Saturday, Jan 13, 2018

صفحه نخست » ۱۰ درسی که از سفر شاهرودی به آلمان و فرار او می‌توان گرفت

shahroudi_Airport_2.jpg اختر قاسمی ـ در این یک هفته‌ی گذشته حرکت جمعی ایرانیان آلمان در اعتراض به حضور آیت‌الله شاهرودی در کلینکی خصوصی در آلمان (به سرپرستی پروفسور سمیعی) و تلاش‌شان برای دستگیری و محاکمه او در دادگاه بین‌المللی گرچه به موفقیت نرسید اما درس‌هایی را به من و ما آموخت که مایلم یکی یکی به آن‌ها بپردازم:

از نگاه من این کمپین سراسری ایرانیان برای شکایت و دستگیری شاهرودی گرچه موفق به دستگیری او نشد اما یک برد بزرگی برای ما ایرانیان داشت و درس‌هایی را به ما آموخت:

درس ۱ ـ ما درس گرفتیم و نشان دادیم که چقدر خوب می‌توانیم سریع با هم برای یک هدف مشخص حرکت کنیم و هر کدام گوشه‌ای از کار را بگیریم!


درس ۲ ـ ما درس گرفتیم و نشان دادیم که چقدر صدای ما برد دارد به‌طوری‌که باعث شد خامنه‌ای و حکومت‌اش که مدام برای مردم بر طبل لاف و گزاف می‌کوبند و ادعای قدرت منطقه و مقابله با جهان را دارند، چگونه پایه‌های سست و سیاه حکومت جهل و جنون‌شان به راحتی به لرزه در آمد و از ترس قدرت مردم برای کشاندن‌شان به محاکمه‌ای در دادگاه بین‌المللی، مجبور شدند کله‌ی توخالی تومری آیت‌الله جلاد را که توسط پزشکان کلینک پروفسور سمیعی (لابی‌های جمهوری اسلامی) در دست جراحی بود، نیمه‌کاره رها و سرهم‌بندی کنند تا بتوانند فراری‌اش دهند!


درس ۳ ـ ما درس گرفتیم که خامنه‌ای و شرکا متوجه شدند آن‌هایی که مستقیم به هر شکل دست در جنایات دارند، از این به بعد نمی‌توانند به راحتی و با خیال آسوده به خارج از کشور به هر دلیل سفر کنند. چون ایرانیان تبعیدی و معترض خارج از کشور هوشیارند و در کنار هم‌میهنان‌شان که صدای برحق آزادی‌خواهانه آنان در جهان طنین انداخته، سریع اقدام به شکایت خواهند کرد.


درس ۴ ـ ما متوجه شدیم که چقدر خوب توانستیم چهره‌ی یکی از کلیدی‌ترین و منفورترین و فسادآفرین‌ترین عناصر جمهوری اسلامی را در افکار و اذهان عمومی مردم آلمان و جهان به نمایش بگذاریم هر چند این دریغ همواره با ما خواهد ماند که تلاش‌های لابی‌های جمهوری اسلامی، زمینه‌ساز فرار مفتضحانه‌ی این قصاب قضایی اسلامی از چنگال محاکمه‌ی دادخواهانه‌ی جامعه حقوقی آلمان شد. با این همه، انگار حافظ شیرازی که وجدان بیدار جامعه‌ی فرهنگی ماست این بیت داهیانه را برای این قاضی قصاب و فرار مفتضحانه‌اش نوشته بود:

« خوش بود گر محک تجربه آید به میان ـــــــ تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد»

درس ۵ ـ ما درس گرفتیم و متوجه شدیم که دیگر به هر کسی صرفاً به خاطر داشتن مدرک یا موقعیت اجتماعی و کاری‌‌اش در خارج از کشور نگوییم «افتخار» ما ایرانیان‌اند! بلکه به اعمال افراد باید نگاه کنیم! چرا که معیار شناسایی حقیقت، عمل است. به قول سعدی: «دو صد گفته، چون نیم کردار نیست»

در درازنای تاریخ بودند افرادی با نام و نشان‌های برجسته و به‌اصطلاح با علم و دانش که همواره در کنار و هم‌دست قدرت‌های فاسد بودند و ایستادند و اختلاس کردند و دزدیدند و خوردند و بردند. این مورد پرماجرای روزهای اخیر که متأسفانه با نام پروفسور سمیعی رقم خورده است نمونه‌ی تازه و جدیدی نیست و آخری هم نخواهد بود.

درس ۶ ـ ما درس گرفتیم و آموختیم که یک دانشمند و عالم که قاعدتاً سروکارش فقط با علم و دانش و فاکت‌ها و برهان است و طبیعتاً از هرگونه خرافات و اعتقادات غیرعلمی باید به‌دور باشد می‌تواند همچون پروفسور سمیعی آن‌چنان خرافاتی باشد که در رسانه‌های کشورش با افتخار، قدرت امام‌زاده‌ها را بیشتر از علم بداند و بگوید: «وقتی اسم امام رضا و حضرت رضا می‌آد ما دیگه کی هستیم!» و می‌دانیم که چقدر این حرف می‌تواند تأثیر ناروا داشته باشد، آن هم زمانی که از زبان کسی گفته شود که مردم او را از دانشمندان علم و دانش پزشکی می‌دانند و هم‌وطنان‌اش او را از «افتخارات» ملی می‌دانند و به او ایمان دارند!


درس ۷ ـ درس گرفتیم که چقدر این نوع دانشمندان می‌توانند خدمت‌گزار ظالمان باشند و به ‌جای کمک به بیداری و هوشیاری مردم‌شان تلاش در ترویج خرافات و تحمیق کنند و هم‌گام با کوشش چهل ساله‌ی دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم برای عمر بیش‌تر آن‌ها گام بردارند.

درس ۸ ـ ما درس گرفتیم که یک دانشمند، یک عالم، یک پروفسور می‌تواند به خود اجازه ‌دهد که مردم را احمق تصور کند و به راحتی به آنان دروغ بگوید! مثلاً در جاهای مختلف با سران اول یک حکومت ضدمردمی و فاسد حشر و نشر داشته باشد و عکس‌هایش همه جا منتشر شده باشد و یکی از آن جانیان را برای معالجه به کلینک‌اش فراخواند و بعد هم در پاسخ به پرسش مردم بگوید «من فقط سالی دو روز به ایران می‌روم و آن هم برای دیدار دوستانم و اصلاً سابقه‌ی سیاسی مریضم را نمی‌شناسم.»

درس ۹ ـ ما خیلی چیزهای دیگر هم از چنین سرشناسان علمی، سیاسی، فرهنگی و هنری جامعه درس و یاد گرفتیم اما چون هضم برخی از آن‌ها خیلی سخت است، باید صبر کنیم که به خود بقبولانیم که بــــــــــــله از این موجودات نان به نرخِ روزخور در جامعه‌ی ما کم وجود ندارد.

درس ۱۰ ـ آخرین درسی که گرفتیم این بود که دشمنِ همه‌ی ما، حکومت اسلامی ولایت فقیه خامنه‌ای‌ست و باید به هر گروه، دسته، حزب، سازمان و یا شخصی که در راستای افشای جنایتکاران می‌کوشند و خواهان سپردن آنان به دست عدالت‌اند ارج بگذاریم و دست آنان را بفشاریم. از این روی از اقدامات مبتکرانه و جانانه‌ی خانم مینا احدی که پابه‌پای «فولکر بک» نماینده‌ی سابق پارلمان آلمان از حزب سبزها، این شکایت را پیش برد سپاسگزار باشیم.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy