Wednesday, Feb 6, 2019

صفحه نخست » توضیحات مسیح علی‌نژاد در باره دیدار خود با مایک پمپئو

masih_020619.jpgدر دیدار با پمپئو نماینده کسانی بودم که نه جنگ می‌خواهند، نه جمهوری اسلامی

ایران وایر - دیدار «مسیح علی‌نژاد»، روزنامه‌نگار و فعال حقوق‌بشر با «مایک پمپئو»، وزیر خارجه امریکا از روز گذشته تاکنون به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات فضای مجازی تبدیل شده است. او از یک سو مورد تحسین هوادارانش قرار گرفته است و از سوی دیگر مورد آماج حمله منتقدانش. دامنه حملات به علی‌نژاد البته فقط محدود به فضای مجازی نبوده، «محمدجعفر منتظری»، دادستان کل کشور صبح امروز در نشست خبری خود به این دیدار اشاره کرده و گفته است: «آن عنصر مفسد و فاسد که خانواده‌اش او را طرد کرده‌اند، پیش پمپئو رفته و عکس یادگاری گرفته است؛ پمپئویی که خود جریان نفاق را پمپاژ می‌کند.»

روزنامه دولتی ایران هم کاریکاتوری از او کشیده و پمپئو را در حال کنار زدن تور سفید عروسی از روی سر مسیح علی‌نژاد نشان داده است.

وزارت خارجه امریکا در یک بیانیه رسمی درباره این دیدار توضیح داده است: «در این دیدار، وزیر خارجه از خانم علی‌نژاد به خاطر شجاعت او و تعهدش به مسایل و دفاع از حقوق بشر در ایران سپاس‌گزاری کرد. وزیر خارجه بر تعهد ایالات متحده نسبت به تقویت صدای مردم ایران و محکوم کردن رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر تاکید کرد. ایالات متحده از جامعه بین الملل می خواهد تا در محکوم کردن رژیم ایران به خاطر سرکوب مردم خود، به ما بپیوندند.»

مسیح علی‌نژاد می‌گوید در دیدار با پمپئو، گفته است که ایرانیان نه جنگ می‌خواهند و نه جمهوری اسلامی. به گفته این روزنامه‌نگار، او خواستار برداشته شدن تحریم‌های عادی که زندگی مردم را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند شده و در عوض خواسته است صداوسیما، سپاه‌پاسداران و شکنجه‌گران مورد تحریم قرار بگیرند.

«ایران‌وایر» از او درباره واکنش‌هایی که به این دیدار شده، پرسیده‌ است.

امروز صبح دادستان کل کشور به دیدار شما و مایک پمپئو واکنش نشان داد، چه حسی دارید؟

  • اولین حسی که داشتم، این بود که این‌ها از مسیح علی‌نژاد عصبانی نیستند، این‌ها از این که صدای شهروندان عادی، صدای ما معمولی‌ها آن قدر بلند شده که الان شنیده می‌شود، می‌ترسند و عصبانی هستند. چون همیشه مسیر گفت‌وگوی ما با مردم دنیا در انحصار قدرت، یعنی جمهوری اسلامی بوده است. اولین بار است می‌بینند مردم عادی که در همان نظام فاسد پرورش یافته اند، علی‌رغم همه آن سیاست‌های «مرگ بر امریکا» و پرچم آتش زدن، راه گفت و گو را در پیش گرفته‌اند و نقض حقوق بشر را با صدای بلند فریاد می‌زنند. برای همین عصبانی شده‌اند. البته این عصبانیت هم فقط مربوط به من نیست، کما این که آن‌ها از یک کارگر هم که صدایش شنیده می‌شود، عصبانی می‌شوند، او را شکنجه می‌کنند و از او اعتراف می‌‌گیرند؛ کارگری که با نماینده دولت غربی هم دیداری نکرده است. آن‌ها از زنی که در ایران در اعتراض، حجابش را از سر بر می‌دارد هم عصبانی می‌شوند. حتی از کسانی که متعلق به بدنه نظام جمهوری اسلامی هستند، مثل «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» هم عصبانی می‌شوند و انگ جاسوسی به آن‌ها می زنند. به نظر من، این نظام در آستانه فروپاشی قرار گرفته است و با وحشت سنگ به صورت شهروندان عادی می زند و با مهر جاسوس، فاسد و مهره دولت های غربی بودن، می خواهد آن‌ها را ساکت و مرعوب کند.

