سخنان صريح حيدر صلحی: با توافق ژنو عملا غنیسازی متوقف میشود، در توافقنامه نکاتی وجود دارد که بسيار تکاندهنده هستند
گروه سياسی - رجانيوز: وزير اطلاعات سايق کشورمان هفته گذشته با حضور در حوزه علميه چيذر، به سخنرانی درباره جزئيات فتنه ۸۸ و برخی پشت پردههای فعاليت احزاب سياسی نزديک به طيف اصلاحات در کشور پرداخت؛ سخنانی که با استقبال مخاطبين روبرو شد و حاوی مطالب و تحليلهای جالبی از شرايط فعلی کشور در عرصه داخلی و سياست بينالملل بود.
به گزارش رجانيوز، متن کامل سخنرانی حجتالاسلام مصلحی در اين مراسم به شرح زير است:
اعوذ بالله من شر الشيطان اللئيم الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين. ثمّ صلاه و السلام علی سيدنا و نبينا و طبيب نفوسنا ابی القاسم محمد(ص) و علی اهل بيته الطيبين الطاهرين سیّما ولیعصر(عج) روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه.
و اما بعد:
قال الله تعالی فی کتابه العظيم: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ»(۱)
مؤيد باشيد برای ارواح طيبه شهيدا، مخصوصاً سرور و سالارشان اباعبداللهالحسين(ع) و شادی روح پرفتوح امام شهدا«رضوان الله عليه» و همچنين برای سلامتی و طول عمر با برکت مقام معظم رهبری صلواتی مرحمت بفرماييد. [صلوات حضار]
من هم به سهم خودم امروز را که به عنوان شهادت حضرت رقيه(س) شناخته شده و در تاريخ يکی از روزهايی که به احتمال قوی روز شهادت ايشان است، تسليت و تعزيت عرض میکنم و از درگاه خداوند متعال خواستارم که انشاءالله به ما توفق بدهد در مسير امامت و ولايت تا پايان عمر ثابتقدم و استوار باقی بمانيم و در همين مسير پايان عمرمان را شهادت در راه خودش قرار بدهد.
از سروران عزيزم که اين توفيق را نصيب اين حقير کردند که امروز در جمع نورانی و با صفای شما، اساتيد محترم، طلاب و روحانيون عزيزی که خدمتشان هستم، تشکر میکنم و بهنوعی درس پس میدهم و به عنوان بچه طلبهای از جمع شما مسئوليتهايی را داشتهام و اطلاعاتی را در باره مسائل مختلف دارم که گزارشوار تقديمتان میکنم.
نکته اولی که میخواهم به آن اشاره کنم، اشاره به همين آيه شريفهای است که خواندم. بالاخره آنچه که در قرآن داريم و آموزههای دينی ماست اين است که جامعهای که در مسير تقوا قرار بگيرد ـتقوا به معنای واقعی کلمهـ در تمام ابعادش آنچه که در قرآن وجود دارد، وقتی به قرآن مراجعه میکنيم، اين کتاب «هدی للمتقين» راه نجات را در همه جا در تقوا میداند. بالاخره در سرگردانیهای بين اين که حق کجاست؟ باطل کجاست؟ تکليف چيست و چه بايد کرد و چه اقداماتی بايد انجام داد. تقواست که انسان را نجات میدهد. برای خروج از بحرانها، فتنهها و بسياری از مباحث ديگر باز تقواست که انسان را نجات میدهد: «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ».
من عذر میخواهم که در محضر اساتيدم و اعزه حاضر در جلسه سخن میگويم. «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»، کسی که تقوا پيشه کند خداوند به او فرقان میدهد. يک چيزی که در باره فرقان میگويند اين است که تشخيص حق و باطل میدهد. تنها اين نيست، چون خيلی از اوقاتمیبينيد برخی از منافقين و آدمهای مشکلدار هم حق و باطل را تشخيص میدهند. ايام محرم و عزاداری امام حسين(ع) است. عمر سعد حق را از باطل تشخيص نمیداد؟ آن قصيدهای که دارد که آن شب به او مهلت داده شد که برود و تا فردا فکر کند و بيايد که حکم فرماندهی به او داده شود و حکومت ری را به وی بدهند، در آن قصيدهای که آن شب در حياطش قدم میزند و میسرايد، هم حق را میگويد و هم باطل را. امام حسين(ع) را معرفی میکند که کيست، يزيد را هم معرفی میکند. همه را تکتک بيان میکند، پس حق را از باطل تشخيص داده، اما گير کارش اين است که آنجايی که بايد تصميم بگيرد و تکليفش را انجام بدهد کم میآورد، لذا انتهای قصيدهاش میگويد همه اينها درست است، حق با امام حسين(ع) است، مسير حسين(ع) حق است، بهشت آنجاست، اما چه کار کنم؟ از حکومت ری نمیشود گذشت.
تحريمهای دفاع مقدس با تحريمهای امروز قابل مقايسه نيست
در فتنه ۸۸ بسياری از کسانی که در رأس بودند، جهتدهنده بودند، نامه مینوشتند، بيانيه و اطلاعيه میدادند، ساکت بودند و خيلی کارها میکردند، دانستند حق کجاست و باطل کجاست؟ حتی سران فتنه. اينها خودشان در اين مملکت رئيسجمهور، رئيس مجلس و نخستوزير بودهاند. در اين مملکت انتخابات برگزار کرده بودند و میدانستند، پس تنها تشخيص حق از باطل نيست. تشخيصی که همراهش انجام بهموقع تکليف باشد.
