سه شنبه 6 اسفند 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ماجرای ۱.۵ تن بدهی طلای بابک زنجانی

شرق: همين چند روز پيش بود که بيژن زنگنه وزير نفت از طلب ۱۱۰هزارتومانی هر ايرانی از بابک زنجانی گفت اما برخی ايرانی‌ها طلب‌های ميلياردی از او دارند. يکی از شاکيان بابک زنجانی هزارو۵۰۰کيلو طلا برای او خريداری کرده و معادل ۸۰ميليون‌دلار طلبکار است. يکی ديگر از شاکيانش هم شش‌ميليون‌يورو اوراق ارزی دست او دارد. با اين حساب او حتی اگر بدهی‌هايش را با نفت صاف کند تازه طلب ۱۱۰هزارتومانی ۷۶ميليون ايرانی را داده و چند نفر در صف طلبکارهايش هنوز منتظر خواهند بود. روح‌الله غلامی، وکيل دو نفر از شاکيان زنجانی درباره او و کارهايش می‌گويد:

داستان موکل شما و بابک زنجانی از کجا آغاز شد؟
آقای زنجانی از طريق موکل بنده هزارو۵۰۰کيلو طلا از طريق کشور «غنا» خريداری می‌کند تا آن را به «دوبی» انتقال دهد. انتقال به «دوبی» هم برای تحويل به «ريفاينری» (DMCC - پالايشگاه تخليص طلا) برای تعيين «عيار» طلا بود. بنابراين، نه مبدا ايران بود، نه مقصد. اين طلا هيچ ارتباطی به ايران نداشت.

موکل شما کيست؟
تمايل ندارد رسانه‌ای شود.

کارش چيست؟
نماينده فروش يک شرکت معدن‌کاو استخراج و فروش طلا در آفريقاست.

در خريد طلا هم رابط زنجانی بود؟
بله... اينکه زنجانی چطور با اعتبارات نفتی و سفته‌بازی ثروتمند می‌شود، در جريانات پيش آمده برای ما بخشی از آن مشخص می‌شود.

چطور؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بابک زنجانی سه نفر از کارمندان خود به نام‌های «ی»، «ز» که از دوستان «م» هستند و «و.م.م» را که کارمند خودش بود به کشور «غنا» می‌فرستد تا ۵/۱تن طلا خريداری کنند. بر اساس اين معامله اين مقدار طلا به ارزش ۸۰ميليون‌دلار خريداری و مبلغ ۱۲ميليون دلار به آنها پرداخت و مقرر می‌شود باقيمانده مبلغ معامله پس از تاييد عيار طلا از سوی «ريفاينری» دوبی، به فروشنده پرداخت شود. برای همين زنجانی ۱۵۰ميليون‌دلار به حساب «و.م.م» در بانک خود در مالزی واريز می‌کند تا آنها مطمئن شوند.

و آنها قبول می‌کنند؟
بله. اما وقتی من به حساب شما پول واريز می‌کنم و شما نمی‌توانيد برداشت کنيد به چه معناست؟ يعنی من به شما پولی نداده‌ام، کاغذ داده‌‌ام و با اعتبارات آن بازی می‌کنم. تفکری که بانک مالزی راه انداخته، همين است.

موکل شما آن زمان کجا بود؟
خودش هم آفريقا بود.

در چه سالی اين اتفاق افتاد؟
سال ۹۱ بود.

پس اين موضوع ربطی به ماجرای طلای ايران در ترکيه در سال۸۷ که اردوغان گفته بود «خدا در شرايط بحران اقتصادی برای ما پول فرستاده»، ندارد؟
نه... در اين ماجرا طلاها توسط سه‌نماينده زنجانی آزمايش و پس از تاييد کارشناسان گمرک در صندوق‌های مخصوص حمل طلا، بسته‌بندی و بارگيری می‌شوند. مسير رفت هواپيما، فرودگاه‌های استانبول، بنغازی ليبی، کوتوکا اکرا (غنا) و در برگشت، فرودگاه‌های کوتوکا اکرا، آتاتورک استانبول،‌ امام‌خمينی(ره) تهران و دوبی اعلام می‌شود. با وجود اينکه مشخصا در مسير برگشت نام فرودگاه آتاتورک استانبول قيد شده بود اما زمانی که هواپيما برای ساعاتی در استانبول توقف می‌کند، در اقدامی مشکوک دليل فرود، نقص فنی هواپيما عنوان می‌شود که بعد هم می‌گويند علت نقص مدارک پرواز بوده است.

