گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 آذر» محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت رقم آزادسازی ۸ ميليارد دلار از دارايیهای ايران را تاييد کرد4 آذر» "لايک" پرشمار برای ظريف 4 آذر» اوباما: آمريکا و اسرائيل يک هدف را دنبال میکنند 3 آذر» پيام ابوالحسن بنیصدر به مردم ايران درباره "توافق ژنو" 3 آذر» دلار ۲۹۴۰ تومان شد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پیامدهای اجتماعی "توافق"، تقی آزادارمکیروزنامه شرق ـ در جهان امروز، نمیتوان پدیدهای هرچند نظامی و امنیتی را یافت که نتیجه یا بعد اجتماعی و فرهنگی نداشته باشد، همانطور که هر حوزه و پدیده اجتماعی و فرهنگی نتایج و ابعاد امنیتی و نظامی دارد. با توجه به این اصل است که شناخت ابعاد و نتایج اجتماعی هر نوع تصمیمگیری در حوزه فعالیتهای هستهای ضروری میشود. ... و جامعهشناسان ایرانی باید در این زمینه تامل پیشه کنند. اگر امروز به این موضوع از منظر اجتماعی و جامعهشناختی پرداخته نشود به دلیل نامعلومبودن آن در آینده بهجز بررسی آسیبشناسانه، کاری و راهی در پیش نخواهد بود. در آینده آهوواویلای بعضیها به لحاظ اجتماعی بلند خواهد شد و به نتایج نامناسب تصمیمگیریهای این حوزه اقدام خواهد شد چون از اثرات اجتماعی در حوزه رسمی و زندگی روزمره تصویری ارایه نشده است. در ادامه به بعضی از ابعاد و نتایج این پدیده اشاره میشود: اولین نکتهای که در این زمینه قابلتامل است در تفکیک نوع نگاه و مسوولیت در بررسی و مدیریت فعالیتهای هستهای است. هر نوع اقدامی در این زمینه از حوزه نظامی و امنیتی به حوزه سیاسی منتقل شده است. به عبارتی میتوان گفت که موضوع و مساله هستهای در ایران و سطح جهان به امری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی با نتایج امنیتی و نظامی تبدیل شد. این اتفاقی است که کمتر به آن توجه شده است. ما در شرایط جامعه ایرانی زیست میکنیم که این موضوع از حوزه امنیتی و نظامی به حوزه سیاسی وارد شده که اتفاق میمونی بوده و هست و ما در مذاکرات سه ماه گذشته و یکی، دو روز گذشته شاهد بودیم. جابهجایی موقعیت و جایگاه بحث و بررسی در مورد مذاکرات هستهای را از نتایج عمل سیاستمداران دولت روحانی با حفظ منافع ملی و با حمایت رهبری دانست. این افراد با تجربه کافی که در اختیار داشتند توانستند این جابهجایی با محوریت سیاستمداران حرفهای را در جامعه ایرانی در سطح ملی و منطقهای محقق کنند. دومین بعد این پدیده به مهمشدن نقش متخصصان و سیاستمداران حرفهای و کارکشته تا سیاستبازان مربوط است. این هم حکایت جالبی است که نیاز به بحث و گفتوگوی تفصیلی دارد. موضوع و منازعه هستهای برای ایران مضار و منافع بسیاری داشته است که یکی از آنها ظهور مردان عمل و سیاستمداران حرفهای است. امید است که این شیوه در دیگر امور جامعه ایرانی هم دنبال شود. سومین بعد این پدیده نقد عوامگرایی و محورشدن توسعه فنیوحرفهای و کارشناسی است. این اتفاقی است که به لحاظ اجتماعی نتیجه عمل کنشگران این حوزه است. توجه تخصصی جامعه نسبت به این حوزه نشان از این دارد که به جای طرح شعارهای کلی و عامهپسند در حل مشکلات متعدد نیازمند طرح ایدهها و داوریهای تخصصی هستیم. این وضعیت میتواند الگویی در حل مناقشات ایران در سطح جهانی و ملی باشد؛ الگویی که مشارکت اجتماعی و تخصصی و کارشناسی تا عوامگرایانه را طلب میکند و در ضمن نتایج عملی دارد که از تغییر وضعیتها عاید جامعه و نظام سیاسی و اجتماعی ایران میشود، اما بعد از بیان ابعاد این پدیده در مقابل این سوال که «آیا مذاکرات هستهای به لحاظ اجتماعی پیامدهایی هم برای مردم و جامعه ایرانی