حتما شرايط کشور را عوض میکنم، فضای امنيتی را تغيير می دهم، گفتوگو با حسن روحانی
طاهره رياحی ـ روزنامه شرق: «شيخ ديپلمات»، عنوانی است که رسانهها برای او برگزيدهاند. خود را شخصيتی «فراجناحی» تعريف میکند و بزرگترين آرزويش را «اعتدال و آرامش» عنوان میکند. در سخنرانیهايش اعلام کرده با مشورت هاشمی و خاتمی پا به عرصه انتخابات گذاشته و نقدهای تندوتيزی هم به عملکرد صداوسيما در قبال مناظرههای ۸۸ و تهمتها به هاشمیرفسنجانی و علیاکبر ناطق نوری دارد.
حسن روحانی اين روزها تمام وقت خود را به فعاليتهای انتخاباتی میگذراند. برای گفتوگو با او در يکی از سفرهای استانی همراهش شدم. اما نوع استقبال مردم و تجمعشان همزمان با سخنرانیهای پیدرپی او با ديدارهايش، فرصتی مناسب را برای گفتوگو در اختيار نمیگذاشت.
ساعت ۱۲ شب در مسير بازگشت از ساری فرصتی بود که حسن روحانی پس از يک روز پرکار يک ساعتی را در اختيار «شرق» قرار دهد. اين گفتوگو آنطور که اين کانديدای انتخابات رياستجمهوری تاکيد میکند تنها گفتوگوی تفصيلی در ماههای منتهی به انتخابات با يک رسانه مکتوب است و انگيزه خود از انجام گفتوگو را علاقه به خوانندگان «شرق» میداند که به عقيده روحانی، «آگاه و نخبه» هستند.
آنچه میخوانيد ماحصل گفتوگوی «شرق» با شيخ حسن روحانی است.
***
- با توجه به موضعگيریهای شما درخصوص فرهنگ و هنر بفرماييد خودتان چقدر دغدغه کتابخواندن يا فيلم ديدن داريد؟ آيا از اينترنت و شبکههای اجتماعی مجازی استفاده میکنيد؟
فارغ از اينکه اينترنت مورد نيازم است بايد بگويم استفاده از آن جزو علاقهمندیهای من هم هست. شايد در شرايطی که من هستم و در جايگاه رييس يک مرکز تحقيقاتی فعاليت میکنم ناچارم که با اينترنت در تماس باشم. اما در مورد مطالعه بايد بگويم به مقالات علمی و تحقيقی بيشتر علاقه دارم تا خواندن يک رمان، به فيلمهای تاريخی بيشتر علاقه دارم تا ساير فيلمها اما بهطور کلی به فيلم علاقهمندم و اصولا يک بخش از اوقات فراغتم به ديدن فيلم میگذرد.
- نام يکی از فيلمهايی که دوست داريد را بگوييد؟
به هر حال فيلمهای مختلف را میبينم هم در صداوسيمای خودمان و هم گاهی از طريق ساير رسانهها فيلمها را میبينم. اساسا علاقهمند به سينما و تئاتر هستم ولی اينطور نيست که اوقات فراغتم بيشتر به ديدن فيلم بگذرد چون به خواندن کتاب بيشتر علاقه دارم و وقتی کتاب میخوانم بيشتر لذت میبرم؛ البته بعضی از فيلمها و سريالها خيلی تاثيرگذارتر و مهمتر هستند. اصولا در بخش هنر بايد بگويم من هنرمند نيستم. شاعر و موسيقيدان هم نيستم اما از هنر لذت میبرم هنر را دوست دارم و اگر هم مسووليت اجرايی کشور به عهده من گذاشته شود در بخش هنر از آنهايی که صاحب هنر هستند استفاده خواهم کرد يعنی افرادی را در بخش هنر مسوول میکنم که هنرمندها به آن ببالند و افتخار کنند. در مجموع هنر برای همه زبان تاثيرگذار و زيبايی است و برای من هم همينطور است.
