چهارشنبه 29 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه گيتی پورفاضل، وکيل ستار بهشتی به حسن روحانی

بنام خداوند جان و خرد
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رياست جمهور فرزانه و فرهيخته برگزيده مردم ايران

با خرسندی از اينکه توانسته ايد بيشترين مردم رابا انديشه ها و خواسته های همسان و نيز ناهمسان ازپير و جوان و از لايه های گوناگون جامعه گرد آورده ايد .

رای دهندگان با رای خود از شما نمادی استوار برای به انجام رسانيدن آرزوهايشان ساخته اند که بزرگترينش سرافرازی اين سرزمين کهن در نگاه جهانيان است ، سپس سامان بخشيدن به گسستهای اقتصادی و اجتماعی و ايجاد فضای بايسته فرهنگی بدور از خرافات و خرافی زُدايی است تا با توجه به دگرگونی انديشه چگونه زيستن در جهان امروز قوانين ما بتوانند همگام با هر دگرگشتی پويايی خود را در زمينه های گوناگون و به ويژه در هموار کردن ناهمواريها همپا با نيازهای جامعه خود را به شيوه ای رسا بنمايانند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


جوانان ما که آينده کشور را رقم ميزنند بايسته است با شيوه ای که پسند زمان کنونی است و با روشی خردمندانه آموزش و با پرورشی کارساز ببالند تا بتوانند آفريده های ذهنی خويش را به منصه ظهور برسانند و اين خاک اهورايی پُرگهر را که بَرماند نياکانشان است از گزند باد و باران در امان نگهدارند. شما با واژه هايی استوار ديدگاههايتان را به تماشای همگان گذاشتيد و دريافتيد که مردم چگونه داوری کردند و گرويدند، ستايشگرانه به رويکردتان به اينکه همه در برابر قانون يکسانند مينگرم و آنرا بدينگونه تعبير ميکنم که از اين پس اصول قانون اساسی که در هشت سال گذشته تنها نامی از آن مانده و اصولش به عمد به فراموشی سپرده شده دوباره زنده خواهد شد، همچنين اشاره به حقوق شهروندی کرديد وبه اميد نااميدان جانی تازه بخشيديد تا برخی از شهروندان فراموش شده که گاه نه تنها حقوق که همه هستی خويش را به دليل باوری که دارند از دست ميدهند با آمدنتان چراغ عدالت را در دل فروزان کنند و آينده را روشن ببينند.

با پوزش از اينکه ناگزيرم پنهانيهای دلم را برايتان آشکار سازم تا بتوانم به زخمهای همچنان باز مردمی که با بی اعتنايی دولتهای پيشين بی مرهم مانده بپردازم و آن نابرابری در اجرای قانون و بيدادی است که بر مردمانی از کشورمان ميرود.

اينکه ميگويم اصول قانون اساسی سالهاست مهجور و حقوق شهروندی نيز زيرپا گذاشته شده بدين دليل است که بعنوان يک وکيل دادگستری با لايه های گوناگون جامعه در پيوندهستم و دفاع از پرونده های بی شماری را به عهده داشته ام ، يکی ازآن بی شمار پرونده شادروان ستار بهشتی است.

هفت ماه از مراجعه خانواده او به من و هشت ماه هم از تشکيل پرونده قتل اين جوان ۳۲ ساله که در ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۱می گذرد ليکن تاکنون از بازپرسی به دادگاه برای ارسال نگشته است زيراهيچ اخطاری از هيچ شعبه ای برای زمان دادرسی دريافت نکرده ام .

پرونده پيچيده نيست ، پليس فتا که کارش پرسه زدن درفضای سايبری و چک کردن سايتها و وبلاگهاست با نوشته های اين جوان که مربوط به گرانی و تورم روزافزون، ويرانی اقتصادی کشور و تنگدستی مردم که همچنان ادامه دارد، برخورد کرده شناسايی می شود سپس چهارنفر از ماموران پليس فتا به خانه او يورش برده و در نهم آبانماه سال گذشته بنا به گفته خانواده اش بدون نشان دادن حکم جلب دستگيرش ميکنند و پس از بازجوييهای نخستين به زندان اوين تحويل ميدهند کسانی که در زندان باوی همبند بوده اند شهادت داده اند که بدن وی پر از کبودی و از نظر روحی در وضع نامناسبی بوده است، دوباره پليس فتا ستار را از محوطه اوين بيرون برده و در جايی نامعلوم هنگام بازجويی جانش از دست ميرود.

در شانزدهم آبان به خانواده اش اطلاع ميدهند که بيايند جسدش را تحويل بگيرند يعنی از زمان دستگيری تا مرگ تنها يک هفته به درازا می کشد.

بنا به گفته خانواده ستار بهشتی پليس فتا پس از دفن وی با شتاب مادر، خواهر، برادر، شوهر خواهر ستار را با تهديد به اينکه اگر رضايت ندهيد جلب سحر (خواهرستار) را در جيب داريم و او را هم دستگير خواهيم کرد مادرش بينوا که پسرش را از دست داده بود و می ترسيد که دخترش را هم به همان سرنوشت دچار کنند انگشت خود را پای برگ رضايتنامه اجباری می گذارد، پليس فتا خرسند از اينکه با اين رضايتنامه ديگر مشکلی نخواهد داشت پرونده را از شعبه سوم به شعبه اول بازپرسی ميفرستند، غافل آنکه از نظر قانونی ايراد بسيار بر اين رضايتنامه کذايی وارد و از جمله اينکه رضايتنامه پيش از مشخص شدن قاتل گرفته شده و ارزش قانونی ندارد.

در تاريخ اول آذرماه۹۱ که وکالت پرونده را بعهده گرفتم به رضايتنامه اجباری اعتراض کردم و برای آنکه جريان پرونده کند نشود وکالتنامه تنظيمی با پدر ستار را هم تسليم بازپرسی کردم و چشم براه ارسال به دادگاه شدم تا با خوانش پرونده برای دفاع از سوی اوليای دَم آماده شوم.

اينک هشت ماه از تشکيل پرونده ميگذرد و شخص قاتل هم که از ماموران پليس فتاست معلوم گرديده است پرونده همچنان در بازپرسی خاک می خورد و به دادگاه فرستاده نميشود.

با پوزش از اينکه وقت حضرتعالی را می گيرم به استحضارتان ميرسانم که چگونه برخی از ارگانهای دولتی با بی اعتنايی آشکار به حقوق شهروندان باور بيداد را در جامعه ميگسترانند و ستمگری را با همه ابعاد ناخوشايندش به تماشای مردم ميگذارند. اميد است در زمان رياست جمهوری شما ديگر شاهد اينگونه کردارهای ناپسند از سوی هيچ ارگانی نباشيم که چنين بی رحمانه بذر يأس را در کشور بکارند.

پيروزی شما را در بار سنگين تعهداتی که بعنوان رئيس جمهور به عهده گرفته ايد خواستارم.

با تقديم احترام
گيتی پورفاضل – وکيل پايه يک دادگستری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016