یکشنبه 17 فروردین 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پدیده‌ی حساسیت‌زدائی ومجازات‌های وحشیانه‌ی اسلامی٬ مسعود نقره‌کار

مسعود نقره کار
حکومت اسلامی با تکرار اجرای مجازات‌های جانخراش اسلامی در ملاء عام کدام یک ازهدف ها را دنبال کرده است: ایجاد و گسترش ترس و وحشت در جامعه یا حساسیت زدائی نسبت به اِعمال خشونت و ترویج و نهادینه کردن آن در جامعه ؟ واکنش اپوزیسیون درقبال رفتار حکومت چگونه بوده، و چگونه می باید باشد؟ این یادداشت به دنبال پاسخِ های این پرسش ها ست.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پدیده‌ی حساسیت‌زدائی (Desensitization) ومجازات‌های وحشیانه‌ی اسلامی

حکومت اسلامی در این سی و اندی سال نشان داده است که حاکمیتِ قوانین و روابط ضد بشری وضد شهروندی بوده است. تمامی ارکان و مظاهر حکومتی‌ی این نظام نمود و نمادهای قوانین، ضوابط و روابط نامتمدنانه وغیرانسانی اند. افکار و رفتار رهبری این نظام و بیت و زوائداش، و نیز کاریکاتورهای اسلامیِ برگرفته از مظاهر دموکراسی غربی با عنوان های سه قوه‌ی مقننه، قضائیه و مجریه، و رسانه‌ها ، نیز نتوانسته اند این سیمای پوشیده ازخون و چرک را بزک کنند. حکومت اسلامی آنچه دراین بیش از سه دهه برجای گذاشته است"گورستان های بی مرز" و محرومیت و زندان و شکنجه و دار و اعدام، و ویرانه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، و بی آبروئی ِبین المللی بوده است. کافی ست به نمونه خانواده ِ مبارک خصال لاریجانی، که تجّلی توهین به بشر و بشریت و مثلث قانون شکنی، نقض عدالت قضائی وخصومت با حقوق بشرند، یعنی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، نظری بیاندازید تا اگر کوچک‌ترین تردیدی در باره ماهیت حکومت اسلامی دارید بر طرف شود.! در مورد این موجودات، و کل الاجمعین حکومتیان، به وفور نوشته شده است، و پرونده ِاین مجموعه مفتوح ست.

حکومت اسلامی اما با چنین سیاهه ای بیش ازسه دهه دوام آورده است، و متاسفانه به نظر می رسد چشم انداز نزدیکی نیز برای سرنگونی و جایگزینی‌اش با آلترناتیوی دموکراتیک و سکولار وجود نداشته باشد. عوامل و تمهیدات اطلاعاتی -امنیتی، قضائی، رسانه ای، اقتصادی، اجتماعی، روانی و بین المللی در تداوم حیات این حکومت نابهنگام ایفای نقش کرده اند. (1)

از میان عوامل گفته شده عملکرد های قضائی و امنیتی حکومت اسلامی ، که در وجه غالب بر خاسته از ماهیت و ویژگی ِ ایدئولوژی اسلامی این حکومت است، از پایه‌های بقاء این حکومت بوده اند. گردآوری و تنظیم و تدوین قوانین مجازات های اسلامی و قصاص، و مجموعه قوانین و احکام و مفاهیم دینی در برخورد و مجازاتِ دگراندیشی، مخالفت، روشنفکری و... زمینه ها و عناصر طولانی تر کردن عمرِ این چُرثومه اند.

اجرای قوانین مجازات اسلامی در ملاء عام و پخش وانتشارگزینشیِ و قابل توجیهِ اخبار و تصاویر و فیلم های اجرای برخی از احکام در رسانه های حکومتی ، در زمره ی سلاح هائی بوده اند که حکومت اسلامی برای دستیابی به خواست ها و هدف های گونه‌گون، به ویژه سه خواست و هدفِ اساسی استفاده کرده است.

