قاتل همدست داشت، گفتوگو با پدر و مادر آرش و سروش فرازمند اعضای مقتول گروه موسيقی "سگهای زرد"
شرق، مرجان صائبی: پدر و مادر دو جوان ايرانی که در جنايتی هولناک در نيويورک کشته شدند در گفتوگو با «شرق» جزييات بيشتری از اين کشتار را شرح دادند. آرش و سروش فرازمند دو ايرانی ساکن نيويورک و از اعضای گروه موسيقی سگهای زرد بودند. اين دو به همراه يکی ديگر از اعضای گروه به نام علی اسکندريان توسط جوان ايرانی ديگری به نام علیاکبر رفيعی که از اعضای اخراجی گروه موسيقی بود با شليک گلوله به قتل رسيدند و علیاکبر سپس به زندگی خودش پايان داد. گفتوگو با فرزانه شبانی و مجيد فرازمند (روزنامهنويس و والدين دو مقتول) را در پی میخوانيد:
* آرش و سروش برای شما ماجرای جداشدن علیاکبر از گروهشان را تعريف کرده بودند؟
- وقتی آرش به گروه سگهای زرد پيوست، علیاکبر و يکنفر ديگر به نام پويا در گروه فریکِيز ماند. علیاکبر از نظر اخلاقی با آنها جور نبود. مثلا پول اجارهخانه را نمیداد و خيلی اذيتشان میکرد. بچهها هم از گروه بيرونش کرده بودند. علیاکبر حدود يکسال بود از آنها جدا شده بود و هيچ ارتباطی با هم نداشتند.
* علیاکبر چه سازی میزد؟
- گيتار. البته خيلی وارد نبود و بچهها خيلی کمکش میکردند. او را با خودشان به هند بردند و نزديک يکسال آنجا بودند.
* علیاکبر مواد مصرف میکرد؟
- نمیدانم. ولی يادم است که از خيلی وقت پيش افسردگی داشت. چون خانوادهاش با موسيقی مخالف بودند از طرف خانواده طرد شده بود و پدرش اصلا از او حمايت نمیکرد. البته مادرش کمک کرد تا کار موسيقی را ادامه دهد و از ايران برود. پسانداز خودش را برايش میفرستاد. ما هم بعضی اوقات برايش پول میفرستاديم. هميشه سفارشش را به آرش و سروش میکرديم. آرش و سروش میگفتند: او خيلی با ما فرق دارد. ثبات اخلاقی ندارد.
* علیاکبر خودکشی کرده و بهنظر میرسد پرونده به پايان رسيده باشد؟
- يکنفر تنها نمیتوانست اين کار را بکند. سياوش کرمپور که تير خورده و الان در بيمارستان است، اسم چند خارجی را آورده است. اسلحه علیاکبر هم مسلسل کاليبر ۳۰۸ بوده که اسلحه نيمهنظامی است و پليس آنجا هم گفته اين اسلحه خيلی گران است و مجوز خريدوفروش ندارد. علیاکبر پول خريد چنين سلاحی را نداشت. وقتی هم در گروه آرش و سروش بود نمیتوانست اجارهخانه بدهد و... به همين دليل از گروه اخراج شده بود. موقع تيراندازی يکی ديگر از اعضای گروه به نام پويا در کمد قايم شده بود و جان سالم به در برد. در صورتیکه علیاکبر بيشترين مشکل را با پويا داشت. شنيديم آرش وقتی صدای تير را شنيد به طبقه بالا رفت و بعد گلوله خورد.
* به آرش و سروش در ايران مجوز کنسرت ندادند که رفتند؟
- آنها در ايران چند کنسرت برگزار کردند اما برای آلبوم دنبال مجوز نرفتند. بعد از مدتی اجازه برگزاری کنسرت هم به آنها ندادند چون انگليسی میخواندند. تا اينکه تصميم گرفتند در فستيوال «اسايکسدابليو » که در ماه بهمن برگزار میشد شرکت کنند. آرش و سروش تمرين کردند و آلبومشان را برای آنجا فرستادند و قبول شدند تا در مسابقه شرکت کنند. سروش به آمريکا رفت و در فستيوال شرکت کرد و همين باعث شد آنجا ماندگار شود و با دوستانش گروه سگهای زرد را راه انداختند.
* چرا آرش با سروش نرفت؟
- چون علیاکبر کارش درست نشده و پاسپورت نگرفته بود، آرش و علیاکبر و پويا ماندند و بعد از مدتی به هند رفتند و آنجا شروع به تمرين کردند، کسی به نام آريا هم همراهشان بود. اين چهارنفر با هم يکسال هند بودند تا اينکه توانستند برای سال بعد آهنگهايشان را دوباره برای فستيوال بفرستند. باز هم قبول شدند و به صورت قانونی به آمريکا رفتند.
* آن زمان هنوز گروهشان فریکيز بود؟
- بله، تا زمانی که به آمريکا رفتند. بعد ميانشان اختلاف بهوجود آمد. آرش میگفت علیاکبر و پويا تمرينها را جدی نمیگيرند و دل به کار نمیدهند و میخواهم از آنها جدا شوم. قرار بود با يک گروه ديگر کار کند. دو سال بود که آرش در گروه سگهای زرد بود.
* سروش گروه سگهای زرد را شکل داده بود؟
- در اصل بله اما مشوق همه اينها آرش بود. آرش همه را جمع کرده بود. قبلا عضو گروه هايپر نوا بودند. وقتی هايپر نوا از ايران رفت، آرش و سروش بهخاطر سربازی نتوانستند بروند. دانشجو هم بودند. بعد برای معافيت اقدام کردند و همينطور تمرين میکردند. فيلم چه کسی از گربههای ايرانی خبر دارد همان زمان را نشان میدهد که آنها با چه سختی روی پشتبام تمرين میکردند تا اينکه برای فستيوال آماده شوند. سروش صبح زود بيدار میشد و قبل از اينکه به دانشگاه برود تمرين موسيقی میکرد. موسيقی خيلی برايش جدی بود. آرش هم همينطور. از بچگی تنها هدفشان موسيقی بود. آرش وقتی خيلی کوچک بود سطل ماست جلويش میگذاشت و با چوب مثلا درام میزد. البته از همان موقع کمکم برايشان معلم گرفتيم. آرش با ساز ايرانی موسيقی را شروع کرد. تار میزد و بعد سنتور و بعد گيتار کلاسيک و بعد به درام رسيد. سروش هم مدتی ضرب میزد و بعد کلاس کيبورد رفت و بعد دو نفری با هم معلم سنتور داشتند. بعد از آن به سمت گيتار کلاسيک رفتند و بعد از آن گيتارالکتريک کار کردند. همين اواخر قرار بود با يک کمپانی خيلی معتبر به نام (ای ميوزيک) کار کنند و تا پای قرارداد هم رسيده بودند.