میخواهم سريع به مباحث هستهای بپردازم. امروز يکی از مباحث جدی بحث تحريمهاست. خيلی هم با کمال تأسف به نظر من کسانی که به نظر من کسانی که خيلی به آن میپردازيند و به آن دامن میزنند اشتباه میکنند. دشمن اصلاً همين را میخواهد. ما ۳۵ سال است که در تحريم هستيم. تحريم ديروز، امروز و ده سال پيش نيست. از زمانی که انقلاب اسلامی به پيروزی رسيده است تا حالا در تحريم هستيم. اشارهای میکنم شايد برخی از اعزّه يادشان باشد. ما در دوران دفاع مقدس تحريمهايی که داشتيم اصلاً با امروز قابل قياس نيستند. آن تحريمها خيلی شديدتر بودند و خيلی هم سختتر. امروز کشتی کالاهای اساسی ما را کسی در خليجفارس با موشک نمیزند و کشتی کالاهای اساسیمان را میآوريم، اما در دوران دفاع مقدس کشتی کالاهای اساسی ما را موشک میزدند و غرق میکردند. صدا و سيمای ما يکی از اقداماتی که بايد بکند اين است که تصاوير کشتیهای غرقشده ما را در خليجفارس به نمايش بگذارد. مجاز هم بودند بزنند، اما امروز اين طور نيست. در دوران دفاع مقدس تحريمها بهگونهای بود که حتی سيم خاردار را به ما نمیفروختند. تحريمها هم تحريم بيرونی نبود. هم تحريم بيرونی داشتيم، هم تحريم داخلی. در آن دوره تحريم داخلی به اين شکل بود که بنیصدر جانشين فرمانده کل قوا بود و از طرف امام حکم داشت، اما اجازه نمیداد برادران ارتش به برادران سپاه و بسيج کمک نظامی کند و اسلحه بدهند که بتوانند در جاهايی کارهايی بکنند. تحريم داخلی داشتيم. يادم هست در قضيه سوسنگرد و محاصره آن که دشمن پيش آمده بود و اگر جلوتر میآمد و اهواز را میگرفت، ديگر قضيه تمام بود. در قضيه شکستن محاصره سوسنگرد برو بچههای سپاه ـهنوز سپاه تيپ، لشکر و... نداشتـ عزيزانی که دانشجو بودند و لباس سپاهی پوشيده و در منطقه سوسنگرد آمده بودند، برای اين که ارتشیها چند تا ژـ۳ به آنها بدهند پيش مقام معظم رهبری که آن موقع نماينده امام در شورایعالی دفاع بودند میرفتند، گريه و زاری میکردند که به بنیصدر بگوييد بگذارد ارتشیها به ما پنج شش تا ژـ۳ بدهند و بنیصدر نمیگذاشت. در همين مقوله تحريم داخلی، به نظر من اگر به قضايای سوسنگرد پرداخته شود، برای نسل امروز ما خيلی کارساز است، چون همين امروز هم تحريم داخلی داريم و همين امروز بالای ۵۰ درصد تحريمی که از آن صحبت میشود، تحريم داخلی است. تحريم خارجی نيست. بايد مديريت قوی کرد تا اين تحريمها برطرف شوند. بخش خصوصی ما وقتی صادرات دارد، فريادی که میزديم و با کمال تأسف بدان توجه نمیشد، اين بود که بخش خصوصی دارد صادراتش را به خارج میبرد، دلارهايش را در آنجا دپو میکند و به داخل نمیآورد. اين دلارها را اگر بياورند، بسياری از مشکلات تحريم حل میشود. اين را يک کاریاش بکنيد. هنوز هم اين وضعيت ادامه دارد. اين که مقام معظم رهبری در بحث نرمش قهرمانانه میگويند در عين حال که آنجا میرويد و ديپلماسی را دنبال میکنيد و بايد هم بکنيد و ما هم پشت شما هستيم، اما بايد يادتان باشد که بايد روی اقتدار داخلیتان سرمايهگذاری کنيد. حرفی که امروز دشمن دارد میزند. اگر حرفهای ديشب وزير دفاع امريکا در بحرين را دقت کنيد، در آنجا حرفهايی میزد که دقيقاً مفهومش همين بود. میگفت ما داريم با ايرانیها مذاکره ديپلماتيک میکنيم، اما پرونده نظامیمان هم روی ميزمان است. آنها حرف آقا را خوب فهميدهاند و دارند به آن عمل میکنند، اما ما خودمان گير داريم. يعنی چه؟ يعنی بايد روی به رخ کشيدن اقتدارتان حساب باز کنيد تا در ديپلماسی هم به نتيجه برسيد. نه اين که فقط يک قدرت پوشالی امريکا را ببينيم و هی بياييم به رخ اين و آن مخصوصاً نسل جوانمان بکشيم و برويم و به آنها بگوييم امريکا اگر تصميم بگيرد ما را از کار بيندازد در چند دقيقه میتواند اصلاً صحبت اين حرفها نيست. اگر امريکا میتوانست اين کار را بکند در ۳۵ سال بعد از انقلاب میتوانست، چون هر کاری که از دستش برآمده کرده است. هر کاری میتوانسته انجام داده و ملت اين را در دوران دفاع مقدس تجربه کرده است. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ» وقتی میگوييم «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ»، در تقوا مقاومت حرف اصلی و محوری را میزند. اين کتاب «هُدًی لِّلْمُتَّقِينَ»(۲) است ديگر. در تقوا همه چيز هست، از جمله مقاومت. «وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ». تحريمها را هم میخواهيد دور بزنيد، بايد تقوا و مقاومت را به ميدان بياوريد و تبعيت از ولايت را به معنای واقعی کلمه به ميدان بياوريد تا جواب بدهد.
مقوله تحريمها مقولهای است که بیدليل نبايد بزرگش کنيم. دشمن اين را خوب فهميده که تحريمها در رشد، پيشرفت و بالندگی ما اثر جدی داشته است. اين چيزی که دارم میگويم بحثهايی است که در مؤسسات امريکايیای که توسط سرويسهای اطلاعاتی شکل گرفتهاند، مطرح هستند. آنها نوع پيشرفتهای ما را تجزيه و تحليل میکنند و میگويند پيشرفتهای ما از کجا منشاء گرفتهاند. يک نمونهاش را شرمن نمايندگی امريکايیها در ۱+۵ و کری، وزير امور خارجه امريکا در گزارشی که به کنگره میدهد تا سنای امريکا را در بحث توافقنامه با خودش همراه کند، حرفی که میزند اين است. میگويد ده سال پيش که ايران غنیسازی را انجام میدهد، تعداد سانتريفيوژهايش هزار و خردهای بود. امروز سانتريفيوژهای ايران به ۱۸ هزار و ۱۹ هزار رسيده است. آن موقع هزار تايی بود که از نظر سطح علمی بسيار پايين بود، امروز کلاس سانتريفيوژ ايران از نظر علمی در سطح بسيار بالايی است که بهراحتی میتواند در هر مقطعی هر ميزان اورانيومی را با هر درصدی که تصميم میگيرد، تهيه کند و چون ده سال پيش با ايران راه نيامديم که کار را تمام کنيم و يک چيزی بدهيم تا قضيه تمام شود، اين کارمان موجب شد ايران به چنين پيشرفتی دست يابد. ببينيد خودشان دارند اعتراف میکنند که تحريمها چه تأثيری داشتهاند.
