سه شنبه 5 شهریور 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اقتصاد سوگواری (بخش دوم)، عمادالدين باقی

[بخش نخست مقاله]

منابع مالی
منابع مالی عزاداری‌ها پديدۀ پيچيده‌ای است. تنوع آن و وابستگی‌اش به منابع مختلف و بلکه به همۀ منابع مادی جامعه امری منحصربه‌فرد است.
منابع دولتی: حتی در زمانی که حکومت دست روحانيان نبود، دولت‌ها يکی از منابع مالی آن بوده‌اند. اين حمايت‌ها پس از انقلاب اسلامی بسيار گسترده‌تر بوده است. برای مثال فقط در تهران از وجود ۸ تا ۱۳ هزار مرکز سوگواری خبر داده‌اند. اين آمارهای متفاوت از تعداد اماکن سوگواری ايام محرم شامل هيئت‌ها، مساجد، حسينيه‌ها و تکيه‌ها از آن جهت اهميت می‌يابد که هرساله نهادهای دولتی و عمومی شهر تهران کمک‌های نقدی و غيرنقدی قابل توجهی به اين اماکن اختصاص می‌دهند. وزارت بازرگانی همه‌ساله مقاديری برنج و روغن موسوم به سهمیۀ نذورات در اختيار مکان‌های سوگواری قرار می‌دهد. در ۱۳۸۷ دبير اجرايی ستاد هماهنگی محرم اعلام کرد که «به هيئت‌های دانش‌آموزی ۱۰۰ هزار تومان، هيئت‌های موردی ۱۵۰ هزار تومان، حسينيه‌ها ۲۰۰ هزار تومان و مساجد ۲۵۰ هزار تومان هديه خواهند داد» و مشاور عالی شهرداری هم اعلام کرد به مساجد ۳۰۰ هزار، حسينيه‌ها ۲۵۰ هزار، مدارس دارای هيئت‌های دانش‌آموزی ۱۰۰ هزار تومان و تکايا ۱۷۰ هزار تومان کمک اعطا خواهد شد. با درنظرگرفتن ميانگين ۲۰۰ هزار تومان به‌عنوان رقم کمک به هرکدام از هيئت‌های موردی، مساجد، حسينيه‌ها و مدارس مشخص خواهد شد که مبلغ کمک‌ها به تعداد ۸ ، ۱۲، ۹ و ۱۳ هزار مرکز متفاوت خواهد بود (افروزمنش، ۱۳۸۷). با پذيرش تعداد ۸ هزار مرکز (حداقل آمار) مجموع کمک‌های دولتی بالغ بر يک ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان خواهد شد که در صورت صحيح بودن رقم ۱۳ هزار مرکز، يک ميليارد تومان ديگر به اين رقم افزوده خواهد شد. رئيس سازمان تبليغات اسلامی تهران در بهمن ۱۳۸۵ اعلام کرد حدود ۱۰ هزار هيئت مذهبی موردی، مسجدی و مدرسه‌ای با مجوز سازمان تبليغات اسلامی وجود دارد و مجموعۀ اعتبار مستقيم به آنان در همان سال در حدود ۱ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان و بخش جانبی حدود ۳۰۰ ميليون است. در اين سال مجموعاً ۱ ميليارد و ۸۰۰ ميليون اعتبار برای هيئات در نظر گرفته شده است (سايت سازمان تبليغات اسلامی، ۱بهمن ۱۳۸۵). شهرداری تهران نيز در ۱۳۸۷ اعلام کرد برای مراسم عزاداری ۵۴ ميليون و برای اعزام مبلغ مذهبی ۵۰ ميليون تومان در نظر گرفته است (ابراهيم‌زاده، ۱۳۸۷: ۸). در عين حال همۀ ارقام مربوط به کمک‌های نقدی و غيرنقدی دولتی به مراسم سوگواری با وجود اينکه عدد بزرگی به نظر می‌رسد، دربرابر حجم عظيم گردش مالی سوگواری‌ها رقم ناچيزی را تشکيل می‌دهند که از منابع ديگر که در زير توضيح داده شده تأمين می‌شوند.
