"و کوشش در حقنه کردن آقای رضا پهلوی به عنوان رهبر اپوزسیون و در نتیجه، فرو کش کردن تظاهرات، بما می گوید که سلطنت طلبان، با امکانات عظیم رسانه ای و مالی خود،از عوامل تاخیر جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان هستند و کوشش در استقرار آزادی ها در جمهوری شهروندان نیاز به عبور کامل از این مانع دارد."
همانطور که در مقاله:"گَرده جادویی َپری در تظاهرات مشهد" توضیح داده شد، هنوز علم توانایی توضیح اینکه چگونه جرقه جنبشها زده می شود را ندارد و لازم است به سراغ هنر رفت. ولی نکته بسیار مهم در ده روز ادامه دار که ایران را تکان داد این است که این حرکت نه دارای دو پویایی که چهار پویایی می باشد که شاید بشود گفت که در تاریخ جنبشهای اجتماعی در جهان بی سابقه است:
- طبق گفته آقای جواد خادم،( از وزرای سابق مرحوم دکتر شاپور بختیار، یکی از نقشهای اصلی در کودتای نوژه را بازی کرد و بعد تا چند سال پیش ناپدید تا با یک میلیون دلار از غیب رسیده، فعال در ایجاد کنفرانسهای چلبی سازی شدند.) برنامه تظاهرات مشهد از آنها بود ولی قرار بود که شعارها فقط دور مسائل اقتصادی باشد که از کنترل خارج شد و چهار نفری که آن را رهبری کرده بودند دستگیر شدند.
- دستگیری بلافاصله چهار رهبر تظاهرات، آشکار می کند که اطلاعات سپاه از آن مطلع شده و اجازه انجام آن را داده ولی افراد خود رابه درون آن فرستاده تا شعارهای اقتصادی را به سیاسی و در ثنای رضا شاه تبدیل کرده و اینگونه اینگونه با ایجاد وحشت در میان روحانیت مشهد،تظاهرات را به نفع آقای رئیسی و بر ضد آقای روحانی مصادره کند.
این روش را قبلا نیز سپاه در رابطه با کودتای نوژه بکار برده بود. توضیح اینکه، طرح کودتا را ارتش خود کشف کرده بود و برنامه داشت تا از طریق یافتن تمامی سر نخها، یکباره دست به دستگیری بزند. ولی نیمه شب، سپاه پاسداران با این عنوان که حکم از اقای خمینی دارد، خود رابه ناگهان وارد معرکه کرد و دست به دستگیری ها زد، تا اینگونه و به این بهانه ارتش را کن فیکون کرده خود را جایگزین آن کند. آقای بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای نیز در همان زمان طرح انحلال ارتش را به شورای انقلاب برده بودند که با تهدید رئیس جمهور به استعفا،انجام نشد. اینگونه شد که وقتی ارتش صدام دست به حمله زد، بنا بر گفته شهید فکوری، در جبهه اهواز ارتش فقط هفت تانک و دو توپ آماده کار برای مقابله با حمله دو هزار تانک عراق داشت و نبود فرماندهی رئیس جمهور در بر انگیختن روحیه ملی خلبانان و آنها را داوطب شکار تانکهای عراقی کردن، برنامه صدام در تجزیه ایران و تبدیل آن به پنج جمهوری اجرا شده بود.
- در این بین، مردم عادی به فغان آمده از استبداد تبهکار و فقر سیاه، بگونه ای خود جوش وارد شده و با دادن شعارهایی مانند <استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی> و <مرگ بر دیکتاتور> و <مرگ بر خامنه ای> تظاهرات را از کنترل سپاه خارج ساخته و در کنترل خود گرفتند و در نتیجه با مصادره کردن تظاهرات قبلا مصادره شده، جرقه ای به انبار خشم فرو خفته مردم زده و اینگونه از چاه بهار تا سنندج شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایران/ی داده و در نتیجه، برخورد درون رژیم را به برخورد جامعه ملی با تمامیت استبداد حاکم تبدیل کردند.