در اينجا با اجازهتان کمی از اين بحث خارج میشوم و به اين نکته اشاره میکنم که اساساً استراتژی دشمن در مورد انقلاب ايران از ابتدای پيروزی انقلاب تا امروز چه بوده است و چيست؟ اولين استراتژی دشمن اين بود که گفت نبايد اجازه بدهم جمهوری اسلامی شکل بگيرد. نبايد اجازه بدهم ساختاری را که جمهوری اسلامی به دنبال تثبيت آن است، نضج بگيرد و بايد از ريشه و بُن برکَنم. به نتيجه نرسيد و جنگ راه انداخت و هشت سال دوران دفاع مقدس طول کشيد. استکبار با همه هستیاش به ميدان آمد. در دوران دفاع مقدس يکی دو کشور عربی ارتباطات معناداری با ما داشتند؛ يکی سوريه بود و ديگر ليبی، والا بقيه کشورهای منطقه، اروپا و امريکا همه عليه ما بودند. حتی آن موقع شوروی هم که ادعای انقلابیگری داشت در مقابل ما بود و تعارف هم نداريم. اينها همه در مقابل ما بودند. طراحی دشمن هم اين بود که نظام ما را از ريشه و بن برکند و اجازه ندهد سيستم جمهوری اسلامی بر مبنای ولايت شکل بگيرد.
در دوران دفاع مقدس به نتيجه نرسيد. چه کرد؟ استراتژیاش را تغيير داد و استراتژی جنگ نرم را آغاز کرد. در استراتژی جنگ نرم دو چيز را دارد دنبال میکند. در دورههای سازندگی، اصلاحات، دولتهای نهم و دهم و دولت فعلی استکبار دقيقاً دارد اين دو هدف را دنبال میکند و میخواهد به نتيجه برسد.
۱ـ تغيير هويت؛ بايد هويت و اصالت جمهوری اسلامی را تغيير بدهد، لذا شعارهايی را دنبال میکنند که تغيير در آنها مستتر است. مباحث و شعارهای ارزشی را متأسفانه بعضی از دولتیها هم به دنبال تغييرشان بودند که آن چيزهايی که شعارهای مبنايی انقلاب است تغيير بدهند و عناوين ديگری را مطرح کنند. مثلاً همه مستضعف را بردارند و بهجايش قشر آسيبپذير را میگذارند. اينها حسابشده است. اين تغييرات میخواهد هويتها را به هم بريزد، آن هويتهايی که انقلاب بر اساسشان شکل گرفته است. آن چيزهايی که امام میگويد «بسيج پابرهنگان عالم اسلام» بايد تغيير کنند. هويتها بايد عوض شوند.
۲ـ جلوی پيشرفتهای ايران بايد گرفته شود. در جنگ نرم دارند سنگين روی اينها سرمايهگذاری میکنند، لذا اگر به بحث مذاکره ورود میکند، يکی از مقولههای جدی او همين مسئله است، چون متوجه شد که ايران پيشرفتهای چشمگيری کرده است. در قضيه اورانيوم غنیشده ۲۰% حدود دو سال پيش ناگهان سوخت رآکتور تهران که برای مباحث درمانی است دچار مشکل شد. در رآکتور تهران مجموعهای وجود دارد که برای توليد داروها به اورانيوم غنیشده ۲۰% نياز دارد. بخش عمدهای از درمان کشور به اين رآکتور وابسته است که نياز به غنیسازی ۲۰% دارد. جمهوری اسلامی برای اين که میخواست صداقت خود را نشان بدهد، گفت ما برای فعاليتهای درمانی و پزشکی به اورانيوم ۲۰% نياز داريم. بياييد و به ما بدهيد و به آژانس اعلام کرد که کمک کنيد و ۲۰% را در اختيارم قرار بدهيد و پولش را هم بگيريد. امريکايیها احساس کردند يک چيزی پيدا شده است که میتوانند روی آن مانور بدهند و ايران را تحت فشار بگذارند. آمدند و گفتند اگر بخواهيد ۲۰% را به شما بدهيم يک شرط دارد و آن اين است که آنچه تا حالا غنیسازی ۵/۳% داشتهايد، بايد فريز و پلمپ کنيد، تحويل ما بدهيد تا ما آن را به ۲۰% تبديل کنيم و به شما برگردانيم. مقام معظم رهبری با تيزبينیکه داشتند فرمودند ۲۰% را بدهند، بعد ما ۵/۳% را تحويلشان میدهيم. آنها گفتند اين مقداری که تا حالا غنیسازی کردهايد بايد پلمپ شود. بالاخره کار تا اينجا پيش رفت که مقام معظم رهبری فرمودند ما میپذيريم که اين مقداری را که غنیسازی کردهايم ببريم ترکيه، در آنجا پلمپ شود. در اختيار ترکيه باشد، شما ۲۰% ما را بدهيد، بعد آنها را برداريد و ببريد. جمهوری اسلامی تا اينجا هم پيش رفت، ولی آنها زير بار نرفتند. اين زير بار نرفتن آنها برای ما خير و برکت زيادی داشت. اين خير و برکت چه بود؟ جوانهای حزباللهی سازمان انرژی هستهای از قبيل احمدی روشن طراحی کردند. به اين نکته دقت کنيد. آن سيستم پزشکیای که داريم و بايد اين سوخت ۲۰% را روی آن قرار بدهند و استفاده کنند، در دنيا مثل و مانند ندارد و اين ۲۰% را بايد جوری طراحی و غنیسازی کرد که بشود به اين سيستم خوراند. آنها به ما گفتند ما برايتان غنیسازی میکنيم، بعد يک فرجه زمانی يک ساله از ما میخواستند که تازه کاری بکنند که به اين سيستم و دستگاه بخورد، اما بچه حزباللهیهای خودمان در يک فرصت سه چهار ماهه ۲۰% را غنیسازی کردند و آن هم بهگونهای که به اين دستگاه و سيستم میخورد و رآکتور تهران راه افتاد.
