چهارشنبه 7 فروردین 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کارکرد سياسی اعياد ملی، مهدی هاشمی

مناسبت های متعددی در مناطق مختلف ايران وجود دارد که اختصاص به گروههای مختلف مردمی دارد وتوسط آنها بزرگ داشته می شود. از جمله اين مناسبت ها عيد نوروز وچهارشنبه سوری، عيدفطر وعيدقربان، ميلاد امام دوازدهم شيعيان، وفات فاطمه الزهرا و.... هستند که سطح گسترده ای از جامعه را شامل می شود. در حالی که مناسبت های ديگری نيز وجود دارد که به گروههای کوچک تری متعلق هستند نظير اعياد دينی صابئه در احواز يا ديگر اقليت های مذهبی در گوشه وکنار کشور.

جمهوری اسلامی با اتکا به تجربه تاريخی اش از حضور گسترده وعاظ السلاطين (واعظان حاکميت) خود در سراسر کشور، روزهای متعددی در طول سال را اختصاص به بزرگداشت شهادت ها و وفات ها داده است. در اين زمينه خمينی محرم را مايه بقای نظام دانسته بود. عملکرد فرهنگی - سياسی فعاليت مذهبی وعاظ السلاطين جمهوری اسلامی از منطقه تا منطقه متفاوت است. در مناطق مطلقا شيعی فلات مرکزی ايران، اين فعاليت ها در راستای حفظ پايگاه مذهبی شيعه دربرابر جريانات غيرمذهبی و يا مدرن ضد دينی است. همچنين ميدان دادن به جريانان های مذهبی فرقه گرای شيعی وحمايت آنها از ديگر اقدامات اين وعاظ السلاطين است. مراسم "قالی شويان" درکاشان وهمچنين مراسم "عمرکشون" در مناطق مرکزی ايران از اين قبيل است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چند دهه است که در مناطق کوردنشين نظير کرمانشاه و نيز مناطق بلوچستان و اهواز مراسم مذهبی از قبيل شهادت ها وولادت ها به ويژه ولادت امام دوازدهم، وسيله ای شده است برای هجوم به اهل تسنن ومذهب آنها. در کرمانشاه ولادت امام علی وامام زمان به شکل خيلی گسترده ای از سوی نظام جشن گرفته می شود وتمامی خيابان های شهر از پلاکاردها پر می شوند. در اين روزها فضای حاکم بر شهر به شدت حالت ضد سنی به خود می گيرد. نگارنده در مدت اقامت تحصيلی چند ساله خود درکرمانشاه از نزديک شاهد اين وضعيت بود. چنين وضعيتی نيز در اقليم اهواز برقرار است. سخنرانان مساجد وشعرای وابسته به نظام و يا فرقه گراهايی که به بيراهه رفته اند در اين روزها هرآنچه از فحش وناسزا درچنته دارند نصيب خليفه اول ودوم مسلمانان ابوبکر وعمر بن خطاب می کنند.

وفات دختر پيامبر بهانه ديگری است در دست جمهوری اسلامی تا به مخالفان سياسی خود در کوردستان واهواز وبلوچستان بتازد. طی اين مراسم با معرفی شدن عمر به عنوان حرمت شکن، انواع واقسام اهانت وفحش های رکيک ازبالای منابر شيعی در شهرهای مذکور نصيب عمر می شود.

کارکرد اين مناسبت ها برای جمهوری اسلامی چيزی جز حمله به مخالفان سياسی خود نيست. اين مخالفان در کوردستان وبلوچستان اکثرا سنی هستند، در حالی که در اهواز اکثريت شيعه هستند. در اهواز بخشی ازنسل جوان عرب به منظور قطع رابطه فرهنگی با مرکز وتقويت گرايش خود به هويت عربی خود به تسنن روی آورده است. جمهوری اسلامی باترويج تحفه فرقه گرايی که آن را در عراق ولبنان ويمن به خوبی آزموده است واز نتيجه آن اطمينان خاطر دارد، در مناطق ملل ايران قصد دارد تا فعالان ملل را با بخشی از مردم خود رودررو قرار دهد. خطر آنجائی افزايش می يابد که جمهوری اسلامی با اين کار قصد افزايش تنش ميان شيعيان وسنيان ملل مذکور دارد.