فرودگاه ليبی ديگر چرا؟
يکبار با «ح.ی» و «ب.ز» در جلسه‌ای در هتل «اوين» بودم، همين را از آنها پرسيدم که گفتند: «حتی اگر هواپيما باری هم باشد، بايد برای مسافرانش بليت صادر شده باشد.» به گفته خودشان صدهزاردلار احتمالا به آمريکايی‌ها در «بنغازی» رشوه می‌دهند تا دوباره پرواز کنند. اتفاقا برای «بابک زنجانی»، «ح. م» و «ح. ش» هم پاسپورت صادر شده بود اما آنها نمی‌روند. طلا را تحويل می‌گيرند و طلا به جای دوبی به سمت ترکيه می‌رود. ترکيه حساسيت نشان می‌دهد و محموله را توقيف می‌کند. اينجا «رضا ضراب» وارد می‌شود و با دادن رشوه، طلا را آزاد می‌کند و طلا به مقصد دوبی حرکت می‌کند. اينکه چرا به ليبی رفته‌اند معلوم نيست، ظاهرا بدشان نمی‌آمده هواپيمايشان تابلو شود.

بازداشت رضا ضراب در ترکيه در همين رابطه بود؟
يکی از رشوه‌هايی که داده مربوط به همين ماجراست و البته اعلام کرده که آدم زنجانی بوده و برای او کار می‌کرده است. شخصی به نام «دو اوغلو» که از کارمندان خود بابک زنجانی در «هلدينگ» او در ترکيه بود، اعلام می‌کند که قرار بوده ۵۰۰کيلوگرم از اين محموله در استانبول تخليه و مابقی به ايران حمل شود. اينجا سروصدای زيادی به پا می‌شود که ايران می‌خواسته است با غنا از طريق طلا معامله کند در حالی که اصلا نه مبدا نه مقصد ايران نبوده است.
البته گفتم که در اسناد، نام فرودگا‌ه‌ امام‌خمينی(ره) هم ذکر شده بود اما اين طلاها ربطی به ايران نداشت. رسانه‌ها خبر را منتشر می‌کنند و فشار بر غنا زياد می‌شود، کشورهای غربی هم نسبت به اين مساله حساس می‌شوند، بعد می‌گويند ايران در حال تهاتر طلا است، چه اتفاقی می‌افتد؟ ايران در زمينه طلا تحريم می‌شود. حتی کسانی که در غنا به بابک زنجانی طلا فروخته بودند هم بازداشت می‌شوند.

چرا هواپيما مستقيم به مقصد «دوبی» نرفت؟
دقيقا معلوم نيست. دليلی نداشت هواپيما به جای ديگری برود. هواپيما می‌توانست مستقيما به «دوبی» حرکت کند و حتی نيازی به سوختگيری هم نداشته اما چرا به ترکيه بايد می‌رفت بايد از زنجانی پرسيد. در «استانبول» با سر و صدای زياد، رسانه‌های گروهی از جريان حمل طلا‌ها باخبر می‌شوند و به دروغ محل تخليه به جای امارات، ايران اعلام می‌شود. انتشار و انعکاس گسترده همين خبر موجب می‌شود تا تهاتر طلا با ايران تحريم شود و قيمت طلا در بازار داخل نيز به طرز سرسام‌آوری افزايش پيدا کند و اين به سود بابک زنجانی تمام می‌شد.

چقدر مطمئنيد که همين مساله باعث تحريم طلای ايران شد؟
اين چيزی که می‌گويم احتمال است... وقتی قطعات پازل را کنار هم می‌گذاريد نتيجه اين می‌شود. آقای زنجانی خلافش را ادعا می‌کند، دادگاه يک‌بار احضارش می‌کرد تا از خودش دفاع کند. چرا همه‌جا جار زد طلا جابه‌جا می‌کند؟ با آن همه نفوذ چرا طلايش در ترکيه گير کرد؟

گزارش «ريفاينری» را به شما ندادند؟
زنجانی می‌گفت طلاها را تحويل «ريفاينری» داديم و آنان گفتند که طلا نيست و ادعا می‌کند گواهی‌اش را هم دارد. يک‌بار در جلسه‌ای که خود زنجانی و کسانی که طلا را گرفته بودند حضور داشتند از او خواستم گزارش «ريفاينری» را ارايه کند که از همين موضوع بسيار عصبانی شد و شروع به پرخاشگری و توهين کرد.

بعد چه شد؟
در مرحله اول زنجانی به موکل من زنگ می‌زد و «ايميل» می‌فرستاد و تهديد می‌کرد که من ۱۲ميليون‌دلار پول داده‌ام و تو طلای قلابی به من فروخته‌ای. موکلم به ايران برمی‌گردد و همراه «و.م.م»، «ح. ی» و «ب. ز» برای اولين بار به محل شرکت سورينت کيش برده می‌شود و آقای بابک زنجانی را در محل شرکت «سورينت‌کيش» ملاقات می‌کند. در اين ملاقات هم موکلم را که مرد مسنی هم هست تهديد می‌کنند.