الف : قدرت نمائیِ سیاسی با سلاحِ ایجاد رعب و وحشت، تا به این وسیله قاطعیت خود را در اجرای قوانین واحکامی که تضمین کننده تدوام حیات این حکومت است نشان دهد، بهره گیری ازکاربُردِ جنگ روانیِ ایجاد و گسترش روانشناسانه رعب و وحشت در جامعه، به ویژه در رابطه با مخالفان‌ و دگراندیشان از ابزارهای مورد استفاده این حکومت بوده اند. انواع محرومیت های اجتماعی ، تبعید، زندان، شکنجه و اعدام ، به ویژه اجرای مجازات های اسلامی در ملاء عام با هدف تولید ترس و وحشت به کار گرفته شده‌اند. پیام حکومت در این زمینه روشن بوده است، حکومت تلاش کرده است به مردم و مخالفان و دگراندیشان عقیدتی وسیاسی تفهیم کند که فکر در افتادن با چنین قدرتی را از سربیرون کنند والا سرنوشت شان همین نوع مجازات ها خواهد بود. بهانه های مختلف از جمله حفظ امنیت اجتماعی و ملی نیز به کار توجیه اجرای این مجازات‌ها آمده اند.

ب: انجام وظیفه و تکلیف شرعی( و اجتماعی)، که جاری کردن آموزه ها و احکام شارع مقدس اند. درخوش خیالانه ترین حالت تصور شده است که اجرای مجازات های اسلامی در ملاء عام تنبیهی ست که جنبه های عبرت آموزی و آموزشی و تربیتی دارند، در این معنا که ضمن اجرای عدالت اسلامی با ترساندن مردم از این نوع مجازات ها سازوکاری از آب در می آید که جرم و مجرم کاهش خواهند یافت و به مرور از میان برداشته خواهند شد. تجربه همین سی و اندی سال نشان داده است چنین ارزیابی و برخوردی غیر واقعی، وتلاش برای حذف معلول بوده است نه علت. آمارهای حکومتی، و زندگی نشان داده اند به کارگیریِ این روش های اسلامی در طول بیش از سه دهه ، میزان جرم و جنایت در جامعه را افزایش داده است.
ج- حساسیت زدائی (2) و ترویج و نهادینه کردن خشونت: به پدیده ی حساسیت زدائی – که بحثی گسترده در عالم طب است- فقط در محدوده و عرصه ی روانشناسی و روانپزشکی اشاره دارم ، آنهم فقط در رابطه با خشونت و مساله اعدام و مجازات های اسلامی در ملاء عام و تماشاچیان این صحنه ها.

تکرار مشاهده، و یا تکراردر معرض تماشا قرار دادن صحنه های رفتار و رخداد خشونت آمیز بر روان( و اعصاب) وجسم و رفتار مشاهده کنندگان تاثیر گذارند. این دیدن، و یا در معرض دید قرار دادن از طریق حضور در صحنه، یا با واسطه ی تلویزیون، ویدئوو مشابه های‌اش، فیلم( سینما)، بازی های مختلف کامپیوتری، عکس و... انجام شده اند. کسانی که براثر ابتلا به پاره ای از بیماری های روانی و " دینی و ایدئولوژیک"، مشاهده ی رفتارخشونت آمیز، به ویژه نسبت به مخالفان و دگراندیشان ، مشعوف و آرام و ارضاء شان می کنند، بدیهی ست نسبت به مشاهده ی خشونت واکنش انسانی نشان ندهند. انسان اما دو نوع واکنش نسبت به مشاهده خشونت از خود بروز می دهد:

الف: علائم فیزیکی ( یا جسمانی): که افزایش تپش قلب، لرزش اندام های بدن به ویژه دست ها و پاها، تغییر رنگ پوست، درد های جلوی قلبی، سردرد و......، که عمدتا"ناشی از تغییرات بیو شیمیانی و هورمونی در بدن هستند.

ب: علائم روانی: مثل ترس، دیدن کابوس ، اضطراب، افسردگی و.....

بررسی های قابل اتکا نشان داده اند که دیدنِ مکرر صحنه های خشونت، شدت علائم گفته شده در انسان های سالم را بتدریج کاهش می دهند، و روند حساسیت زدائی – که در کودکان و نوجوانان شدت بیشتری دارند- آغاز خواهد شد . که دروجه غالب سه واکنش پیامد خواهد داشت:

1-عادی شدن امر خشونت و بی تفاوتی در رابطه با بروز و اِعمال خشونت
2-انجام عمل خشونت آمیز به عنوان عملی عادی و طبیعی و " نُرم".

