اقای ف.م.سخن مطلب شما را در نقد بیانیه نواندیشان دینی در دفاع از حق بی حجابان را در گویا نیوز8 ژانویه، زیر عنوان "جنابان نو اندیش دینی !سرکار خانم کدیور زیست پاک دلانه یعنی چه ؟" خواندم
با تمام ایرادی که بر نوشته شما دارم ،و آن را منصفانه نیافتم، نخست باید با شما همراهی کنم ،که بنده نیز این گونه نثرهای ثقیل ،با جملات طولانی و در هم را نمی پسندم . و همیشه نثر شفاف شما را، باجمله بندی های کوتاهش ،تحسین کرد ه ام. اما چه می شود کرد این گونه ساده نویسی زیبا از زمان قائم مقام تا به حال عمومیت نیافته است . این پیچیدگی نه تنها درنثر،که در گفتارمان هم جلوه میکند .، به ویژه زمانی که سخنگو بخواهد مطلبی فاضلانه بگوید
با آن که در بسیاری از نوشته های شما در عین صراحت جانب انصاف مراعات می شود، اما متوجه شده ام هر موقع به روشنفکران یا نو اندیشان دینی می رسید ،عنان اختیاررا از دست می دهید . گویی انتقام ستم حاکمیت دینی را از این جماعت می گیرید. با آن که می دانید نواندیشان دینی بیش از همه زیر تیغ حکومت هستند. ولی چون در دست رس هستند ،پس چوبی را که نمی توانید بر سر ارتجاع حاکم بکوبید بر سر آنان می کوبید
نوشته های شما بیانگر آن است که با فرهنگ دینی آشناییی کافی دارید و آثار نواندیشان دینی را دنبال می کنید . از این روی بر آنم که متوجه شده اید در این بیانیه یک بحث بسیار بنیانی مطرح شده است. بحثی که بنیادگرایان هیچ دینی، و پیروان سرسخت هیچ اید ئولوژی قبول ندارند ،و ان نقدم "اخلاق" بر" فقه" است و از آنجا که مصادیق اخلاقی راناگزیر اجماع مردم یک جامعه تعیین می کند یعنی تقدم "عرف بر شرع "
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خوب این جماعت به این عمل پایه ای ترین اصل اعتقادی بنیاد گرایان را هدف گرفته اند ،که جا انداختن آن ده ها موارد وسیع تر و مهمتر را در بر می گیرد که تقدم "عفاف " بر "حجاب " جز کوچکی از آن است. اما شما همه این ها را نادیده گرفته اید و نوشته اید که چرا ازیک مفهوم نا روشن " زیست پاک دلانه " سخن به میان آورده اید . در این گفته شما چند ایراد اساسی است
!- خود مداری وحشتناک نیروهای غیر دینی ومتجدد ما ،که از مشروطه تا به حال ادامه دارد، و در زمانه حکومت دینی و درخارج از کشور بسیار شدید شده است .و آن این که گویی مورد خطاب این بیانیه امثال شما بوده اید است ،و به قصد رضایت غیر دین داران وگرفتن تایید از آنان نوشته شده است . در حالی که طرف خطاب آن عمدتا دین داران است. به امید روشن کردن ذهن آنان ، و این که اجبار و زور امری است غیر اخلاقی . و با توجه به تقدم اخلاق بر فقه امری غیر شرعی نیز هست. . شما می دانید ادبیات هر نوشتار تابعی است از ذهنیت نویسنده آن، و خصوصیات افراد مورد خطاب آن. حال چه گونه انتظار دارید یک بیانیه دین داران خطاب به دین داران مطابق ذوق شما نوشته شده باشد.
2- این خودمداری واز خود راضی بودن معمول دین ناباوران ، سبب می شود که در این موارد بگویند شما دین داران ،حال که در اثر تماس با ادبیات ما متجددان ، که فرهنگ جهان را دردست داریم، متوجه عقب ماندگی خود شده اید و آزادی حجاب را پذیرفته اید چرا جرات ندارید جلوتر بیایید و شلوارک داغ و هر نوع پوشش را پذیرا شوید. آن هم نه برای آلمان ،بلکه برای ایران. گویی اینان به جامعه وواقعیات دنیای عمل کاری ندارند، و در جهان خیالی خود، و با نگاهی بسیار متفرعنانه احکام انتزاعی صادر می کنند .
3- و برای آن که ضربه را سخت تر وارد کنید خانم کدیور را از میان جمع بر گزیده اید . که چرا تو زن معتقد به حجاب مدافع حق آزادی بی حجابان ، در ارائه راه حل "از " رعایت موازین اخلاقی" زیست پاک دلانه"" مناسبات اجتماعی" سخن گفته اید این مفاهیم تعاریف روشنی ندارند و موازین آنها روشن نیست. که گفته آن دختر به قول، شما از ناخن پا تا بالای ران خوش تراش لخت ، فردی اخلاقی نیست ، یا پاک دلانه و عفیف زندگی نمی کند . در شگفتم از این ایراد زیرا شما می دانید این مفاهیم همه عرفی اهستند ، نه قانونی ، و عرف تابع زمان و مکان است. در همه جوامع از "حیا"و "عفاف" مورد قبول است ،تنها مصداق آن را فرهنگ و خورده فرهنگ های هر جامعه معین می کند. خانم کدیورو هم اندیشانشان مصداق این مفاهیم را به اقتضائات عرفی واگذار کرده اند،
. خوب شما با کدامین معیار ایشان را متهم کرده اید که بر آنند دختران آلمانی معیارشان را از عفاف از فرهنگ ایرانی بگیرند. و بعد با چه معیاری این شیوه پوشیدن را عفیف انگاشته اید. و به نادرست هم گفته اید این نوع پوشش فقط توجه مردان زن ندیده اسلامی را جلب می کند. در حالی که در آمریکایی که من زندگی میکنم بیشتر شاگردانم آن را لباس مناسب پارتی ها و تفریحات می دانند، و به ندرت دختری با چنین پوششی در طول روز در خیابان روانه مقصدی است
4- نیروهای غیر دینی، از چپ وراست، در آغاز انقلاب بر بازرگان و نهضت آزادی تاختند، و بنیاد گرایان از این ساده لوحی خودمدارانه آنان نهایت بهره برداری را، در سرکوب رقیب دیرین خود کردند. بعد هم سالها است همت بسیاری از آنان حمله پیوسته به نو اندیشان دینی است . شگفتا که اینان پس از این همه تجربه وشکست متوجه نشده اند با تنها جماعتی که می توانند رابطه برقرار کنند همان اینانند. بجای برقراری رابطه با آنان واز برج عاج خود فرود آمدن و گفتگو با آنان ،یا به نوشته ها و مواضع اینان می تازند یا با بی محلی از آن می گذرند. در نتیجه محکوم به زیست در گوشه رینگ خود می شوند .آن هم در مقابل نیروی قدری که همه امکانات حکومتی و بسیج مردمی رادارد، و به قول معروف تره هم برای اینان خورد نمی کند.