خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
5 شهریور» اقدام به خودکشی زن ميانسال در مترو وليعصر23 فروردین» خودکشی روزانه بيش از ۱۱ نفر در ايران
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پسِپشت افزايش "خودکشی" در ايرانفرارو - چهارشنبه، ۵ شهريور، بار ديگر خبر اقدام به خودکشی در يکی از خطوط متروی تهران در اخبار روز قرار میگيرد. خبری که مشابه آن را در ماههای اخير بسيار ديدهايم. اين موضوع اما صرفا به اخباری که دست به دست ميان رسانهها و روزنامهها میچرخد، محدود نمیشود. در روزهای اخير آماری از سوی پزشکی قانونی منتشر شد که به افزايش و روند صعودی خودکشی در جامعه اشاره دارد. دکتر سعيد معيدفر جامعهشناس و آسيبشناس اجتماعی در گفتگو با فرارو با بيان اينکه خودکشی موضوعی است که از گذشته تا حال در جوامع انسانی وجود داشته و تا حدودی يک امر طبيعی بوده است در رابطه با بدلشدن خودکشی به يک امر اجتماعی گفت: روانشناسان خودکشی را يک وضعيت پيشرفته از مشکلات روحی و روانی در فرد میدانند و افسردگی ضعيف که میتواند بدل به افسردگی شديد شود منجر به اقدام به خودکشی در فرد میشود. اما هنگامی که ميزان خودکشی افزايش پيدا میکند و وضعيتی غيرعادی شکل میگيرد، خودکشی از يک پديده عادی و فردی تبديل به مسئلهای اجتماعی میشود. در چنين حالتی ما بايد به دنبال پارامترهای جامعهشناختی مسئله بگرديم. دکتر معيدفر در توضيح افراد سالم و وضعيت مطلوب اجتماعی آنها در يک جامعه گفت: جامعهشناسان معتقدند بخش مهمی از هويت فرد را، هويت اجتماعی او شکل میدهند. تا زمانی يک فرد از نظر اجتماعی زنده و سرشار از انرژی است که ارتباط او با جامعه و ميزان تعلق او به آن بيشتر باشد و خلائی در روابطش با جامعه وجود نداشته باشد. در چنين شرايطی احتمال خودکشی افراد جامعه به حداقل میرسد.
وی ادامه داد: در جامعهای که انسجام و همبستگی ميان افراد بيشتر و حضور فرد در جامعه براساس درک متقابل و همکاریِ مشترک باشد، احساس مفيدبودن به وجود میآيد که خود سبب وابستگی بيشتر فرد به جامعه میشود و رضايت و ارتباط داشتن با حياتِ اجتماعی از جانب فرد قطع نمیشود. اين جامعهشناس گفت: هنگامی که انسجام و همبستگی در جامعه کاهش پيدا کند، منازعه فرد با افراد و جامعه به تبع افزايش پيدا میکند. در چنين شرايطی فرد رضايت و خشنودیِ حاصل از با جامعه بودن را از دست ميدهد و فلسفه وجودی خود نيز برايش از بين میرود؛ چرا که اين فلسفه وجودی تابعی است از حضور و ارتباط فرد با افراد و جامعه. وی در ادامه گفت: هنگامی که چنين شرايطی در يک جامعه پيش بيايد، پيوندهای اجتماعی در سطوح خانوادگی، دوستی، شغلی، حزبی و غيره کاهش پيدا میکند که خود سبب بروز خودکشی و افزايش آن در جامعه میشود. دکتر معيدفر درباره دليل خودکشی گفت: "تضعيف پيوندها در جامعه" پرطرفدارترين تئوری و نظريهای است که در رابطه با خودکشی مطرح شده است، که همانگونه که توضيح داديم اين پيوندها که در سطوح مختلف قرار دارند، در صورت کمرنگ شدن منجر به رفتن جامعه به سمت عدم سلامت و در نتيجه نارضايتی فرد از خود میشوند. معيدفر ادامه داد: تضعيف پيوندهای اجتماعی، از مهمترين دلايل مستقيم خودکشی در ايران است. عواملی همچون بيکاری، تورم، مشکلات اقتصادی و... نيز دلايل غيرمستقيم خودکشی در کشور ما هستند که سبب