دوشنبه 9 اردیبهشت 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات؛ چالش با قدرت يا ارائه راه حل؟ حميد فرخنده

حميد فرخنده
نه جنبش دمکراسی‌خواهی در ايران در موقعيتی است که بتواند حکومت را به چالش بکشد، نه روش و منش خاتمی چالشگری با قدرت است و نه با رسيدن به قدرت با دستان بسته و کارشکنی‌های مداوم طرف مقابل می‌شود کاری از پيش برد. کسانی که می‌خواهند "مشکل حکومت" باشند و طرف مقابل را با حرکت‌های اعتراضی و خيابانی به عقب‌نشينی وادار کنند، بايد توان آن را نيز داشته باشند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

hamidfarkhondeh@hotmail.com

حدود شش هفته مانده به برگزاری يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوری هنوز مشخص نيست آيا سيد محمد خاتمی در قامت محبوبترين و معتبرترين کانديدای اصلاح طلبان پا به صحنه انتخابات خواهد گذاشت يا نه. طی هفته های اخير بسياری از فعالان سياسی طيف اصلاح طلب در داخل و خارج کشور در نامه ها يا ديدارهای خود با محمد خاتمی همانند دوره های قبل از رئيس جمهور پيشين خواسته اند نامزد اصلاح طلبان در اين انتخابات شود.

پاسخ های نسبتا صريح آقای خاتمی به اين درخواست های مکرر گويای آن است ايشان فضای سياسی کشور را برای اعلام کانديداتوری خويش مناسب نمی بيند. گروهايی از اصلاح طلبان اما در رويای تکرار دوم خرداد ۷۶ و دولت اصلاحات و بخشی هايی از "اصلاح طلبان سبز" نيز با تکيه بر تجربه انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ در سودای جنبش اعتراضی ديگری اصرار بر اين دارند که آقای خاتمی کانديداتوری خود را اعلام کند. رئيس جمهور پيشين اما نگران تحميل هزينه های بی نتيجه به مردم و افزايش شکاف ها ميان اصلاح طلبان و حکومت است. به زعم آقای خاتمی حتی اگر او وارد کارزار انتخاباتی شود و برنده نيز بشود در شرايط فعلی کار مهمی از پيش نخواهد برد:

"واقعيت اين است که نمی‌گذارند وارد صحنه شويم. اينها هم شوخی است که موج ايجاد شود و فلان و فلان... اگر هم ايجاد شود و فرضا بنده هم آمدم ناراحتی و نگرانی آنها بيشتر می‌شود و هزينه‌اش را بر سر شما خالی می‌کنند و اين هزينه، هزينه بی‌نتيجه‌ای خواهد بود. شخصا برای من هزينه‌ای که بابت ورود اشخاصی چون من به مردم و کشور تحميل شود، غيرقابل تحمل است. خصوصا وقتی آنها نمی‌خواهند و نمی‌گذارند، چگونه می‌توان آمد و از آن بالاتر چگونه می‌توان مملکت را با اين همه مشکل و معضل به پيش برد؟" [۱]

آقای خاتمی همين سخنان را چهار روز بعد به شکلی ديگر در ديدار با گروهی از ايثارگران تکرار کرد:
"من می ترسم! می ترسم از اين که کدورت ها بيشتر شود و رويارويی ها افزون گردد و اميدها بار ديگر به یأس مبدل شود و حتی دشمن هم از اين وضع سوء استفاده کند و باز هم مردم بيشتر تحت فشار قرار بگيرند. آيا می توان اين انتخابات را تبديل به فضايی کرد که دشمنی ها بيشتر نشود و زمينه ايجاد ديالوگ فراهم آيد و گفت که اين راهی که تاکنون انتخاب شده به ناکجا آباد منتهی می شود. بايد رويه ها عوض شود تا فساد ايجاد شده ريشه کن گردد و فضای امنيتی و حصر ها و حبس ها برچيده شود." [۲]

ايشان در آخرين اظهارات خود به تاريخ شنبه ۷ ارديبهشت در ديدار با جمعی از معلمان و فرهنگيان کشور به مناسبت روز معلم با اشاره به درخواستهای اعلام نامزدی اش در انتخابات گفت:
"آيا فردی که به عنوان يک شهروند عادی هم محدوديت زيادی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد و در معرض انواع تهمت ها است، به سادگی اجازه می دهند اوضاع به دست او سپرده شود؟ وقتی می گويند و تهديد می کنند که کسانی بايد توبه کنند مرادشان چيست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ يا از حقی که هست و از آن دفاع می کنيم؟ چه جرمی رخ داده است که بايد از آن توبه کرد؟" [۳]

تا امروز همه گفته ها و شواهد مستقيم و غيرمستقيم نشان می دهدکه جناح مسلط حکومت به رهبری آيت الله خامنه ای قصد ندارد اجازه ورود اصلاح طلبان معتبر و بطور مشخص آقای خاتمی بدهد. آنها حتی در سودای حذف کانديدای دولت نيز هستند تا انتخاباتی کاملا خودی برگزار کنند. اينکه تا چه اندازه در فرصت کوتاه مانده به انتخابات و با توجه مقاومت های آقای احمدی نژاد و اطرافيانش در اين امر موفق می شوند، داستان ديگری است.

مواضع اعلام شده از سوی فرماندهان سپاه، سخنان آقای خامنه ای، مواضع نماينده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کيهان و سخنان آيت الله جنتی دبير و فرد قدرتمند شورای نگهبان، تعيين خط و مرز برای مطبوعات از سوی دستگاههای امنيتی و ديگر علائمی که از گوشه و کنار از سوی نهادهای حکومتی به جامعه فرستاده می شود همه گويای آن است که حکومت تنها خواستار حضور "اصلاح طلبان زرد" در انتخابات است تا انتخاباتی به نام ملت اما به کام قدرت برگزار شود.

چگونگی نگاه به موضوع انتخابات و توقعات نسبت به روندها و پيامدهای آن راه اصلاح طلبان و گروهی از سبزها را از هم جدا می کند. اصلاح طلبان به رهبری محمد خاتمی در پی راه حل نشان دادن به حکومت برای خروجش از بن بست هستند نه به چالش کشيدن آن، درحاليکه لااقل بخشی از سبزها انتخابات را فرصتی برای به چالش کشيدن قدرت حکومت می دانند.

تا زمانی که اقتدارگرايان يا اصول گرايانی که نهادهای اصلی قدرت را در دست دارند به اصلاح طلبان به عنوان مشکل و نه راه حل نگاه کنند، اجازه ورود آنها به صحنه انتخابات را نخواهند داد. اگر هم مجبور شدندحضورشان را بپذيرند، نخواهند گذاشت پيروز انتخابات شوند. و نتيجه تحميل حضور خود به حکومت برای اصلاح طلبان مثال "آش نخورده و دهان سوخته" خواهد شد. صحبت های روزهای اخير محمد خاتمی کاملا در راستای همين درک از اصلاح طلبی و شرايط نامطلوب برای حضور آنان در اين انتخابات است. بخشی از سبزها برعکس بدون توجه به همه شواهد که نشان دهنده بی ميلی حکومت از حضور آقای خاتمی يا ديگر چهره های معتبر اصلاح طلبان در انتخابات پيش رو است، اصرار بر کانديداتوری آقای خاتمی دارند. آنها می خواهند در صورت رد صلاحيت محمد خاتمی، حکومت هزينه رد صلاحيت ايشان را بپردازد که اين موضوع بنوبه خود چنانکه رئيس جمهور اصلاحات به آن اشاره کرده است باعث "کدورت ها"ی بيشتر بين حاکميت و اصلاح طلبان خواهد شد. در صورتی که شورای نگهبان آقای خاتمی را تاييد صلاحيت کند اما پيروز از صندوق های رای بيرون نيايد نيز سبزهای اصلاح طلب اميدوارند جنبش اعتراضی از نوع اعتراض های پس از انتخابات سال ۸۸ در خيابان های کشور شکل گيرد.

به چالش کشيدن مسالمت آميز حکومت برای وادار کردن آن به تمکين به آرا و خواست های حق طلبانه مردم البته حق همه ملت ها و نيروهای سياسی است. حقی که اعلاميه جهانی حقوق بشر نيز بر آن تصريح دارد. هرچند در فضای بسته و نبود نظرسنجی های معتبر البته با قاطعيت نمی توان درمورد تحولات سياسی کشور که جوانه های آن زير پوست جامعه در حال رشد است اظهار نظر کرد. اما نگاهی به آمادگی ها، امکانات و تعادل قوا در صحنه سياسی ايران نشان می دهد که نه جنبش اعتراضی سبز ايران در شرايط کنونی در موقعيتی هست که بتواند حکومت را به چالش بکشد و نه آقای خاتمی اهل دعوت مردم به خيابان هاست.

بفرض هم که جنبشی اعتراضی از سوی اصلاح طلبان يا سبزها شکل گيرد، سرکوب ها و بگير و ببندها، محدوديت ها بيشتر برای روزنامه نگاران و بسته تر شندن فضای سياسی که در پی آن خواهد آمد کار جنبش اصلاح طلبی و سبز را مشکل تر نيز خواهد کرد. آقای خاتمی نيز مانند هميشه از دو سو مورد حمله قرار خواهد گرفت. هم از سوی راديکال هايی که سرخورده خواهند شد که چرا خاتمی مقاومت موسوی و کروبی از خود نشان نمی دهد و هم از سوی حکومت که احتمالا محدوديت های جديدی برای آقای خاتمی وضع خواهد کرد.

