شنبه 16 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ادامه کوچ مربيان و کشتی‌گيران ايران؛ رفتن قهرمان المپيک

گفتگو با کشتی‌گيری که تابعيت می‌گيرد: چاره‌ای جز رفتن ندارم!

خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: در حالی که روند کوچ مربيان و کشتی‌گيران ايران به کشورهای رقيب همچنان رو به افزايش است، يک قهرمان ديگر مقدمات گرفتن تابعيت از کشور همسايه را فراهم کرده و قصد دارد با نهايی شدن قراردادش برای تيم ملی اين کشور مبارزه کند.

به گزارش خبرنگار مهر، زمانی که در رقابتهای جهانی۲۰۱۰ مسکو بر سکوی قهرمانی وزن ۹۶ کيلوگرم ايستاد و پس از حميد سوريان دومين مدال طلای اين پيکارها را برای کشورمان کسب کرد، هيچگاه چنين آينده ای را متصور نبود. اميرعلی اکبری به عقيده بسياری از اهالی کشتی فرنگی يک پديده در سنگين وزن بود که آينده ای درخشان را پيش رو داشت اما درست هنگامی که پس از کسب عنوان قهرمانی جهان در مسکو به تکرار قهرمانی در بازيهای المپيک ۲۰۱۲ لندن می انديشيد خواسته يا ناخواسته در بند هيولای دوپينگ گرفتار شد و محروميتی دو ساله را پيش رو ديد.

اين جوان باانگيزه و آينده دار در مدت محروميتش، روزهای پر فراز و نشيبی را تحمل کرد که به گفته خودش شايد کمتر کسی تاب تحمل آن را دارد. روزهای سياه و تلخی که يا با حسرت از دست دادن فرصت های طلايی به شب می رسيد و يا با انزوا و بی توجهی مسئولان ورزشی و هم قطاران قديمی سپری می شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين روزمرگی همچنان ادامه داشت تا اينکه وی امروز در واپسين ماههای محروميت خود، يکباره دم از رفتن از ايران می زند و در گفتگو با مهر رسما اين خبر نه چندان خوشايند برای کشتی ايران را اعلام می کند. امير علی اکبری در گفتگوی اختصاصی به خبرنگار مهر پاسخ داد که می خوانيد:

* خبرگزاری مهر: اين روزها صحبت های زيادی در مورد رفتن کشتی گيران ايرانی به برخی کشورها مطرح می شود. شما هم يکی از اين کشتی گيران هستيد. فکر رفتن چطور به ذهنت رسيد؟
- اميرعلی اکبری: اين مساله چيزی نبود که يک شبه در ذهنم بوجود آيد. من در طول مدت محروميتم به خيلی جاها مراجعه کردم و مشکلم را گفتم. از وزارت ورزش و فدراسيون کشتی گرفته تا خيلی از سازمان های ديگر؛ اما هيچکدام از اين پيگيری ها به نتيجه نرسيد.

* يعنی هيچکس حاضر نشد به شما کمک کند؟
- من در طول اين دو سال محروميت حتی يک ريال از جايی کمک نگرفتم و در اين سالهای سخت هر چه که برای خود و خانواده ام هزينه کردم همان پس انداز ناچيزی بود که مثلا به عنوان جايزه به من داده بودند. همانطور که می دانيد يک کشتی گير سنگين وزن که در عرصه حرفه ای و قهرمانی مشغول تمرين است، حداقل بايد ماهيانه در حدود ۲ تا ۳ ميليون تومان برای آماده سازی جسمانی خود هزينه کند که البته اين مبلغ سوای ديگر هزينه های زندگی است!

* مطمئنی که با رفتن به يک کشور ديگر اين مشکلات حل می شود؟
- مدتهاست که از يکی از کشورهای صاحب نام پيشنهاد بسيار چشمگير و مطلوبی به من شده و من چاره ای جز رفتن ندارم.