3- تقویت حس انتقام جوئی و انتقام گیری در جامعه.

حکومت اسلامی با اجرای مجازات های اسلامی در ملاء عام حساسیت زدائی را ، با هدف نهادینه کردن خشونت پیش برده است. این نکته هم به گمان من حائز اهمیت است که حساسیت زدائی نقشی پاردوکسیکال نیز دارد و گاه علیه حاکمان عمل می‌کند، افزایش نفرت وکینه نسبت به حاکمان جّبار، یک نمونه است.

دیدگاه‌ها دررابطه با بازپخشِ صحنه های مجازات ها

پرسش و بحث – که بهتر است گفته شود طرح پرسش و بحث - این است که آیا بازپخش وانتشار و به اشتراک گذاشتنِ تصاویر صحنه های مجازات های اسلامی به عنوان جنایت های آشکار وعلنیِ حکومت اسلامی از سوی مخالفان این نوع قوانین جزائی و روش های اجرای‌شان از رسانه ها و شبکه های اجتماعی تقویت کننده ی سیاست های حکومتی در ایجاد و گسترش ترس و ارعاب، و ترویج خشونت در جامعه است؟، یا بازپخش و انتشار این صحنه ها یکی از بهترین راه‌های روشنگرانه و افشاگرانه برای نشان دادن ماهیتِ این حکومت، به ویژه درگستره ی جهانی ست؟

دیدگاه های گونه گون و متعددی در پاسخ به این پرسش و بحث مطرح شده است:
1- در میان اپوزیسیون واقعی حکومت اسلامی عزیزانی هستند که بازپخش و انتشار صحنه های دلخراشِ اجرای مجازات های اسلامی ، مثل نشان دادن تصاویر اعدام در ملاء عام یا در زندان‌ها ، قطع اعضاء بدن در ملاءعام، سنگسار و... را خواست حکومت اسلامی وتقویت کننده سیاستِ ایجاد و گسترش ارعاب و ترس در جامعه می دانند.

خانم رویا کاشفی،"سرپرست کمیته حقوق‌بشر انجمن پژوهشگران ایران"، در مورد یکی از فیلم های پخش شده ی اعدام در ملاء عام (3) می نویسند:"من انتخاب کردم که آن را نبینم، چون معتقدم برای مبارزه با خشونت و کیفر مرگ نیاز به دیدن آن نیست."(4)

خانم پروانه عارف، از زندانیان سیاسی در حکومت اسلامی نیز نوشته اند :"... من در مورد پخش وسیع این فیلم ها به خود رژیم شک دارم، این جّو" دلسردی" و "تنفر" و عدم اعتماد بین مردم را ایجاد میکند .... علیرغم فعال بودن در خبر رسانی ، می توانیم دیدن این عکسها و و یدیوها را تحریم کنیم.... فيلم ها و عكس هايي از صحنه هاي اعدام و عكس هاي بسيار نزديك از اعدامي ها، فقط و فقط مي توانند به دنبال سياست إعدامها در ملاء عام باشند، سياست ايجاد جو ترس و دلسردي در مردم از جمعيت هاي ساختگي و از قبل برنامه ريزي شده در صحنه هاي اعدام. تصور مي كنيد اينها كه با وجود سفارتخانه ها دست به اعدام هاي علني در خيابان ها مي زنند وحشتي از ارگان هاي حقوق بشري دارند؟ من تصور نمي كنم اينطور باشد. .... ترديدي ندارم كه اين سياست جمهوري اسلامي است و ديدن و به اشتراك گذاشتن اين فيلم ها را به شخصه تحريم مي كنم.."(5)

2- عده ای دیگر اما بازپخش و انتشار و به اشتراک گذاشتن این تصاویر را در زمره ی تاثیر گذارترین روش ها در جهت افشای حکومت اسلامی و نقض آشکار و مستند و غیر قابل انکار حقوق بشر و شهروندی توسط این حکومت می دانند. این گروه بر تاثیر گذاری چنین تصاویری، به ویژه برافکار عمومی مردمان جهان تاکید دارند.