رهبران جنبش سبز هنوز در حصر هستند، بسياری از فعالان اين جنبش يا در زندان هستند يا مجبور به ترک کشور گشته اند،حزب مشارکت ايران اسلامی و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی دو بازوی عمده سياسی اصلاحات و جنبش سبز غيرقانونی اعلام شده اند و چهره های شاخص آنها هنوز در زندان هستند. تظاهرات سکوت دو ميليونی تهران در ۲۵ خرداد ۸۸ نيز به دلايل مختلف چنان دچار ريزش شد که در دومين سالگرد آن عليرغم دعوت "شورای هماهنگی راه سبز اميد" به تظاهرات اعتراضی سکوت در خيابان ولی عصر، حضور مردم در جاده چالوس برای گذراندن تعطيلات آرام در ساحل دريای خزر شلوغ تر از خيابان ولی عصر تهران بود. البته اين مردم داخل کشور هستند که هزينه های اصلی تلاش های حق طلبانه و دمکراسی خواهانه را می پردازند و به انتخاب آنها بايد احترام گذاشت. در طی چهار سال گذشته اتفاقات تلخ ديگری در ايران رويداده که به مثابه جرقه های اجتماعی اگر آمادگی حرکت جنبش اعتراضی سياسی وجود داشت هرکدام از آنها به تنهايی کافی بود تا مردم معترض را به خيابانها بکشاند، اما به هر دليل، خوب يا بد ما در آن موقعيت نيستيم. کشته شدن فجيع هاله سحابی بر اثر ضربات وارده در جريان تشيع جنازه پدرش، مرگ مظلومانه کارگر وبلاگ نويس ستار بهستی در زندان، رفتار توهين آميز ماموران امنيتی با دختران مهندس موسوی هيچکدام کمتر از مقاله احمد رشيدی مطلق در روزنامه کيهان ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ يا خودسوزی محمد بوعزيزی دستفروش تونسی، نبود.

بنا به شواهد فوق نه جنبش دمکراسی خواهی در ايران در موقعيتی است که بتواند حکومت را به چالش بکشد، نه روش و منش خاتمی چالشگری با قدرت است و نه با رسيدن به قدرت با دستان بسته و کارشکنی های مداوم طرف مقابل چنانکه آقای خاتمی می گويد، می شود کاری از پيش برد. کسانی که می خواهند "مشکل حکومت" باشند و طرف مقابل را با حرکت های اعتراضی و خيابانی به عقب نشينی وادار کنند، بايد توان آن را نيز داشته باشند.

اصلاح طلبان بايد صفوف خود را هم از نظر فکری و هم از نظر سازمانی متشکل کنند، خود را بعنوان راه حل بن بست سياسی و بحران کشور و نه چالشگر قدرت، به حاکمان معرفی کنند و در انتظار فرصت های آينده باشند. يکی از موضوعات مهمی که اصلاح طلبان يا سبزها بايد در ماههای آينده برای روبرو شدن با آن آماده باشند، شکل گيری جنبش اعتراضی هواداران محمود احمدی نژاد در پی رد احتمالی کانديدای جناح دولت از سوی شورای نگهبان يا مهندسی انتخابات عليه کانديدای دولت است. چنين جنبش اعتراضی بخصوص که در لايه های پايين جامعه ريشه دارد، می تواند خشن و گسترده باشد. رفتارهای محمود احمدی نژاد نيز نشان داده است که او اهل اعتراض، ايستادگی و دعوت مردم به خيابانهاست. چهار سال پيش طبقه متوسط از نپيوستن لايه های پايين جامعه به جنبش اعتراضی سبز دل آزرده بود، اکنون که جنبش سبز فروکش کرده اما جنبش اقشار پايينی جامعه احتمال فرصت و امکان حضور خيابانی در جريان انتخابات پيش رو دارد، اصلاح طلبان و سبزها بايد آماده سياست ورزی مناسب باشند.

حميد فرخنده

ــــــــــــــــــــــــــــ
زيرنويس:
۱. سخنان مهم سيد‌ محمد خاتمی در ديدار با گروهی از ايثارگران، شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، سايت اخبار روز، منابع گزارش: بهارنيوز، روز نو
http://www.iran-emrooz.net/index.php/news1/45041/

۲. دغدغه‌های بخشی از جوانان اصلاح‌طلب در ديدار با خاتمی: منتظر چراغ سبز ملت باشيم، نه ديگران، چهارشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، سايت اينترنتی نوروز
http://norooznews.ir/news/2013/04/3/2986

۳. سخنان محمد خاتمی در ديدار با جمعی از معلمان و فرهنگيان بمناسبت روز معلم، شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، سايت اينترنتی نوروز
http://norooznews.ir/news/2013/04/6/2991


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016