چهارشنبه 25 دی 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"احمدی‌نژاد برای رفع حصر موسوی نامه نوشت"

يکی از ياران وفادار محمود احمدی‌نژاد می‌گويد که رئيس‌جمهور سابق ۲ بار برای رفع حصر موسوی اقدام کرده و به شورای عالی امنيت ملی نامه زده و اعلام کرده که حصر به نفع کشور نيست.

به گزارش ايسنا، گزيده گفت‌وگوی روزنامه قانون با عبدالرضا داوری در پی می‌آيد:

* بعضی نکات که در زمان انتخابات ۹۲ به وجود آمد تا حد زيادی متاثر از رفتارهای سياسی احزاب در آمريکاست. روسای جمهور آمريکا ۱۰۰ روز اوليه را مهم‌ترين دوره برای استارت حرکت‌های خودشان می‌دانند ولی دوره ۱۰۰ روزه در آمريکا آماده‌سازی برای ۱۳۰۰ روزه بعدی است اما آقای روحانی در اين ۱۰۰ روز بيش از آنکه به بحث آماده‌سازی دولت برای ۱۳۰۰ روز آينده بپردازد به يک گزارش جهت‌دار در نقد دولت قبل پرداخت.

* دولت جديد پايگاه اجتماعی‌اش پايگاه کارفرمايان و سرمايه‌داران است و اين در ساختار چيده‌شده بارز است که اين دولت طبقه کارفرمايان را نمايندگی می‌کند و اينها چون از عوامل اصلی سهامداران بانک‌ها هستند بانک‌ها در اين فراگرد مقاومت می‌کنند. از اين نظر مسکن مهر را آقای روحانی مورد بی‌مهری قرار داد. مسکن مهر يک پروژه نيست يک مگاپروژه است. چرا آقای روحانی اين مگا پروژه را مورد بی‌مهری قرار داد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


* آقای روحانی در ارائه گزارش صد روزه گمان می‌کرد هنوز در دوره انتخابات است اما بايد به او گفته می‌شد که شما ديگر رئيس‌جمهور شديد. مشکل آقای روحانی اين بود که انتخاباتی صحبت کرد. ايشان از موضع يک رئيس‌جمهور منتخب صحبت نکرد. ايشان برخی از حقايق را گفت و برخی را نگفت.

* در اينکه شرايط اقتصادی در اين دو سال اخير بد شد حرفی نيست. اگر آقای روحانی درآمدهای نفتی را بيان می‌کند چرا نمی‌گويد درآمدهای نفتی در اين سال‌ها ۴۰ درصد کاهش پيدا کرد و نرخ رشد منفی اقتصادی ۵ درصدی برای عدم فروش نفت است؟

* از سال ۱۳۹۰ احمدی‌نژاد از سياست خارجی خلع‌ يد شد. اراده‌هايی که در بخش‌هايی از ارکان حاکميت حضور داشتند احمدی‌نژاد را از حاکميت حذف و اخراج کردند و او ديگر هيچ نقشی در سياست خارجی نداشت. از سال ۹۰ مشکلاتی که برای او ايجاد کردند برای اولين بار در تاريخ انقلاب يک رئيس‌جمهور را منحرف خواندند. بعد از راهپيمايی ۹ دی و انزوای شديد اصلاح‌طلبان و هاشمی هسته اصلی اصولگرايان می‌خواستند قدرت را يکپارچه در دست بگيرند و تنها مزاحم آنها احمدی‌نژاد بود. حتی بنی‌صدر هم تا وقتی بر سر کار بود به او اتهامی نزدند. احمدی‌نژاد توی ميدان مين کار را پيش برد.

* در اين مدت گذشته بار‌ها اتهاماتی را اعم از اعتقادی، اخلاقی و اقتصادی به مشايی زدند. اگر اين اتهامات درست بود که قوه قضاييه بايد وی را دار می‌زد! قطعا دولت احمدی‌نژاد مانند بقيه دولت‌ها خطا داشته و بايد برخورد شود ولی نبايد سياه‌نمايی شود. در همين راستا بايد اشاره کنم در زمان احمدی‌نژاد آنقدر مجلس را بزرگ کردند که امروز مجلس شده مسئله‌ای برای دولت و وزرا را به مجلس می‌کشند. اين دوستان بايد بدانند ساختار سياسی ايران از سال ۶۸ عوض شد و امروز دولت در پيشانی نظام است و مجلس به دولت جفا می‌کند.

