سه شنبه 4 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اصول گراها، ما و دکتر روحانی، مصطفی تاج زاده

به نقل از نوروز

۱- دکتر حسن روحانی و حاميانش پس از روشن شدن نتايج انتخابات تلاش کردند با در پيش گرفتن بازی برد-برد همه را در جشن پيروزی مشارکت دهند. باوجود اين اقليتی تنگ نظر که شادی ملت آن ها را اندوهگين می کند هم چون گذشته بر طبل تفرقه می کوبند، برزخم ها نمک می پاشند و بيهوده می کوشند ثابت کنند که چيزی تغيير نکرده است!

خوشبختانه بسياری از اصولگراها در صدد برآمده اند که با تحليل واقع بينانه و همه جانبه روند انتخابات و نتايج آن، نقاط ضعف و قوت خود و رقيب را شناسايی کنند و در تدوين راهبرد آينده خويش از آن ها بهره برند. ولی تفرقه طلبان بی اعتنا به خواست و رأی جامعه و «نه» بزرگ آنان به روش نادرست مديريت ميهن و اوضاع اسفناک اقتصادی، اجتماعی و بين المللی کشور در پی آنند که پيام اين حماسه ملی را تحريف کنند. حماسه ای که در آن عقلانيت، اعتدال و گشودگی بر افراط گرايی، انحصارطلبی و انسداد پيروز شد. اميد بار ديگر رخ نمود. جايگاه ايران و ايرانی در منطقه و جهان ارتقاء يافت، اسلام رحمانی مجدداً درخشش گرفت، سلفی گری شيعی زمين گير شد، تکفيرگری سنی در تنگنا قرار گرفت، اسلام هراسی و ايران هراسی و شيعه هراسی تضعيف شد. نتايج اين انتخابات، دموکراسی خواهان و صلح طلبان جهان را خشنود کرد و خشمِ جنگ طلبان و فرقه گرايان را برانگيخت.

۲- آقای حداد هدف از تشکيل ائتلاف سه گانه را که به ادعای او از ۶۰% آرای مردم برخوردار بود، تشکيل دولت اصولگرا خواند. آقای ولايتی هم قاطعانه اعلام کرد که هرکدام نامزد نهايی ائتلاف شوند تفاوت نمی کند و شاکله دولت آينده را اين سه نفر تشکيل می دهند. اصول گراها که پيشنهاد آقای هاشمی مبنی بر تشکيل دولت وحدت ملی را رد کردند و آن را طرح و توطئه ای به منظور تطهير فتنه گران و وارد کردن آنان به دولت خواندند، پس از پيروزی آقای روحانی حامی جدی استقرار دولتی متشکل از همه جناح ها شدند. با اين هشدار آقای حداد به دکتر روحانی که مبادا اصلاح طلبان مخالف دين و انقلاب و نظام را به کابينه راه دهد! خوشبختانه منتخب ملت در پی ايجاد دولتی فراجناحی است اما منطق اصول گراها چنين است: در صورت پيروزی، کابينه يک پارچه اصول گرا خواهد بود و چنان چه شکست خورديم، دولت نبايد تماماً از يک جناح تشکيل شود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۳- نامزدهای اصول گرا ظاهراً به علت اطمينان از پيروزی خويش سه خطای استراتژيک در مناظره ها به ويژه در دور سوم مرتکب شدند. اول، نقد تخريب گونه يک ديگر. دوم، انتقاد شديد به دولت احمدی نژاد به خصوص در عرصه اقتصادی و سياست خارجی. سوم سکوت تؤام با رضايت و تأييد درباره فضای امنيتی – پليسی حاکم در عرصه های سياسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه و به ويژه در دانشگاه ها. حتی آقای جليلی که حداقل انتظار از او سکوت درباره عملکرد اقتصادی آقای احمدی نژاد بود، دولت او را به ريشخند گرفت که چرا از سال ۹۰ معادل ۳۹ ميليون دلار چوب بستنی از آلمان وارد کرد. خودزنی نامزدها هنگامی کامل شد که آقای حداد اعلام کرد آقای احمدی نژاد هرگز خود را اصول گرا نخوانده است. آنان توجه نداشتند که مردم نمی پذيرند که جناحی نامزد منتخب را اصولگرا بخواند تا هم خود را در پيروزی شريک سازند و هم سهمی از کابينه را طلب کنند. اما در پايان دوره حکم به اخراج او از جرگه اصول گرايی بدهند تا هيچ مسئوليت و نقشی در باب خطاها، فسادها، کمبودها و بی کفايتی ها به عهده نگيرند. ظاهراً برای دکتر روحانی نيز خواب مشابهی ديده اند.