در يکی از مذاکرات طرف ايرانی يکی از حرفهايی که به آنها زد اين بود که شما دائماً داريد سخت میگيريد و ما داريم جلو میرويم. اينها میخواهند جلوی پيشرفت ما را بگيرند. به هيچوجه هم زير بار حق غنیسازی ما نخواهند رفت. اين را دقيق و حسابشده به شما میگويم. حدود يک سال و نيم قبل اوباما نامهای به جمهوری اسلامی نوشت، مذاکراتی که تا به حال انجام شده، چه مذاکرات آلماتی و چه مذاکرات ژنو را کنار هم بچينيد، حتی همين مذاکراتی که در آن توافق پيش آمده است، مذاکره تلفنی رئيسجمهور ما با رئيسجمهور امريکا را هم که کار اشتباهی بود به اينها اضافه کنيد، در هيچيک از اينها به هيچوجه حق غنیسازی برای ايران نمیبينيد. اصلاً چنين چيزی وجود ندارد. بله، میگوييم وزير امور خارجه ما هم درست میگويد که بر اساس بند چهارم پروتکل NPT حق غنیسازی برای همه کشورها محفوظ است. جالب است که اين بند ۴ را هم در سال ۲۰۱۰ به خاطر شبهاتی که روی آن بود، بازنگری کردند و پرسيده شد آيا همه کشورهای جهان حق غنیسازی دارند؟ و پاسخی که در مجامع بينالمللی ثبت شده اين است که بله، اين حق را دارند، اما امريکايیها اين حق را برای ما قائل نيستند. شما ببينيد در نامهای که اوباما يک سال و خردهای قبل برای ما نوشته است و در تلفنی که با رئيسجمهور ما داشت، جملهای که میگويد اين است. جمع خودمانی است و همين جا مطلبی را میگويم. ما يک قرارداد الجزاير با امريکايیها داريم. در اين قرارداد الجزاير طرف ايرانی چون قوانين بينالمللی را نمیدانست حواسش به يک کلمه نبوده و کلمه تابعيت در آنجا آمده است. تابعيت در کشور ما يک معنا دارد و در امريکا معنای ديگری و الان داريم ساليانه مبلغ سنگينی به خاطر همين کلمه به امريکا خسارت میدهيم، برای اين که کسی اگر دو سه سال در امريکا بماند يعنی تابع آنجاست و امريکايی است. از ديد ما تابع است. دو سه سال که آنجا میماند، میتواند برود و کلی شکايت عليه ما بکند و اگر نااهل باشد بیحد و حساب و دادگاههای امريکايی دائماً عليه ما حکم صادر میکنند و ما بايد دائماً خسارت بدهيم. طرف ايرانی فقط يک کلمه تابعيت را حواسش نبوده است که در امريکا چه معنايی دارد و در ايران چه معنايی و فکر کرده است همان معنايی را که برای ما دارد، برای آنها هم دارد و در نتيجه ما همين طور داريم به امريکا خسارت میدهيم.
خوب دقت کنيد آنها چطور کلمه به کلمه و تکتک جملاتشان حسابشده است. اوباما در نامهاش چه میگويد؟ در مذاکره تلفنیاش با رئيسجمهور ما چه میگويد؟ میگويد: «ما حق دسترسی به انرژی هستهای را برای مردم ايران در قالب ضوابط، قواعد و قطعنامههای سازمان ملل و قوانين بينالمللی قبول داريم». به کلمات دقت کنيد. میگويد: «حق دسترسی». دسترسی در مجامع بينالمللی يعنی چه؟ يعنی اين که شما برای نيروگاه هستهای بوشهرتان نياز به سوخت هستهای داريد؟ بايد بدان دسترسی داشته باشيد. بياييد امريکا برايتان تأمين میکند. بياييد فرانسه به شما میدهد، روسيه هم به شما میدهد. حق دسترسی است ديگر. بعد هم میگويد حق دسترسی برای مردم ايران و نمیگويد جمهوری اسلامی. ببينيد چقدر حسابشده با ما برخورد میکنند، چون آنها اصلاً جمهوری اسلامی را قبول ندارند. در مکاتبات و اظهاراتشان برويد ببينيد. میگويد حق دسترسی برای مردم ايران. حتی دستيابی هم نمیگويد، چون دستيابی يعنی خودت میتوانی غنیسازی کنی، اما میگويد دسترسی. هم در نامه و هم در تلفن میگويد در قالب قطعنامههای سازمان ملل، پروتکلها وآئيننامههای بينالمللی. قطعنامه يعنی چه؟ اولين قطعنامه سازمان ملل میگويد ما تمام دکان و دستگاهی را که در مورد سانتريفيوژها داريم بايد تطعيل کنيم، چون بايد به قطعنامهها تمکين کنيم.
حالا در همين توافقنامه با کمال تأسف نکاتی وجود دارد که بسيار تکاندهنده هستند. يکی از چيزهايی که در اين توافقنامه هست اين است که برای ما حق تحقيق و توسعه علمی را قائل شدهاند، اما چه جوری حق داريد؟ مثلاً نيم يا يک تن اورانيوم در اختيار شما قرار میگيرد، همين را به موارد مختلفی که در فرآيند پژوهشهايتان پيش میآيد تبديل کنيد، دو باره برگردانيد سر جای اولش، دو باره تبديل کنيد. حق اين که چيزی به آن اضافه کنيد نداريد. اين يعنی چه؟ بعد میگويد در شش ماهه اول هر سانتريفيوژی که از کار افتاد میتوانيد بازسازی کنيد، ولی در شش ماهه دوم ديگر چنين حقی نداريد. يعنی چه؟ تقريباً روزی ۵۰ تا از سانتريفيوژهای ما منفجر میشوند، از کار میافتند و مشکل پيدا میکنند. در مرحله اول میگويد همينی را که خراب شده است میتوانی درست کنی. سانتريفيوژ جديد هم نبايد بسازيد. همين را بايد بروی و درست کنی. حالا اين درستشدنی هست يا نيست، کاری به اين کارها ندارد. بعد میگويد در شش ماهه دوم اينها هم از کار افتادند و ديگر حق نداری چيزی جايشان بگذاری. روزی ۴۰، ۵۰ تا هم که از کار میافتند و شما هم حق نداريد جايگزين کنی، بعد از شش ماه دوم ديگر سانتريفيوژی داری که غنیسازی کنی؟
غربیها نتوانستند از سازمان ملل عليه ايران استفاده کنند
نکته قابل توجه ديگر اين است که امريکايیها و اروپايیها گمانم در سال ۲۰۱۱ بود که ديدند ديگر در سازمان ملل نمیتوانند قطعنامه عليه ما صادر کنند و ديگر اجماع وجود ندارد و لذا آمدند قطعنامههای يکطرفه صادر کردند. مثلاً يکی از قطعنامههايشان اين است که کشورهای اروپايی پتروشيمی ما را نخرند. حالا در اين قطعنامه آمده است که کشورهای اروپايی از ما بخرند و داد ما در آمده است که پتروشيمی ما را همين کشورهای منطقه از ما میخرند و اصلاً نيازی نداريم به اروپا بفروشيم. اصلاً با کشورهای اروپايی سر قضيه پتروشيمی معامله نداريم که حالا بخرند يا نخرند. خريد و فروشمان منطقهای است. کلاه سرمان گذاشتهاند. ما اصلاً با اروپا معاملهای نداريم. همان موقع هم که تحريم کردند گفتيم تحريم کنيد. ما که اصلاً در اين بحث با شما معاملهای نداريم.