برای نمونه، جواد طالعی ، روزنامه نگار، نوشته است: " .... اگر شبکه‌های مجازی اجتماعی درباره اعدام‌های خیابانی سکوت کنند و این صحنه‌های دلخراش را به جهانیان نشان ندهند، چگونه می‌توان افکار عمومی را متوجه آن برخورد وحشیانه‌ای کرد که در ایران با جان آدمی‌زاد می‌شود؟..... باید همین فیلم را با زیرنویس زبان‌های جهانی در اختیار نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر قرار داد تا افکار عمومی جهانی دریابد چه فجایعی در کشور ما رخ می‌دهد. شاید با گسترش دامنه این آگاهی، فشار برای پایان دادن به چنین روند دردناکی شدت یابد و به ثمر برسد. آنگاه شاید ما دیگر شاهد اعدام نباشیم تا مجبور شویم بر سر نحوه برخورد با آن با یکدیگر بحث کنیم. حکومتی را که دبیرکل سازمان ملل متحد را به‌خاطر اشاره به وضعیت بد حقوق‌بشر در ایران "دست‌نشانده و عامل" می‌نامد، تنها با افشای کامل همین صحنه‌های دلخراش است که می‌توان مجبور به عقب‌نشینی کرد...."(6)

بازپخش و انتشار صحنه های فجیع و شرم آورسنگسار در ابعاد گسترده، به ویژه در رسانه های کشورهای اروپائی و امریکائی که سبب بروز اختلاف در میان حکومتیان بر سراجرای علنی و غیرعلنی حکم سنگسار شد، از موارد مورد استناد این گروه است.

3- واکنش گسترده ِبین المللی متعاقب بازپخش وانتشار فیلم صحنه‌های سنگسار سبب شده‌اند حکومتیان، که بر تعداد احکام سنگسارها می افزودند، دست وپای شان را کمی جمع کنند، و ارتکاب به این جنایت در میان حکومتیان بحث آفرین شود، و نوعی دیگراز مخالفت با اجرای مجازات سنگسار در ملاء عام، و به طور کلی اجرای وحشیانه ی مجازات های اسلامی در ملاء عام مطرح شود. در میان حکومتیان، به ویژه اصلاح طلبان شان، بودند و هستند افرادی که با اجرای مجازات های اسلامی در ملاء عام مخالفت کرده اند، اما مخالفت نه با نفس وحشیانه ی این مجازات ها، مخالفت از زاویه حفظ بیضه‌ی اسلام و آبروی نداشته ی حکومت اسلامی. اینان نگران آن بوده و هستند که علنی و درملاء عام بودن این مجازات ها چهره اسلام و حکومت اسلامی را در جهان زشت و پلید می نمایاند و به زیان اسلام و حکومت اسلامی تمام می شود ، و بهتر است این مجازات ها پنهان و در خفا انجام شود. نمونه ی این افراد " عطاالله مهاجرانی " ست. در بحبوحه و اوج گیری بحث‌ها وی درمصاحبه‌ای گفت :

"..در مورد نحوه اجرای سنگسار، دو نظریه وجود دارد، یکی اینکه میتوان حکم را در یک محیط بسته و محدود اجرا کرد و دیگر اینکه حکم را میتوان در یک فضای باز انجام داد، حالا باید دید حکمی که در فضای باز اجرا شد و بعد آمدند و از آن فیلمبرداری کردند و سپس در خارج پخش شد، خوب است یا خیر؟" (7) و "ما باید مصلحت کشور را در یک فضای باز تبلیغات جهانی در نظر بگیریم، و اگر فیلمی از سنگسار در تلویزیونهای دنیا نشان داده شد به مصلحت ماست؟ و اگر به مصلحت نیست میتوانیم همان شهادت طایفه یی محدود از مومنان را در نظر گرفته و حکم را اجرا کنیم و از آسیبهای تبلیغاتی در امان بمانیم."(8)