* آنقدر که آقای روحانی نماد انتخاب مردم است، مجلس نيست. مجلس يک رای متکثر و پراکنده است. شما می‌توانيد رای آقای روحانی را در هر شهر با رای نماينده اول آن شهر مقايسه کنيد. مطمئنا رای آقای روحانی بيشتر است و بايد به اين جايگاه احترام گذاشت و مجلس نبايد با دولت تقابل کند. در ساختار سياسی کشور نبايد عدم توازن ايجاد می‌شد که نتوانند امروز آن را جمع کنند. مجلس هشتم و نهم، دولت احمدی‌نژاد را فشل کردند.

* از سال ۸۷ به بعد، ماه عسل احمدی‌نژاد تمام شد، به اين دليل که آنها فکر می‌کردند احمدی‌نژاد اصولگراست، در صورتی که او هيچ وقت اصولگرا نبوده است. باورهای احمدی‌نژاد با اين افراد فرق می‌کرد.

* اصولگرايان مجبور بودند از احمدی‌نژاد حمايت کنند چون نمی‌خواستند به هاشمی و موسوی رای بدهند. سال ۸۴ بخش عمده‌ای از اصولگرايان از لاريجانی و قاليباف حمايت کردند.

* احمدی‌نژاد در مبانی کلان با اصولگرايان در تضاد است. اصلی‌ترين مرزبندی احمدی‌نژاد با اصولگرايان روی کلمه مردم است. اصولگرايان بعد از سال ۸۰ گفتند ما ۴شاخص داريم؛ اول امام (ره)، دوم رهبری، سوم اسلام و آخر انقلاب. احمدی‌نژاد از آنها پرسيد جايگاه مردم کجاست؟ آيا رهبری و امام بدون مردم مفهومی دارد؟ و اينجا بود که اختلاف احمدی‌نژاد با اصولگرايان شروع شد و می‌توان بروز اختلاف بين احمدی‌نژاد با آنان را بر سر کلمه دموکراسی دانست. آنها می‌خواستند تعريفی از رهبر معظم انقلاب بياورند که تنها مختص به خودشان و گروه خاص باشد. خير، رهبری متعلق به ۷۵ ميليون نفر است. نمی‌گذاشتند اين حرف‌ها را علنی بزند. صحبت‌های احمدی‌نژاد را آنطور که می‌خواستند منتشر می‌کردند تا سوگيری منفی داشته باشد. مگر چندتا رسانه داشت؟ يک ايرنا و روزنامه ايران بودند که خوب مديريت نشدند. بنده هم درست کار نکردم و رسانه‌های زمان احمدی‌نژاد حرفه‌ای مديريت نشدند. زمان آقای احمدی‌نژاد همين يالثاراتی که توقيف شده است تيتر يک زد، مشايی را دستگير کنيد و آقای مشايی تنها به اين تيتر خنديد، ولی شما ببينيد امروز کسی می‌تواند تيتر کند محمد نهاونديان را دستگير کنيد؟ بايد به يالثاراتی‌ها بگوييد آن مردی که به اهانت‌هايتان لبخند می‌زد رفت!

* اگر احمدی‌نژاد عملکرد رامين را قبول داشت او را نگه می‌داشت. اعتقاد احمدی‌نژاد به آزادی سياسی و آزادی بيان به مراتب از جريان اصلاح‌طلب بيشتر است.

* احمدی‌نژاد هيچ انگيزه و اراده‌ای برای بازگشت به حاکميت ندارد. بعد از رد صلاحيت آقای مشايی، در جلسه‌ای به من گفتند باری از روی دوشم برداشته شد. آقای مشايی گفت من فقط اتمام حجت کردم.

* احمدی‌نژاد اسفند ۹۱ در جلسه‌ای گفت اگر ما در عرصه نباشيم پيروز انتخابات جريان آقای هاشمی است و اصولگرايان فکر می‌کنند که رئيس‌جمهور می‌شوند چرا که پای اين افراد هيچ وقت به پاستور نمی‌رسد.

* اصولگرايان خط و مشی مشخصی ندارند و تابع قدرتند و با قدرت خود را تنظيم می‌کنند و تنها تضاد استراتژيک در داخل ساختار جمهوری اسلامی مربوط به آقای احمدی‌نژاد و آقای هاشمی است. امروزه بخش اعظمی از اصلاح‌طلبان هم در کنار آقای هاشمی هستند و به نظر من آقای خاتمی و آقای هاشمی نيز يک روح در دو بدن هستند.