این ادبیاتی که دادستان استفاده کرده است، البته فقط مختص به مسوولان جمهوری اسلامی نیست. ادبیات منتقدان شما، حتی آن بخشی که از طیف اصلاح‌طلبان هستند هم به این شکل بوده است.

  • بالاخره ۴۰ سال است جمهوری اسلامی در بخش های مختلف جامعه دیکتاتورهای کوچکی ساخته و ادبیات آن به بخش‌هایی از بدنه نظام، از جمله اصلاح ‌طلبان منتقل شده است؛ کما این که روزنامه دولتی ایران کاریکاتوری از من کشیده است که پمپئو دارد تور سفیدی را از روی سر من برمی دارد. در قاموس آن‌ها، هنوز زن یک ابزار جنسی است که یا باید به زور حجاب برسرش کرد و یا باید حجاب از سرش برداشت. دیدار رسمی یک زن با وزرای یکی از کشورهای دموکراتیک را به مثابه یک رابطه جنسی کثیف و آلوده می‌بینند. این نشان می‌دهد که ما راه درازی را در پیش داریم تا این که گفتمان‌مدار، صلح و کرامت انسانی را تکثیر کنیم و اجازه ندهیم ادبیات جنگ طلبان و ادبیات فاسد هواداران یک حکومت به ادبیات مسلط بر فضای یک جامعه تبدیل شود. به همین دلیل است که در برابر این توهین‌ها، تحقیرها و زخم زبان‌ها که بیش‌تر هم جنسیت من را به عنوان یک زن نشانه می‌گیرند، ترجیح می‌دهم قوی و محکم باشم و راه گفت‌و گو را انتخاب کنم.

مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

به جنگ‌طلبان اشاره کردید؛ بعضی منتقدان شما می‌گویند چون پمپئو به عنوان یک جنگ‌طلب شناخته می‌شود، نباید دعوت او را می‌پذیرفتید.

  • ما در دوران گذار به سر می‌بریم؛ در دورانی که بخش زیادی از مردم ایران جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند اما صدایشان شنیده نمی‌شود. در این دوران، دولت‌های غربی باید صدای اکثریت بی رسانه ایران را که جمهوری اسلامی و حکومت دیکتاتوری را نمی‌خواهند، به رسمیت بشناسند. چرا؟ چون ما انتخابات آزاد نداریم و کسانی که از طرف دولت جمهوری اسلامی پای میز مذاکره با نمایندگان اروپا و دولت‌های غربی می‌نشینند، نمایندگان رسمی مردم ایران که سرکوب شده‌اند، نیستند. خیلی از کسانی که می‌گویند چرا رفتی و پمپئو جنگ طلب است، خودشان به کسانی مثل «قربان‌علی دری نجف‌آبادی» و جنگ‌طلبان سپاه و شکنجه‌گران داخل ایران رای داده اند. پس آن‌ها جنگ طلباان داخلی را به رسمت می‌شناسند. در واقع، کسانی که برای عکسِ دست دادنِ «محمدجواد ظریف» و «جان کری» هورا می‌کشند و به آمران قتل‌های زنجیره‌ای رای می‌دهند، صلاحیت این را که بگویند چرا من رفتم با پمپئو دیدار کردم، ندارند.
    دوم این که من برای این که بگویم ما جنگ نمی‌خواهیم، رفتم. اگر جنگ نمی‌خواهیم، باید گفت‌وگو کنیم. گفتم به جای تحریم مردم ایران، بیایید و جنگ‌طلبان و سرکوب‌گران جمهوری اسلامی را تحریم کنید و به جای محدودیت ویزا برای مردم عادی، برای آقازاده‌های کسانی که گروگان‌گیر و شکنجه‌گر هستند، محدودیت ویژه‌ای در نظر بگیرید که پول و بیت‌المال ایران را خارج می‌کنند. وقتی ادبیات من ادبیات صلح مردم ایران است، باید شنیده شود. چرا فقط صدای کسانی که دنبال جنگ‌طلبی و تنش هستند، شنیده می شود؟

***

در همین زمینه گفتگو مسیح علی نژاد با شبکه منو تو:

***

به دیدار ظریف و جان کری اشاره کردید؛ برخی منتقدان شما بین پمپئو و جان کری تفاوت قائل هستند.

