رضا تقی زاده - رادیو فردا
اظهارات انتقادی جواد ظریف در هند علیه اتحادیه اروپا و آنچه «وعدههای کلامی و انجام نشده آنها در راستای تعهدات مربوط به برجام» خواند، حاکی از نارضایتی شدید نسبت به عدم تحقق وعده ایجاد سازوکار ویژه مالی اتحادیه اروپا برای دور زدن تحریمهای آمریکا، و ادامه حرکت در مسیری است که علی رغم تکذیب، میتواند به اعلام خروج تلافیجویانه ایران از توافق اتمی ژوئیه ۲۰۱۵ با گروه موسوم به ۱+۵ منجر شود.
سازوکار ویژه مالی، ابتکاری که فدریکا موگرینی، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، آن را از ماه سپتامبر سال گذشته دنبال میکرد، قرار بود تا پایان ماه دسامبر شکل گرفته و از راه ایجاد یک کانال پولی مستقل، ادامه تجارت ایران و اروپا را ممکن سازد.
مخالفت دولت آمریکا با ایجاد کانال مالی مستقل اروپایی که آن را اقدامی مغایر با سیاست «اعمال فشارهای فزاینده تا فروپاشی مقاومت حکومت مذهبی ایران» تلقی میکند، پیشتر به اعلام انصراف اتریش، لوگزامبورگ و بلژیک و در نهایت بریتانیا برای میزبانی ساختار اداری مؤسسه فرضی یاد شده منجر شد و تلاشهای نیمبند و آخرین لحظه آلمان و فرانسه نیز در این راه از رسیدن به مقصد مطلوب تهران باز ماند.
اهمیت مقابله با راهکار مالی پیشنهادی اروپا برای واشینگتن در حدی بود که طی چند ماه گذشته بخش مهمی از فعالیتهای دیپلماتیک برایان هوک رئیس «گروه ویژه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا به آن اختصاص یافت.
مسئولیت مشخص برایان هوک پیشبرد هدفهای سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران از راه «همکاری با جامعه جهانی به منظور تغییر رفتارهای جمهوری اسلامی»، علاوه بر ایجاد هماهنگی با دستگاههای دولتی در درون آمریکاست.
مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
توقف طرح اروپا برای ایجاد سازوکار مالی ویژه را میتوان از نخستین موفقیتهای بزرگ «گروه ویژه اقدام ایران» در وزارت خارجه آمریکا و مسئول آن تلقی کرد که طی چند ماه گذشته از راه انجام سفرهای متعدد به کشورهای اروپایی و همچنین دیدار با نمایندگان سیاسی سه کشور بزرگ اروپایی در واشینگتن، هدف هماهنگی سیاسی آمریکا با کشورهای اروپایی در رابطه با ایران را دنبال کرده است.
اعمال فشار پیش از مذاکره
مسئولیتی که به کار گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا سپرده شده هدف قرار دادن «چشم اسفندیار» از راه اعمال حداکثری فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی، به منظور خشکاندن منابع مالی تأمین هزینههای حضور نظامی حکومت تهران در منطقه و توسعه برنامههای موشکی آن است.
دولت سابق آمریکا که بعد از چند دور مذاکرات سیاسی محرمانه با نمایندگان جمهوری اسلامی، مسئولیت طراحی، تدوین و حصول توافق اتمی با حکومت تهران را عهدهدار شد، ظاهراً امیدوار بود که تقویت بنیه اقتصادی و توان مالی حکومت مذهبی ایران به تقویت جناح میانهرو و تغییر تدریجی رفتارهای منطقه و «عادی» شدن آن بیانجامد.
دولت دمکرات اوباما تقویت مثلث اسلامی ایران، ترکیه و مصر را عاملی در جهت بازگرداندن نوعی از ثبات به منطقه و وسیلهای در جهت تلطیف چهره آمریکا نزد مسلمانان خاورمیانه میدید.
افزایش تدریجی رنگ اسلامی در رفتارها و اقدامات رجب طیب اردوغان در ترکیه، روی کار آمدن محمد مرسی و قدرت گرفتن اخوان المسلمین در مصر و زمینهسازی رسیدن به توافق با تهران از راه انجام مذاکرات محرمانه سیاسی با جمهوری اسلامی، پیش از معرفی حسن روحانی به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری در ایران، همسو با نظریه «حمایت از دولتهای اسلامی برآمده از صندوق انتخابات در خاورمیانه» بود که باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ سرفصلهای آن را در قاهره مطرح کرد و اندکی بعد در استانبول خطوط آن را پی گرفت.
۱۰ سال بعد، در همان محل (قاهره)، مایک پومپئو وزیر خارجه کنونی آمریکا، ضمن تشریح خطوط سیاست خارجی جدید دولت متبوع خود، سیاست خارجی اوباما را شکست خورده معرفی و تأکید کرد که به جای تقویت دست حکومت مذهبی ایران، سیاست اعمال فشارهای حداکثری علیه آن را تعقیب میکند.
در وضعیت کنونی خاورمیانه، نشانهای از مثلث همکاری سه کشور بزرگ دیده نمیشود، چنانکه روابط سیاسی تهران-قاهره که ۱۰ سال پیش در شرف عادی شدن بود، از سر گرفته نشده، مناسبات دولت اردوغان با دولت السیسی در مصر انتقادی است و روابط تهران-آنکارا را در بهترین شرایط میتوان چالشی و سرد توصیف کرد.