* اگر به شبکه‌های اجتماعی نگاهی بيندازيد، می‌بينيد که از سکولار‌ترين افراد تا هياتی‌ها وحزب‌اللهی‌ها طرفدار احمدی‌نژاد هستند. البته بحث افرادی مانند منصور ارضی فرق می‌کند. اگر منصور ارضی پايگاه اجتماعی داشت هنگامی که سال ۷۶ از ناطق حمايت کرد ناطق را رئيس‌جمهور می‌کردند. سال ۷۶ تمام حزب‌اللهی‌ها به ويژه همين آقای ارضی و برخی از نظاميان با خاتمی بد بودند ولی شهرک محلاتی بيشتر به آقای خاتمی رای دادند و نسبت به احمدی‌نژاد همين طور است. مردم ايران از بعد از جنگ به دنبال تغيير بودند و به اين دليل به خاتمی و احمدی‌نژاد رای دادند.

* آقای خاتمی يک اقبال عمومی به آن است و اگر اعتباری دارد به دليل جايگاه خود ايشان است و احمدی‌نژاد هم به اين اعتقاد دارد. آقای احمدی‌نژاد به ما گفت پيروزی خاتمی در انتخابات برکت برای کشور و نظام بود و اگر ناطق رای می‌آورد نظام را به سقوط می‌کشاند و انسداد ايجاد می‌کرد و من معتقد هستم اگر آقای خاتمی در حال حاضر نيز کانديدا شوند رای بالايی خواهند آورد.

* من به کسی فاشيست نگفتم. گفتم اگر فضای انتخابات از عقلانيت خارج و احساسات وارد شود درست نيست چرا که اولين بار هيتلر اين کار را کرد. آقای احمدی‌نژاد هم افرادی را که جلوی وزارت کشور شلوغ کردند اين حرف را زدند (خس و خاشاک). بايد اشاره کنم احمدی‌نژاد، موسوی را دوست داشت و دارد و شخص احمدی‌نژاد دوبار برای آزادی موسوی اقدام کرد. احمدی‌نژاد به شورای عالی امنيت ملی نامه زد و گفت که حصر موسوی به نفع کشور نيست. رابطه اين دو با هم بسيار نزديک بود و احمدی‌نژاد بار‌ها در دولت از نظرات مهندس موسوی استفاده کرد.

* در مناظره، مهندس موسوی بحث کردان را مطرح کرد و آقای احمدی‌نژاد هم اين بحث را بازگو کرد که وقتی خانم رهنورد کارمند بوده است و نمی‌توانسته درس بخواند چرا غيرقانونی مدرک گرفت، که اين بحث با سوءتفاهم به آن مشاجرات کشيد. البته اشاره کنم که در فضای انتخاباتی اين‌گونه مباحث اتفاق می‌افتد؛ مانند مشاجراتی که‌ آقای روحانی و قاليباف با هم داشتند ولی در حال حاضر با هم همکاری می‌کنند.

* عباس عبدی به من گفت خيلی به احمدی‌نژاد انتقاد دارم ولی او از مرد‌های سياست است. احمدی‌نژاد تا آخر پای کردان ايستاد ولی هاشمی که به کرباسچی مديون بود يک قدم برای او بر نداشت.

* در حق مرتضوی اجحاف شد. گزارش تحقيق و تفحص متوسط ۸۰۰ روز طول می‌کشد ولی گزارش تامين اجتماعی ۱۴۸ روزه آماده شد و اين نشان می‌دهد قرار بوده است گزارش زود تمام شود و به صدمين روز دولت آقای روحانی برسد.

* اصلا مشايی‌ شناختی از بابک زنجانی نداشته است. سايت آينده‌آنلاين گزارشی نوشت که بابک زنجانی هم از مصلحی دستور می‌گرفت و هم از مشايی. چرا اين دو نفرکه با هم رابطه خوبی نداشتند بايد با زنجانی همکاری داشته باشند؟ بنابراين به اين نتيجه می‌رسيم که بابک زنجانی ارادی کار می‌کرد. ولی احساس می‌کنم برخورد با بابک زنجانی فرا‌تر از اين حرف‌ها باشد و مصلحت انتشار نداشته باشد. يکی از کار‌شناسان گفت بعد از بابک زنجانی هيچ گروهی سعی نمی‌کند تحريم‌ها را دور بزند و برخی از دور نخوردن تحريم‌ها سود می‌برند و می‌خواهند به جمهوری اسلامی فشار بياورند که هر طوری شده مذاکرات را به نتيجه برسانند.

* حذف احمدی‌نژاد شکست‌های پياپی اصولگرايان را در پی خواهد داشت؛ يعنی نه در مجلس و نه در رياست جمهوری پيروز نخواهند بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016