گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 اردیبهشت» انتخابات آزاد در دقيقه نود ـ از تهران تا استکهلم، عبدالستار دوشوکی27 اسفند» گزارشی که رژيم و اپوزيسيون مايل به رويت آن نبودند، عبدالستار دوشوکی 3 دی» نقدی بر عملکرد و اهداف درازمدت بخش فارسی بی بی سی و صدای آمريکا، عبدالستار دوشوکی 29 آذر» فقر عیان بر روی گنج نهان در بلوچستان، عبدالستار دوشوکی 30 آبان» داستان مشترک دو نشست: یکی در تهران و دیگری در پراگ، عبدالستار دوشوکی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کنفرانس استکهلم، آغازی کج برای سرانجامی نافرجام، عبدالستار دوشوکیبيانيه نهايی استکهلم ٢ تمرکز بر راهبرد انتخابات آزاد را بهعنوان فرايند برتر برای گذار به دموکراسی پيشنهاد میکند، بدون آنکه به عملی بودن چنين فرايندی از منظر تاکتيکی اشاراتی داشته باشد. در بيانيه پايانی هيچگونه اشارهای در مخالفت با افزايش تحريمها و بهخصوص مخالفت با حمله نظامی به کشور نشده است، که ممکن است قابل تأمل باشدويژه خبرنامه گويا در هفته ای که پليس شهر استکهلم، بنا به گزارش راديو بين المللی سوئد، از نيروهای پليس شهرهای ديگر از جمله يوتبوری و مالمو برای فرونشاندن اعتراضات و آشوب های خيابانی عمدتا مهاجرين و پناهندگان تقاضای نيروهای کمکی کرده بود، حدود شصت و پنج فعال ايرانی بعد از کنفرانس های استکهلم ١، بروکسل و پراگ در سالن ساختمان جنبی پارلمان سوئد جمع شدند تا به گفته ميزبان اصلی اين گردهمايی يعنی آقای کارل فردريک مالم عضو حزب محافظه کار و دست راستی ليبرال مردم سوئد (Folkpartiet liberalern) خود را برای احراز قدرت در ايران منسجم و آماده کنند. آقای فردريک مالم که حزبش در ائتلاف دولت سوئد حضور دارد شديدا مدافع تشديد تحريم ها بر عليه ايران و بر روی ميز بودن "گزينه های مختلف" می باشد. وی در سخنرانی افتتاحيه خود گفت: "وقتی درباره کنفرانسها و سمينارها صحبت میکنيم، مردم میگويند که يک کنفرانس ديگر، يک سمينار ديگر و از اين کنفرانس ها چيزی در نمیآيد. اما وقتی روز تغيير فرا میرسد، نيروهای دموکراسی خواه بايد برای آن آماده باشند. نشست فعلی، يک کنفرانس و سمينار مانند بقيه نيست. کنفرانس مهمی است برای پل زدن ميان نيروهای مختلف دموکرات. برای اين است که اين نيروها را برای "تغييری" که در طی چند سال آينده احتمالا رخ خواهد آماده کند" (اين ترجمه دقيق سخنان فردريک مالم که به انگليسی صحبت می کرد می باشد و بازگردان مترجم رسمی جلسه که در برخی از سايت ها منتشر شده است، ترجمه دقيق بيانات ايشان نيست). وی در ضمن از شهريار آهی بعنوان برگزار کننده اين کنفرانس تشکر کرد. حقيقت اين است که برگزار کنندگان اين کنفرانس از جمله شهريار آهی مدت های مديدی است که با شخصيت های سياسی سوئد از جمله فردريک مالم جهت تبئين اهداف پروژه "اتحاد برای دمکراسی در ايران" گفتگو و مذاکره داشته اند. طبيعتا آقای مالم نمی تواند بدون آگاهی از اهداف دست اندرکاران اين پروژه، هدف اين مجموعه کنفرانس ها را "آماده کردن بخشی از اپوزيسيون" برای روزی که تغيير فرا می رسد، توصيف کند (دقيقه ١٤ ويدئوی سخنرانی). از منظر بسياری از ايرانيان، اين يعنی پروژه "کرزای پروری" و يا "چلبی سازی" به زبان ديپلماتيک و عرف سياسی می باشد. بر خلاف ادعاهای قبلی برگزار کنندگان، بندهای ٣ و ٦ سند راهبردی (بخش درک ما از انتخابات آزاد و