سه شنبه 27 اسفند 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جمهوری اسلامی؛ سرگردان میان جهالت مطلق و فریب کاری، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
خامنه ای ظاهرا ً میان "فریب کاری در سیاست خارجی" و "سخت گیری های جهالت آمیز" در داخل سرگردان است اما از وضعیت فعلی رضایت کامل دارد زیرا گمان می کند بسیاری از منتقدان داخلی، یا فریب خورده اند یا در حال فریب دادن مردم هستند که "باید رسوایی های فرهنگی، سیاسی و عقیدتی در داخل را تحمل کرد تا دولت روحانی در تعاملات خارجی، موفق شود."

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

با روی کار آمدن حسن روحانی، تغییراتی در روند مذاکرات هسته ای میان گروه 1+ 5 به وجود آمد و به دنبال آن، گمانه زنی ها در خصوص تأثیر این تغییرات بر اقتصاد در حال ورشکستگی جمهوری اسلامی آغاز شد. در این میان، دو دیدگاه کاملاً متفاوت در خصوص شناسایی علت و معلول در این تغییرات وجود داشت. عده ای بر این باور بودند که وحشت رهبر و عوامل او از پیامدهای تحریم اقتصادی، او را به پذیرش تغییراتی در سیاست خارجی جمهوری ناچار ساخته که تغییر مسیر مذاکرات هسته ای، بخشی از آن تغییرات است. به موجب این نگاه، تن دادن رهبر جمهوری اسلامی به تغییرات ظاهری در مدیریت کشور و بازگشت برخی حذف شدگان به دولت و قوه مجریه نیز از پیامدهای نگرانی نسبت به تحریم ها و نتایج دراز مدت آن بوده است. اما گروهی دیگر ادعا داشتند نتایج انتخابات ریاست جمهوری، خارج از اداره رهبر، رقم خورده و آنچه پس از آن به وجود آمده، ازجمله توافقات نیم بند هسته ای و کور سو ها برای کاهش فشار تحریم اقتصادی، ناشی از تغییر در مدیریت اجرایی کشور است . البته کسانی که دیدگاه دوم را مطرح کرده ومی کنند را می توان به دو دسته تقسیم نمود. گروه نخست، طراحان و بازیگران این تحلیل نمایشی هستند و گروه دیگر، از سر امید یا تحلیل، چنین می گویند که عده ای از گروه دوم را می توان " بازی خورده " نامید و طرف بحث در این مقاله، همین بازی خوردگان هستند..اما هر دو گروه - بازیگر و بازی خورده - تا کنون بر این موضوع اصرار داشته اند که باید وعده های سیاسی حسن روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی را نادیده گرفت تا او بتواند سیاست خارجی به طور عام و پرونده هسته ای به طور خاص را به نقطه مطلوب برساند. به ادعای اینان، موفقیت در این عرصه، به روحانی قدرت کافی خواهد داد تا سیاست ورزی در داخل را نیز از وضعیت فعلی رها کند و برخی وعده های انتخاباتی را محقق نماید. با همین توجیه ساده انگارانه و بعضاً فریب کارانه، انتصاب پور محمدی به وزادت دادگستری و سپردن وزارت کشور به رحمانی فضلی را هم کاری سترگ و هوشمندانه معرفی می کردند که برای تقویت موضع دولت و پیشبرد اهداف کلان انجام شده است.

اما در طرف دیگر ماجرا کسی حضور دارد که اگرچه فرد هوشمندی برای اداره کشور نیست اما در فریب دادن و به بازی گرفتن کسانی که اولویت نخست آنها حفظ نظام به هر قیمت و داشتن سهمی از کیک قدرت به هر ذلت است مهارت خاص دارد. این فرد سید علی خامنه ای است. او در زمانی که برای مشروعیت نمایی بین المللی برای عبور از گردنه تحریم ها نیاز به یاری اصلاح طلبان حکومتی داشت گشایش نسبی و البته کنترل شده در فضای سیاسی کشور را تحمل نمود و برخی از نزدیکان را مأمور فریب همگانی نمود. در چنان شرایطی، فقط ح سن روحانی نبود که از لزوم " رفع حصرها وحبس " ها سخن می گفت. بلکه حبیب اله عسگر اولادی نیز مأموریت یافته بود تا کروبی و موسوی را " برادران خود " بنامد که نمی بایست آنان را " رأس فتنه " نامید ! در چنان فضایی حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری متفاوت به مردم معرفی و موجبات ذوق زدگی بسیاری از افراد فراهم شد. از همان روز نخست میان کسانی که حمایت آنان موجب اقبال مردم به روحانی شد اختلاف افتاد . عده ای رواج دهنده این دیدگاه بودند که باید سطح توقعات داخلی به ویژه مطالبات سیاسی از روحانی را پایین آورد . اما گروهی دیگر، هرنوع کوتاهی برای تحقق وعده های سیاسی روحانی در داخل را موجب تقویت باند خامنه ای و تضعیف تحول خواهان می دانستند.