- در جايی گفته بوديد سال ۹۲ مثل سال ۸۸ نيست. منظورتان را روشنتر بيان میکنيد؟
اولا بين شرايط سياسی کشور بين ۸۸ و ۹۲ خيلی فاصله میبينم، کشور ما يک شرايط بسيار حساس و ويژهای دارد. قبول دارم که در سال ۸۸ شرايط کشور خيلی عالی نبود و مشکلاتی داشتيم اما نسبت به حالا خيلی متفاوت بود. در حال حاضر فشارها، سختیها، شکافهای داخلی و خارجی خيلی زياد است و کشور ما در شرايطی نيست که تحمل تنشهای زياد را داشته باشد، بله بعضیها هنوز تحملشان خيلی کم است و يک مقدار هم احساس میکنند اگر شرايط کشور تغيير کند، خيلیها ديگر جای پا و زمينهای ندارند. اين است که سعی میکنند فضای ديگری را ايجاد کنند، اينکه فشار بياورند، و وقتی به يک شهر میروم نگذارند مراسم برگزار شود يا نه و بعضی از افراد ستاد من را مورد آزار و اذيت قرار دهند را يک مقدار طبيعی میدانم. در نظر داشته باشيد شرايط کشور يکمرتبه عوض نمیشود، اما اگر من مسوول اجرايی کشور شوم حتما اين شرايط را عوض میکنم و اين کار شدنی است. البته برای تغيير شرايط امنيتی کشور رييسجمهور بهتنهايی نمیتواند همه اين تصميمات لازم را اتخاذ کند، کسی که تجربه اين کار را داشته باشد میتواند با کمک قوای ديگر و ايجاد يک نوع هماهنگی و گاهی يک نوع اجماع شرايط را تغيير دهد. چون به هر حال کشور ما در حال حاضر در شرايطی است که اگر ما بتوانيم فضای داخلی را تبديل به يک فضای سياسی- فرهنگی کنيم و فضای روابطمان را هم با دنيا از فضای امنيتی خارج کنيم شرايط بهتر خواهد شد. به هر حال آمريکا و اسراييل میخواهند روابط ما با دنيا امنيتی باشد. اگر بتوانيم دايره روابطمان را از فضای امنيتی خارج کنيم -که من در هر دو عرصه داخلی و خارجی اين را يک ضرورت میبينم - حتما بهنفع مردم و منافع ملی ما خواهد بود.
- چه حس و حالی دارد وقتی میبينيد اين همه جوان يکصدا مطالباتشان را فرياد میزنند؟
البته اين روند از چند ماه پيش شروع شده ولی روزهای اخير به اوجش رسيده که برای من خيلی لذتبخش و زيباست و از طرفی خيلی احساس بار سنگينی بر دوش خودم میکنم وقتی میبينم که جوان عزيز با شور و هيجان يکجوری به من نگاه میکند که دارد به من میگويد میخواهم به تو اعتماد کنم يا به تو اعتماد کردهام خيلی بار سنگينی بر دوش آدم میگذارد. معنیاش اين است که بايد جواب اين همه فريادها، فرياد هم نباشد جواب آن نگاهها و شور و هيجانها را بتوانم بدهم و اگر احساس کند که يک وقتی ممکن است کم بياورد خيلی به آن جوان سخت میگذرد، شايد کسی باورش نشود که شور جوانها همانطور که برايم لذتبخش است همانطور هم حس میکنم يک بار بسيار سنگينی را بر دوش من میگذارد. گاهی فکر میکنم واقعا طاقت اين همه بار را دارم؟ میتوانم به مقصد برسانم؟ کم نمیآورم؟ نکند يک روز خجالتزده همين جوانها بشوم و نتوانم؟ اما نمیدانم چرا خيلی اميدوارم.