نکته مهم ديگر اين است که روسيه و چين قطعنامههای سازمان ملل را قبول داشتند، اول تحريمهای يکطرفه امريکا و اروپا را قبول نداشتند. لطمه بزرگی که در اين توافقنامه به ما خورد اين است که رفتيم و خودمان کأنّه پای تحريمها را امضا کرديم، يعنی اگر اين توافقنامه هم به امضا نرسيد و به هم ريخت، يکطرفه امريکايیها بر اساس امضايی که کردهايم میگويند روسيه تو هم بايد راه ما را بروی، چين هم بايد راه ما را برود. اينها نکات قابل توجهی هستند که نمیشود ساده از کنارشان گذشت. سئوال مهم اين است که ِآيا کار ديپلماسی بايد تعطيل شود؟ نه. همان طور که آقا فرمودند مقوله ديپلماسی يعنی جنگ. ما در جنگ اين را ياد گرفتهايم که وقتی رزمنده ما دارد در جبهه میجنگد که نبايد از پشت به او خنجر بزنيم، بلکه بايد از پشت حمايتش کنيم، اما آن رزمنده بايد حواسش باشد که دشمن، دشمن است. نکتهای که میخواهم روی آن تأکيد کنم اين است. مقام معظم رهبری فرمودند نرمش قهرمانانه. نرمش قهرمانانه يعنی چه؟ يعنی مديريت دشمن. اعتقاد ما اين است که اميرالمؤمنين(ع)، امام مجتبی(ع) و مقولهای که بعد از زمان پيامبر(ص) پيش آمد. زمان پيامبر(ص) که جای خود را دارد و جداگانه تجزيه و تحليل کنيم، خيلی چيزها از آن درمیآيد، ولی اينجايی که بحث بر سر نزول نيست، بلکه بر سر تأويل قرآن است، ببينيد رويه اميرالمؤمنين(ع)، امام حسن مجتبی(ع)، آمدن امام حسين(ع) در صحرای کربلا مديريت دشمن است. دارد دشمن را مديريت میکند و اين نکته مهمی است. وقتی مقام معظم رهبری میفرمايند نرمش قهرمانانه يعنی تکيه به قدرت داخلی، دشمن را مديريت کن، همان طور که دشمن دارد ما را مديريت میکند.
من يکی دو تا از مديريتهای دشمن را نسبت به خودمان بگويم، آن وقت ببينيد اينجاها کم داريم يا نه؟ مديريت دشمن نسبت به ما چيست؟ امريکايیها مؤسسهای دارند به نام بروکينز. اين مؤسسه مربوط به سيا و تأثيرگذار بر افکار رئيسجمهور، مسئولين امريکا، نمايندگان کنگره و غيره ذلک است. مسائل را بررسی و تجزيه و تحليل میکند و نظر میدهد. يکی از کارهايی که اين مؤسسه انجام داده اين است که گفته است بايد کاری کنيم که کينه ايرانیها نسبت به ما از بين برود. در اين کار هم بايد از عوامل داخلیمان استفاده کنيم، هم از بيرون و هم در مسير توافقنامه، اين راه را در پيش بگيريم. میگويند بايد کاری کنيم که اين کينه از بين برود. در همين توافقنامه ژنو چه کار کردهاند؟ دقت کنيد. در مذاکرات میبينيم که در دور قبلی مذاکرات، يکمرتبه فرانسه آمد و بازی را به هم زد. همين جا يک سئوال مطرح میشود. بعضی از دوستان ما مخصوصاً در صدا و سيما به اين قضيه توجه نکردند. پيغام داده شد که داريد بيخودی فرانسه را گندهاش میکنيد و همه کاسه کوزهها را سر آن میشکنيد و اين دقيقاً همان چيزی است که امريکا میخواهد. اصلاً طراحی شده بود که فرانسه بيايد و يکمرتبه بازی را به هم بزند. يکمرتبه میبينيد کری موقعی که میخواهد به ژنو برود، اول به اسرائيل میرود. چه هدفی را دنبال میکند؟ همه اينها میخواهد بگويد ايرانیها! ما میخواستيم در توافقنامه به جايی برسيم، اين فرانسه بود که نگذاشت. مردم ايران! ما میخواهيم در توافقنامه با شما به نتيجه برسيم و برای اين کار اول بايد میرفتيم و دم اسرائيل را میديديم. در مورد اسرائيل که تکليف معلوم است و مقام معظم رهبری فرمودهاند هر کشوری که با اسرائيل بجنگد، ما پشت سرش هستيم. او هم دارد روغن ريخته را نذر امامزاده میکند. میگويد تو که کينهات به اسرائيل محکم است، بگذاريم محکمتر شود. اصلاً برود به سمت اين. دارد طراحی میکند. بعد نوبت به فرانسه میرسد. در آلماتی ايرانیها وقتی طرحشان را ارائه میدادند، بهقدری طرح جامع بود که همه ساکت شدند. من تمام مذاکرات را ريز به ريز گوش کرده و متن آنها را خواندهام. همان جا نماينده انگليسی میگويد به جای خوبی رسيدهايم. ادامه بدهيم و کار را تمام کنيم. همان جا شرمن، نماينده امريکا کاغذی برای نماينده انگليس مینويسد که: «خفه شو! تو چه کارهای که حرف میزنی؟» امريکايی که با انگليس میتواند اين طوری برخورد کند، در اينجا نمیتواند به فرانسه بگويد تو خفه شو؟فرانسه بيايد بازی را به هم بزند؟ انتخاب فرانسه هم حسابشده است. اخبارش را نمیتوانم در اينجا بگويم، اما اين انتخاب هم حسابشده است، به خاطر اين که در مسائل اقتصادی و بازرگانی میداند وضع ما با فرانسه چيست و او را انتخاب میکند. اين مديريت دشمن است، چون بالاخره ما دشمن امريکا هستيم. امريکا دارد ما را مديريت میکند که افکارمان را به کدام سمت ببرد. مديريت دشمن يعنی اين. آن وقت با کمال تأسف بعضی از افراد ما در داخل حواسشان نيست میآيند و میگويند شعار «مرگ بر امريکا» را جمع کنيد.
از تحريمهای هستهای تا تحريمهای حقوق بشری
جمع شدن شعار مرگ بر امريکا همان چيزی است که امريکا میخواهد. ديشب وزير دفاع امريکا در صحبتهايش در خليجفارس گفت. خبر هم اين بود که گفتند امريکايیها ديگر تحريم به اسم هستهای در سنای امريکا عليه ايران تصويب نمیکنند، تحريم به نام ديگری تصويب میکنند. چه جوری؟ امريکايیها الان وارد سه موضوع میشوند:
۱ـ در مورد بحث حقوق بشر تحريم تصويب میکنند، يعنی میگويند ايران حقوق بشر را رعايت نمیکند، تحريمش میکنيم و تحريمها سختتر را از آن طريق اعمال میکنيم.