«ايميل‌»های بابک زنجانی که موکل شما را تهديد کرده هنوز داريد؟
بله، ولی خب طبيعی است که مستقيما و با «ايميل‌» خودش اين کار را نکرده اما از طرف او بوده است... .

چرا موکل شما را تحت‌ فشار قرار می‌داد؟
ظاهرا به‌خاطر اينکه با اين کار، او با زنجانی همدستی کند و وجوه طلا به آفريقايی‌ها پرداخت نشود يا حداقل مدعی حق‌الزحمه خود و پرداخت وجوه طلا نشود و ادعای تقلبی‌بودن طلا را تاييد کند.

موکل شما پيش از اين هم با بابک زنجانی ارتباط داشته؟
نه بار اول بوده... به او هم می‌گويند طلاهايت تقلبی بوده و گزارش «ريفاينری» هم دارد می‌رسد. چه کار می‌کنی؟ موکل من در توافقنامه‌ای می‌گويد حاضر است ۱۵۰سهم کارخانه خود را به صورت امانت به آنان بدهد به شرط اينکه کالا «مرجوع» شود، گزارش «ريفاينری» دوبی تحويل شود و به او وکالتنامه تام‌الاختيار اقامه دعوا در «غنا» عليه فروشندگان داده شود و در توافقنامه قيد می‌شود که اين را به‌عنوان «امانت» به شما می‌دهم اگر «مرجوع» کالا و گزارش «ريفاينری» را بدهيد و حق با شما باشد، من در يک بازه زمانی سعی می‌کنم پول شما را برگردانم اگر نتوانستم، اين ۱۵۰سهم کارخانه برای شما.
اين گواهی‌نامه با «ح. ی» به نمايندگی از بابک زنجانی انجام ‌شده بود اما بابک زنجانی پايش را امضا نکرده بود برای همين دست‌ ما برای شکايت از او خالی بود. ما صبر کرديم تا اينکه خود بابک زنجانی بر اساس اين توافقنامه از موکل من شکايت کرد. معنای آن اين بود که بابک زنجانی توافقنامه را پذيرفته است. ما هم بر همين اساس شکايت کرديم. ۹ماه شکايت ما طول کشيد. خود آقای زنجانی در مصاحبه با «ايسنا» درباره طلاها گفته بود که طلاهای ما را گرفتند. او نگفته که طلاها تقلبی بوده است، اما هرچه تلاش کرديم نتوانستيم زنجانی را احضار کنيم.
از سوی ديگر «و. م. م» از طرف زنجانی مامور می‌شود تا معامله‌ای را برای خريد طلا با شخصی ديگر تدارک ببيند. در جريان آن معامله، «م. م» شش‌ميليون‌يورو اوراق ارزی نفت و گاز پارس را از سوی اين خريدار دوم که به صورت امانت به موکل من داده شده بود با ترفند از او سرقت می‌کند و اوراق را به آقای «بابک زنجانی» می‌دهد. زنجانی با اينکه می‌دانسته اين اوراق متعلق به «و. م. م» نيست و متعلق به شخص ديگری است اما اين اوراق را به‌عنوان طلبش می‌گيرد و نگه می‌دارد. چنين تصور می‌شود؛ از آنجا که «و. م. م» و بابک زنجانی نتوانسته بودند موکلم را در غنا گرفتار مظلمه کنند و او به سلامت به کشور بازگشته بود به ترفند ديگری متوسل می‌شوند تا اينکه به هر نحو ممکن موکلم را دچار مخمصه کنند. موکلم با وکالت من عليه «و. م. م» و زنجانی اقامه شکايت می‌کند.

چرا موفق به احضارش نشديد؟
من ابتدا حتی موفق به ثبت و ارجاع شکايت نشدم و گفتند سرپرست دادسرای مربوطه دستور داده تا از مسافرت نيامده شکايتی عليه زنجانی ارجاع نشود اما من از شخص معاون اول دادستان تهران دستور ارجاع پرونده را گرفته در دادسرای مربوطه ثبت کردم.

«و. م. م» چه شد؟
آن موقع فراری بود، ما می‌دانستيم دست بابک زنجانی است. به زنجانی گفتيم او را بياوريد تا تکليف پرونده مشخص شود. او الان در زندان است. البته توسط خود زنجانی بازداشت شده از او هم به‌عنوان کلاهبرداری در خصوص تقلبی‌بودن طلاها شکايت کرده است و الان با ۴۰ميلياردتومان قرار در زندان است. من در گفت‌وگويی که با او در زندان داشتم گفت که به زنجانی يک رسيد داده‌ام که اين اوراق برای امانت است تا پول طلا را بتوانيم بازگردانيم و من اينها را نفروخته‌ام. پس از شکايت بازپرس، آقای «ح. ی» را به‌عنوان مطلع احضار می‌کند او در تحقيقات اظهار می‌کند. «و. م. م» شش‌ميليون‌يورو اوراق مشارکت ارزی را در حضور مسوول حراست شرکت سورينت کيش به بابک زنجانی فروخته است.