اپوزیسیون وبازپخشِ تصاویرِ صحنه‌های مجازات اسلامی

ایجاد و گسترش ترس و وحشت در جامعه، به ویژه دراردوی مخالفان و دگراندیشان اصلی ترین هدف حکومت اسلامی در به کارگیریِ روش های نفرت انگیزِ اجرای مجازات های اسلامی درملاء عام است. بدیهی و طبیعی ست که اپوزیسیون حکومت اسلامی مخالف چنین سیاستی، وافشاگر ماهیت و علل این جنایت ها به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی ، همراه با دادخواهی بیدادی که بر قربانیان و خانواده های آنان رفته است ، بوده باشد. واز این طریق برای بر ملاتر شدنِ ماهیت و ذات حکومت بکوشد. وجود اینهمانی هائی ( به گمان من صوری) میان روش های حکومتی و اپوزیسیون نمی تواند و نمی باید سبب شوند تا درراه افشای جنایت های قابل استناد و شواهد غیر قابل انکار، خللی ایجاد شود . فیلم ها یا عکس های گرفته شده از صحنه های این فجایع، به ویژه صحنه هائی که حکومت اسلامی از نشان دادن آن ها پرهیز کرده است ، و غالبا" افراد غیرحرفه‌ای و غیر وابسته به حکومت آنان را ثبت کرده اند، معتبرترین اسناد ِقابل ارائه به محافل بین المللی هستند، اسنادی که در زمره ی تاثیرگذارترین محرکه ها برای جلب افکار عمومی جهانیان هستند. پاره‌ای اینهمانی میان روش های تبلیغی و ترویجی اپوزیسیون و حکومت پیچیدگی ها و تناقض هائی هشدار دهنده‌اند تا که اپوزیسیون با دقت، ظرافت و سنجیدگی بیشتراز این روش ها استفاده کند.

تداوم مبارزه با حکومت اسلامی در داخل کشور، طرح بحث پیرامون خشونت و خشونت ستیزی ، و نیز افزایش جرائم، بزهکاری های و ناهنجاری های اجتماعی نشانگر عدم تاثیر گذاریِ تعین کننده و مورد انتظار حکومتیان هستند. این روش ها در زمینه ی سیاسی و اجتماعی، به ویژه درعرصه سیاسی، در حد انتظار و پندارحکومت اسلامی، کارا و تاثیرگذار نبوده‌اند.

اپوزیسیون در حوزه ی روشنگری و افشاگری : در نشان دادنِ ماهیتِ حکومت اسلامی به جهانیان و هم میهنانمان، در رساندن صدای قربانیان روشنفکری ، دگراندیشی سیاسی و عقیدتی، و قربانیان ستمگری های اقتصادی و اجتماعی و قضائی به مردم دنیا، و نیز نقش سازمانگرانه ی این دو پدیده در مبارزه علیه حکومت اسلامی گام های ارزشمندی برداشته است.

چرائی و چگونگی بازپحش صحنه ها

الف: روشنگری و افشاگری مستند و غیرقابل انکار درباره‌ی ویژگی های حکومت اسلامی و درک و فهمِ خصائل این نوع حکومت ها، به ویژه در حوزه ی قوانین جزائی و مجازات های اش . وهمراه با تبلیغ و ترویج این نکته که قصد و سیاست حکومت اسلامی از اجرای وحشیانه ی مجازات های اسلامی در ملاء عام چیست؟
ب: اعلام انزجاز نسبت به قوانین ارتجاعی و ضد بشری و نحوه اجرای این نوع مجازات ها .

ج: اعلام همدردی با بازماندگان و خانواده ها و نزدیکان قربانیان.
ج: هشدار در باره ی ضربه های روحی و روانی( تروما) های ناشی از حضور دراین صحنه ها(9)

د. مبارزه علیه فراموشی با باز پخش با برنامه و گزینشی برخی از صحنه ها.
ذ: توضیح پیامد های حساسیت زدائی.

ر: باز پخش تصاویر حضور کودکان و نوجوانان در صحنه های اعدام به عنوان تماشاچی، که در زمره ی اسناد پراهمیتی در رابطه با ویژگی ِقوانین و اجرای آنان توسط حکومت اسلامی ست.

ز: تاکید بررعایت تمهیداتی که رسانه های غربی برای نشان دادن صحنه های خشونت آمیز و دلخراش به کار می بندند ، مانند تذکر اینکه صحنه ها و عکس ها " گرافیک" و خشونت آمیز و دلخراش اند ، و یا هشدار که کودکان و نوجوانان اجازه ی دیدن این صحنه ها را ندارند، چرا که کودکان و نوجوانا ن آسیب پذیرترند و زمینه های آماده تری برای حساسیت زادئی در آن ها در رابطه با خشونت وجود دارد.