موقوفات: در طول سده‌ها يکی ديگر از منابع مالی سوگواری‌ها موقوفات بوده‌اند. وقفنامه‌های زيادی وجود دارند که درآمدشان را منحصراً برای سوگواری وقف کرده‌اند (ر.ک وثوقی رهبری، ۱۳۸۶: ۵۳). پولاک نيز اشاره کرده که تکيه‌ها درنتيجۀ موقوفات مذهبی ايجاد شده‌اند (۱۳۶۱: ۲۳۴). در زمان کنونی نيز وقف از منابع سوگواری‌هاست. به گفتۀ سرپرست سازمان اوقاف، اين سازمان در ۹ ماه اول ۱۳۹۰ از ۱۲۷هزار موقوفۀ تحت اختيار خود ۴۰ ميليارد تومان درآمد به دست آورده که ۱۷‌ميليارد ‌و ۵۰۰ ‌ميليون تومان از اين درآمد صرف عزاداری سالار شهيدان، اطعام و حمايت از هيئت‌های مذهبی شده است (محمدی، ۱۳۹۰: ۱۹). در مراغه بعضی از مساجد موقوفاتی دارند که هزينۀ مراسم از طريق اين موقوفات تأمين می‌شود (مرواريد، ۱۳۷۲: ۹۸). در بيرجند نيز در قديم رسم بود که از محل موقوفات حسينیۀ شوکتی در دهۀ اول محرم به مردم غذا داده شود و سينی‌های غذا برای خانواده‌های مستمند يا مستخدمان حوزۀ حکومتی ارسال گردد (بهنيا، ۱۳۸۰: ۲۷۳). مترجم نامه‌هايی از قهستان به قلم اف. هيل در تعليقی بر متن او پس از شرح مفصل چگونگی اطعام گسترده در بيرجند آورده است: «تمام هزينه‌های اين عزاداری باشکوه از محل موقوفاتی تأمين می‌شد که بانيان آن به همين منظور از خود به يادگار گذارده بودند» (هيل، ۱۳۷۸: ۵۱).
احسان و نذورات منابع رايگان و داوطلبانه برای هزينه‌های سوگواری: گرچه نذورات نيز مانند موقوفات جزو همان پرداخت‌های مردمی هستند، از آنجا که کمک‌های مالی مردم تحت عنوان نذر دامنۀ گسترده‌ای دارد، از آن به‌عنوان منبعی مستقل ياد می‌شود. «قضیۀ نذر بخش مهمی از زندگی ايرانيان را تشکيل می‌دهد. يکی از انواع نذر تقبل هزينۀ انجام تعزيه است»(بختيار،۲۵۳۶: ۲۰). يکی از هزينه‌های سوگواری تأمين تعزيه‌هاست، اما برخی افراد مانند شبيه‌خوانان روستاهای کوهپایة ساوه برای تعزيه‌خوانی پولی دريافت نمی‌کنند. البته شرکت‌کنندگان در مجلس عزاداری مبلغی را به‌عنوان نذر و تبرک به تعزيه‌خوانان هديه می‌کنند (سالاری، ۱۳۷۹: ۲۷۸). احسان و نذر از منابع هزينۀ تعزيه‌ها و ساير هزينه‌های سوگواری است. برای مثال، در تنکابن هر خانواده‌ای براساس وسع خود سعی می‌کند در اين ايام به مسجد يا امامزادۀ محل کمک و ياری رساند، يا نذری را که کرده بود پرداخت کند. در تنکابن از قديم هيئت‌های عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورا به امامزاده قاسم می‌رفتند. در بين راه کسانی که نذری دارند نذر خود را با دادن شربت يا شير ادا می‌کنند (دانای علمی،۱۳۸۸: ۲۵۳). مشابه اين رفتار در ساير شهرها و روستاها نيز وجود دارد. برخی از افراد که نذر دارند به ايستگاه‌هايی که در بين راه شربت و چای و تنقلات توزيع می‌کنند مبلغی می‌دهند يا جنس مورد نظر خود را خريداری می‌کنند و به توزيع‌کنندگان می‌دهند که همراه با اشربه يا اطعمه‌ای که توزيع می‌کنند ميان مردم پخش کنند.