۴- آقای جليلی که خود را يگانه نماينده و سخنگوی انحصاری گفتمان انقلاب اسلامی می خواند و برآمده از جنبش ۹ دی می دانست که به جای آشتی با جهان بر استراتژی مقاومت در برابر دشمن تکيه دارد، با تحليلی نادرست ازجامعه ايرانی و جهان امروز نامزد شد و با حضور ضعيف و غيرجذاب خود و به رغم همه حمايت های غيررسمی سپاه و بسيج رأيی اندک، درحدود يک دهم مجموع آراء، را کسب کرد. رفتار و آرايی که می تواند مورد تفاسير سوء بدخواهان قرار گيرد. در طرف مقابل دبير شورای امنيت ملی در دوران آقايان هاشمی و خاتمی حدود پنج برابر او رأی آورد و به اين ترتيب می توان گفت ۲۴ خرداد به يک اعتبار دو استراتژی درباره مسئله هسته ای را در کشور به رفراندم گذاشت.

۵- نزديک به يک دهه اصولگراها توافق نامه نماينده کشورمان را با وزرای خارجه آلمان، فرانسه و بريتانيا در سعدآباد ننگين تر از ترکمان چای خواندند و حتی به دروغ اعلام کردند که دولت اصلاحات براساس آن، همه فعاليت های هسته ای کشور را تعطيل کرد و «درّ غلطان» به غرب داد و «آب نبات» گرفت. پس از اعلام نتايج انتخابات، آنان آقای روحانی يعنی امضاء کننده اين موافقت نامه را فردی اصولگرا، معتدل، قانون گرا و صد در صد مطيع رهبر معرفی می کنند که دارای سوابق روشن انقلابی است. اما به اين پرسش پاسخ نمی دهند که چرا صدا و سيما ۸ سال هر اتهامی را متوجه چنين شخصيتی کرد و حتی يک بار به او فرصت نداد که از خود دفاع کند. دقت شود که اين روند ربطی به حوادث سال ۸۸ ندارد که مثلا به بهانه اتهام همراهی با سران فتنه يا ساکت بودن در برابر فتنه گران دکتر روحانی را سانسور کنند و از حداقل حقوق خويش در جواب گويی محروم نمايند.

هم چنان که بارها گفته ام تک صدايی و حذف صدای منتقدان در سال ۸۴ شروع شد و در سال ۸۸ به بهانه مقابله با فتنه شدت يافت. البته سانسور فوق به سود دکتر روحانی تمام شد. چرا که اگر او مانند برخی نامزدهای ديگر يک شب در ميان در يکی از شبکه های سيمای ميلی ظاهر می شد، احتمالا بيش از سه چهار ميليون رأی نمی آورد. درعين حال چه شاهدی بهتر از اين می توان ارائه کرد تا ثابت شود که پس از اصلاحات، انحصار طلبی، يک جانبه گرايی و اتهام زنی بر کشور و بر صدا و سيما حاکم شد به گونه ای که حتی يک اصول گرای معتدل، قانون گرا، با سابقه روشن و مطيع رهبر، آماج اتهام ها و اهانت ها قرار می گرفت. اما اين امکان را نمی يافت که حتی برای يک بار در همان تريبون به دفاع از عملکرد خود بپردازد.