  • دولت امریکا چه در دوره «باراک اوباما» و چه در دوره «دونالد ترامپ»، سیاست‌های یکسانی در مواجهه با جمهوری اسلامی دارد. ولی آن‌چه غایب است، صدای مردمی است که اساسا جمهوری اسلامی را به خاطر 40 سال شکنجه و کشتن و زندانی کردن معترضان قبول ندارند. بنابراین، چه دولت اوباما روی کار باشد، چه دولت ترامپ، صدای ما که نه جنگ می‌خواهیم و نه جمهوری اسلامی، باید شنیده و به رسمیت شناخته شود.

عده دیگری از منتقدان می‌گویند شما نماینده مردم ایران نیستید.

  • معلوم است که هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که نماینده کل مردم ایران است. اتفاقا برای این که مشخص شود که چه کسانی نمایندگان واقعی مردم ایران هستند، ما خواستار برگزاری رفراندوم و انتخابات آزاد هستیم. آیا حکومتی که با کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر در انتخابات سال ۱۳۸۸ و زندانی کردن بیش از هفت هزار نفر فقط در سال گذشته بر سر کار است، نماینده مردم ایران است؟ ظریف و «حسن روحانی» که از مسیر کشته شدن و زندانی کردن شهروندان بر کسوت نشسته‌اند، نماینده مردم ایران هستند؟ نه. من هم ادعا نمی‌کنم که صدای همه مردم ایران هستم. من صدای بخشی از جامعه ایران هستم که به فعالیت‌های حقوق بشری و رسانه‌ای من در این سال‌ها اعتماد کرده‌‌اند و تلاشم را می‌کنم که این بخش از مردم را نمایندگی کنم. شعار همیشگی من این بوده است که منتظر نباشیم یک حکومت سرکوب‌گر نماینده ما باشد، منتظر نباشیم اصلاح‌طلبان یا گروه‌های ایرانی نماینده ما باشند، خودمان خودمان را نمایندگی کنیم. الان عصر ارتباطات است و شهروندان معمولی قدرت گرفته اند. در راهپیمایی‌های سال گذشته، شما صدای کارگران، کشاورزان، معلمان، معدن‌چیان و زنانی که روی سکو رفتند را شنیدید؛ صدای تک تک کسانی که در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی سانسور شدند. من هم یکی از آن‌ها هستم. شهروندی که از دیدگاه جمهوری اسلامی، معمولی بوده و آن‌ها باید او را نمایندگی می‌کردند، از آن‌ها عبور کرده است و این دارد عصبانی‌شان می‌کند.

تاثیرگذارترین جمله مثبت و منفی که از روز گذشته تا کنون دریافت کرده‌اید، چه بوده است؟

  • تاثیرگذارترین جمله مثبت، از طرف زنان داخل ایران بود که یکی از آن‌ها در کامنت‌های اینستاگرام من نوشته بود ۴۰ سال پیش انقلابی شد که زنان را پشت پرده راندند و سیاه‌پوش کردند، حالا یک زن با قدرتمندترین کشور دنیا از موضع اقتدار حرف می‌زند. این کامنت واقعا به دلم نشست و روحیه داد. منفی ‌ترین هم صدای دادستان بود که به جای این که عقاید من را نقد کند، به من گفت فاسد. پنج سال پیش یک مجری دست چندم تلویزیون به من گفت «فاحشه». حالا دادستان کل کشور می‌گوید «عنصر فاسد». بنابراین، وقتی آقای خامنه‌ای از الگوی پیشرفت اسلامی حرف می‌زند، دقیقا منظورش پیشرفت مسوولان در همین موارد است.


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy