جمعه 11 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خواب پريشان تندروها، وحید صادقی شیرازی

vahid-shirazi.jpg
بي گمان يكى از موانع بزرگ برنامه هاى آقاى روحانى، مداخله مستقيم تند روها ، اعم از برخى ائمه جمعه تا فرماندهان سپاه در امور سياست خارجى است. در واقع اين مصيبت بزرگى است كه حتى برخى مقامات دون پايه سپاه و بسيج نیز به خود اجازه می دهند که در همه مسايل كوچك و بزرگ سياست خارجى دخالت نمایند. سخنان اخيرسردار ذوالقدر در مورد نكوهش سفر احتمالى آقاى جك استرو در فارس نیوز را می توان نمونه تازه ای از اين دست دانست. اينها تنها نمونه ای از چالش هايي است كه رییس جمهور منتخب با آنها مواجهه بوده و خواهند بود.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نامه اخير بيش از يك چهارم از نمايندگان مجلس سناى آمريكا به اوباما، مبنى بر ضرورت انجام مذاكرات مستقيم با دولت روحانى، در نوع خود ، در مناسبات ايران و آمريكا، پس از انقلاب اسلامی بي نظير است. بنا به گزارش News.U. S, ١٣١ تن از نمايندگان كنگره آمريكا، از هر دو گروه دموكرات و جمهوريخواه، نامه مذكور را امضاء نموده اند. اين چنين استقبالى ، حتى با وجود محبوبيت و آرا بيشتر آقاى خاتمى به نسبت آراى آقاى روحانى نيز در گذشته صورت نگرفته بود. علل اين استقبال كم نظير را مي توان در شرايط حساس جهانى و نياز به همکاری های دو جانبه در مسایل منطقه ای از جمله مناقشات خونبار سوريه جستجو نمود. از دیگر دلایلش مي توان به مشروعيتى اشاره کرد كه پس از انتخابات اخير در ايران در حال باز سازى است. خصوصا که برنده انتخابات ، چهره آشنايي براى بسيارى از كشورهاى تاثير گذار مذاكره كننده غربى، پنج قدرت دايمى شوراى امنيت همراه با آلمان (١+٥)، با ايران است.

در بسيارى از روزنامه ها و كانال هاى تلویزيونى از انتخاب آقاى روحانى با شگفتى و استقبال ياد شده است. به تازگی خانم امانپور در سايت رسمى CNN, در مقاله اى تحت عنوان: « روز تازه برای ایران و ایالات متحده آمریکا »، به ضرورت استفاده از این فرصت تاکید کرده و با یک مقایسه تاریخی، اقدام جالب رییس جمهور کندی در سفر به شوروی سابق و از سرگیری مذاکرات با این کشور را در زمان اوج اختلافات ، به مقامات کاخ سفید یاد آوری نموده است.

ایشان به درستی بیان نموده است که «حالا یک روز جدید است با یک شانس جدید. مردم ایران به شکلی آشکار خواست خود را نشان داده اند. آیا آیت الله خامنه ای، روحانی را که یکی از خودی هاست، به رسمیت خواهد شناخت؟ .... و آیا ایالات متحده آمریکا توجه خواهد کرد که رابطه با ایران، رابطه ای استراتژیک است که ارزش حل وفصل تمامی مسایل موجود میان دو کشور را دارد؟ و آیا عزم و شجاعت سیاسی چنین تصمیمی بوجود خواهد آمد؟»

بى گمان اقدام تحسين بر انگيز مجلس سناى آمريكا فرصت استثنايي و مناسبی را در اختيار سیاست خارجى آمريكا و آقاى جان كرى قرار داده تا با پاپيش گذاشتن برای شروع مذاكره، از فرصت برآمده از رياست جمهورى آقاى روحانى استفاده نمايند. در واقع استقبال بسيارى از اعضای شناخته شده سنا، به دنبال اشتیاقی است كه از سوى ديگر افراد سرشناس غربى، نظير مشاور سابق كاخ سفيد، آقاى گرى سيك و وزراى سابق امور خارجه پنج كشور عضو دايم شوراى امنيت و غيره، ابراز شده بود. خواست این افراد از جمله آقاى جك استرو ، وزير امور خارجه سابق انگلستان كه به تازگی تمايل خود را برای حضور در ايران اعلام كرده است و احتمال حضورش در مراسم تحليف آقاى روحانى نيز وجود دارد ، را مي توان در راستاى تلاش ميانه روهاى غربى براى حل و فصل مسايل دو جانبه و بهبود روابط با ايران ارزيابى نمود.