افزون بر آن بسيار مشتاقم که نظر کنونی اصولگراها را در مورد موافقت نامه سعدآباد، بدانم. آيا آنان هم چنان معتقدند دکتر روحانی قراردادی را امضا کرد که خيانت بارتر از ترکمان چای است يا اقدامی خردمندانه انجام داد که ضمن ايجاد فرصت کامل کردن چرخه هسته ای کشور، شبح جنگ و تحريم را از ايران آن هم در شرايط مستی و غرور بوش پسر، ناشی از پيروزی های سريع در افغانستان و عراق دور کرد. البته مردم با رأی خويش، موضع و نظر خود را اعلام کردند. اما ضروری است که اصول گراها نيز در اين زمينه صريح و شفاف موضع خود را روشن کنند.

۶- اصلاح طلبان در اين انتخابات از نامزدی حمايت کردند که با صدای رسا اعلام کرد:

- ادامه دهنده دولت های آقايان هاشمی و خاتمی است.

- به اجرای کامل قانون اساسی به خصوص فصل سوم آن (حقوق شهروندان) معتقد و متعهد است.

- انديشه و عملکرد پادگانی ندارد و حاکميت نظامی و سيطره فضای امنيتی را بر جامعه و دانشگاه برنمی تابد.

- در عرصه فرهنگی معتقد به سرهنگی نيست و به عکس به واگذاری امر نظارت بر امور فرهنگی و هنری به اصحاب آن و صاحب نظران اين عرصه باور دارد و نهادهای صنفی و تخصصی را ياور دولت و نه در مقابل آن می بيند.

- ازحقوق اساسی و برابر همه ايرانيان صرفنظر از تفاوت های قوميتی، جنسيتی، زبانی و مذهبی دفاع می کند.

- طرح مقابله با ماهواره و جمع آوری ديش را شکست خورده ارزيابی می کند و تجاوز پليس به حريم خصوصی شهروندان را جايز نمی شمارد.

- در مديريت کشور به شايسته سالاری، کار کارشناسی، خرد جمعی، برنامه ريزی و اجرای قانون تکيه دارد و رشد اقتصادی و توليد و مهار تورم و گرانی و بيکاری را تنها از اين طريق ممکن می داند.

- هنر خود و وظيفه دولت را دور کردن سايه جنگ و تحريم از ايران و تعامل و آشتی با جهانيان می داند.

- حامی آزادی اطلاع رسانی است و مطبوعات آزاد را حق جامعه و يکی از بهترين راه های جلوگيری از فسادهای حکومتی به شمار می آورد.

- با اهانت و هتاکی به مخالفان به ويژه به بزرگان کشور و انقلاب مخالف است.

- به رفع حصرهای خانگی و آزادی زندانيان سياسی اعتقاد دارد. هم چنان که آزادی آیة الله منتظری از حصر را از اقدامات و افتخارات خود محسوب می نمايد.

- حفظ احترام گذرنامه ايرانی را توسط همه دولت ها از برنامه های جدی خود می شمارد.

- هنرمندان را ارج می نهد و نمی ترسد از اين که اعلام کند شجريان گوش می دهد و لذت می برد.

- فعاليت آزاد سياسی و اجتماعی دانشجويان را حق آنان می داند و اخراج يا بازنشستگی اساتيد را با انگيزه های سياسی و جناحی ناروا می شمارد.

- حامی انتخابات آزاد و منصفانه و رقابتی است.

باری ما به آقای دکتر روحانی با چنين مواضع اصلاح طلبانه ای رأی داديم و بدون هيچ گونه سهم خواهی و چشم داشتی از او مادام که بر پيمان خود با مردم بماند، از ايشان پشتيبانی خواهيم کرد. هم چنان که در ۱۶ سال گذشته هيچ گاه خاتمی را تنها نگذاشتيم.

ما از عهد شکنان نبوده و نيستيم.
سيد مصطفی تاجزاده
اوين
تيرماه ۱۳۹۲


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016