توانگران: يکی ديگر از منابع مالی سوگواری‌ها متمولان بودند. نقش آنان در برگزاری مراسم يا در تأمين مالی آن‌ها هميشه مهم بوده است. چنان‌که ليدی شيل که در ژانویۀ ۱۸۵۰ در ايران بوده در خاطرات خويش می‌نويسد: «ثروتمندان بر روی بام يا در صحن حياط و باغچۀ منزلشان چادرهايی بزرگ برپا می‌کنند و در زير اين چادرها، که از تابش آفتاب سوزان در امان‌اند، مراسم دعا و سوگواری برگزار می‌کنند و از روحانيان دعوت می‌کنند تا در اين مجالس وعظ و روضه‌خوانی کنند» (شيل، ۱۳۶۲: ۱۹۰). برخلاف مارکس که وضعيت طبقاتی را بيشتر به اقتصاد و دسترسی فرد به مال و ثروت ربط می‌دهد و فقط "طبقه" را متغير عمده می‌بيند، از نظر وبر، منزلت نيز يکی از منابع سه‌گانۀ اقتدار (قدرت، ثروت و منزلت) است (کوزر، بی‌تا: ۳۱۵-۳۳؛ وبر، ۱۳۷۴: ۷۶-۷۴). از نظر او، همان‌طور که ثروت، منزلت يا قدرت می‌آورد، منزلت والا نيز به دنبال خود ثروت می‌آورد. قشربندی و سلسله‌مراتب اجتماعی فقط با طبقه تعريف نمی‌شود، بلکه با اين سه منبع اقتدار مشخص می‌گردد که هرکدام شاخص‌های خود را دارند. ثروتمندان در جامعۀ مذهبی به منزلت مضاعفی نياز دارند تا توزيع قدرت را برحسب ثروت پايدارتر سازد. ثروتمندان بجز باورهای مذهبی خود از طريق برگزاری مجالس سوگواری يا تأمين آن‌ها در ميان تودۀ مردم برای خويش کسب وجهه و اعتبار و اعتماد می‌کردند و تجانس فرهنگی و زبانی‌شان با تودۀ مردم مانع بيگانگی فرهنگی و مذهبی می‌شد و به تبع آن احساس تضاد و شکاف طبقاتی را در جامعه رشد نمی‌داد. اين منبع متعلق به جامعۀ مدنی و بخش خصوصی است و ربطی به دولت ندارد. در استان کهکيلويه و بويراحمد مراسم سوگواری يا تعزيه‌داری امام حسين(ع) در مراکز کلانتران و خوانين به صورتی مجلل از اول ماه محرم آغاز می‌شود. سوگواران به صورت جمعی به خانه‌های خان‌ها و بزرگان ايل‌ها می‌رفتند و برای تأمين هزينه‌های عزاداری طلب پول می‌کردند. هر خانی به فراخور شأن خود با نهايت رغبت وجهی به عزاداران می‌پرداخت و آنان را به ادامۀ سوگواری تشويق می‌کرد (مجيدی، ۱۳۷۱: ۲-۵۸۱). در قديم، در گيلان نيز مالکان روستاها بانيان تعزيه‌ها بودند و بعد از اصلاحات ارضی که از قدرت مالکان کاسته شد، بانيان برگزاری تعزيه کسبه و بازاريان بوده‌اند (موسوی، ۱۳۸۶: ۲۶۶). پس از شهريور ۱۳۲۰ با برچيده‌شدن ديکتاتوری رضاشاه و پيدايش آزادی‌های نسبی، علاوه بر انجمن‌ها و مراکز مذهبی ديگر که خود را از هيئت‌ها جدا می‌کردند، ناگاه ۱۷۰ هيئت مذهبی در مشهد تحت سرپرستی ميرزا احمد کفايی فرزند آخوند خراسانی تشکيل شد. درآمد اين هيئت‌ها از کارخانۀ نخ‌ريسی مشهد به رياست کفايی تأمين می‌شد که در آن زمان از بزرگ‌ترين کارخانه‌های مشهد بود و علاوه بر توليد نخ، برق شهری را هم تأمين می‌کرد. بجز اين درآمدها هر سرهيئتی از امتيازاتی جداگانه برخوردار بود. امتيازاتی همچون گاراژداری، امتياز کاميون‌های حمل‌ونقل، رياست ميدان بار و ديگر مشاغل پردرآمد از جمله مواهبی بود که از آن‌ها بهره‌مند می‌شدند (منصوری، ۱۳۸۴: ۵).



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خَیّران: خيران را از گروه توانگران جدا کرده‌ايم، زيرا اين گروه به طبقات مختلف تعلق داشتند و اکثر آنان با مبالغ خُرد به تأمين هزينه‌های سوگواری می‌پرداختند. مجلس تعزيه‌خوانی معمولاً يک يا چند بانی دارد. بانی ممکن است هرساله ثابت باشد يا برحسب مورد کسانی بانی شوند و مخارج برگزاری تعزيه را بپردازند. در مراغه بعضی از مساجد فاقد موقوفات هستند؛ بنابراين ساکنان محل و افراد غنی به فراخور حال خود هزينۀ يک يا چند شب را تقبل می‌کنند. در بعضی مواقع نيز با استفاده از نذورات اهداشده يا شرکت چند نفر با هم هزينه‌های مورد نياز تأمين می‌شود (مرواريد، ۱۳۷۲: ۹۸).