منصفانه) پيشنهاد تشکيل يک مرکز و يا شورای (بخوان رهبری) تحت عنوان "شورای پيشبرد" و زير هسته های پشتيبانی در نقاط مختلف جهان را ارائه می دهد. اين در حالی است که دست اندرکاران اين پروژه در ابتدای کار يعنی بلافاصله بعد از نشست مخفی و غير علنی خود در مرکز اولاف پالمه شديدا به مخالفان و منتقدان خود حمله کردند و مدعی شدند هدف از نشست استکهلم فقط گفتمان بين نحله های مختلف سياسی می باشد و ايجاد "رهبری" و يا آلترناتيو سياسی را در دستور کار خود ندارند. هدف بيان شده اوليه "بحث و گفتمان" بعدا به "فرايند گفتمان انتخابات آزاد" تبديل شد. و اينک صحبت از "انتخابات آزاد" بمثابه ارائه طريق به آمريکا بنا به گفته آقای جواد خادم؛ و "پروژه فشار" بر استبداد و نه نفی کامل آن بنا به گفته آقای شهريار آهی می شود (فايل صوتی ـ دقيقه ١٤). عليرغم پشنهاد واضح برای تشکيل يک مرکز و يا شورا در سند راهبردی، شهريار آهی در مصاحبه دو روز پيش خود تاکيد می کند که ما به دنبال تشکيل يک "مرکز" و يا "کانون" محوری نيستيم. بيانيه پايانی نشست امروز نيز تاکيد بر "انتخابات آزاد" و وادار کردن نظام به عقب نشينی و واگذاری قدرت به منتخبان مردم می کند. گزارش های متعدد در مورد تبعيض و نابرابری در سوئد را می توانيد در سايت بخش فارسی راديو بينالمللی اين کشور بخوانيد. علاوه بر شورش های ضد تبعيض و نابرابری، تظاهرات، اعتراضات و اعتصاب غذای پناهندگان در سوئد امری عادی و روزمره شده است. شهريار آهی که خود در سوئد زندگی می کند نمی تواند از شورش و اعتراض و اعتصابات و تظاهرات (از جمله اخراج پناهجويان ايرانی) بی خبر باشد. نگارنده برای اکثريت شرکت کنندگان فرهيخته و محترم که از کشورهای ديگر خوشبختانه با تقبل هزينه توسط حاميان مالی نامعلوم و نامشخص در اين سلسله کنفرانس های زنجيره ای حضور بهم رسانده اند، احترم قائلم. اما بين دنيای اين ميهمانان خوشبخت در پارلمان سوئد و شوربختی و دنيای تلخ و تجربه روزمره قربانيان تبعيض، اعتصاب کنندگان و پناهجويان ( از جمله تعداد بيشماری از هموطنان) تفاوت از زمين تا آسمان است. وانگهی عليرغم خالی بودن نيمی از صندلی های خالی سالن، فقط سه نفر "خودی" از جمع صدهزار نفری ايرانيان مقيم سوئد به کنفرانس دعوت شده بودند. در سوئد فعالان سياسی مدنی و حقوق بشری بيشماری هستند، که متاسفانه جزو حلقه "اتحاد برای دمکراسی در ايران" محسوب نمی شوند. اين عينيت انکارناپذير با ادعای آقای شهريار آهی که در مصاحبه دو روز پيش خود با سايت ايران گلوبال می گويد " ما به دنبال اتحاد پلوراليستی و تکثرگرا بر عليه دشمن مشترک (استبداد) هستيم" همخوانی ندارد. وی تاکيد می کند که اعتقاد به چند کانونی اپوزيسيون دارد و در همين راستا تلاش می کند و پروژه های مختلف چند کانونی و يا بعبارتی "پراکندگی" را به فال نيک می گيرد. در کنفرانس های قبلی قرار بر اين بود که هر شرکت کننده يک دوست و يا همکار خود را برای نشست بعدی معرفی کند تا اين مجموعه همانند شرکت های هرمی رشد پيدا کند. در کنفرانس پراگ بيش از صد نفر شرکت کردند، اگرچه تا به امروز توافق و اشتراک نظر حتی بر روی يک بيانيه پايانی کوتاه و کلی وجود نداشته است. اکنون اينگونه بنظر می رسد که استکهلم ٢ دو بجای تکثرگرايی و رشد تصاعدی، سير نزولی داشته است. بعد از چهار کنفرانس و با توجه به اينکه ظاهرا هدف فقط گفتمان برای انتخابات آزاد است