دولت تازه آمریکا به دنبال طرح تازهای در خاورمیانه است و اجرای بخش اصلی آن را از مقابله تمام عیار با حکومت مذهبی ایران آغاز کرده و به نظر میرسد، علیرغم طرح «دعوت رسانهای به گفتوگو»، مصمم به ادامه راه کنونی (ادامه اعمال فشار) تا قرار دادن آن در وضعیت فروپاشی است.
واکنشهای محاسبهشده تهران
اگر به عرق نشستن بدن بعد از تب تند، و سرنگون شدن فواره بعد از بلند شدن مقدور است، گشودن راه حل بحرانهای سیاسی و چالشهای امنیتی، بخصوص در خاورمیانه، تنها بعد از حاد شدن آنها مقدور است.
روابط خصمانه کنونی دولت ترامپ با حکومت تهران که بعد از اعلام خروج آمریکا از توافق اتمی و تجدید «تحریمهای یکجانبه» به مرحله تازهای وارد شد، اینک در آستانه اوج تازهای است.
سفر جاری وزیر خارجه آمریکا به منطقه و اندکی قبل از او، دیدار جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از سه کشور خاورمیانهای و همچنین حضور غیرمنتظره دونالد ترامپ در پایگاه نظامی آمریکا (الاسد) در غرب بغداد، پایتخت عراق، به مناسبت ایام کریسمس، در رابطه با وضعیت حساس و با اهمیت کنونی و ایجاد آمادگیهای لازم برای مقابله با بحران در منطقه، در صورت شدت گرفتن آن است.
علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که به رهبر جمهوری اسلامی و محافل نظامی نزدیک است، روز ۱۷ دی ماه طی یک کنفرانس چندجانبه در تهران در توضیح نگاه ایران پیرامون بحران جاری در روابط با واشینگتن، اظهار داشت: «اروپا فرصت حفظ توافق اتمی (برجام) را از دست داده است.»
دو روز بعد از اظهارات شمخانی و همزمان با سفر جواد ظریف به هند، نه تنها امکان استعفای ظریف از پست وزیر خارجه، که موضوع اعلام خروج ایران از «برجام» در رسانههای اجتماعی مطرح شد -موضوعی که روز ۲۱ دی ماه محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی ضمن تکذیب در یک پیام توئیتری، آن را «مشکوک» خواند و به «بازی در زمین ترامپ» نسبت داد.
حسن روحانی روز ۲۰ دی ماه طی مراسمی که به مناسبت سال درگذشت اکبر رفسنجانی برگزار شده بود، یادآور شد که طی دو سه هفته آینده از پایگاه موشکی تازهای که در حاشیه کویر سمنان تأسیس شده، دو ماهواره توسط موشک دو مرحلهای سیمرغ به فضا پرتاب میشود.
تأکید روحانی بر توسعه ظرفیت موشکی و پرتاب ماهواره در وضعیت بحرانی کنونی، بیاعتنایی ساده و متعارفی نسبت به فشارهای آمریکا و اعتراض سه کشور بزرگ اروپایی (آلمان، بریتانیا و فرانسه) که رسماً آن را مغایر با مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل معرفی کردهاند نیست، که حرکتی است حساب شده، در جهت افزایش تنش در منطقه، پیش از ایجاد شرایط اضطراری برای ورود به دور تازهای از مذاکرات!
جواد ظریف در یک واکنش فوری به سخنرانی روز ۲۰ دی ماه پومپئو وزیر خارجه آمریکا در کتابخانه دانشگاه آمریکایی قاهره که طی آن جمهوری اسلامی به شدت مورد حمله قرار گرفته بود، تأکید کرد: «آن روز که ایران بخواهد برای تبدیل شدن به کشوری «عادی» به تقلید از دولتهای دستنشانده آمریکا و «مدلهای حقوق بشری» پمپئو روی بیاورد - خواه شاه باشد و یا سلاخان فعلی- هرگز فرا نخواهد رسید.»
مناظره غیرمستقیم مسئولان سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی با مقامات آمریکا که طی روزهای اخیر به اوج تازهای رسیده، هدفدار است و به منظور اعلام آمادگی برای تلافیجویی در قبال اقدامات «خصمانه» آمریکا و ابراز دلسردی از عدم ایستادگی اروپا در مقابل فشارهای اروپا صورت میگیرد.
اعلام خروج از برجام که در وضعیت کنونی عملاً خاصیت خود را برای جمهوری اسلامی از دست داده و در عین حال تعهدات مشخصی را بر عهده آن قرار داده، تنها گزینه نسبتاً کمخطر، (در مقایسه با اقدام به مسدود ساختن تنگه هرمز)، به منظور افزایش تنش در منطقه، پیش از فراهم آمدن وضعیت سازش، در اقدامی مشابه با وضعیت منتهی به «نوشیدن جام زهر» و قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل است- فکری که میتواند یا بعد از مبادرت به پرتاب موشک سیمرغ و در واکنش به اعتراضات بعدی اروپا و آمریکا صورت گیرد، و یا در ادامه «نرمش قهرمانانه» و به امید یافتن «مجاری ارتباطی تازه» برای مدتی معلق نگاه داشته شود.