اما چهارشنبه سوری که يک مناسبت زردشتی است از سوی مخالفان جمهوری اسلامی در مناطق مرکزی ايران به ويژه تهران اهميت خاصی دارد. پسران ودختران در اين روز به منظور اظهار مخالفت خود با جمهوری اسلامی به يک سنت زرتشتی متوسل می شوند وخطر درآتش افتادن را به جان می خرند. در سالهای اخير جمهوری اسلامی نيز به منظور گرفتن فرصت مخالفت از دست مخالفشان اجازه داده است تا در رسانه ها به چهارشنبه سوری پرداخته شود وتنها با اقداماتی علنی عليه امنيت نظام برخورد می کند. چهارشنبه سوری از سوی اپوزيسيون مرکزگرا در نقاط مرکزی ايران عليه نظام به کارگرفته می شود ودر نقاط حاشيه ايران در صورت وجود امکان برگزاری آن از سوی برخی مهاجران وارده به اين مناطق، عليه ملل ساکن آن مناطق مورد بهره برداری قرار می گيرد. هر ساله شماری از رسانه های اپوزيسيون با انتشار اخباری درمورد برگزاری چهارشنبه سوری در اهواز سعی می کنند تا هويت اين منطقه را مرکزگرانه قلمداد کنند و عرب هايی که اسلام برای آنها به يک فرهنگ تبديل شده است را آتش پران معرفی کنند.

نوروز مناسبت ملی مهمی در ايران است که از سوی مرکزگرايان حاکم واپوزيسيون به شيوه هايی متفاوت وگاهی مشترک مورد بهره برداری قرار می گيرد. جمهوری اسلامی اين مناسبت را بهانه ای می داند جهت تقويت وپيشبرد هرچه بيشتر طرح يکسان سازی فرهنگی خود در مناطقی که نوروز در فرهنگ مردمان آنها جايی ندارد. اقليم اهواز از اين قبيل مناطق است. به همين دليل است که جمهوری اسلامی هرساله بيش از سه ميليون مسافر تحت عنوان "راهيان نور" را ازگوشه وکنار ايران به اقليم اهواز سرازير می کند تا هم فضای نوروزی را براين اقليم حاکم سازد وهم زمينه آشنايی مسافران بااين اقليم وتشويق آنها به مهاجرت به آن را فراهم سازد. همچنين در اين روزها رسانه های داخلی کشور فرهنگ وافسانه ها واساطير فارسی را به بهانه نوروز آنچنان گسترده تبليغ می کنند که هيچ کس حتی دورترين روستاها نيز از دست آن در امان نيست.

اپوزيسيون نيز با بهانه کردن نوروز به هرآنچه مذهبی است حمله می کند. آنها در حقيقت زير لوای حمله به جمهوری اسلامی به ديگر ملل حمله می کنند. خلاصه گفتمان ارائه شده از وبسايت ها وشبکه های ماهوره ای اپوزيسيون عبارت است از حمله همه جانبه به اعتقادات مذهبی مردم از طريق فحاشی مستقيم ونفی وجود ملل وتاکيد بر ملت تک فرهنگ ايران است. اين امر درفضايی صورت می گيرد که با خود عطر مدرنيته غربی وآزادی های فردی را به واسطه خواننده ها ومجريان زن زيبا رو و جذاب حمل می کند.

در پاسخ به اقدامات تنگ نظرانه جمهوری اسلامی در محدوديت آزادی فردی طبقه های متوسط ومرفه که اکثرا مرکزنشين هستند اپوزيسيون به جای تاختن به اقدامات اين رژيم، به عربها می تازد ودين وهويت وفرهنگ آنها را با اقدمات نژادپرستانه اش مورد هجوم قرار می دهد. اين امر درحالی صورت می گيرد که ملل حاشيه ايران بيشترين ضرر را ازمذهبی بودن جمهوری اسلامی متحمل شده ومی شوند. شيعی بودن نظام برای اهل سنت نظير کورد وبلوچ وبرخی عربها اهانت های مستمری را متوجه اعتقادات مذهبی آنها ساخته است و وحدت ملی اين ملل را تهديد می کند و آنها را به دو دسته متاخصم شيعه وسنی تقسيم کرده است. همچنين نهادينه شدن دشمنی با عرب در متن تشيع فعلی ايران (تشيع صفوی) سبب شده است تاعربها به دليل گناه بزرگی چون عرب بودن به شکل مستقيم و يا غيرمستقيم مورد غضب شيعيان باشند.