و خصوصا که هزينه سفر و هتل و مخارج شرکت کنندگان توسط برگزارکنندگان تضمين می شود، اين سير نزولی مشارکت غير قابل توجيه و بهت آور است. بعقيده من از منظر فشار ما هرگز قادر نخواهيم بود ميزان فشاری را که از درون و برون بر رژيم سوريه تحميل شده است بر عليه جمهوری اسلامی مهيا کنيم. جمهوری اسلامی تحت هيچ شرايطی (حتی به قيمت جان صد هزار نفر و نابودی سوريه) حاضر به مخاطره انداختن رژيم هم پيمان خود از طريق برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت نهادهای بين المللی و حضور مخالفان مسلح نيست. حال چگونه می توان با توهم پراکنی خوشبينانه و ترويج آرمانگرايی غير عملی و به دور از واقعيت متصور شد که مسئولين جمهوری اسلامی در مورد رژيم خويش تسليم چنين فشاری هايی شده و وادار به عقب نشينی و واگذاری قدرت به منتخبان مردم خواهد شد؟ بيانيه نهايی استکهلم ٢ تمرکز بر راهبرد انتخابات آزاد را بعنوان فرايند برتر برای گذار به دموکراسی پيشنهاد می کند، بدون انکه به عملی بودن چنين فرايندی از منظر تاکتيکی اشاراتی داشته باشد. در بيانيه پايانی هيچگونه اشاره ای در مخالفت با افزايش تحريم ها و بخصوص مخالفت با حمله نظامی به کشور نشده است، که ممکن است قابل تامل باشد. نگارنده که در طی دو سال اخير يکی از شارعان و طرفداران مقوله انتخابات آزاد بوده است، اکنون بعد از رد صلاحيت های گسترده و کودتای انتصاباتی اخير شورای نگهبان، و تجربه سوريه و تلاش های مختلف و بعضا نامفهوم در بين اپوزيسيون برای مصادره به مطلوب گزاره انتخابات آزاد، اعتقاد به بازنگری جدی در استراتژی "گفتمان انتخابات آزاد" را دارم. زيرا همانگونه که عبدالله مهتدی دبير کل حزب کومله در سخنرانی خود در کنفرانس استکهلم ٢ گفت "برای تغيير ما بايستی به دنبال تحول سياسی از طريق جنبش های مدنی و اجتماعی باشيم. اين جنبش ها الزاما همگی بر اساس و محور انتخابات آزاد شکل نخواهند گرفت". وانگهی کارزار انتخابات آزاد می تواند بعنوان اهرم يا پروژه فشار توسط بخش هايی از باورمندان به نظام جمهوری اسلامی برای "سهم خواهی" يا "زور کشی" سياسی درون نظام مورد استفاده قرار گيرد و جامعه جهانی نيز از آن استقبال کند. خصوصا که در بند دو سند راهبردی (بخش درک ما از انتخابات آزاد و منصفانه) از همراهی بخش هايی از نظام با اپوزيسيون برای برگزاری انتخابات آزاد صحبت می شود . بند ٥ سند راهبردی که قرار است امروز تصويب شود (اما عجبا که در بيانيه پايانی امروز هيچگونه اشاره ای به آن نشده است) سخن از ايجاد فشار برای تحقق انتخابات آزاد می گويد. خصوصا اينکه تئوريسن های "اتحاد برای دمکراسی در ايران" از جمله محسن سازگارا عضو برجسته شورای سياستگزاری اين اتحاد علنا از مدل فروپاشی شوروی از طريق گزار درونی نظام در مقابل "براندازی انقلابگونه" حمايت می کند. متاسفانه آغاز اين حرکت بصورت غير شفاف (بخصوص در زمينه مالی)، پنهان کاری محفل گرايانه و "کارآموزی" در پشت درهای بسته در روزهای شنبه و يکشنبه، چهارم و پنجم فوريه سال گذشته در مرکز اولاف پالمه استکهلم رقم خورد، و معماران مخفی کار خشت اول را کج بنا نهادند. در نتيجه ديوار همچنان کج ادامه دارد. و من دلسوزانه در مقالات و گفتگوهای مختلف نقد کرده بودم سالی که نکوست از بهارش پيداست. يا بقول مازندرانی ها شامی که کدوست از نهارش پيداست. عبدالستار دوشوکی Copyright: gooya.com 2016
|