دارد؟» در یک کلام و داوری کلی میتوان گفت این مساله بیشتر از هر نوع عمل و تصمیمگیری نقش و اثرات اجتماعی در ایران داشته و دارد؛ زیرا اولا دولتمردان ایرانی و حوزه سیاسی بسیاری از امور ایران را موکول به تصمیمگیری در حوزه هستهای ساخته بودند و در ادامه این نگاه هم مخالفان نظام و کسانی که طرف منازعه و گفتوگوی هستهای ایران بودند بسیاری از تصمیمگیریهای اجتماعی مرتبط با ایران را وابسته به این بحث کرده بودند. حلوفصل این موضوع در حدی که شاهد هستیم از فشارهای اجتماعی که درقالب رفتارهای سیاسی و اقتصادی سامان یافته است بر جامعه ایران خواهد کاست و جامعه ایرانی بدون توجه به پیوستهشدن امور جاری و آتیشان با موضوع هستهای عمل خواهد کرد. دومین نتیجه این عمل، با نگاهی گذرا بر افعال و کردار و حالات مردم ایران در روز یکشنبه روز بعد از توافق هستهای به دست میآید که نشان از بازگشت نوعی دلگرمی و شادی در مردم است. اینطور به نظر میآمد که مردم از اینکه ممکن است به جنگی وارد شوند دور شده و سازندگی باید اساس کارشان شود. سومین نتیجه در مناسبات بین فردی و گروهی تبلور مییابد. اینکه ما از ساحت برخورد و تزاحم به گفتوگو رسیدهایم نشان از استقرار و ثبات و سپس حرکت است. نشان از این است که در کنار نزاع و جنگ و قهر، گفتوگو هم کارساز است. به جای اینکه کسی را متهم کنیم یا اینکه متهم شویم، بهتر است در فضای گفتوگو هر چند سخت و طاقتفرسا به منافع فکر کرد و راههایی برای دستیابی به آنها ارایه داد. این حرکت که در حوزه سیاسی ظهور کرد و به دلیل حضور کارشناسان و متخصصان حوزه سیاست که من آنها را سیاستمداران حرفهای مینامم الگویی برای رفع مناقشهها و درگیریهای جاری در ایران هم ارایه داده است. به جای قهر و افزایش تعارض بهتر است به بهرهگیری از روشهایی که تعامل و پیوستگی را ممکن میکند، اقدام کنیم. چهارمین نتیجه از نحوه ورود ایران به بحث هستهای در سطح جهانی تنشزدایی اجتماعی و سیاسی است. پنجمین نتیجه اجتماعی به افول نیرویی و ظهور نیرویی دیگر برمیگردد. در این میان است که با ادامه مسیر ما با افول نیرویی که بهطور مصنوعی برای تنشزدایی در سطح ملی شکل گرفته بود روبهرو خواهیم شد؛ نیرویی که برای بقایش هر روز با طرح شعارهایی نابجا بر فضای افراطی افزوده و به جدایی نیروهای اصلی موثر در توسعه اجتماعی میانجامید. حذف یا بیقدرت شدن این نیرو زمینه حل بسامان مسایل و مشکلات را در سطح ملی فراهم خواهد کرد. ششمین نتیجه پدیده اشارهشده در جامعه ایرانی را من جابهجایی سازمانی و نهادی مینامم. ما با افول بعضی از سازمانها و ظهور سازمانهایی دیگر روبهرو خواهیم شد؛ بهطور خاص سازمانهایی که ندای صلح و گفتوگوی بین ملل و فرهنگها را سر خواهند داد به جای سازمانهایی که ندای جنگ و توسعه خشونت را سر میدادند. با این جابهجایی است که گفتمان اجتماعی منتقد غرب و مدعی آسیبشناسی از شرق و نیروهای خودی به جای گفتمان سیاسی غربستیز و دشمنساز به صحنه خواهد آمد که در نهایت به بازشناسی دشمن و نیروهای داخلی مرتبط با آنها خواهد انجامید. در این فضای گفتمانی خواهد بود که جهان ایرانی با جهانهای اجتماعی متعدد تا یک جهان واحد با کانونیت غرب و آمریکا روبهرو خواهد شد و تعامل فرهنگی و اجتماعی امکانپذیر خواهد شد. ششمین نتیجه محور شدن نیازهای اجتماعی و فرهنگی است. مردم ایران از امروز به بعد با مهمشدن زندگی و فرهنگشان به طرح خواستههای جدید اقدام خواهند کرد که نتیجه آن ظهور گفتمانی است که امر اجتماعی و فرهنگی همراه با امر سیاسی مهم شده و کنشگران اجتماعی و فرهنگی اساس خواهند شد. تقی آزادارمکی . استاد دانشگاه Copyright: gooya.com 2016
|