چهارشنبه 7 اسفند 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هشدار امير محبيان به حسن روحانی

روزنامه تهران امروز نوشت:
بسياری از نمايندگان و فعالان اصولگرا معتقدند اين دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از خود نشان داده است و از آنسو هم نيروهايی را به‌ کار گرفته که دارای سوابق تندروی چپ‌گرايانه هستند.

به اعتقاد محبيان، دولت از ذهنيت توده‌های مردم فاصله زيادی گرفته است. محبيان می‌گويد: «حتی شخص رئيس‌جمهور نيز در حال از دست دادن تصوير ميانه‌روانه خويش است.»

حسن روحانی با شعار ‌اعتدال بر سر کار آمد؛‌ شعاری که هر چند در آستانه انتخابات رياست‌جمهوری برای مردم تعريف نشد،‌ اما تصور افکار عمومی آن بود که رئيس‌جمهور بر آمده از اين شعار حداقل به سمت چپ و راست متمايل نخواهد شد و ميانه‌روی را در پيش خواهد گرفت.

امروز که ۶ماه از عمر دولت يازدهم گذشته است، شعار اعتدال يکی از مباحث اصلی برای سنجش رفتار دولتمردان تدبير و اميد شده است. چرا که بسياری از نمايندگان و فعالان اصولگرا معتقدند اين دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از خود نشان داده است و از آن‌سو هم نيروهايی را به‌کار گرفته که دارای سوابق تندروی چپ‌گرايانه هستند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اگرچه مقامات دولت به اين انتقادات واکنش مستقيم نشان ندادند اما طرح مباحثی از سوی آنان مبنی‌بر تندرو خواندن منتقدان اين تصور را ايجاد کرده که دولت فعلی هم می‌خواهد با وارد کردن اتهامات تند و تيز به منتقدان زبان آنان را ببندد.

کارنامه عملکرد ۶ماهه دولت روحانی موضوعی است که آن را با امير محبيان از تحليلگران و فعالان رسانه‌‌ای اصولگرا به بحث گذاشته ايم. دکتر اميرمحبيان ريشه اختلاف دولت با اصولگرايان را بيشتر از اختلاف مجلس اصولگرا با دولت اعتدالگرا می‌داند.

موسس و دبير کل حزب نوانديشان تاکيد می‌کند: «دولت از ذهنيت توده‌های مردم فاصله زيادی گرفته است.» از اين رو محبيان به دولت هشدار می‌دهد که «حتی شخص رئيس‌جمهور نيز در حال از دست دادن تصوير ميانه روانه خويش است.»

گفت‌وگوی تهران‌امروز با اميرمحبيان روزنامه‌نگار و فعال اصولگرا را در ادامه می‌خوانيد:

اين روزها شاهديم از تريبون‌های مختلف از جمله مجلس شورای اسلامی،‌ نسبت به عملکرد دولت ابراز نارضايتی می‌شود. اصولگرايان معتقدند عملکرد دولت با شعارهای معتدلانه‌ای که داده متفاوت بوده و دولت در بسياری مواضع خود به اصلاح‌طلبان نزديک شده است. ارزيابی شما از آنچه به عنوان عدم تعامل دولت و اصولگرايان ناميده می‌شود،‌ چيست؟ رفتار دولت چقدر در اين عدم تعامل نقش دارد؟
اصولگرايان دارای کليت واحدی نيستند که حکمی واحد را در مورد رفتار آنها با دولت روا‌ داريم، بدنه اصلی اصولگرايان که اکثريت مجلس را تشکيل می‌دهند رابطه خوبی با دولت برقرار کرده‌اند و اگر دقت کنيم حتی نرمش اکثريت و همراهی آنها با دولت بيش از همراهی دولتيان با آنها بوده است. علی لاريجانی و محمدرضا باهنر سمبل اين گروه به‌شمار می‌روند؛ اما طبعا اصولگرايان تندرو مثل جبهه پايداری انتقادات جدی نسبت به دولت داشته و پيشتازی خود در جناح را مرهون حملات خويش به دولت می‌دانند. البته گفتنی است که دولتيان هم سوژه لازم را برای آنها فراهم می‌کنند، اين سوژه‌ها گاهی تا حدی غيرقابل دفاع است که اصولگرايان معتدل را در برابر تندروها خلع سلاح می‌کند.

از شما به عنوان يک تئوريسين اصولگرا نام برده می‌شود. بالاخره آقای روحانی که هم‌‌اکنون سکان رياست‌جمهوری را به دست گرفته سال‌ها عضو جامعه روحانيت مبارز از طيف اصولگرايان سنتی بود ولی اين روزها به نظر می‌رسد فاصله زيادی از اصولگرايان گرفته است. سوال من اين است علت فاصله زودهنگامی که بين اصولگرايان و دولت ايجاد شده چيست؟
اصولگرايان راهشان با دولت هيچ‌گاه کاملا يکی نبود که راهشان را جدا کنند، دولت فعلی دو وجهه دارد؛ يکی به عنوان اداره‌کننده کشور که رئيس‌جمهور هم طبعا رئيس‌جمهور همه است، در اين حالت اصولگرايان از سربازان خط نخست مديريت اجرايی دفاع می‌کنند. ولی وجهه خطی و جناحی آن فاصله‌های بيشتری را با اصولگرايان نشان می‌دهد. دولت روحانی هرچند قصد بر آن داشت که دولتی ميانه نشان دهد ولی واقعيت آن است که رفتار‌ها و شعارهايش نشان می‌دهد که بيشتر دغدغه‌هايش را با اصلاح‌طلبان تطبيق می‌دهد تا اصولگرايان!