تودۀ مردم، اقتصاد توده‌ای و شگردهای ابداعی: بزرگ‌ترين منبع مالی سوگواری‌ها تودۀ مردم بوده و هستند. گرچه مبالغ پرداختی آن‌ها نسبت به توانگران و خيران و دولتی‌ها ناچيز است، همواره مجموع آن‌ها رقم چشمگيری را تشکيل می‌دهد، به‌گونه‌ای که اين هزينه‌های خُرد بر همۀ منابع ديگر برتری می‌يابد. همين نقش‌آفرينی توده در تأمين مالی هزينه‌های سوگواری، احساس تعلق اين مراسم را به ايشان فزونی می‌بخشد و مشارکت طبقات ديگر را نوعی فراگيری تعلق و پيوند سوگواری با آنان جلوه می‌دهد. روش‌های کمک مالی مردم بسيار متنوع و ابتکاری است و اشکال گوناگون و جالبی به خود می‌گيرد. برای مثال مردمی‌بودن تعزيه و اقبال بی‌نظير توده از آن و اقتصاد مردمی تعزيه از ويژگی‌های آن است. جيمز موریۀ انگليسی در سفرنامۀ خود از مشاهداتش در ۱۸۱۰ تا ۱۸۱۶ دربارۀ راه‌اندازی تکيه‌ها و چادرها می‌نويسد: اين چادرها يا به هزينۀ اهالی محل يا به هزينۀ مردم دارا به نشانۀ اخلاص برافراشته می‌شود و همۀ طبقه‌های مردم در ورود به آن‌ها آزادند. هزينۀ هر تکيه استخدام يک ملا و شبيه‌خوانان و جامه‌های ايشان و هزينۀ خريد چراغ‌هاست. بسياری از مردم از اين فرصت برای کفارۀ گناهان خود سود می‌جويند و برای برپايی تکيه پول می‌دهند و به کسانی که به تکيه آمده‌اند خوراک رايگان می‌دهند (موريه، ۱۳۸۵: ج۲،۲۱۶). هانری ماسه ضمن گزارش مفصلی دربارۀ روضه‌خوانی از ابتدا تا پايان آن می‌گويد: مزد روضه‌خوان‌ها و واعظان در پايان آخرين جلسه پرداخت می‌شود (به‌طور متوسط پنج‌تومان برای مجموع جلسات). برای اين منظور صاحبخانه دم در می‌ايستد و يک پاکت سربسته به هرکدام از آنان تسليم می‌کند و همين‌طور به بچه‌های روضه‌خوان‌ها و خدمتگزارانی که همراه آنان آمده بودند مبلغی می‌پردازند. بعضی از شخصيت‌های ممتاز به هرکدام از حاضران در مجلس يک سکه پول اهدا می‌کنند (ماسه، ۲۵۳۵:ج۱،۲۰۸). شيوه‌های ديگری در ده "ماها" و ساير نقاط کشور مشاهده شده است، مانند پول دادن به سقاها و تعزيه‌خوان‌ها. گفته شده در دهکدۀ زيارت بعد از سينه‌زنی، يک زن نوحه‌خوان برای زن‌ها روضه‌خوانی می‌کرد و بعد هم با طوق و علم در کوچه‌های ده راه می‌افتادند و به هر خانه‌ای که می‌رسيدند صاحبخانه،پول به علم می‌بست، يا برنج و تخم‌مرغ در خورجينی می‌ريخت که يکی از زن‌ها برای همين منظور با خود می‌گرداند (پورکريم، ۱۳۴۵: ۲۲-۲۳). در روستای دَوان در حوالی کازرون استان فارس بعدازظهر عاشورا روستا پس از چند روز و شب آرام می‌گيرد و بزرگان محل در اتاقی گرد می‌آيند و ضمن استراحت به شمارش وجوهی می‌پردازند که از سوی مردم هديه شده است. بدين مناسبت پاکت‌های بسته باز می‌شود. نام و مشخصات اهداکننده همراه با مبلغ اهدايی روی کاغذی ليست می‌شود. وجوه مردم برای کمک به هيئت برای جايگزينی هزينۀ انجام‌شده و هزينه‌کردن مراسم سال آينده است که تا آن زمان نزد عهده‌دار مراسم عاشورا