دوشنبه 10 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حمله حسين شريعتمداری به روحانی: چرا از خاتمی تشکر کردی؟ نکند عارف را معاون اول کنی!

• حتی تصور پيوند احتمالی آقای خاتمی با رئيس جمهور منتخب می‌تواند، بدبينی مردمی را در پی داشته باشد...اگر روحانی بخواهد اصلاح طلبان را به کابينه ببرد بايد از آنها بخواهد علناً از فتنه ۸۸ اعلام برائت کنند.

عصرايران - حسين شريعتمداری در روزنامه کيهان نوشت:

اين روزها، مدعيان اصلاحات از طريق روزنامه‌های زنجيره‌ای و نشريات فراوان ديگری که در اختيار دارند و با پشتيبانی سايت‌های ضدانقلاب و رسانه‌های غربی، عبری و عربی، اصرار دارند آرای دکتر روحانی را به حساب خود بنويسند و يا، دستکم اين که در سبد رأی ايشان برای جبهه اصلاحات سهم قابل توجه و تعيين‌کننده‌ای قائل شوند!

القای اين توهم مخصوصا برای آن عده از مدعيان اصلاحات که در فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ حضور موثری داشته و آشکارا در نقش ستون پنجم دشمنان بيرونی ظاهر شده بودند، اهميت حياتی دارد، چرا که طيف ياد شده بعد از ارتکاب جنايت‌شرم‌آور وطن‌فروشی در فتنه ۸۸ به دنبال فرصتی برای اعلام بازگشت به درون نظام بودند و برای اين منظور در پوشش و زير چتر اصلاح‌طلبان بيرون از دايره فتنه به ميدان آمده بودند.

ولی مواضع رسما اعلام شده دکتر روحانی در کنار تأکيد چندباره ايشان که وامدار هيچ حزب و جناحی نيست و فقط در چارچوب قانون حرکت خواهد کرد، نقشه طيف مورد اشاره را نقش برآب کرد، تا آنجا که امروزه در محاسبه سود و زيان خود به اين نتيجه رسيده‌اند که، با حضور و شرکت پرسروصدای خود در انتخابات رياست‌جمهوری يازدهم، هزينه اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ و خيانت پس از آن را پرداخت کرده‌اند ولی در مقابل اين هزينه، دستاوردی غير از تشکر شفاهی رئيس‌جمهور منتخب از آقای خاتمی، آنهم جدا از جبهه اصلاحات، به دست نياورده‌اند.

پيش از اين طی يادداشتی با عنوان «همراهان ناهمراه» در کيهان دوشنبه ۲۷ خردادماه، توضيح مستندی از ترکيب سبد رأی آقای روحانی و مواضع متضاد ايشان با جبهه اصلاحات ارائه داده‌ايم که انبوهی از ناسزاگويی برخاسته از عصبانيت اصحاب فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ در داخل و خارج کشور و ناخشنودی برخی از اصلاح‌طلبان- احتمالا‌بی‌خبر از اصل‌‌ماجرا- را در پی داشته و هنوز هم دارد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ولی سخن ما با دلايل مستحکم و شواهد فراوانی همراه است که از يکسو نشان می‌دهد، مدعيان اصلاحات و مخصوصا سران و اصحاب فتنه۸۸ در انتخابات اخير دستاوردی نداشته‌اند و از سوی ديگر حاکی از آن است که روحانی اگرچه در جبهه اصولگرايان- به مفهوم تقسيم‌بندی‌های سياسی- تعريف نشده است و پيش از انتخاب به دليل حمايت برخی گروه‌های ضد انقلاب و همسو با فتنه، بيم آن می‌رفت که با مدعيان اصلاحات گره خورده باشد، ولی مواضع ايشان بعد از انتخابات نشان داد با گفتمان اصولگرايی همخوانی فراوانی دارد و البته نامزدهای اصولگرا به دلايلی که اشاره داشته‌ايم، در رقابت انتخاباتی ياد شده با شکست روبرو شده‌اند.