بنابراين مشخص است که اصولگرايان معتدل، سياست حمايتی مراقبتی را در قبال دولت پيش گرفته‌اند و تندرو‌ها از همان روز نخست صف‌بندی کرده‌اند.

دولت به رغم شعارهايی که درباره اعتدالگرايی مطرح کرده بود در چينش کابينه آنچنان که بايد اين موضع را رعايت نکرد و اکثريت کرسی‌های کابينه را به اصلاح‌طلبان داد که البته بخشی از اين اصلاح‌طلبان نتوانستند از مجلس اصولگرا رای اعتماد لازم برای حضور در دولت را بگيرند. اما همچنان يکی از پاشنه‌های آشيل مجلس،‌ ورود برخی اصلاح‌طلبان تندرو در بدنه دولت است. به عقيده شما چنانچه ترکيب کابينه دولت يازدهم با آنچه امروز است متفاوت بود،‌ اصولگرايان با دولت همراه‌تر می‌شدند؟
طبيعی است که هرچه دغدغه‌های دولت به اصلاح‌طلبان نزديک‌تر می‌شود، از اصولگرايان فاصله می‌گيرد. از سوی مقابل هم همين‌گونه است، اگر دولت به اصولگرايان نزديک شود اصلاح‌طلبان با آن صف‌بندی می‌کنند، هنردولت بايد آن باشد که از عقلا و معتدلين دو جناح يارگيری کند و الا غلطيدن به يکسو بدون ترديد با گفتمان و مسير دولت اعتدال در تعارض خواهد بود.

امروزه شاهديم بدنه اجتماعی جريان اصلاحات نيز از عملکرد دولت بخصوص در بخش سياست داخلی ناراضی هستند. اما رهبران اصلاح‌طلب مقابل اين نارضايتی‌ها سکوت ورزيده‌اند. سوال اين است که سکوت امروز اصلاح‌طلبان نسبت به عملکرد دولت يا به عبارت ديگر ائتلاف اصلاح‌طلبان با دولت تا کی ادامه خواهد يافت؟
تا زمانی که بقای دولت بر ضرر آن برايشان برتری داشته باشد به حمايتشان ادامه خواهند داد. می دانيم که اصلاح‌طلبان عاشق و شيفته روحانی نيستند، آنها از سر ناچاری با او همراهی می‌کنند. به گمان ما اصلاح‌طلبان به حکم محاسبات عقلانی و بر حسب منافع يا برای دفع ضرر با دولت روحانی همراهی مصلحتی دارند، اصلاح‌طلبان خوب می‌دانند که دولت روحانی فاقد بدنه اجتماعی فعال يا شبکه رسانه‌ای قدرتمند است. همپوشانی شبکه اجتماعی و رسانه‌ای دولتی‌ها با اصلاح‌طلبان تا حدی است که اگر اصلاح‌طلبان از دولت کناره‌گيری کنند در دست دولتيان امکان جدی باقی نمی‌ماند.

لذا اصلاح‌طلبان از فقر دولتی‌ها و غنای خود در اين زمينه باخبرند، دولتی‌ها هم اگر تصور می‌کنند با ژست‌ها و شعارهای اصلاح‌طلبی قادرند بدنه اصلاح‌طلبان را جذب خود کنند، اشتباه می‌کنند آنها اصولگرايان را با خود دشمن می‌کنند در حالی که بدنه اصلاح‌طلبان را هيچ‌گاه به‌ دست نخواهند آورد، آنها بايد بتوانند راه ميانه را با درايت ترسيم کنند به‌گونه‌ای که هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرايان عقلا نتوانند جز بر راه آنها گام زنند، ولی متاسفانه تاکنون هرج و مرج شعاری و عملکردی بر آنها حاکم بوده است.

ناظران سياسی معتقدند يکی از چالش‌های دولت،‌ کابينه ناهماهنگ و غيريکدست است. اين موضوع چقدر برای دولت مسئله ساز خواهد شد؟
مشکل دولت، ناهماهنگی اعضای کابينه با هم نيست، مشکل آنها از نظر من آن‌ است که از ذهنيت توده‌های مردم فاصله زيادی گرفته‌اند، بعضی از وزرای دولت متاسفانه به شکل عجيبی در تعامل با افکار عمومی اشتباهات واضح می‌کنند، آنها به سرعت در حال دادن شعارهای غلطی هستند که تصوير ميانه رو آنها را مخدوش می‌کند، حتی به گمانم شخص دکتر روحانی هم در حال از دست دادن تصوير ميانه روانه خويش است.