۲ـ میگويند ايران حامی تروريسم است و تحريمها را از اين طريق تحميل میکنند.
۳ـ میگويند ايران در منطقه اغتشاش درست میکند. جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، امروز سوريه و مباحثی از اين دست.
حرفی که ديشب وزير دفاع امريکا در خليجفارس گفت. کوتاه بياييم مثل قضيه سگ است. به سينهاش برويد عقب مینشيند. عقب بنشينيد میآيد به سينهتان. تعارف ندارد. حالا رفتيد و در مورد هستهای به توافق رسيديد، بعد از آن حقوق بشر را میخواهيد چه کار کنيد؟ تروريسم را میخواهيد چه کار کنيد؟ مباحث منطقهای را میخواهيد چه کار کنيد؟ بايد محکم مقابلش بايستی. او دشمن است و بايد بفهمد که تو هم دشمن او هستی. خدا حفظ کند آقای آيتالله جوادی آملی را. آقای ظريف پيش ايشان رفته بود، ايشان گفتند: «وقتی با آنها دست میدهی، بعدش انگشتهايت را بشمار». بايد اين جوری به دشمن نگاه کنی. وضع دشمن اين است.
يک نکته را بگويم. اينجا محضر علم و اساتيد است. درخواستم اين است که برويد ببينيد روايت امام رضا(ع) در باره کسی که خداوند او را در جايگاه ولی فقيه میگذارد چيست و خدا به او چه میدهد؟ تعارف ندارد. يکی از چيزهايی که امام رضا(ع) میگويند به چنين فردی داده میشود حکمت است و حرفهايی که میزند حکيمانه است. اين کلام امام معصوم(ع) است. مقام معظم رهبری چند سال پيش فرمودند اگر دشمن فکر میکند ما اجازه میدهيم حادثهای مثل کربلا و عاشورا تکرار شود اشتباه میکند. بله، ما مثل امام حسين(ع) در ميدان هستيم، پای کار هستيم، اما اجازه نمیدهيم ۷۲ تن به شهادت برسند. بالاخره ولايت و امام(ره) که معماری اين انقلاب را به دست داشت، يک تاريخ است. لطفاً به درخواستم دقت کنيد. شما بايد با رويکرد انقلاب اسلامی در اين فاز برويد و اين کار را بکنيد. امام معماری اين انقلاب و امروز مقام معظم رهبری مديريت اين انقلاب را بر اساس يک سابقه تاريخی که تاريخ بنیاسرائيل و انبيای گذشته و ۱۴۰۰ سال تاريخ اسلام پشت سرش هست جلوی روی اوست و دارد از اين تاريخ عبرت میگيرد و کار انجام میدهد. بنابراين قرار نيست اجازه بدهد حوادث عبرتآموز قبلی تکرار شوند. بناست جلوی اين جور حوادث را بگيريم.
خداوند در قرآن به هيچ قومی به اندازهای که به مسائل بنیاسرائيل پرداخته، نپرداخته است، برای اين که پای کار بودند، ولو عده قليلی از آنها، اما پای کار بودند تا جايی که خدا در حقشان میفرمايد: «یَا بَنِی إِسْرَائِيلَ اذْکُرُواْ نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعَالَمِينَ»(۳) میگويد شما را قوم برتر قرار دادم. تعارف که ندارد. چرا؟ چون پای کار بودند، اما همين قوم پای کار، کارش به جايی رسيد که: «فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ»(۴) شد مبغوضترين قوم. چرا مبغوضترين قوم شد؟ چه کرد؟ چه اقداماتی را انجام داد؟
انقلاب اسلامی در مسيری که دارد میرود همواره با فتنه مواجه است
نمیتوانيم تاريخ را همين طوری مطالعه کنيم و خوشمان بيايد و تجزيه و تحليل کنيم و از آن بهرهبرداری نکنيم. مهم بهرهبرداری است. در تصميمگيریها، گفتمان امام و رهبری گفتمان بهرهبرداری از اين تاريخ است. اين مهم است. در تصميمگيری يعنی مديريت روی دشمن. نهضتهای مختلفی در اين منطقه اتفاق افتادهاند. در الجزاير، عراق، مصر و جاهای ديگر. در تاريخ ببينيد چند نهضت شکل گرفته است؟ اما در همه اين نهضتها نسل اول پای کار بود، از اواخر نسل اول به نسل دوم و سوم که میرسد کار تمام میشود. امام و مقام معظم رهبری يکی از کارهايی که انجام میدادند و دارند انجام میدهند اين است که نگذارند کار تمام شود. نسلهای دوم، سوم، چهارم و... هم بايد پای کار بمانند و جلو بيايند. اين که میبينيد مقام معظم رهبری چند روز پيش در هفته بسيج وقتی سخنرانی میکند، تازه شروع به پردهدری نسبت به استکبار میکند و میگويد که امريکا کيست. تازه میگويد میخواهم به بحث استکبارستيزی بپردازم، برای اين که اگر به اين بحث نپردازد، دشمن يادمان میرود و طراحی دشمن در اين که چينه را بهجای ديگری ببرد جواب میدهد. بايد حواسمان به اين نکته جمع باشد. دو سه تا سئوال هم بپرسيد و ما زحمت را کم کنيم.