- شايعاتی وجود داشت که در آستانه ردصلاحيت آقای هاشمی، شورای نگهبان با شما مذاکراتی داشته است. اين موضوع صحت دارد؟
اصل اين خبر درست است. يعنی شورای نگهبان بعد از اينکه در بررسیهايش به اين نظر رسيده بود که به يک نحوی اعلام کند صلاحيت آيتالله هاشمی را احراز نکرده است از طريق دو نفر میخواست اين خبر به آقای هاشمی منتقل شود. يکی از آن دو نفر من بودم و البته کس ديگری هم بود. وقتی با من صحبت کردند نمیدانستم چون در جايی حضور داشتم و برنامهای داشتم. يکی از اعضای شوراینگهبان در تماس تلفنی به من گفت که شما نزديکی ما هستيد يا دوريد؟ گفتم من نزديکم. گفتند میتوانيد به شوراینگهبان سر بزنيد؟ فکر کردم راجع به خودم سوالی دارند و فکر کردم شايد سوالی مدنظرشان است. رفتم شوراینگهبان. بعد ديدم که راجع به آقای هاشمی با من صحبت میکنند. به من گفتند که شما فکر میکنيد آقای هاشمی ممکن است اين روزها انصراف دهند؟ گفتم برای چه؟ نه من خبری ندارم. کمکم حس کردم که آنها دنبال اين هستند که اگر ايشان انصراف ندهند، ردصلاحيت ايشان اعلام خواهد شد. به آنها گفتم که به نظرم به هيچعنوان آقای هاشمی انصراف نخواهد داد. ولی شما کاری که طبق قانون فکر میکنيد بايد انجام دهيد لابد انجام میدهيد. ولی من به آقای هاشمی خبر میدهم که شما چه گفتيد. فردای آن روز هم من به آقای هاشمی خبر دادم و هم نفر ديگری که شوراینگهبان واسطه کرده بود. دقيقا همانی شد که پيشبينی کرده بودم. آقای هاشمی گفت: «نه اهل انصراف نيستم، انصراف نمیدهم و احساس وظيفه کردهام. اينکه شوراینگهبان تاييد يا رد بکند برای من يکسان است.»
- ماجرای آقای حسين موسويان که به جرم جاسوسی دستگير و بعدا تبرئه شد چه بود و چقدر به مذاکرات هستهای ارتباط داشت؟
آقای موسويان را بعضیها متهم کردند که در بعضی از رسانهها هم مطرح شد و در دادگاه و دادسرا مورد بررسی قرار گرفت. در همان بررسی اوليه در مرحله دادسرا ايشان از جاسوسی به طور کامل تبرئه شد و حتی پرونده به دادگاه هم فرستاده نشد. اما مورد ديگر اتهام به دادگاه ارجاع شد و دادگاه، ايشان را به دو سال حبس تعليقی محکوم کرد، اين پرونده به يکسری مسايل درباره دوران سفارت ايشان در آلمان مربوط میشد، يعنی ايشان هيچ اتهامی نسبت به دورانی که در مذاکرات هستهای بودند نداشتند ولی نسبت به دورانی که در وزارت خارجه و سفير در آلمان بود اتهامی به ايشان وارد شد و بر مبنای همان اتهام به دو سال حبس تعليقی محکوم شدند.
- نوع نگاه شما به نخبگان و روشنفکران چگونه است؟
نخبگان سرمايههای بزرگی برای کشور ما هستند در سازندگی و توسعه کشور هم نقش پايهای و اساسی دارند درست است که وقتی نخبگان طرحی دارند اين طرح تا مرحله اجرا برسد خيلی مراحل دارد اما هميشه تحولات اوليه از طريق نخبگان آغاز میشود بنابراين برای آينده کشور ما، نخبگان خيلی میتوانند نقش داشته باشند؛ و خوشبختانه نخبه در کشور ما عددش پايين نيست. دانشگاهها و مراکز تحقيقی ما توسعه پيدا کرده است و در مجموع اگر سازوکار درستی باشد و از اينها بهرهبرداری و استفاده بشود واقعا نخبگان میتوانند سهم بسيار خوبی برای تحول و توسعه آينده کشور داشته باشند.
