گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 مرداد» وقتی شکنجه روانی همگانی و هميشگی میشود، جواد طالعی23 تیر» همه سرويسهای مخفی جهان اسلام در يک کتاب، جواد طالعی 14 تیر» موفقيت گروه ايرانی در فستيوال بينالمللی تئاتر شيلر آلمان، جواد طالعی 1 تیر» هشدارهای روشنفکران ايران در ۳۲ سال پيش: ايران به کام ورشکستگی و انزوای بينالمللی میرود، جواد طالعی 10 خرداد» ببری خان، در مضحکه انتخاباتی که انتخابات نيست، جواد طالعی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ۳۸۰ کليه = يک مرسدس، جواد طالعیدر فرودگاه فرانکفورت انتظار خروج مسافران پرواز هواپيمائی ملی ايران را میکشم. اين، از سالها پيش به عادت من تبديل شده است. هرگاه به دليلی گذارم به فرانکفورت میافتد، اگر مجالی باشد به فرودگاه اين شهر میروم، مسافران ايرانی را برانداز میکنم و اگر در ميان آنها کسی باشد که حدس بزنم میشود با او وارد گفتوگو شد پيش میرومويژه خبرنامه گويا برخی دلنوشته هايم سال ها است لابه لای کتاب ها و پرونده ها و پوشه های رنگ پريده پراکنده اند و مجالی نيافته ام که آن ها را مرتب کنم يا اگر ديگر به درد نمی خورند دور بريزم. ديشب، در ميان انبوه کاغذهای سياه شده، مطلبی را يافتم که از سال ۲۰۰۰ ميلادی تاکنون در گوشه ای خاک خورده است. آن را خواندم و فکر کردم در ايران، چيزی عوض نشده است. تنها مرسدس های ۳۸۰ ميليون تومانی به ماساراتی ها و پورشه ها و لامبورگينی های چند ميليارد تومانی تبديل شده اند. اما قيمت کليه چقدر بالا رفته؟ نمی دانم. حتما در ميان شما که اين مطلب را می خوانيد، کسی هست که پاسخ اين پرسش را بداند. اين شما و اين هم مطلب ۱۳ سال خاک خورده من: در فرودگاه فرانکفورت انتظار خروج مسافران پرواز هواپيمائی ملی ايران را می کشم. اين، از سال ها پيش به عادت من تبديل شده است. هرگاه به دليلی گذارم به فرانکفورت می افتد، اگر مجالی باشد به فرودگاه اين شهر می روم، مسافران ايرانی را برانداز می کنم و اگر در ميان آن ها کسی باشد که حدس بزنم می شود با او وارد گفت و گو شد پيش می روم. اين بار، مردی حدود ۵۰ ساله و تقريبا هم سن و سال خودم توجهم را جلب می کند: تيپی نسبت به بقيه مدرن، با کت و شلوار برازنده، موهای مرتب يکدست نقره ای و صورت سه تيغه. - سلام آقا! لبخندش، به همراه چينی ميان ابرو مرا برای دريافت يک کنايه دوستانه آماده می کند: اين بار لبخند صميمانه تری تحويلم می دهد و با هم راه می افتيم به سوی پارکينگ فرودگاه. از پارکينگ که خارج می شويم سر صحبت باز می شود: - چه مدت ايران بودين؟ جواد طالعی Copyright: gooya.com 2016
|