يادداشت پيش روی اما در پی پرده‌برداری از پروژه‌ای است که مدعيان اصلاحات بعد از ناکامی در همخوانی مواضع دکتر روحانی با مواضع خود، کليد زده و دنبال می‌کنند. پروژه‌ای که اگر رئيس‌جمهور منتخب هوشمندانه با آن روبرو نشود می‌تواند برای ايشان در آينده‌ای نه چندان‌دور، خسارت‌آفرين باشد. بخوانيد؛

۱- انتظار آن بود که آقای روحانی حساب خود را از سران و عوامل فتنه آمريکايی-اسرائيلی ۸۸ جدا کند و اين انتظار در اعلام مواضع ايشان بعد از انتخاب به رياست‌جمهوری اسلامی ايران به وضوح ديده می‌شود، ولی تشکر رئيس‌جمهور منتخب از آقای خاتمی با توجه به نقش ويرانگری که وی در فتنه ۸۸ داشته است، به اين نگرانی دامن می‌زند که مبادا دکتر روحانی از خطری که سران و عوامل فتنه ۸۸ می‌توانند برای دولت ايشان پديد آورند، غفلت کند.

آقای خاتمی در فتنه ياد شده از طرح مشترک کودتای مخملی مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس پيروی کرد و در مقابل ده‌ها جنايت آشکار فتنه‌گران نظير اهانت به ساحت مقدس عاشورا، شعار به نفع آمريکا و اسرائيل، پاره کردن تصوير مبارک حضرت امام(ره)، ايجاد بلوا و آشوب در کشور، دميدن در ادعای دروغ تقلب در انتخابات و... نه‌‌فقط سکوت کرده بود بلکه اقدامی حمايت‌گرانه داشت.

بنابراين حتی تصور پيوند احتمالی آقای خاتمی با رئيس جمهور منتخب می‌تواند، بدبينی مردمی را در پی داشته باشد که در حماسه چند ده ميليونی ۹ دی، نفرت و انزجار خود را از فتنه‌گران فرياد زده‌اند.

۲- مقايسه مواضع اعلام شده آقای دکتر روحانی با مواضع شناخته شده فتنه‌گران ترديدی باقی نمی‌گذارد که رئيس جمهور منتخب نه فقط کمترين همخوانی با اين طيف ندارد، بلکه با جرأت می‌توان گفت که در نقطه مقابل آنها ايستاده است. روحانی بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تأکيد می‌کند و فتنه‌گران، چه در دوران اصلاحات و چه در انتخابات ۸۸، آشکارا قانون اساسی را زيرپا گذاشته بودند.

رئيس جمهور منتخب بر وفاداری خود به حضرت امام(ره) و رهبری معظم انقلاب اصرار می‌ورزد ولی فتنه‌گران در حاکميت خود بر دولت و مجلس اصلاحات، دوران امام(ره) را تمام شده می‌دانستند و در نشريات زنجيره‌ای تحت امر خويش تأکيد می‌کردند که حتی ائمه اطهار(ع) هم قابل نقد هستند! و در جريان فتنه ۸۸، تصوير حضرت امام(ره) را پاره کرده و با وقاحت زيرپا انداختند.

رئيس جمهور منتخب از حرکت خود در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران سخن می‌گويد، ولی فتنه‌گران روی قيد «اسلام» از «جمهوری‌اسلامی ايران» خط بطلان کشيدند. و در دوران اصلاحات آشکارا ساز خروج از حاکميت را کوک کردند و اين اقدام پلشت خود را با بيگانگان تاخت زدند و ده‌ها اقدام ساختارشکنانه ديگر که حتی فهرست آن نيز بسيار طولانی است.

با اين حساب به آسانی می‌توان نتيجه گرفت که مواضع آقای روحانی با اصحاب فتنه و طيفی از مدعيان اصلاحات فاصله‌ای پرنشدنی و در حد تناقض دارد و ديدگاه ايشان در صورتی که کماکان بر مواضع خود اصرار داشته باشد- که ان‌شاءالله خواهد داشت- با مواضع فتنه‌گران نمی‌تواند قابل جمع باشد. آيا غير از اين است؟! و آيا هنوز هم مدعيان اصلاحات می‌توانند ادعا کنند که پيروز انتخابات اخير بوده و آقای روحانی، مواضع و نظرات آنان را نمايندگی می‌کند؟!