باقی می‌ماند (لهسائی‌زاده و سلامی، ۱۳۷۰: ۱۲۹). شيوه‌های مختلفی برای جمع‌آوری هدايا و کمک‌های مردمی وجود دارد و برای مثال گزارش شده که در روستای کندلوس ظهر عاشورا يا روز دهم محرم که مراسم سينه‌زنی به اوج خود می‌رسد، اسبی را با پارچه‌ای سفيد که با ماده‌ای قرمز به نشان محل خون‌فشان تيرهای اشقيا رنگ شده است با پارچه‌های رنگی و شمشير و چکمه می‌آرايند و به صورت ذوالجناح درمی‌آورند، مرثيه‌خوان پيشاپيش آن در کوچه‌های دهکده روان می‌شود و از هر خانه‌ای برای مرثيه‌خوان‌ها پول، قند، چای و نبات جمع می‌کند تا هم زحمات کسانی که در اين ده روزه مرثيه و نوحه خوانده‌اند جبران شود، هم قند و چای کافی برای مراسم بعدی مسجد محل تأمين گردد (جهانگيری، ۱۳۶۷: ۱۷۴). شاهسون‌ها نيز از روزهای اول محرم، يک نفر ملا يا عمامه‌به‌سر را برای هر «اوبا» دعوت می‌کنند، در هر «اوبا» يک نفر داوطلبانه آلاچيق خود را خالی می‌کند. ملا روزی سه مرتبه، صبح و ظهر و شب، در مسجد روضه می‌خواند و اهل «اوبا» را می‌گرياند. کسی که آلاچيقش مسجد شده، هر روز يک گوسفند سر می‌برد و برای اهل «اوبا» شام و نهار تهيه می‌کند. بعد از هربار روضه‌خوانی، اهل «اوبا» برحسب وُسع خود به ملا نذری می‌دهند (ساعدی، ۱۳۵۴: ۱۵۸). در سوگواری‌های ايل پاپی از کوچ‌نشينان شمال غرب ايران در لرستان «از دستمال‌های چهارگوشه‌ای که هر ضلع آن حدود ۶۰ سانتی‌متر است پرچم‌های کوچکی می‌سازند و دردمندان و بيماران با پرداخت ۵ ريال به ملا پرچم‌های کوچک را می‌گيرند و آن را روی محلی می‌گذارند که درد دارد» (کريمی، ۱۳۸۸: ۲۵۷). اين شيوه‌های کمک مالی به سنت سوگواری نشان از پيوند باورهای عاميانه با اقتصاد سوگواری دارد. اين باورها بخشی از زمينۀ مادی مناسک است. در ابيانۀ کاشان بيشتر وعاظ از شهر کاشان دعوت می‌شوند. در گذشته، وعاظ محلی در ازای روضه‌خوانی حدود ۵ قران پول دريافت می‌کردند. در دهۀ ۸۰ شمسی، مزد روضه‌خوان‌هايی که از شهر کاشان می‌آمدند ۳۰-۴۰ هزار تومان بود که يک يا دو شب روضه‌خوانی می‌کردند. مزد اين افراد توسط کسانی که نذر کرده‌اند پرداخت می‌شود. گاهی اهالی به صورت اشتراکی اين مبلغ را می‌پرداختند (نظری و ديگران، ۱۳۸۴: ۵۷۵). دن گارسيا دسيلوا فيگوئروآ که در ۱۶۱۴به‌عنوان سفير پادشاه اسپانيا به دربار شاه‌عباس اعزام شد نيز روش ديگری را مشاهده کرده است. او می‌گويد: در پايان گريه و زاری‌ها و ختم مجلس، فقيهی آراسته و مقدس با چهره‌ای درهم و اندوه‌زده بر در مسجد می‌ايستاد تا هدايايی از کسانی که در مجلس عزا شرکت کرده بودند دريافت کند، بخصوص هريک از زنان، به قدر همت و متناسب با توان و تقوای خويش، مبلغی پول يا طاقه‌ای پارچه يا قبا يا لباده به وی می‌دادند. روسپيان که بسيار ثروتمندند چيز بيشتری می‌دادند. روزهايی بود که گذشته از پول و پارچه و شال بيش از پنجاه تا شصت لباده به وی داده می‌‌شد (فيگوئروا، ۱۳۶۳: ۳۱۰).