در حالي كه باید چنين اقداماتى را به فال نيك گرفت و از آن حمايت نمود، اما عده اى در داخل كشور متاثر از توهم توطئه، با بدبينى سعى در برهم زدن شرایط پیش آمده، دارند. اظهارات برخى نمايندگان تندرو مجلس شورای اسلامی و يا مصاحبه برخى فرماندهان سپاه در فارس نيوز، بيانگر تلاش هاى آنان برای ایجاد مانع در این امر است. البته اين نوع كارشكنی ها چيز تازه اى نيست و غرب نيز به خوبى با موانع و پيچيدگي هاى لايه هاى مختلف قدرت در ايران آشنايي دارد. برخلاف استقبال غربی ها از آقای روحانی، تندروها اعتقاد دارند كه با انتخاب ایشان چيزى عوض نشده ، چرا که مسايل هسته اى و به طور کلی قدرت در ايران ، در دستان رهبر جمهوری اسلامی است كه تاكنون سازش ناپذيرى اش را بر سر مذاكرات هسته اى با غرب، بارها به اثبات رسانده است. اين در حالى است كه اندكى پیش از نامه اخير نمايندگان سناى آمريكا، عده ديگرى از نمايندگان سنا با ناديده گرفتن وضعيت جديد و فرصت بوجود آمده، بر اعمال تحريم هاى شديدتر عليه ايران تاكيد ورزيده بودند.

بنابراین ما شاهد يك نوع پارادكس در داخل مجلس سنای آمريكا هستیم. همچنانكه همين تضاد را در میان لايه هاى قدرت در ايران نيز، مشاهده می کنیم. در اين ارتباط ، آقاى جك استرو، به تازگی مطلب جالبى را در مصاحبه با بى بى سى فارسى عنوان کرده است. وی به غرب اعلام مي كند كه: اين اشتباه است اگر ما بپذيريم كه با انتخاب آقاى روحانى هیچ چيز در ايران تغییر نکرده ، همچنانكه به همان اندازه اشتباه خواهد بود اگر ما تصور كنيم كه با انتخاب ايشان همه چيز عوض شده است.

همچنانكه مي دانيم تندروهاى داخلى و خارجى همچون دو بازوی یک قیچی در حال قطع كردن درخت صلح و اعتماد متقابل و انسانيت اند. آنها به رنج ملت هاى نابود شده از جنگ توجهی نداشته و تنها به استوارى پايه هاى قدرت و منافع خويش مى انديشند.

همانطور که در داخل ، برخى از نزديكان رهبرى و تندروهايي نظير شريعتمدارى ، با عبرت نگرفتن از انتخابات گذشته و عتاب و خطاب به رییس جمهور، نشان می دهند که همچنان در فضاى پیش از انتخابات نفس مي كشند و اساسا نمي خواهند و يا نمي توانند پيام ملتی را بشنوند كه با پايين آوردن سطح خواسته هايش و با اندك اميدی به بهبود اوضاع، به كسى راى داد تا میانه روی را در امور داخلى و خارجى ، جايگزين تندروى و ادعاهاى واهى و پوپوليستى ای نظير مدیریت جهانی و انكار هالوكاست و غیره نمايد.

به همین ترتیب تندروهاى خارجى در آمريكا و اسراييل نيز همزمان و هماهنگ با تندروهاى داخلی به ادامه و تشديد تحريم هاى نفس گير، اصرار ورزيده و چنین القاء می نمایند كه چيزى در ايران عوض نشده است. اساسا گروه هایی ، در داخل و خارج ، به اصطلاح نان نشان را از تندروي ها مي خورند. همانطور که پروژه رد صلاحيت آقاى هاشمى و مطرح كردن آقاى جليلى پیش از انتخابات اخیر امری اتفاقى نبود، بلكه بر اساس نقشه و هدفى از پيش تعيين شده، براى استمرار قدرت تند روها و ادامه فضاى بسته داخلى، استوار بود ، كه خوشبختانه با درايت آقاى هاشمى و با همت مردمى كه با وجود همه بى مهري هاى حكومت، بر سر صندوق هاى راى حاضر شدند، خنثى گرديد. تاسف اينجاست كه اين گروه تندرو متشكل از افرادی هستند که منويات رهبر را به گفته خودشان در غالب اصول گرايي به منصه ظهور مي رسانند و به ایشان بسيار نزديكند . اينان نمى خواهند باور كنند كه سخنان احمدى نژادى درمديريت جهانى و شعارهای انقلابی را بايد براى هميشه فراموش كرد. هزينه هاى چنين ادعاهاى گزافی درکنار انكار نابخردانه هلوكاست و ديگر تندروي هاى پوپوليستى شان، ديگر براى اكثريت جامعه امروز ايرانى حناى بي رنگ و بى خريدارى بيش نيست.