طلاها چه ‌شد؟
روايات مختلفی شنيده‌ايم برخی می‌گويند دوباره به ترکيه بردند و برخی نيز می‌گويند هنوز در «دوبی» است.

طلاها را باز کرده بودند؟
بله، می‌گفتند باز کرديم آلومينيوم بود. «و.م.م» در زندان به بنده گفت طلاها در دوبی است.

چرا از لفظ «مافيا» در مورد زنجانی استفاده کرده‌ايد؟
«مافيا» به چه کسی‌ می‌گويند؟ کسی که پول دارد، پول نامشروع، ارتباطات و رانت‌های قوی دارد و به‌ راحتی نمی‌توان به آن دست پيدا کرد. دارودسته دارد، در همه جا حضور و ارتباطات دارد بدون هيچ سابقه‌ای نفت می‌دهند بفروشد. بانک مالزی او هيچ‌وقت نمی‌توانست حتی خواب ۸/۲ ميليارددلار پول را به خود ببيند. در قضيه ايران‌زمين هم همين است. بزرگ‌ترين گودبرداری تاريخ کشور را انجام داده است در منطقه‌ای که به‌هيچ‌وجه اجازه بلندمرتبه‌سازی ندارد... در جريان خريد آن همه شرکت‌های تامين اجتماعی به دفتر مرتضوی رفته‌اند و بعد با يک جعبه شيرينی کار تمام.
ما خيلی جاها زنجانی را ديده‌ايم در هر قسمت اقتصادی کشور هست. در بحث اوراق مشارکت، بحث ارز، نفت، طلا، شرکت هواپيمايی و توليدی و سينما تا شرکت اتوبوسرانی و تاکسيرانی در تاجيکستان. زنجانی همه اينها را دارد. در زمانی که توسط اروپا تحريم شده، رفته از خود اروپايی‌ها وام گرفته است. قويا مطرح می‌شود که خودش، خودش را مطرح کرده تا تحريمش کنند. اگر اسم همه اينها مافيا نيست، پس در مقابل زنجانی بايد واژهای جديد در کشورمان ايجاد کنيم.

درباره روش کار زنجانی می‌توانيد توضيح دهيد؟
برای مثال زنجانی در حساب مرادی در بانک خودش در مالزی ۱۵۰ميليون‌دلار واريز می‌کند ولی اجازه برداشت به او نمی‌دهد يعنی پول کاغذی بدون اعتبار و غيرواقعی. بانک مالزی او يک «اينوستمنت بانک» است و نمی‌تواند شعبه داشته باشد و محل فعاليت اين بانک در منطقه آزاد لابوان مالزی است، اين بانک فقط می‌توانسته کارگزار سرمايه‌گذاری‌های کوچک باشد نه نقل‌وانتقال پول، اين عين قوانين تجاری مالزی است اما وقتی من به حساب شما پول واريز می‌کنم و شما نتوانيد برداشت کنيد به چه معناست؟ يعنی من به شما پولی ندادم. با اين تفکر بانک مالزی را راه انداخته است. زنجانی يک پولدار پوشالی است. با همين پول غيرواقعی در حساب «و. م» غنايی‌ها را فريب داده والا از ابتدا هم پول طلا‌ها را نداشته است.

فکر می‌کنيد او از حمايت جايی يا کسی برخوردار است؟
نمی‌دانم... ادعاهايی می‌کردند.

از اقدامات زنجانی در نفت هم اطلاعی داريد؟
در جريان نفت اطلاعی ندارم، اما بحث ما اين است که مگر بابک زنجانی کيست که نتوان به پرونده‌اش رسيدگی کرد؟

پرونده موکل شما الان در چه وضعيتی است؟
نسبت به قسمتی از پرونده قرار منع تعقيب به نفع زنجانی صادر شده ولی در خصوص طلا، مفتوح است و در حال حاضر همه پرونده‌های وی به يکی از شعب دادسرای کارکنان دولت ارجاع شده که متاسفانه برای ثبت لوايح به مشکل خورده‌ايم که در اين خصوص لوايح را به دادستان تهران جهت ثبت داده‌ام و منتظر دستور ايشان هستم و فعلا روند دادرسی متوقف به نظر می‌رسد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016