گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 خرداد» شکوری راد: نتيجه اجماع ميان اصلاحطلبان تا دوشنبه اعلام میشود19 خرداد» "نامزد واحد اصلاحطلبان" به زودی 18 خرداد» رئيس ستاد انتخاباتی حسن روحانی: عارف و روحانی خودشان بايد درباره ائتلاف تصميم بگيرند 18 خرداد» شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هنوز تصميمی برای حمايت از عارف يا روحانی نگرفته است 18 خرداد» ائتلاف روحانی و عارف قطعی شد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حذف مديران ارشد در دوره اصلاحات صحت ندارد، جمشيد انصاریروزنامه بهار ـ در مناظره اخير، يکی از انتقادات آقای دکتر عارف درباره مديريت يکپارچه اصولگرايان بعد از روی کار آمدن، حذف اصلاحطلبان از همه عرصههای مديريتی حتی بخشداریها بود، اظهارنظری که به حق از سوی دکتر عارف مطرح شد اما در مقابل آقای دکتر ولايتی مدعی آن شد که حذف مديران اصولگرا در دوران اصلاحات هم رخ داده و اصولگرايان در دولت بعدی، جواب کار اصلاحطلبان را دادند. همچنين آقای حدادعادل نيز با تاييد ادعای دکتر ولايتی گفت که در دولت اصلاحات با روی کار آمدن آقای خاتمی، فقط آبدارچی را عوض نکردند! ادعای اين دو نامزد انتخابات رياستجمهوری اگرچه در آن زمان از سوی آقای عارف بیپاسخ ماند، اما به عنوان معاون سابق سازمان مديريت و برنامهريزی کشور لازم میدانم با ذکر آمار و گزارشهايی که در زمان آقای خاتمی تهيه شد درباره اظهارات آقايانی که مدعی بيشترين حذف مديران در زمان اصلاحات بودند، پاسخ دهم.
من تعجب میکنم از آقای حدادعادل که به عنوان يک فرد دانشگاهی بايد مبنای اظهارنظرشان اطلاعات دقيق باشد چگونه نکتهای را در اظهارات خود لحاظ میکنند که مبنای کارشناسی ندارد و بدون اطلاع دقيق از آمار تغييرات مديران تاکيد میکنند که حذف نيروها در زمان اصولگرايان رويهای بود که از زمان اصلاحات باب شد! برای اطلاع دقيق آقايان ولايتی و حدادعادل لازم میدانم چند نکته را بيان کنم. اينجانب در زمان آقای خاتمی معاون سازمان امور اداری و استخدامی کشور بودم. در آن زمان فضاسازی عجيبی از سوی دوستان جناح راست (دوستانی که امروز اصولگرا ناميده میشوند) ايجاد شده بود و همه جا گفته میشد که در سطح مديران تغييرات گستردهای ايجاد شده است و به تجارب مديران توجه نشده و شايستهسالاری از بين رفته و افرادی که به لحاظ خطی به دولت نزديکتر بودند، بدون توجه به تجاربشان روی کار آمدهاند. در ارديبهشت سال ۱۳۷۸ يعنی يکسال و نيم بعد از روی کار آمدن دولت، به دليل گسترده شدن اين نوع اظهارنظرها، آقای خاتمی از ما خواست گزارشی از تغييرات ايجاد شده در مديران کشور بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات را خدمت ايشان ارائه دهيم. ما هم در سازمان امور اداری و استخدامی کشور برای اين کار پرسشنامهای را تهيه کرديم و از طريق دستگاههای اجرايی اطلاعات مربوط به تغييرات مديران را جمعآوری کرديم. در آن زمان ما حدود هشتهزار پست مديريتی داشتيم که اصطلاحا مديران (عالی، ميانی و سياسی) تلقی میشدند. در پرسشنامهای که ما برای تمام دستگاهها ارسال کرديم از آنها خواستيم به ما اعلام کنند که مدير پيش از شهريور ماه ۷۶ الان به چه کاری مشغول است و مديری که الان به آن سمت منصوب شده پيش از آن در چه سمتی بوده و چه سوابقی دارد؟ گزارشهايی که گرفتيم جمعبندی کرديم و حاصل جمعبندی به صورت يک گزارش از سوی سازمان امور اداری و استخدامی کشور به آقای خاتمی، رييسجمهوری وقت ،تقديم شد. خلاصه گزارش مذکور بدين صورت است: از حدود ۷۶۳۰ مديری که اطلاعاتشان جمعآوری شد تعداد ۴۱۳۵ نفر يعنی ۲/۵۴درصد کسانی بودند که قبل از روی کار آمدن دولت به مديريت منصوب شده و کماکان در سمت خود فعاليت میکردند. از مجموع ۷۶۳۰ مدير صرفا تعداد ۳۴۹۵ نفر يعنی ۸/۴۵درصد مديران از ابتدای شهريور ۷۶ تا تير ماه ۷۸ که اين گزارش ارائه شد تغيير کرده بودند که از اين تعداد تغيير يافته ۱۰درصد مديرانی بودند که در طول اين مدت به سن بازنشستگی رسيده بودند و به صورت طبيعی از سيستم مديريتی کشور خارج و برای آنان جايگزين تعيين شده بود. لذا، صرفا حدود ۳۱۵۰ نفر از مديران عالی و ميانی کشور با تصميمات مديريتی تغيير کرده بودند که درباره آنها نيز يک نکته قابل توجه بود که در اظهارنظرها مورد غفلت قرار میگرفت و آن اينکه در ميان مديران تغيير يافته حدود ۴۰درصد مديران ميانی و عملياتی و حدود ۲۰درصد از مديران عالی مشمول جابهجايی شده بودند. به اين صورت که مثلا از مسئوليت مديرکلی يک استان به استان ديگر يا حتی از يک وزارتخانه به مديريت در وزارتخانهای ديگر تغيير سمت يافته بودند. مثلا اگر مديرکل آموزشوپرورش فلان استان تغيير کرده بود اين لزوما به معنای حذف نبود، بلکه بعضا جابهجايی صورت گرفته بود. يعنی ۴۰درصد نيروهايی که جديد منصوب شده بودند پيش از اين هم در همان سطح مديريتی مشغول بودند و اين ميزان در مديران عالی مثل وزرا، استانداران و معاونان آنها ۲۰درصد بود. بنابراين در سطوح عالی افرادی مثل آقايان آقازاده، زنگنه، نجفی، شافعی، نعمتزاده، ترکان، کمالی و... ابقا يا صرفا جابهجا شده بودند و اين جابهجايیها جابهجايیهای مديريتی درون دولت را بهدنبال داشت. يعنی ۲۰ درصد از مديران عالی و ۴۰درصد از مديران ميانی به دليل تغيير شغل عملا جابهجا شدند. يعنی از مديريت کنار زده نشده بودند، بلکه به دليل توانمندیهايی که داشتند در مشاغل جديد منصوب شدند. لذا از تعداد ۳۴۹۵ نفر مدير تغيير يافته در دو سال اول دولت اصلاحات، صرفا حدود ۲۳۰۰ نفر مديران جديد بودند که وارد چرخه مديريتی شده بودند. اين آمار نشان میدهد که در دوره اصلاحات اصلا تغييرات مديريتی گسترده نبوده و به توانمندی مديران و شايستهگزينی توجه میشده است و دليل روشنتر آن نيز بخش قابل توجهی از مديران عالی دولت نهم هستند که در دوره اصلاحات با وجود گرايشهای سياسی مخالف دولت در مسئوليتهای مديريتی فعال بودند و تجربه اندوختند. حتی ما اگر روند عادی تغييرات را نيز در نظر بگيريم معمولا چون مديران در يک دوره چهارساله تغيير میکنند به نظر میرسد که با آمار ارائه شده از تغييرات، روند تغييرات يک روند عادی بوده است. اما آنچه به نظر من خيلی جالب است وضعيت خود آقای دکتر حدادعادل است. ايشان توسط آقای پرورش در دوره وزارت آموزش و پرورش به عنوان معاون پژوهشی وزير آموزشوپرورش منصوب شدند و بعد از آقای پرورش، دو دوره پشت سر هم وزرايی در آموزش و پروش بودند که امروز جزو نيروهای اصلاحطلب بهشمار میروند و هيچيک از اين وزرای اصلاحطلب (آقايان اکرمی و نجفی) آقای حدادعادل را که به عنوان يک چهره راست شناخته شده بود، تغيير ندادند. البته ناگفته نماند که آقای دکتر حدادعادل در دوره اصلاحات مسئوليتشان تغيير کرد و به رياست فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سوی آقای خاتمی منصوب شدند که اين يک ارتقا برای ايشان بود. ولی اگر تغيير خود را جفا میدانند بايد يادآوری کنم که آقای حدادعادل در دوره وزارت آقای مظفر تغيير کردند که بعدها در جرگه اصولگرايان به حساب میآمد نه اصلاحطلبان. همان آقای مظفر که امروز رياست ستاد انتخاباتی ائتلاف پيشرفت و عدالت اصولگرايان متشکل از آقايان حداد، ولايتی و قاليباف را بر عهده دارد و حتما میتواند دلايل تغيير سمت آقای حدادعادل را در دوره مسئوليت خود توضيح دهد. در پايان بايد تاکيد کنم که اين از افتخارات جناب آقای خاتمی و دولت اصلاحات است که با سعهصدر با مديران برخورد کرده و همواره صيانت از مديران شايسته کشور را مورد اهتمام قرار دادهاند. جمشيد انصاری Copyright: gooya.com 2016
|