بي گمان يكى از موانع بزرگ برنامه هاى آقاى روحانى، مداخله مستقيم تند روها ، اعم از برخى ائمه جمعه تا فرماندهان سپاه در امور سياست خارجى است. در واقع اين مصيبت بزرگى است كه حتى برخى مقامات دون پايه سپاه و بسيج نیز به خود اجازه می دهند که در همه مسايل كوچك و بزرگ سياست خارجى دخالت نمایند. سخنان اخيرسردار ذوالقدر در مورد نكوهش سفر احتمالى آقاى جك استرو در فارس نیوز را می توان نمونه تازه ای از اين دست دانست. اينها تنها نمونه ای از چالش هايي است كه رییس جمهور منتخب با آنها مواجهه بوده و خواهند بود.

بدون شک، حل بخشى از مشكلات اقتصادى مصيبت بار داخلى و رفع تحريم هاى كشنده بين المللى، نيازمند اجماع و بهره گيرى حداكثرى از نیروهای داخلی و افراد عمل گرا و منصف خارجى است . حمايت همه آنهايي كه به حل و فصل مسالمت آميز بحران هسته اى ايران و دوری از جنگ خانمانسوز علاقمند هستند، براى اثر گذارى مذاكرات آینده بسيار مهم و یک ضرورت است.

براى بوجود آوردن اجماع و جنبش داخلى در جهت همكارى با دولت آینده، بدون شك آزادى زندانيان سياسى و رفع حصر، از جمله پيش زمينه هاى حصول چنين تفاهمی است كه حد اقل تاكنون از آن نشانه اى وجود ندارد. همگي به ياد داريم كه در اكثر ميتينگ هاى انتخاباتى آقاى روحانى، از جمله شعارهاى اصلى مردم رفع حصر وآزادی زندانیان سیاسی بود. حال چگونه مي شود كه حمايت مردم را به همراه داشت، اما به خواسته اصلى آنان كه بر خلاف مسايل اقتصادى ، كه حلشان بسيار زمان بر و مشكل است، بي توجه بود؟ اگر آقاى روحانى بخواهند در عرصه مذاكرات بين المللى قدرتمندانه در جهت دفاع از منافع ايران و رفع تحريم ها اقدام نمایند، ابتدا بايد در داخل قدرت و نفوذ خود را نشان داده و با تحقق اين خواسته اوليه و نه چندان دشوار، سنگينى كفه ترازوى مذاكرات آينده را به نفع خود و ملت ايران متمایل نمايند. در غير اينصورت ایشان به مقامات مسوول خارجى كه تحت تاثير افكار عمومى كشورشان در مورد نقض گسترده حقوق بشر در ايران سووال خواهند کرد، چه پاسخى خواهند داد؟ و در این صورت غرب چگونه مي تواند به توانایی كسى باور داشته باشد كه عاجز از انجام وعده هاى تبليغاتى خود در داخل كشورش است؟ و چگونه مي تواند به دولت های خارجى قول دهد كه جلوى تند روها و آنهايي كه به دنبال اهداف نامشروع هسته اى هستند را خواهد گرفت؟ آيا در صورت كوتاهى ايشان و ادامه حصر و حبس ها، دنيا همچنان ايشان را به عنوان فردى قدرتمند، جدى خواهد گرفت؟ و آيا تند روها خواهند گذاشت تا قدرت چانه زنى ايران در مذاكرات آتى با رفع حصر و حبس ها افزايش يابد؟ و يا همچنان به روال گذشته ، به كار شكنى ها، به بهاى از دست دادن آخرين اميد ملت، نيز ادامه خواهند داد؟ آيا حال پس از انتخابات مسالمت آميز گذشته اساسا هيچگونه توجيه اخلاقى و قانونى و امنيتى ، براى ادامه حصر و حبس زندانيان سياسى مي توان آورد؟

اما پایان سخن اینکه در يك كلام آيا رهبر ایران از اين فرصت كم نظير داخلى و خارجى در جهت حل مسالمت آميز اختلافات و رفع تحریم ها و اجتناب از جنگ احتمالى استفاده خواهد كرد؟ به عبارت دیگر آیا رهبران ایران و آمریکا به درستی و به موقع از این فرصت استفاده خواهند کرد؟ يا باردیگر فرصت سوزى شده و اين بهترين و اما آخرين اميد و فرصت موجود برای حل و فصل مسالمت آميز مناقشه هسته ای نيز با به ثمر رسیدن تلاش های تند روهاى داخلى و خارجى از بين خواهد رفت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016