گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
5 بهمن» بايد در تعيين مجازات به سمت مدنيت حرکت کنيم، گفتوگوی زهرا باقری شاد با مهرداد درويشپور5 آذر» علل و پيامدهای خشونتهای درون خانواده، مهرداد درويشپور 26 مهر» به گسترش اعتراضات سياسی در ايران خوشبينم! گفتوگوی زهرا باقری شاد با مهرداد درويشپور 2 شهریور» زلزله آذربایجان و همبستگی فراقومی، گفتگوی رادیو زمانه با مهرداد درویش پور 2 شهریور» تاکید به حق تعیین سرنوشت افراط گرایی است یا تاکید به حفظ تمامیت ارضی؟ یونس شاملی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاهی جامعه شناسانه به پايان يک رقابت، مهرداد دوريش پوراين نخستين باری بود که برنامه آکادمی موسيقی گوگوش را در شبکه تلويزيونی من و تو مشاهده می کردم. نمونه های اين گونه برنامه ها را هم پيش از اين در برنامه های عامه پسند سوئدی و ديگر کشورهای غربی ديده بودم. هرچند رفتار هيئت ژوری آکادمی موسيقی گوگوش در مقايسه با نمونه های سوئدی آن که گاه با تحقير تند هنرجويان همراه بوده است، بسيار محترمانه تر بود. اين که اين مداراجويی تا چه حد به کيفيت اين برنامه لطمه زده است و يا نه، امری است که بهتر است کارشناسان موسيقی در باره آن اظهار نظر کنند. من در اينجا به برنامه های تلوزيونی شبکه من وتو، کم و کيف آن، پشتيبانان مالی آن، اهداف و نواقص احتمالی آن نمی پردازم. هر کسی می تواند با مستندات خود و بدور از گمانه زنی و اتکا به تئوری توطئه و يا اتهام زنی نظرات خود را در اين زمينه ها بازگو کند. تنها مايلم از منظر جامعه شناسی رواداری ملاحظه ای کوتاه به پابان بک رقابت داشته باشم. اين گونه از برنامه های موسيقی سرگرم کننده و پر بيننده تلويزيونی در دهه های اخير به شدت رواج يافته اند. هرچند آنها جزو سليقه موسيقی و مورد علاقه من نيستند، اما نسبت به تماشای آن هرگز بی اشتياق هم نبوده ام. هم از منظر جامعه شناسی رفتارشناسی مردم در نحوه انتخاب و معيارهايشان؛ هم از منظر علاقه مندی به يک برنامه تفريحی سالم (اگر که با تحقير جوانان داوطلب برای شرکت در اين برنامه ها همراه نباشد)؛ و هم از منظر درنگی دوباره در بررسی صحت وسقم ادعای نظريه های پسامدرنيسی که بنابر آن در دوران کنونی، سليقه مردم در انتخاب هنر، خواننده و يا صدا حرف آخر را ميزند. هر چند که ممکن است اين انتخاب با معيارهای سنجش نخبگان موسيقی در تضاد باشد. نظريه ای پسامدرنيستی که بر آن است سليقه مردم، بالاخره "ديکتاتوری" نخبگان را به چالش می کشد. هر چند من کلا به موسيقی انبوه تمايلی ندارم، اما در مقام مقايسه بين اين گونه از توليد "فرهنگ انبوه" با اشکال کلاسيک آن، به صراحت بر آنم برنامه هايی که در آن رای مردم حجت است، از امتيازات بيشتری برخوردار است. هم از اين رو که در اين نوع از توليد فرهنگ انبوه، به جای آن که با لابی گری "صنعت موسيقی"، محصولی به جامعه تحميل شود، اين خود مردم هستند که دست کم در لحظه آخر با اجرای نوعی از دمکراسی مستقيم، رای خود را دراين انتخاب به کرسی می نشانند. اين که آيا رای مردم بر پايه کارشناسی موسيقی استوار است يا نه، امری است که پاسخ آن پيشاپيش روشن است (بگذريم از اين که من مطمئن نيستم که رای مردم در سياست نيز همواره بر پايه بهترين انتخاب ها از منظر مصالح سياسی و يا کارشناسی استوار باشد). اما اين پديده به گمان من از منظر رواج فرهنگ دمکراسی به معنای گسترش مشارکت در انتخاب اموری که با آنها مرتبط است تنها جنبه ای مثبت دارد. Copyright: gooya.com 2016
|