توليد انگيزۀ مادی: در کنار جاذبه‌های معنوی، توزيع رايگان انواع خوردنی‌ها و نذری‌ها و هدايا نيز از جاذبه‌های مراسم بوده است. رفتار توده در بخشش و هدايا به سوگواران از يکسو موجب ارضای بخشنده و کسب منزلت اجتماعی است و در دريافت‌کننده انگيزه ايجاد می‌کند. اين بخشش‌ها، هدايا و نذورات به اشکال گوناگون در تمامی‌ مراسم شهرهای کوچک و بزرگ وجود دارند و ذکر چند مثال از چند محل به معنای انحصار يا محدوديت آن نيست. در کومله از روستاهای گيلان از پنجم تا دوازدهم، هر شب هيئت را از مسجدی به مسجد و بقعۀ‌ محل ديگر می‌بردند. دستۀ‌ سينه‌زنی يا زنجيرزنی مسجدِ ميزبان به استقبال هيئت مهمان می‌آمد و نوحه‌خوانِ ميزبان، شعری را برای هيئت مهمان می‌خواند، سپس متولی مسجد مبلغی به مسئول دسته می‌داد (شهاب کومله‌ای، ۱۳۸۶: ۱۸۰ و ۱۸۱). از شب نوزدهم تا بيست‌ويکم رمضان در برخی محله‌ها به در خانه‌های مردم می‌روند و اشعار حيدری در رثای حضرت علی می‌خوانند و صاحبخانه هدايايی از قبيل تخم‌مرغ، برنج و پول به گروه حيدری‌خوان‌ها می‌دهند (شهاب کومله‌ای، ۱۳۸۶: ۱۷۵). در نقاط مختلف به شيوه‌های گوناگون اين انگيزه‌سازی يا تشويق صورت می‌گيرد. برای مثال در "ماها" (دهی در فيروزکوه) هنگامی‌ که حضرت عباس و علی‌‎اکبر و حضرت قاسم برای آوردن آب خود را به شط فرات می‌رسانند و مشکی آب از آن برمی‌دارند، يک کاسۀ برنجی نيز در دست دارند که آن را هم پر از آب می‌کنند. در اين هنگام تماشاگران در اين کاسه سکه می‌ريزند و اگر سکه نداشته باشند به آنان يا به فهرست‌خوان که برای گرفتن پول نزديک آنان ايستاده است اسکناس می‌دهند (کيا، ۱۳۴۵: ۴-۵). «در محلۀ يوسمون کاشان يکی از مراسمی‌ که برگزار می‌شود شاداگردانی [sada] يا شَدِ[sade] است. شَده عَلَمی‌ است که آن را علامت امام‌حسين گويند. پس از تزئين، اقدام به بلندکردن شادا می‌کنند و اين کار را اغلب افرادی انجام می‌دهند که از لحاظ اقتصادی ضعيف هستند؛ زيرا پس از حمل شادا مبلغی از سوی مردم به آن‌ها داده می‌شود» (نظری داشلی و ديگران، ۱۳۸۴: ۵۷۹-۵۸۰). در روستای دهملا در گذشته رسم بر اين بوده که زائران نخل به‌عنوان هديه و نذورات چيزهايی از قبيل قند، چای و امثال آن به بابای نخل می‌دادند (سعيدی، ۱۳۸۶: ۶۸). در الاشت روز عاشورا در حالی که هنوز صبح نشده و هوا تاريک است چراغ می‌گيرند و به محله‌ها و کوچه‌های در حال سينه‌زنی و نوحه‌خوانی برای «صُب‌خونی» (صبح‌خوانی) می‌روند و جلویِ هر خانه کمی‌ می‌ايستند تا اگر صاحبخانه پولی نذر کرده باشد به «جوشی‌خون» بدهد (پورکريم، ۱۳۵۰: ۹۰-۹۳).

جمع‌بندی
جنبۀ مردم‌شناسانۀ عزاداری را نمی‌‌توان بدون درنظرگرفتن رابطۀ آن با اقتصاد سوگواری درک کرد. جلب نظر عوام پيوند وثيقی با پولی که مبادله می‌شود دارد. از گذشته، گردش مالی جزئی از مراسم عزاداری بوده است. اقتصاد سوگواری همان‌سان که در پردۀ کنش‌ها و هيجان‌ها و حوادث شورانگيز انسانی پوشيده می‌شود، کاويدن آن نيز آشکار‌کنندۀ جنبه‌های نهانی و دنيوی سوگواری و پيوندهای عميق آن با زندگی روزمره است. بازار وسائل سوگواری گرچه با عقيده و خلوص و گذشت و ايثار و معنويت در هم تنيده شده، با سَرندکردن اجزای کنش می‌توان گفت بازار انگيزه‌ها و شالوده‌های زمينیِ پديدۀ سوگواری نيز هست.

برگرفته از: فصلنامه علمی - تخصصی انجمن جامعه شناسی ایران

[بازگشت به بخش نخست مقاله]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع

افروزمنش، مهدی (۱۳۸۷) خبرآنلاين، ۱۳۸۷/۱۰/۱۵ http://www.khabaronline.ir/detail/1766/
ابراهيم‌زاده، حميدرضا (۱۳۸۷) « جزييات گزارش حسابرسی سال های ۸۲ تا ۸۴ شهرداری تهران»، روزنامۀ اعتماد، شمارۀ ۱۷۷۴، مورخ ۲۷/۶/۱۳۸۷: ۸، گزارش اجتماعی.
اِنده، وِرنِر(۱۳۸۲) اختلاف نظر علما درباره برخی جنبه های سوگواری محرم، ترجمه:جعفر جعفريان،آينه پژوهش سال چهاردهم، شماره ششم/پياپی۸۴ بهمن و اسفند
اينگلهارت، رونالد، و پيپا نوريس (۱۳۸۷) تحول فرهنگی در جامعه پيشرفته صنعتی، ترجمۀ مريم وتر، تهران: کوير.