متأسفانه اکنون با گذشت حدود هفت ماه از آغاز به کار دولت روحانی، به تدریج صحت تحلیل کسانی روشن می شود که به روحانی هشدار می دادند کوتاه آمدن در مطالبات آزادیخواهانه داخلی، موضع روحانی در داخل و خارج از کشور را تضعیف می کند و در مقابل، گفتمانی را تقویت می نماید که در هشت سال گذشته بر کشور حاکم بوده است.نشانه های فرهنگی این بازگشت در ماههای گذشته، بارها مشاهده شده است و نشانه های سیاسی نیز به تدریج، رخ می نماید. رهبر جمهوری اسلامی، دو هفته قبل در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به انتقاد از کسانی پرداخت که به تعبیر او " به بهانه برخی مشکلات، افرادی را که استقامت کرده اند ملامت می نمایند." این سخن، آنقدر واضح بود که کمترکسی تردید داشت مقصود او، حمایت از گفتمانی است که احمدی نژاد آن را نمایندگی می کرد.اما نگاه فرهنگی که درحال غلبه بر کشور است از بازگشت نظام به " جهالت مطلق " حکایت دارد. افزایش حملات به نمادهای ایرانی که مورد علاقه و احترام برای مردم است و اعمال محدودیت های متحجرانه، ثابت می کند جریانی در حال تسلط بر کشور است که مناسب ترین نام برای آن، جریان " جهالت مطلق " می باشد.

در آخرین نشانه گذاری آشکار، خبر گزاری حکومتی فارس که در اغلب موارد، بازتاب دهنده اراده نظامیان حاکم بر ایران است، گزارشی در خصوص سیاست کنترل جمعیت تهیه نموده که ضدیت با زنان در آن موج می زند. مهم تریم بخش از این گزارش که به بهانه نگاه خامنه ای به مقوله جمعیت، تهیه شده ظاهراً به نقش زنان برای تحقق این امر پرداخته است.در این بخش، ضدیت سران حکومت با استقلال زنان را به خوبی می توان مشاهده نمود. مخالفت با اشتغال زنان و توصیه به محدود سازی تحصیلات دانشگاهی زنان از ویژگی های این گزارش است. البته، گزارشی که خبرگزاری سیاسی - امنیتی فارس تهیه نموده، تنها نشانه از بازگشت به مسیر جهالت مطلق نیست . میدان دادن مجدد به کسانی که طرفدار سخت گیری های اجتماعی و فرهنگی هستند، توقیف دو روزنامه به بهانه عدم همراهی کامل با نگاه افراطی به مقوله مذهب، افزایش امکانات برای مرتجع ترین روحانیون، تریبون داری تندرو ترین عناصر سپاهی و تشدید حملات به نمادهای ملی، نشانه هایی از مسیر انتخاب شده توسط حکومت است. در واقع ، حکومت که در تعاملات خارجی خود، فریب کاری در پیش گرفته ، در داخل کشور آشکارا علاقه خود برای بازگشت به جهالت مطلق را بیان می دارد و البته این بازگشت را " احیای گفتمان انقلاب " و " مقاومت در برابر دشمنان داخلی و خارجی " می نامد. خامنه ای وعوامل مستقیم او، برای مسلط کردن جهالت مطلق در کشور به شدت نیازمند همراهی روحانی و همکاران او هستند. سکوت روحانی در برابر برخی محدود سازی ها ی سیاسی و فرهنگی، به بهانه عدم تحریک رهبر و عوامل او، همان همراهی است که خامنه ای انتظار دارد. این همراهی، از یکسو موجب جسارت حاکمان جاهل و مرتجع شده و از سوی دیگر هر روز بر تعداد کسانی می افزاید که روحانی را نه به عنوان مطلوب ترین گزینه بلکه خیر الموجودین برگزیده بودند. خامنه ای ظاهرا ً میان "فریب کاری در سیاست خارجی" و "سخت گیری های جهالت آمیز" در داخل سرگردان است اما از وضعیت فعلی رضایت کامل دارد زیرا گمان می کند بسیاری از منتقدان داخلی، یا فریب خورده اند یا در حال فریب دادن مردم هستند که "باید رسوایی های فرهنگی، سیاسی و عقیدتی در داخل را تحمل کرد تا دولت روحانی در تعاملات خارجی، موفق شود." خامنه ای می داند ادامه راه فعلی، بخشی از مشکلات خارجی او را برطرف می نماید و هم زمان ، بازگشت به جاهلیت مطلق که مطلوب رهبر می باشد را به روندی تبدیل می کند که عده ای به خاطر منتفع شدن، به تحقق آن کمک می نمایند و گروهی نیز که همواره مخالف این ارتجاع بوده اند با توجیهات غیر صادقانه، تن دادن به آن را اجتناب ناپذیر، نشان می دهند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016