۳- اکنون نوبت به بند پايانی اين وجيزه و خوابی که مدعيان اصلاحات برای بهره‌گيری از آقای روحانی ديده‌اند، رسيده است. اصحاب فتنه از همخوانی مواضع رئيس جمهور منتخب با جبهه اصلاحات به طور کامل قطع اميد کرده‌اند ولی از سوی ديگر، برای آنها القای اين توهم که در سبد رأی روحانی سهم عمده‌ای داشته‌اند ضرورتی حياتی دارد.

از اين روی تمام توان خود را به کار گرفته‌اند که حداقل دو يا سه تن از اعضای شناسنامه‌دار و شناخته شده جبهه اصلاحات را در پست‌های کليدی کابينه آقای روحانی جای دهند و بيشتر از همه به جايگاه معاون اولی رئيس جمهور منتخب چشم دوخته‌اند. چرا؟! زيرا، در اين صورت می‌توانند ادعای بر زمين مانده سهم داشتن در آرای روحانی را، به طريق ديگر دنبال کنند.

با اين توضيح که اگر، موفق شوند يکی از شخصيت‌های سياسی مشهور به اصلاح‌طلب را در پست معاون اولی آقای روحانی جای دهند، می‌توانند ادعا کنند که بدهکاری رئيس جمهور به مدعيان اصلاحات به اندازه‌ای سنگين است که برای پرداخت اين بدهی سنگين! چاره‌ای جز واگذاری پست مهم معاون اولی به جبهه اصلاحات نداشته است!

اصحاب فتنه می‌دانند که روحانی با فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ سر همراهی و پيوند ندارد، بنابراين هرگز حاضر نخواهد بود در کابينه خود کسانی را بپذيرد که داغ ننگ حضور در فتنه ۸۸ را بر پيشانی دارند و دقيقا به همين علت کسانی را پيشنهاد می‌کنند که از يکسو به عنوان يکی از اعضای شناسنامه‌دار جبهه اصلاحات شناخته شده باشند و از سوی ديگر، سابقه‌ای از حضور در فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ نداشته باشند.

آنچه تاکنون از شواهد و قرائن موجود برمی‌آيد، اين که جبهه اصلاحات آقای دکتر عارف را برای اين منظور نشان کرده است. دکتر عارف شخصيتی متين و قابل قبول دارد و به دلسوزی برای اسلام و نظام شناخته می‌شود، اگرچه به نظر می‌رسد که هنوز به ابعاد جنايت بزرگی که اصحاب فتنه مرتکب شده‌اند آنگونه که انتظار می‌رفت و می‌رود، پی‌نبرده است.

بنابراين در صورتی که آقای روحانی قصد استفاده از ايشان و يا هر يک از اعضای شناخته شده جبهه اصلاحات را داشته باشند، لازم است به اين نکته توجه کنند که افراد مورد نظر اولا؛ سابقه حضور در فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ و يا دفاع و حمايت از فتنه‌گران را نداشته باشند و ثانيا؛ از آنجا که هنوز مدعيان اصلاحات مرزبندی مشخص و تعريف شده‌ای با اصحاب فتنه نکرده‌اند، حضور آنها در کابينه می‌تواند به مفهوم حضور فتنه‌گران تلقی شود، بنابراين در صورت تصميم آقای روحانی به استفاده از آنها در ترکيب کابينه خود، لازم است از آنان بخواهد به گونه‌ای آشکار و علنی- و نه درگوشی و خصوصی -از فتنه آمريکايی- اسرائيلی ۸۸ اعلام برائت کنند.

بديهی است که اعلام برائت از مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس و حاميان داخلی آنها نه فقط نبايد دشوار باشد! که نيست، بلکه باعث افتخار نيز هست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016