و بالاخره : دیدن صحنه های جانخراش مجازات ها یا تعذیب های اسلامی فراسوی تصور و تحمل انسان است اما دریغ و درد که هنوز می باید شاهد سیطره پاره ی " حیوانیت " بسیاری از آدمیان بر" انسانیت " شان بود. در نگاه من تصاویر و فیلم‌های عذاب اسلامی ما را در رنج ودرد قربانیان و بازماندگان شان، و تلاش برای چیرگی انسانیت بر پاره ی" حیوانیت" آدمیانی که آمر و عامل جنایت اند نیزسهیم می کند . من خود با چنین نگاهی گاه رنج و عذاب دیدن این تصاویر و فیلم ها تحمل می کنم. تجارب تاریخی ای که نقش تاثیرگذار پخش و انتشار فیلم ها و تصاویرِ مستند از صحنه های شکنجه و قتل و اعدام را نشان داده‌اند نیز مرا به اینکه این روشنگری ها و افشاگری ها کارساز خواهند بود، امیدوارتر می کنند.

نوشتن ده ها مقاله و گزارش در باره جنایت های فاشیسم ، کشتار زنان و کودکان فلسطینی، کشتار کُردهائی که قربانی سلاح های شیمیائی شدند و اعدام هایی که حکومت اسلامی مرتکب شده است ، نتوانسته‌اند اثر بخشیِ روشنگرانه‌ی عکس ها و فیلم های مستند گرفته شده از صحنه های کشتار در کوره های آدم سوزی و فاجعه هولوکاست، کشتار صبرا و شتیلا توسط ارتش اسرائیل، کشتار کردها توسط ارتش صدام حسین ، ویا فیلم ها وعکس های اعدام ها درایران ( نمونه :عکس اعدام دسته جمعی درفرودگاه سنندج به فرمان خلخالی در سال 1358) را داشته باشند.
*****

زیرنویس و منابع:

1- مسعود نقره کار، چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/01/099877.php
چرا«جمهوری» اسلامی سی سال در قدرت است(۴)، گفتگوی مجید خوشدل با مسعود نقره کار
http://www.goftogoo.net/matlabPage1.php?id=140
مسعود نقره کار در گفت و گو با محمد محمدی ، در باره انقلاب بهمن.
http://www.kayhanpublishing.uk.com/Pages/archive/khandaniha/interview/Noghrehkar_Jan10.htm
2- از طریق اینترنت( گوگل و...) در قسمت : Violence and desensitization می تواند ده ها مقاله و ویدئو آموزشی و تحقیقی پیرامون " حساسیت زدائی " مطالعه نمائید. http://en.wikipedia.org/wiki/Desensitization_(psychology)
3-ویدئوی اعدام جوانی که قبل اعدام خواستار دیدار با مادرش بود. این ویدئوی جانخراش که توسط تماشا چیان صحنه اعدام گرفته شده، در سطح وسیعی بازپخش و منتشر شد. بازپخش این ویدئو سبب دامن زدن به این بحث شده است.
4- رویا کاشفی، شنبه اول مارس ۲۰۱۴ ، ستون «ناظران می‌گویند» بی‌بی‌سی ،درباره اعدام خیابانی. ( من این مقاله را نتوانستم پیدا کنم، و با استناد به مقاله جواد طالعی ، به دیدگاه خانم کاشفی اشاره کردم / م.ن ).
5-مراجعه کنید به فیس بوک خانم عارف، قسمت هائی از دیدگاه شان با موافقت ایشان در این یادداشت آورده شده است.
6-جواد طالعی ،اعدام‌های خیابانی و نقش تهییج افکار عمومی جهانی، ایران امروز، جمعه 14 مارس 2014

7- عطاالله مهاجرانی در مصاحبه با روزنامه فردا، 19 فروردین 1377
8- عطاالله مهاجرانی در مصاحبه با روزنامه رسالت، 18فروردین 1377
9- مسعود نقره کار، پیامدهای روانی و رفتاری جنایتِ "اعدام در ملاء عام"
http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article3087


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016