اقدامات وعملکرد دوگانه اپوزيسيون زمانی واضح تر می شود که آنها از يک طرف فحش وناسزا گفتن به پيامبر اسلام وهرآنچه به اسلام مرتبط است را امری مسلم می دانند اما از طرف ديگر به ترويج مفاهيم دين زرتشتی می پردازند وبرمراسم برخاسته از اين دين تاکيد می کنند. اين اپوزيسيون نام زرتشت را با احترام وپرستيژ خاصی به کار می برد. همچنين شاهد هستيم که در سال های اخير بخش هايی از اپوزيسيون ايرانی دست دردست لابی قوی وثروتمند اروپايی مبشر مسيحيت شده است. شمار زيادی از شبکه ماهواره ای فارسی زبان اپوزيسيون به ترويج مسيحيت روی آورده اند. اين اقدامات نه تنها جدی بودن شعار جدايی دين از سياست اپوزيسيون را به کلی زير سئوال می برد بلکه نشان می دهد که اپوزيسيون از سکولاريسم فرسنگها دور است وبه هيچ وجه نمی تواند کانديدی باشد که ادعای دفاع بی طرفانه از آزادی انسانها در فردای پس از جمهوری اسلامی را داشته باشد. عملکرد اپوزيسيون از جهت عدم احترام به آزادی عقيده ملل حاشيه ايران، فرورفتن کامل درنژادگرايی و دگرستيزی در منشی کاملا مشابه با منش جمهوری اسلامی و به بهانه مخالفت با آن، هويت و وجود ملل غيرفارس را مورد هدف قرار داده است.

خط مشی اپوزيسيون در مخالفت با جمهوری اسلامی کاملا آگاهانه وحساب شده پی ريزی شده است. مخالفت با جمهوری به گونه ای درچارچوبی دگر ستيزانه و اسلام ستيزانه پی ريزی شده است که قبل از خود جمهوری اسلامی هويت ملل حاشيه ايران و عناصر اصلی ايستادگی آنها در برابر هجمه اسيميلاسيون فرهنگی مرکزی (زبان و مذهب) را مورد هدف قرار داده است.

عيد فطر وعيد قربان دو عيد مهم مسلمانان جهان هستند که در ميان عرب های اهواز، اهل سنت بلوچ، ترکمن، کرد، ترک و... مهمترين اعياد به شمار می روند. در مورد عربهای اهواز بايد گفت که اين ملت از لحاظ فرهنگی و تاريخی تنها دوعيد فطر وقربان را جشن می گيرند. پس از انتفاضه ۱۵ آوريل ۲۰۰۵ تاکنون، هرساله جوانان عرب در اين دو مناسبت در اعتراض عليه سياست يکسان سازی فرهنگی ومحدوديت های تام اعمال شده عليه فرهنگ عربی در اهواز دست به تظاهرات می زنند. در اين روزها جوانان عرب با به تن کردن دشداشه سفيد وچفيه سرخ خيابان های اهواز را به موجی سفيد مبدل می سازند. در اولين سال اعتراض ها در عيد فطر ۲۰۰۵ نيروهای امنيتی دو جوان عرب را از بالای پل پنجم اهواز به پايين پرت کرده و برخورد آنها با بستر خشک کارون سبب جان باختن آنها شد.

عيد فطر درتهران به هيچ وجه شکل وشمايل يک عيد بزرگ مسلمانان را ندارد. تنها يک نماز جماعت بزرگی برگزار می شود و همه به خانه های خود می روند وهيچگونه جشنی درکار نيست. همين وضعيت درباره نوروز در اهواز نيز صدق می کند.

روشن است که ملت ايران همه باهم يک رنگ نيستند وهمه باهم نه نوروز را جشن می گيرند ونه عيد فطر وقربان را. هرگروهی عيد خاص خود را دارد. حتی اعياد ومناسبت های مشترک نيز با يک شيوه جشن گرفته نمی شوند و درقبال آنها هرملتی وگروهی رويکردی متفاوت دارد.

مخالفت مرکز و اقشار مختلف حاشيه و پيرامون با دولت مرکزی نيز به واسطه تمسک به مفاهيمی متفاوت صورت می گيرد. در مرکز رد اسلام وتمسک به مفاهيم دين زرتشتی مورد توجه جوانان قرار می گيرد ودر حاشيه رد تشيع صفوی وتمسک به هويت اسلامی غيرصفوی صورت می گيرد تا هويت ملی از گزند اسيميلاسيون فرهنگی محفوظ بماند.

مرکزگرايانی که منکر تفاوت ها می شوند در حقيقت می خواهند که رويارويی ناسالم فرهنگی نهفته دربطن جامعه ادامه يابد تا در سايه برتری اپوزيسيون مرکزگرا از لحاظ امکانات مادی و دردست داشتن قدرت از سوی مرکزگرايان حاکم، به خواسته های غيرانسانی خود دست يابند. با اين تفسير ملاحظه می کنيم که اعياد ملی توسط گروههای مختلف اجتماعی، سياسی و حاکميت به اعياد سياسی مبدل شده وکارکرد و فلسفه آنها از گرايش های انسانی دور شده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016