* مثلا چه پيشنهادی؟
- در يک جمله می توان گفت که اگر تمام جوايز دوران قهرمانی و مدال آوری من در مدت حضورم در تيم های ملی جوانان و بزرگسالانم را جمع کنيد بازهم به يک دهم مبلغ پيش پرداخت آنها نمی رسد!

* مطمئنی که اين تصميم وسوسه انگيز و احساسی نيست؟
- من وطن فروش نيستم و عاشق ايرانم و در ميدان مبارزه هم بارها با کسب چندين مدال طلا دينم را به کشورم ادا کردم اما تا زمانی که مشکلات من حل نشود چاره ای جز رفتن ندارم. خواسته های من غير معقول و ناممکن نيست. باور کنيد اگر مسئولان ورزشی حتی يک دهم پيشنهاد آن کشور خارجی را به من بدهند در کشورم می مانم و با تلاشی مضاعف همچون گذشته افتخار آفرينی می کنم.

* مگر خواسته شما از مسئولان ورزش چه بوده که همچنان بی پاسخ مانده؟
- خواسته من غير معقول و زياد نيست. من به دنبال حقم هستم که هيچگاه به آن نرسيدم. باور کنيد بارها مستقيم و غيرمستقيم به بسياری از مسئولان و متوليان ورزش گفته ام واقعا به امير علی اکبری برای افتخارآفرينی ملی نيازی هست يا نه؟ اگر نيازی هست و می خواهند که من بمانم پس حداقل شرايط نه چندان دور از انتظار مرا بر آورده سازند. اگر هم که نيازی به من نيست آنها را به خير و ما را به سلامت.

* با اين وجود از مسئولان ورزشی به جای درخواست، نوعی مطالبه داريد!
- مطمئنا نمی توان يکطرفه به قاضی رفت. اگر من تاکنون برای کشورم افتخار کسب کرده و دينم را به وطنم ادا کردم، پس مسئولان نيز بايد دين شان را من ادا کنند و توقعات مرا بر آورده کنند. چطور در زمان قهرمانی همه نوع استفاده تبليغاتی از قهرمانان ملی می شود، اما نوبت به کمک و حمايت که می رسد هيچکس به همان قهرمان ملی توجهی ندارد؟ من علاوه بر آينده خودم بايد به فکر خانواده و راحتی آنان نيز باشم، چرا که خانواده قهرمانان ملی در طول اين دوران زحمات و سختی های زيادی را متحمل شده اند. پس هم اکنون نوبت ماست که برای راحتی خانواده مان تلاش کنيم.

* دستمزد و پيش پرداخت کشور مورد نظر به شما چقدر است؟
- پيش پرداخت متوليان ورزش اين کشور حدود ۱۰ برابر جوايز نقدی من در طول دوران قهرمانی در ايران است! من بعد از گذشت دو سال از قهرمانی در رقابتهای جهانی ۲۰۱۰ مسکو، توانستم جايزه ۲۵ ميليون تومانی ام را دريافت کنم. در حاليکه حقوق ماهيانه من در اين کشور معادل ۲۵ ميليون تومان است! اين بدان معناست که انگار من هر ماه قهرمان جهان می شوم و حقوقی معادل پاداش قهرمانان در ايران را می گيرم! البته اين دستمزد سوای بهترين امکانات برای تمرين و آماده سازی است.

* ظاهرا همه ملاک هايت برای رفتن اين پيشنهادات مالی است؟
- به هيچوجه اينطور نيست. به شرافتم قسم می خورم برای پول کشتی نگرفته و نمی گيرم و اگر همين امروز مشکلات جزيی من از طرف مسئولان حل شود، هيچگاه به کشور ديگری نمی روم. ولی اگر اين شرايط بهبود نيابد مجبور به رفتن هستم. اين واقعيات را گفتم که بعد از رفتنم نگويند امير علی اکبری وطن فروش بود و به تيم ملی کشورش پشت کرد، بلکه بدانيد مشکلات و شرايط نامناسب باعث شد تا چنين تصميمی بگيرم. بار ديگر به صراحت می گويم اگر يک دهم پيشنهاد آن کشور خارجی از سوی متوليان ورزش کشورمان به من پرداخت می شد، هيچگاه به رفتن فکر نمی کردم.