بالا رفتن آمار خودکشی در جامعه شدهاند. وی گفت: برای مثال يک فرد بيکار، ارتباطش را با جامعه، خانواده و محيط کار از دست میدهد و همين موضوه پيوندهای اجتماعی او را از ميان میبرد. همينطور فقر نيز به اين دليل که فرصت با ديگران بودن را از فرد میگيرد، سبب سستی پيوندها و فاصله گرفتن فرد از جامعه و سپس خودش میگردد. خودکشی بهمثابه اعتراض سعيد معيدفر در رابطه با اين موضوع که دليل اينکه بسياری از خودکشیها در مکانهای عمومی صورت میپذيرد، گفت: هنگامی که خودکشی در مکانهای عمومیای که افراد شاهد آن هستند رخ میدهد، عکسالعمل فرد نسبت به جامعه را نشان میدهد و نوعی اعتراض به شرايط حاکم است. مثال اين امر خودکشیهايی است که در متروی تهران بارها انجام شده است. معيدفرد در ادامه در توضيح ارتباط بين نهاد خانواده و خودکشی گفت: از آنجايی که خانواده در ايران همچنان يکی از نهادهايی است که پيوندهای اجتماعی فرد را تا حد زيادی ايجاد میکند، به چالش کشيدهشدن آن، خود يکی از عواملی است که میتوان در افزايش خودکشی بسيار موثر باشد. وی گفت: خانواده ايرانی در گذشته بنيان قویای داشت، اما امروز دچار بحرانهايی شدهاست که نتيجه آن افزايش خشونتهای خانوادگی، فرزندکُشیها، قتلهای خانوادگی و خودکشی است. معيدفر ادامه داد: دليل اين امر اين است که خانواده همچون سابق دارای استحکام نيست و نهادهای اجتماعیای همچون محله، گروههای خويشاوندی، روابط همسايگی و... ديگر به کمک وحمايت خانواده نمیآيند؛ چرا که تعاملات و روابطی که در گذشته ميان اين نهادها وجود داشت، از بين رفته است. اين کارشناس اجتماعی در ادامه توضيح داد: وضعيت بحرانی خانواده همينطور متاثر از شرايطی است که سياستگذاریها با انتظارات بيش از حدشان به نهاد خانواده تحميل کردهاند. دولت و حکومت توقع بيش از حدی از خانوادهها دارند که برای مثال میتوان به هزينه تحصيلات برای خانوادهها اشاره کرد، که سبب به وجود آمدن فشار زيادی بر روی خانوادهها و افراد است. سعيد معيدفر با اشاره به تجربه کشورهای توسعهيافته در زمينه نهاد خانواده ادامه داد: در بسياری از کشورهای توسعهيافته، مشاورههای خانوادگی، NGO ها و نهادهای حمايتیِ اقتصادی، اجتماعی و ساير نهادها به نهاد خانواده کمک میکنند. اين در حاليست که چنين حمايتهايی پيرامون نهاد خانواده در ايران وجود ندارد و آسيبهای خانواده افزايش پيدا میکند. راه حل؟ اين متخصص با اشاره به پارادوکسی که در رابطه با خانواده در ايران وجود دارد، گفت: نهاد خانواده در ايران، با وجود اينکه ميان مدرنيته و سنت در تعارض است، به هيچ وجه نمیتواند به گذشته بازگردد. اين در حالی است که سياستهای اجتماعی و اقتصادی کشور ما عمدتا تعريفی سنتی از خانواده دارند. وی در انتها و در تبيين راهحل مشکلات گفت: ما بايد نگاه به خانواده را تغيير دهيم و خانواده هستهای را با کارکردهای جديد آن بپذيرم. برای حل مسائل نبايد صرفا از خانواده انتظار داشت بلکه بايد بتوان به نهادها، گروهها و انجمنهای اجتماعی مجال بروز و فعاليت داد تا بتوانيم در جامعه مدرن امروزی زندگی کنيم. توجه به اين گروهها توسط سياستگذران میتواند راهحل مناسبی برای حل مشکلات ناشی از خانواده در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعیای باشد که يکی از عوامل آن خودکشی است. Copyright: gooya.com 2016
|