- منظورتان از روشنفکری چيست؟
روشنفکری دينی يا...
- کلا روشنفکری، چون روشنفکری دينی يک تعريف خاص دارد که بحث مفصلی میخواهد.
روشنفکر کسی است که واقعيتهای امروز جامعه ما و جهانی را تا حد زيادی میبيند و در انديشه و فکر، آيندهنگر هست تا گذشتهنگر. يعنی روشنفکر همواره دنبال يک تحول در جامعه است اول در خودش يک تحولی ايجاد میکند بعد هم در پی آن هست که آن تحول را در جامعه به وجود بياورد. کسانیکه خيلی به گذشته فکری و انديشهای، خودشان را محدود و محصور کردهاند و نسبت به تحول، خيلی تحولخواه نيستند نمیتوانند خودشان را روشنفکر قلمداد کنند. من فکر میکنم حرکت روشنفکری در جامعه ما خوشبختانه خوب است.
- شما آثار روشنفکران را میخوانيد؟
به طور طبيعی چون اهل مطالعه هستم، خب خواندن آثار آنها را دوست دارم.
- میتوانيد بگوييد آثار چه کسانی را میخوانيد؟ (البته روشنفکران دينی نه)
به طور کلی من آثار مختلفی را اعم از داخلی و خارجی نگاه میکنم و میخوانم.
- قسمتی در فيلم مستند شما هست که شما میگوييد «مردم میپرسند لباسشخصی کی هست؟» واقعا لباسشخصی کيست و آيا برنامهای برای مهارکردن آنها داريد؟
حتما. در فيلم درباره فضای امنيتی گفتهام، اگر روزی مسوول بشوم آن فضا را تغيير میدهم، بخشی از آن همين است.
- آيا به تنهايی میتوانيد اين کار را انجام دهيد؟
تنهايی نمیشود، گفتم که برای اينکه فضا را تغيير دهيم نياز به ديگران داريم، نياز به اجماع داريم ولی اميدوارم بشود، در واقع فکر میکنم شدنی است و میشود.
- آخرين دغدغه شما درباره انتخابات ۹۲ چيست؟
اين بار خيلی مهم است که مردم در پای صندوقهای رای حضور پيدا کنند، آن چيزی که من خيلی دلم میخواهد و واقعا میخواهم اين است که اعتدال به کشور برگردد، همه آرزويم اين است. من از افراط خيلی رنج میبرم. ما خيلی از افراط ضربه ديديم و اگر اعتدال و ميانهروی به کشور ما برگردد و در کنار اعتدال بتوانيم وحدت را ايجاد کنيم؛ و انزوا، انزوای نخبگان و روشنفکران و مديران لايق نباشد، بلکه انزوا برای آنهايی باشد که دنبال افراط هستند شرايط خيلی بهتر خواهد شد.
- شما چه روزنامههايی را میخوانيد؟ آيا همه روزنامهها را رصد میکنيد؟
روزنامههای کثيرالانتشار را برايم میآورند و همه را نگاه میکنم، البته نگاه میکنم به معنای اين است که نيمصفحه اول را نگاه میکنم ولی تيترها را که میبينم گاهی علاقهمند میشوم از روی تيتر میروم و مطلب را میخوانم. ضمن اينکه دفترم همواره يک بولتن کوچکی را در حد دو صفحه A۴ که معمولا شامل تيترها و نکاتی يادداشتشده است تهيه میکند و من آنها را میخوانم.
- چقدر حقوق میگيريد؟
سمتم، سمت استادی است. از لحاظ رتبه علمی در ماههای اخير استاد شدم، قبلا دانشيار بودم. بنابراين حقوقم مثل همه استادهای دانشگاه است.