* دوران محروميت شما چه زمانی به پايان می رسد؟
- دو سال محروميت من تيرماه سال آينده و درست سه ماه قبل از رقابتهای جهانی ۲۰۱۳ به پايان می رسد و اين بدان معناست که اگر از ايران بروم می توانم برای تيم ملی کشور مقصد در رقابتهای جهانی کشتی بگيرم.

* گويا در طول مدت محروميت رفتار خوبی با شما نشد؟
- روزهای تلخ و سياهی را پشت سر گذاشتم و تا مرز افسردگی پيش رفتم. من برای اثبات عشق و علاقه ام به پرچم کشورم به رغم محروميت، باز هم در اردوهای آماده سازی فرنگی کاران المپيکی حضور يافتم و برای آماده سازی بچه ها به آنان کمک کردم. اما افسوس که اين رفتارها يکطرف بود و به غير از بی توجهی و توهين چيز ديگری نصيب من نشد!

* منظورت همان داستان سالن منطقه ۱۸ و تغيير نام آن است؟
- بله؛ البته در اين مدت بی مهری های زيادی ديدم، اما حذف نام من از سالن ورزشی منطقه ۱۸ که به نامم شروع به ساخت شده بود بدترين خاطره من است. متاسفانه رفتاری با من کردند که انگار اميرعلی اکبری هيچگاه در ورزش ايران وجود نداشته! اول گفتند مديريت سالن را به تو می دهيم، بعدا گفتند سالن را از ما اجاره کن و در نهايت نيز نه تنها اين وعده ها عملی نشد، بلکه نام مرا نيز از سر در سالن برداشتند!

* آيا برای حضور در تيم ملی کشور مذاکره کننده نيازی به رضايت نامه داريد؟
- نيازی به رضايت نامه نيست. طبق قوانين فيلا و همچنين صحبت‌هايی که با مسئولان کشتی آن کشور داشتم، چون دو سال محروم بودم و برای کشورم کشتی نگرفتم می توانم به راحتی به تيم ملی آن کشور بپيوندم.

* گويا مسئولان ورزش کشور مقصد بيشتر هوای شما را دارند تا متوليان ورزش کشورمان؟
- متاسفانه همين طور است. زمانی که به دليل آن اتفاق تلخ محروم شدم بلافاصله از همان کشور پيشنهاد شد تا به آنجا بروم. آنان حتی به من گفتند مشکلت را حل می کنيم و ممکن است در المپيک لندن هم کشتی بگيری! اما من نرفتم و به اميد بهبود وضعيت، تنهايی و انزوا را تحمل کردم. اين در حالی بود که به موازات پيشنهاد خارجی ها، هيچ اقدامی از سوی مسئولان ورزشی و حتی متوليان فدراسيون کشتی برای من صورت نگرفت و حتی در پيگيری های ما توسط برخی پزشکان نيز سنگ اندازی کردند تا مبادا به نتيجه برسيم!

* آينده را چطور پيش بينی می کنيد؟
- من متولد ۱۳۶۶ هستم و همچنان برای درخشش در رقابتهای المپيک و جهانی فرصت دارم. ضمن اينکه شرايط سنی من برای يک کشتی گير سنگين وزن ايده آل است. به هر ترتيب دوست نداشتم افتخاراتم را بين ايران و کشور ديگری تقسيم کنم، اما چاره ای جز رفتن نيست چون اميدی به بهبود وضعيت ندارم. من دينم را به وطنم ادا کردم. حالا نوبت به خانواده ام رسيده تا با تلاش شبانه روزی دينم را به آنان نيز ادا کنم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتگو از عليرضا هنرمنش


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016