سوال: با توجه به خطبه اول آقای خاتمی در روز جمعه و اين که ميزان نفوذ فتنهگران و تحرکاتی که شروع کردهاند و انتصاباتی که در دانشگاهها صورت گرفته است و ميزان نفوذی که در بدنه دولت کردهاند، چقدر میتوانند برای جامعه خطرآفرين باشند؟
انقلاب اسلامی در مسيری که دارد میرود همواره با فتنه مواجه خواهد بود. اگر فکر میکنيد فتنه تمام میشود، خيال باطلی است. کافی است اين ۳۵ سال را مرور کنيد. همين طور پشت سر هم فتنه بوده است. ۱۸ تير، سال ۸۸ و... مگر اين که انقلاب دست از معيارها و شاخصههايش بردارد، ولی اگر پای کار باشد همواره گرفتار فتنه خواهد بود. منتهی نکته قابل توجه اين است که هوشيار و پای کار بودن نيروهای ارزشی و حزباللهی ما پاسخگو و مقابلهکننده است. اتفاقی در انتخابات افتاده است. مشکلی که داريم اين است که نيروهای ارزشی ما بعد از حوادثی ناگهان منجمد و شوکه میشوند و از حرکت باز میايستند. اين اشتباه است. ما نبايد از حرکت بازبايستيم. اساتيد هم در اينجا حضور دارند. ما يک چيز غلطی در مورد اميرالمؤمنين(ع) میگوييم و آن هم اين که علی(ع) را ۲۵ سال خانهنشين کردند. خدا وکيلی اين حرف در حق علی(ع) درست است؟ علی(ع) اصلاً شخصيتی است که خانهنشين شود؟ اصلاً میشود به علی(ع) گفت در خانه بنشين؟ علی را کنار زدند، ولی شخصيت علی خانهنشينی نيست. اگر خانهنشينی بود پس از ۷۲ بار خليفه دوم نمیگويد: «لو لا علی لهلک عمر»، آدم خانهنشين که اين کارها را نمیکند. اگر خانهنشين بود، اين نخلستانهايی که آباد کرد و مدينه را از نظر اقتصادی در فقر به سر میبرد نجات داد و در سطح بالايی قرار داد، پس اين کارها چيست؟ کتابهای تاريخی را ببينيد. خيلیهايش را که نگذاشتند بيان شود. مگر همين علی(ع) پيش خليفه دوم نرفت و گفت: «پيامبر(ص) به من بشارت داده است که بايد لشکر راه بيندازی و اسلام را عرضه کنی»؟ آدمی که خانهنشين باشد که اين کارها را نمیکند، پس «تِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ»(۵) که خدا در قرآن میگويد سنت الهی است. میگويد حکومت حق را کنار میگذارند، باطلها سر کار میآيند، برای اين که میخواهند ببينند مؤمنين چه کارهاند؟ اينها سنتهای خداست که در قرآن بيان میشوند.
نکته مهمش اين است که وقتی ديديم يک مقدار بر اساس مذاق و سليقه ما نيست، ناگهان از حرکت باز بايستيم. بايد در ميدان باشيم. محکم در ميدان بياييم. چيزی هم که آقای احمد خاتمی میگويد همين است. بله، همين حرکت آقای خاتمی بايد پشتوانه داشته باشد. بايد فرياد نيروهای ارزشی بلند شود. در ميدان هم بايد باشند. آنها اصلاً پی اين میگردند که شما ساکت شويد تا هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. فتنهگران به دنبال اين هستند که با کمال پررويی برگردند. تعارف هم نداريم. امريکايیها هم در همان طرحی که گفتم مؤسسه بروکينز دنبال میکند به اين نتيجه رسيده و گفتهاند که ما در دوره اصلاحات اشتباه کرديم. بايد از کسانی که دنبال اصلاحات امريکايی بودند حمايت میکرديم که آنها بمانند و مردم ببينند آنها برايشان کار میکنند و آنها بمانند. اشتباه کرديم. اين دفعه اين اشتباه را نبايد بکنيم.
چه کسی بايد برای مردم روشنگری کند و هشدارهايش را بدهد و اين مسائل را تعقيب کند؟ بله، آنها به دنبال اهدافشان هستند و ما هم بايد محکم در ميدان باشيم. انشاءالله با توفيق الهی به نتيجه هم میرسيم. البته به نتيجه رسيدن هزينه و سختی دارد. بايد بياييد به ميدان و هزينه بدهيد. آبرو بگذاريد. خيلی کارها بايد بشود تا اتفاق بيفتد.
سوال: دستاورد قرار نهايیای که بايد انجام شود با توجه به دست خالی ما از همه لحاظ چيست؟ سئوال ديگر اين است که چرا مقام معظم رهبری تاکنون مثل چند سال پيش به بحث هستهای ورود پيدا نکردهاند؟
رهبر معظم انقلاب مديريت خطوط قرمز را برعهده دارند
مقام معظم رهبری ورود دارند، خط قرمزها را هم توجه دارند، نکته قابل توجهشان اين است که بالاخره مديريت اجرايی کشور دست رئيسجمهور است و به او گفتهاند تو بايد مسئله را مديريت کنی. به موقعش هم به ميدان میآيند و اگر ببينند از خط قرمزها رد شدهاند محکم برخورد میکنند. اينها هشدارهايی است که داريم میدهيم. بالاخره انتظاری که وجود دارد اين است که همه کسانی که بايد داد و فرياد بزنند و هشدار بدهند به ميدان بيايند. نبايد همه چيز را به ايشان ختم کنيم. اين هم غلط است. نبايد همه چيز به ايشان ختم شود. بالاخره بقيه میخواهند چه کار کنند؟ وظيفه ندارند؟ روشنگری و تبيين کنند؟ خواهشم از شما اين است که برويد و آن تکه صحبتهای آقا را که فرمودند آن دو سالی که پلمپ شد چيزهای خوبی داشت، بخوانيد، آن وقت جواب سئوالتان را خوب میگيريد. قبل و بعدش را ببينيد خيلی قشنگ جواب میگيريد.
اخيراً مقام معظم رهبری در مورد جنگ شيعه عليه شيعه اعلام خطر جدی کردهاند. در عراق آقايی به نام آيتالله سَرخی اعلام موجوديت کردهاند. اين موضوع چقدر خطر دارد؟
دشمن که دارد با ما برخورد میکند از خودمان گرفته است. اين که دارد همان طور که کفر و ضلالت منتشر میشود، از همان راهها بايد برای انتشار هدايت و مسير صحيح اسلامی استفاده کرد. دقيقاً کفر هم همين جور دارد عمل میکند. عمليات انتحاری را دشمن از کجا ياد گرفت؟ از عمليات شهادتطلبانه ما. وقتی عمليات شهادتطلبانه ما را ديد گفت من میتوانم از اين طريق به اينها لطمه بزنم و بغل گوش ما در پاکستان مدرسه علميه راه انداخت و در آن مدرسه سرويسهای اطلاعاتی سيا، عربستان و... را در آن تربيت میکنند که طرف شب فردايی را که میخواهد بيايد و خودش را به کشتن بدهد و جايی را منفجر کند به مناجات با خدا میگذراند.
با کمال تأسف مشکل ديگری هم که داريم اين است که بخشی از علمای مذاهب مختلف ما تا بگيرند قضيه چيست يک مقدار زمان میبرد. راه دوری نرويم. در قضيه سوريه جمهوری اسلامی ايستاده بود و از بشار اسد دفاع میکرد. چرا؟ چون بشار در محور مقاومت نقش داشته است. دولت سوريه مشکل دارد و اگر بنا باشد حرف بزنيم، مسائلش را بيشتر از ديگران میدانيم. آن بحثش جداست، اما شخص بشار در مقاومت نقش داشته است و ما هم از بشار حمايت میکنيم. میخواهند حمايتی را که از بشار میشود بشکنند. طراحی دشمن اين است که اين را بشکند. سه سال هم هست و همه دنيا هم پشت اين قضيه هستند که اين را به نتيجه برسانند، ولی نمیتوانند. نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم اين است که در قضيه سوريه از همه جا پيام میآمد که علمای اسلامی ارتباطاتشان را با ما قطع کردهاند و میگويند شما داريد از ظالم حمايت میکنيد. نمیدانستند پشت قضيه چيست، اما آيا امروز اين جوری است؟ تغيير کرده و همه چيز عوض شده است. امروز میبينيد همان علمايی که از ما ايراد میگرفتند، صدايشان درآمده است و دارند با ما همراهی میکنند. اين يک مشکل جدی است که داريم. در مسائل بهروز نيستند.