باقی، عمادالدين (۱۳۷۷) «شيوه های رهبری امام خمينی برای بسيج در جنگ ايران و عراق»، فصلنامۀ حضور، شمارۀ ۲۵: ۲۱۸-۱۸۳.
باقی،عمادالدين (۱۳۸۳) «هم عرفی هم قدسی»، مجلۀ جامعۀ نو، شمارۀ ۱ (پياپی ۲۳)دی۸۳: ۱۴-۱۵.
بختيار،لاله،(تاريخ مقدمه۲۵۳۶(۱۳۵۶ش))هنر ايرانی با الهام از عقايد دينی و مذهبی، تهران، موزه نگارستان
بنجامين، ساموئل گرين ويلر (۱۳۶۳) ايران و ايرانيان (عصر ناصرالدين‌شاه)، ترجمۀ محمدحسين کردبچه، تهران: جاويدان.
بهنيا، محمدرضا (۱۳۸۰) بيرجند نگين کوير، تهران: دانشگاه تهران.
پولاک، ياکوب ادوارد (۱۳۶۱) سفرنامة پولاک (ايران و ايرانيان)، ترجمۀ کيکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی.
پورکريم، هوشنگ (۱۳۴۵) «دهکدۀ زيارت»، نشریۀ هنر و مردم، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، شمارۀ ۴۸: صص۲۹-۱۱
پورکريم، هوشنگ (۱۳۵۰) اِلاشت، زادگاه اعليحضرت رضاشاه کبير، تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
جهانگيری، علی‌اصغر (۱۳۶۷) کَندلوس، تهران: مؤسسه فرهنگی جهانگيری.
دانای علمی، جهانگير (عباس). فرهنگ عامه مردم تنکابن، تهران، آروَن، ۱۳۸۸ش؛
دقتی، صادق (۱۳۸۷) مردم‌نگاری روستايی و ايلی، تهران: ميراث فردا.
رئيسی، شراره (۱۳۸۶) « افزايش ۱۰ تا ۵۰ درصدی هزينه های سوگواری در محرم در مقايسه با سال گذشته رخ داد »، روزنامۀ سرمايه، شمارۀ ۶۴۸ ۲۰/۱۰/۸۶: ۸، بازار کالا.
روح‌الامينی، محمود (۱۳۷۲) زمينۀ فرهنگ‌شناسی: تأليفی در انسان‌شناسی فرهنگی و مردم‌شناسی، چاپ سوم، تهران: عطار.
ساعدی، غلامحسين (۱۳۵۴) خياو يا مشکين شهر، تهران: چاپخانة کاويان و چاپخانة سپهر.
سالاری، عبداله (۱۳۷۹) فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران: سازمان ميراث فرهنگی کشور.
سرنا، کارلا (۱۳۶۳) مردم و ديدنی‌های ايران، ترجمۀ غلامرضا سميعی، تهران: نشر نو.
سعيدی، سهراب (۱۳۸۶) فرهنگ مردم ميناب، تهران: گلشن.
شريعتی، علی (۱۳۶۱) مذهب عليه مذهب، تهران: سبز.
شيل، ليدی (۱۳۶۲) خاطرات ليدی شيل همسر وزيرمختار انگليس در اوايل سلطنت ناصرالدين‌شاه، ترجمۀ حسين ابوترابيان، تهران: نشر نو.
شهاب کومله‌ای، حسين (۱۳۸۶) فرهنگ عامۀ کومله-شرق گيلان-رشت، نشر گيلکان.
بلوکباشی، علی(۱۳۷۰) «توصيفی از تعزيه عروسی قاسم»، فصلنامۀ تئاتر، شمارۀ ۱۶: صص۸۸-۶۳
فيگوئروآ، دن گارسيا د سيلوا (۱۳۶۳) سفرنامۀ دن گارسيا د سيلوا فيگوئروآ (سفير اسپانيا در دربار شاه عباس اول)، ترجمۀ غلامرضا سميعی، تهران: نشرنو
کريمی، زهرا و محمد اکبری (۱۳۸۸) آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقويه، تهران: طهوری.
کرين، ويليام (۱۳۹۰) نظريه‌های رشد، ترجمۀ غلامرضا خويی‌نژاد و عليرضا رجايی، چاپ چهارم، تهران: رشد.
کيا، صادق (۱۳۴۵) «ماها»، نشریۀ هنر و مردم، شماره ۴۵ و ۴۶: صص۱۹-۲
کوزر، لوئيس (بی‌تا) زندگی و انديشۀ بزرگان جامعه‌شناسی، ترجمۀ محسن ثلاثی، چاپ چهارم، تهران: علمی.
