قرمز نظام، رأی مخالفين نظام، رهبری و روحانيت را بدست بياورند، لذا با اين روشها حداقل ۱۵ ميليون رأی را در سبد خود فرض میکنند.
واقعاً بايد ديد که چگونه و تا چه حد دست آنها را برای استفاده از اين ابزارها باز گذاشته خواهد شد؟!! میدانيم که در تمام اين ۸ سال دست مجلس برای برخورد با احمدینژاد بسته بود. الان شرايط به صورتی شده است که مجلس ديگر در رأس امور نيست؟! اين جمله را نيز رئيس دولت هم بارها گفته است.
* نظرتان درباره عملکرد دولت در عرصه سياست خارجی چيست و فکر می کنيد که برنامه ای از سوی دستگاه ديپلماسی برای مقابله با تحريم ها وجود دارد يا خير؟
- مسلماً وضع خوبی نيست، البته آنها مقصر اصلی را تحريمها عنوان میکنند، ولی نمیشود همه چيز را به گردن تحريمها انداخت. اصولاً دولت به جز در مسائل عوامفريبانه و پوپوليستی در هيچ مورد ديگری خوب عمل نکرده است. سياست خارجی هم يکی از آنهاست. تنشزدايی که در دو دوره هاشمی و خاتمی به سرانجام مثبتی رسيده بود، با عملکرد اين دولت از بين رفت، از طرف ديگر خارجی و بيگانه هراسی از هر نوع آن، غرب، شرق، عرب و ... تقويت شد. تحريمها هم علیرغم اينکه چند سال پيش از نظر دولتیها کاغذپاره بود، امروز اثر خود را به وضوح نشان داده است. زيرا که دولت هيچ برنامهريزی دقيقی برای عبور از آنها نداشته است.
* با توجه به اين که شما در هر دو دوره تصدی احمدینژاد و قاليباف در شهرداری تهران مدير بوده ايد، وضعيت شهرداری و عملکرد اين دو را در مديريت چگونه ارزيابی می کنيد؟
- در اين مورد بارها صحبت کردهام و فکر میکنم بيان مسائل تکراری باشد.
* فکر می کنيد با توجه به نوع مديريت و عملکرد آقای قاليباف در شهرداری تهران، می توان شانسی برای پيروزی وی در انتخابات رياست جمهوری آينده متصور بود؟
- چون حقوق بگير شهرداری هستم، نمی خواهم درباره آقای قاليباف و اين موضوعی که اشاره کرديد، صحبت کنم. همانطور که گفتم در ميان کانديداهای مطرح ايشان پتانسيل بالاتری دارد.
* پيشتر موضوعاتی را مثل شکايت از برخی که عليه آقای هاشمی و خانواده ايشان مطرح کرده بودند، يا اين که به دنبال فرصتی هستيد تا نسبت به اتهاماتی که به ايشان و خانواده شما در تلويزيون زده شده، پاسخگو باشيد، مطرح کرده ايد؛ آيا اين شکايت ها به نتيجه ای رسيده و تلويزيون وقتی را برای پاسخگويی به شما اختصاص داده است؟
- از افرادی نظير آقايان احمدی نژاد، رسايی و برخی روزنامه ها به دليل اتهامات بی اساسی که به آيتالله هاشمی و خانواده مطرح می کردند، شکايت شده است، اما اين شکايت ها تاکنون به جايی نرسيده است، غير از يک مورد که مهدی دنبال می کرد و نتيجه داد، در مابقی موضوعات تاکنون نتيجه به دنبال نداشته است. تلويزيون هم تاکنون فرصتی را برای پاسخگويی درباره اتهامات بی اساس سال ۸۸ در اختيار خانواده ما قرار نداده است. البته شکايت ها منوط به پيگيری ويژه است که ما وقتش را نداريم. بهتر است نظام خود پيگير موارد قانونی باشد.
* شما در ۳-۴ سال پايانی جنگ در صنايع موشکی سپاه بوديد و همکار شهيد تهرانی مقدم، خاطراتی از اين شهيد بزرگوار در آن دوران و اقداماتی که در سازمان صنايع دفاع(موشکی) انجام داده ايد، به خاطر داريد؟
- از زمانی که در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ در صنايع سپاه، صنايع دفاع و گروه موشکی تمام وقت فعاليت میکردم، با شهيد تهرانی مقدم از نزديک مهشور بودم. اولين ديدار من با ايشان در صنايع موشکی شهيد همت بود. مرکزی که به مهندسی معکوس موشکهای دوربرد از قبيل اسکادبی مشغول بود. سفرهايی هم به جبهه برای پرتاب موشک به مواضع بعثیها با ايشان داشتم. بعدها هم که قرار شد مسئوليت توليد انبوه راکتهای دوربرد معروف به راکت بغداد را به عهده بگيرم و موشکهای نازعات، مجتمع و سجيل را به توليد انبوه برسانم، جلسات پی در پی با ايشان داشتيم. به دليل طولانی شدن مصاحبه ترجيح میدهم خاطرات مشروح آن زمان را به شما بدهم تا در آينده مورد استفاده قرار بدهيد تا از اين طريق بتوانم به تفصيل، زوايای واقعی تخصص و تعهد ايشان به نظام را باز کنم. متأسفانه در زمان شهادت ايشان به دليل بعضی کم لطفیها سراغ صحبت و مصاحبه با من نيامدند. اميدوارم بتوانم حق مطلب را در مورد ايشان در آينده ادا کنم.
البته خاطراتی از موشک باران تهران و سفر به جبهه به همراه آيتالله هاشمی و جلسات با ايشان و ديگران را نيز پيوست میکنم که اگر خواستيد و صلاح ديديد استفاده کنيد.
* در ديدار سيد حسن خمينی و احمدی نژاد در حرم امام چه گذشت؟ ( میگويند: احمدی نژاد به سيد حسن گفته من شما را تخريب نمیکنم و موضوع دانشگاه آزاد را ديگران دنبال می کنند و ....)
- البته اين مواردی که فرموديد من هم شنيدهام ولی چون خود در آنجا نبودهام. نمیتوانم تأييد کنم.
* به عنوان آخرين سوال که مناسبتی هم با پايان سال داشته باشد، مهمترين اخطارها و تذکرات رهبری در سال ۹۱ را کدام موضوعات اشاره شده از سوی ايشان می دانيد؟
- به نظرم يکی در ارتباط با مبحث انتخابات آزاد بود که ايشان اشاره کردند که هميشه انتخابات در کشور ما آزاد بوده و قطعا در آينده هم به همين شکل خواهد بود. موضوع ديگر تذکری است که رهبری درباره موارد اختلافی به سران قوا دادند.
* آقای هاشمی، از وقتی که در روزهای پايانی سال در اختيار ما قرار داديد، سپاسگزاريم.
- بنده هم تشکر می کنم.