گزارش صد روزه رئيس‌جمهور يک نمونه کامل از اشتباه کلاسيک در تصوير‌سازی از دولت بود. گفت‌وگوی دوم رئيس‌جمهور هم بی‌هدف بود، من نمی‌دانم کدامين مشاوره‌ها به اين اشتباهات می‌انجامد، به عنوان دوستدار بقا و موفقيت دولت، نگران تصوير مدبرانه و معتدلانه دولت هستم. دولت به دليلی که نمی‌دانم با اصرار ويژه در مواردی پا را روی خطوط قرمز ذهنی کليت اصولگرايان می‌گذارد، معلوم نيست اين سيگنال‌ها به کجا ارسال می‌شود، تاکنون اصولگرايان معتدل به‌رغم نگرانی‌ها سياست صبر و انتظار پيشه کرده‌اند و به‌دليل موضع انتقادی نسبت به رفتار اصولگرايان تندرو نخواسته‌اند با آنها هم موضع شوند ولی نگران زمانی هستم که صبر معتدلين اصولگرا هم از اشتباهات دولتی‌ها به پايان رسد در آن زمان ترديدی ندارم افول دولت سريع‌تر از آنکه تصور شود فرا می‌رسد، ولی بنا بر مصالح بسيار به‌ ويژه مصالح کشور بايد کمک کنيم دولتی‌ها کمتر اشتباه کنند.

از چندی قبل شايعه‌ای منتشر شده مبنی بر استعفای معاون اول رئيس‌جمهور. اين شايعه هر بار که تکذيب می‌شود بيشتر قوت می‌گيرد. چرا که پيش‌تر شايعه استعفای نجفی از سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری نيز بارها تکذيب شده بود. سوالم از شما اين است آيا تغييراتی که از چندی قبل در کابينه روحانی شاهد آن هستيم متاثر از عدم هماهنگی يا غيريکدستی اعضای دولت است؟ پيش‌بينی شما درباره تکرار اين تغييرات چيست؟
دولت به صورت آزمون و خطا پيش می‌رود، هم در چينش نيروها و هم در دادن شعارها و هم در پاره‌ای رفتارهای سياسی و اقتصادی!

چرا بايد به‌گونه‌ای مشورت دهند که رئيس‌جمهور رسما مجبور به عذرخواهی شود؟ عذرخواهی رئيس‌جمهور اشکالی ندارد و اقدامی ارزشمند هم بود ولی بايد مشاوران ايشان پاسخ دهند که چرا نبايد به‌گونه‌ای سخنان و نظرات را پخته سازند که عذر خواهی محصول آن نباشد. فکر می‌کنم رئيس‌جمهور به‌جای تغيير مديران اجرايی کمی هم دغدغه تيم مشورتی خويش را داشته باشد، اين دولت مهم‌ترين سرمايه‌اش نظر مثبت مردم نسبت به خود بود، حالا ارزيابی کنند چه ميزان از آن نگاه مثبت برجا مانده است؟

ابراز گلايه از «چوب لای چرخ دولت گذاشتن»‌ها موضوع تکراری تمام دولت‌هاست که حداقل در دولت‌های خاتمی که می‌گفت هر ۱۰روز يک بحران برای دولت می‌آفريدند يا دولت احمدی‌نژاد که همواره از يک جريان مرموز سياسی سخن می‌گفت،‌ تکرار شده است. اخيرا نيز شاهد بوديم دکتر روحانی رئيس‌جمهور در جمع دانشگاهيان گلايه‌ای مطرح می‌کند مبنی بر اينکه اجازه دهيد وزير علوم کارش را انجام دهد، چرا دولت آنقدر زود گلايه‌های خود را آغاز کرده است؟
سرمايه اجتماعی دولت همانگونه که گفتم برآمده از نظر منفی بخشی از مردم به تدبير دولت قبل بود، اين نظر منفی، فضايی مثبت را برای دولت فعلی ايجاد کرد. اين سرمايه بسيار سيال و فرّار است، وظيفه مشاوران رئيس‌جمهور طراحی مدلی برای حفظ، تثبيت و حتی تقويت اين سرمايه اجتماعی است. تاکنون اين عمل رخ نداده است، دولت فاقد مدل روشنی است، آشوب رفتاری در مواجهه با افکار عمومی موج می‌زند، دولت سرمايه حمايت مراجع، روحانيت، اصولگرايان معتدل و نيروهای ارزشی را تا چه حد حفظ کرده است؟ نمی دانم آنها خود بايد ارزيابی کنند.

دولت اعتدال و تدبير نبايد کاريکاتور دولت اصلاحات باشد، روحانی شخصيت مستقل و دارای انديشه‌ای است، او بايد حتی اگر شعارهای اصلاح‌طلبانه می‌دهد عميق‌تر و کاربردی‌تر سخن بگويند، به‌گونه‌ای که نظام آن را خردمندانه بشمرد. من عملی را که تاکنون از دولت ديده‌ام، با عمق فکری روحانی که از گذشته سراغ داشته‌ام همخوانی ندارد. روحانی اين هشدار را از سوی يک دوست بداند و آن را جدی بگيرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016