لهسائی زاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی. تاريخ و فرهنگ مردم دوان. انتشارات اطلاعات. تهران. ۱۳۷۰
ماسه، هانری (۲۵۳۵) معتقدات و آداب ايرانی، ترجمۀ مهدی روشن‌ضمير،ج۱ تبريز: مؤسسۀ تاريخ و فرهنگ ايران.
مجيدی، نورمحمد (۱۳۷۱) تاريخ و جغرافيای کهکيلويه و بويراحمد، تهران: علمی.
نوری، ميرزا حسين (۱۳۸۱) لؤلؤ و مرجان، قم: پيام مهدی.
مستوفی،عبدالله، شرح زندگانی من يا تاريخ اجتماعی و اداری دوره قاجاريه(۱۳۴۱) جلد اول از آقا محمد خان تا آخر ناصرالدين شاه، تهران ، انتشارات کتابفروشی زوار،چاپ دوم
مطهری، مرتضی (۱۳۳۶) ده گفتار، تهران: صدرا.
مراغه‌ای، زين‌العابدين (۱۳۵۳) سياحتنامۀ ابراهيم‌بيک، تهران: انديشه.
مؤيد محسنی، مهری (۱۳۸۱) فرهنگ عاميانۀ سيرجان، کرمان: مرکز کرمان شناسی.
مرواريد، يونس (۱۳۷۲) مراغه (افرازه‌رود) از نظر اوضاع طبيعی، اجتماعی، اقتصادی، تاريخی، تهران: چاپخانۀ علمی.
موسوی، سيدهاشم و ديگران (۱۳۸۶) نمايش‌ها و بازی‌های سنتی گيلان، زيرنظر محمود طالقانی، رشت: فرهنگ ايليا.
منصوری، پروين (۱۳۸۴) تاريخ شفاهی کانون نشر حقايق اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
موريه، جيمز (۱۳۸۵) سفرنامۀ جيمز موريه (دوجلد)، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران: توس
نظری، زليخا و ديگران (۱۳۸۴) مردم‌شناسی روستای ابيانه، تهران: پژوهشکدۀ مردم‌شناسی.
وبر، ماکس (۱۳۷۴) اقتصاد و جامعه، ترجمۀ عباس منوچهری، مهرداد ترابی‌نژاد، مصطفی عمادزاده، تهران: مولی.
وثوقی رهبری، علی‌اکبر (۱۳۸۶) تعزيه‌خوانی در شهرستان سيرجان، کرمان: مرکز کرمان‌شناسی.
هاليستر، جان نورمن (۱۳۷۳) تشيع در هند، ترجمۀ آذرميدخت مشايخ فريدنی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
هدين، سون (۲۵۳۵) کويرهای ايران، ترجمۀ پرويز رجبی، تهران: توکا.
هيل، اف (۱۳۷۸) نامه‌هايی از قهستان، ترجمه و تعليق محمدحسن گنجی، خراسان رضوی: آستان قدس.
هيلگارد، ارنست. ر. و اتکينسون (۱۳۷۲) زمينۀ روان‌شناسی، جمعی از مترجمان، زيرنظر محمدتقی براهنی، تهران: رشد.
اعتماد،(۱۳۹۱)«رمالان سالانه ۳۷۵ ميليارد تومان از مردم کاسبی می‌کنند»،چهارشنبه ۲۸ تير، شمارۀ ۲۴۴۶: ۱۴.
محمدی،علی(نماينده ولی‌فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه کشور)(۱۳۹۰)،«درآمد ۴۰ ميليارد تومانی موقوفات در ۹ ماهه اول امسال «، روزنامه شرق، شماره ۱۴۴۵ چهارشنبه,۲۸ دی:۱۹
گزارش از ساخت علم های عزاداری در تهران، سايت سازمان حج و اوقاف
http://old.hajj.ir/hadjwebui/library/wfViewBookPage.aspx?bookId=1732&pageNumber=160
سايت سازمان تبليغات اسلامی، يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵ http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385110101
چکيده انگليسی
Mourning economy
Abstract
Emadeddin Baghi
The present study aims at a reconciliation of the sacred and the profane, the religious and the secular, the divine and the mundane worlds, and also a critique of authentication of the prevalent dualism in this demesne. A sequel to the present author’s works and field studies, it beacons the arbitrary nature of such distinction. Treating of the instruments employed in mourning ceremonies, sections of the study exhibit that ritual absolutism and sanctification stand in contradiction to social realities; rather, the sacred is not totally abstracted from the profane, for instance, notwithstanding their religious and spiritual manifestations, mourning ceremonies are diversely connected to everyday life. Further, the immense cash flow behind such ceremonies has its impacts on the continuity of the ritual.
Keywords: profane, sacred, arbitrary, real, dualism, secularism, secularization, mourning instruments, funds, class, vow.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016