- سازمانها و جریانهای وابسته سلطنتی در خدمت مثلث ترامپ، نتانیاهو و محمد بن سلمان، از طریق سونامی رسانه های خود مانند بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و تلویزیون من و تو کوشش در مصادره اعتراضات به نفع خود کردند که نتیجتا سبب فروکش کردن اعتراضات شد. در حالیکه، اگر این کوشش در حقنه کردن آقای رضا پهلوی به عنوان رهبر اوپوزسیون، حمایت مردمی داشت، باید سبب وسعت و سرعت گرفتن جنبش می شد و نه بر عکس. این در حالیست که به استثنای مورد شهر دورود، میزان و شدت سرکوب تظاهر کنندگان، شدت و حدت بسیار کمتری از سرکوب تظاهرات جنبش سبز داشت.
با این وجود در حال حاضر، جنبش چند هفته اخیر به چندین هدف مهم دست یافت:
- با کلیت رژیم را هدف گرفتن و شعارهایی مانند، <اصولگرا، اصلاح طلب/دیگه تموم شد ماجرا> و نیز مواضع خصمانه اصلاح طلبان بر علیه مردم از فقر و استبداد به جان آمده گرفتن (بعدا عده ای سعی در کم کردن خسارت شدند ولی دیگر دیر بود.)، جامعه از اصلاح طبی و اصلاح طلبان عبور کرد و به اصلاح طلبان پیام داد که اگر می خواهند در ساختن ایران مردم سالار در استقلال و آزادی سهمی داشته باشند، باید از طریق خود را به نقد کشیدن، تمامیت رژیم را به چالش بکشند.
- بکار گیری فشرده و همه جانبه رسانه های در خدمت سلطنت طلبها و کوشش در حقنه کردن آقای رضا پهلوی به عنوان رهبر اپوزسیون و در نتیجه، فرو کش کردن تظاهرات، بما می گوید که سلطنت طلبان، با امکانات عظیم رسانه ای و مالی خود،از عوامل تاخیر در جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان هستند و کوشش در استقرار آزادی ها در جمهوری شهر وندان نیاز به عبور کامل از این مانع دارد. باید بر بعضی از عقلای آنها نیز معلوم شده باشد که، حتی سونامی رسانه ای سلطنتی نخواهد توانست فردی را که، مانند اصحاب رژیم، روش کارش دروغ است و استفاده از زبان فریب و به چنان فسادی آلوده است که،حتی آقای اردشیر زاهدی او را دزدی توصیف می کند که از عربستان و اسرائیل پول می گیرد، و طرفدارانش از هم اکنون، بروش نازیها کتاب می سوزانند و وعده کشتار و انتقام می دهند را مردم نخواهند پذیرفت و بهتر است که ایشان را بکار اصلی خود که همان کار نکردن و تعطیلات متواتر در گرانترین هتل ها می باشد بر گردانند.
- جایگزینی شعارهایی مانند: «حقمو پس می گیرم» با شعار «رای من کو» بما می گوید که جامعه ملی روز بروز بیشتر به حقوق خود عارف می شود و در نتیجه وظیفه جریان مصدقی استقلال، آزادی و دیگر جریانهای باورمند به حقوق، این است که پنج دسته از حقوق که عبارتند از:1. حقوق انسان، 2. حقوق شهروندی، 3. حقوق ملی، 4. حقوق به عنوان عضوی از جامعه جهانی، 5. حقوق طبیعت، از طرق مختلف آموزش داده شده و در گروه های کوچک و در فضای مجاری و در صورت امکان در فضای عمومی، از جمله دانشگاه ها، به بحث گذاشته شود تا اینگونه، هم جامعه ملی و هم جامعه جهانی در شفافیت کامل ببیند که ایرانیان در کنار آنچه را که نمی خواهند، نیک می دانند که چه می خواهند.
اینگونه خواهد بود که کاروان مبارزه 120 ساله برای استقرار مردم سالاری در وطن استبداد زده ای که تاریخ آن در تاریخ گم می شود و در افسانه ها یافت، به سر منزل آزادی و استقلال و جمهوریتی که در خدمت شهروندان است منزل خواهد کرد.