دشمن هم دقيقاً در بحث شيعه دارد همين را طراحی میکند. بايد حواستان جمع باشد. هم داخل کشورمان آدمهايی را دارد هم بيرون از کشور سرويس اطلاعاتی خصوصاً MI۶ انگليس در تقسيم کاری که با امريکا کرده صد در صد در منطقه ما فعال است. امريکايیها فقط قلدری بلدند و اين جور کارها را خيلی خوب نمیتوانند انجام بدهند. امريکايیها اصلاً در کارهای اطلاعاتیشان طراحی ندارند. فيلمهای هاليوودی را ببينيد. امريکايیها حتی در جاهايی که میخواهند محبت هم نشان بدهند، آخر تير را میزند و کلک طرف را میکند. اصلاً قلدرند و چنين حالتی را دارند. فرهنگشان اين جوری است، اما انگليسها خيلی کارکشته و زرنگ هستند.
يک آدم انقلابی دو آتشه که عاشق لندن میشود!
يک مثال میزنم. ببينيد يک آدم انقلابی دوآتشه میرود لندن، وقتی برمیگردد میگويد لندن برای زندگی جای خوبی است. آدم مقدسمآبی که اصلاً با انقلاب کاری ندارد میرود لندن و برمیگردد و میگويد لندن برای زندگی جای خوبی است. لاابالی میرود و برمیگردد و میگويد لندن جای خوبی برای زندگی است. هر کسی میرود و برمیگردد میگويد جای خوبی است، برای اين که او همه چيز را جمع کرده است. انگليسیها اين جوری هستند. امروز در درگيریهای قومی و مذهبی در منطقه انگليس فعال است. هنر انگليس هم اين است که هميشه از درون مذاهب دين درست میکند. وهابيت و بهائيت را درست کرده است. امروز شما شک نکنيد در مورد شيعه در آينده قطعاً مجموعهای را راه خواهد انداخت تا جوانان را تحت تأثير خودشان قرار بدهند. اينجا هوشياری میطلبد. تبيين قضايا میطلبد. يکی از کارهای ما بايد اين باشد که روشهای سرويسهای اطلاعاتی را تشريح کنيم. يک نمونه را بگويم. يکی از اقدامات سرويسهای اطلاعاتی اين است که ديگر به يک فرد نمیگويند تو بيا بشو جاسوس ما، ما نه با تو ارتباط داريم، نه برايمان خبر، سند و مطلب بياور و چنين و چنان کن که اين وسط لو برود و بفهمند جاسوس است و آبرويش برود. نه، اين کار را نمیکنند. ببينيد يک نفر میخواهد مسئول دفتر يک مسئول رده بالای کشور شود. سرويس اطلاعاتی میرود و به اين مسئول دفتر مراجعه میکند و در ظرف ده دقيقه چهار تا از خرابکاریهايش را فيلم میکند و میگذارد جلويش و میگويد: «ببين! من اين اطلاعات را از تو دارم. بايد بيايی با ما همکاری کنی». او هم میگويد: «بسيار خوب! آبرويم را نبر، همکاری میکنم». میگويد: «تا آخر عمرت فقط يک کار از تو میخواهم و تا آخر عمرت هر جا بودی اين کار را انجام بده. ماهيانه پول به حسابت میريزم، جوری هم میريزم که هيچکس نفهمد. همين. با تو هيچ ارتباطی هم برقرار نمیکنم که لو بروی». درخواستی که از او میکند اين است که تو که مسئول دفتر فلان آقای رده بالای کشور هستی، فقط اجازه نده مديريت کارهای مختلف از آدمهای قوی استفاده کند. هر چه آدمهايی که انتخاب میکند ضعيفتر باشند، بهتر. الان سرويسهای اطلاعاتی اين شکلی دارند کار میکنند. نمیگويند برو برايمان اطلاعات بياور. میگويد: «فقط مراقب باش وقتی میخواهد وزير بگذارد، آدم ضعيفی را بگذارد. تو فقط نگذار قویها بالا بيايند». و السلام! نتيجه چه میشود؟ چه بر سر آن کشور میآيد؟
يک نمونه ديگر. طراحی دشمن به اين صورت است که آن قدر در اين بين واسطه میگذارد که شما به مخيلهتان هم خطور نکند که دشمن دارد اين کار را انجام میدهد. در يکی از شهرهايی که شيعه و سنی با هم زندگی میکردند، يکی از آقايان يکمرتبه میبيند بلندگويی در مسجد شيعهها به سمت محله سنیها چرخيده است و يک نفر هم هر شب میآيد روضه حضرت زهرا(س) را میخواند و جاهايی را هم میخواند که به سنیها برمیخورد. مدتی میگذرد و يک شب بالاخره از او میپرسد: «فلانی! اين چه سرّی است که تو هر شب میآيی اينجا و روضه حضرت زهرا(س) میخوانی؟» جواب میدهد: «نمیدانم! يک نفر در بازار میگويد نذر دارد و به من پول میدهد و من هم میآيم روضه میخوانم». میروی سراغ آن بازاری و میپرسد: «آقا! از کجا پول میآوری اين کار را میکنی؟» بازاری میگويد: «والله من هم نمیدانم. يک نفر فلان جا هست و به من پول میدهد و میگويد بده». تا ده يازده واسطه را جلو میرود و بالاخره سر از سفارت انگليس در میآورد. روضه حضرت زهرا(س) میخواند.
ببينيد دشمن دارد چه جوری طراحی میکند؟ اين که ما دست سرويسها را بخوانيم و نقشهها و برنامههايشان را بفهميم و انشاءالله بتوانيم با آنها مقابله کنيم.
و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته.
پینوشتها:
(۱) قرآن کريم، سوره طلاق، آيات ۲ و ۳.
(۲) قرآن کريم، سوره بقره، آيه ۲.
(۳) قرآن کريم، سوره بقره، آيات ۴۷ و ۱۲۲.
(۴) قرآن کريم، سوره انفال، آيه ۱۶.
(۵) قرآن کريم، سوره آلعمران، آيه ۱۴۰.