تحلیل آقای بنی صدر از آمدن اسد به ایران، استعفای ظریف و تعطیلی نیروگاه اتمی بوشهر
خاموش شدن نیروگاه اتمی بوشهر میگوید که این رژیم فاقد بصیرت ، فاقد دانش و مبتلا به بحران سازیست ، چون اگر کفایت میداشت، بصیرت میداشت و دانش میداشت و بحران ساز نبود بدون اطلاع مردم یک برنامه اتمی محرمانه را آغاز نمیکرد، از زمانیکه این برنامه افشا شده تا امروزهزینه های بسیار سنگین تحریمها و تهدید های خارجی را روی دست همین مردم گذاشته شده است. حالا هم که آقای ظریف وقتی که استعفا داد، از گناههای کبیره که برای او شمردند یکی تعطیل شدن صنعت اتمی ایران بود ، خوب اگر نیروگاه اتمی بوشهر تعطیل شده و تاسیسات اتمی هم تعطیل شده، بفرمایید این تحریمها از بابت چیست که به مردم ایران تحمیل شده؟ صریح و روشن بگویید که ما تاسیسات اتمی را تعطیل کردیم و این تحریمها موضوعیتش را از دست میدهد و شما دیگر نه محتاج غرب میشوید ونه محتاج شرق، ثروت ملی مردم را هم از بابت این تحریمها بجیب روس و چین و... نمی ریزید. پس خبر تعطیل شدن نیروگاه می گوید که حق با ما بود و ما حقیقت را بشما مردم می گفتیم و این رژیم بود که از آغاز بشما دروغ میگفت.
وقتی یک فکر راهنمایی از دینی و غیر دینی در بیان قدرت از خود بیگانه می شود، هر آنچه را که ممنوع و حرام بود میشود حلال و گاهی هم واجب، چنانکه این ولایت مطلقه ای که آقای خمینی طرح کرد ، تنها این جعل نبود که در دین وارد کرد بلکه دروغ گفتن ، بهتان زدن و در مواردی کشتن، اینها را هم وارد کرد، در همان کتاب ولایت فقیه که هنوز آنجا صحبت از اجرای احکام دین بود ، میگوید که به آخوندهای دولتی بهتان بزنید، اتهام بزنید که از اعتبار بیافتند. یعنی واجب کرد، بعد هم دروغ را واجب کرد و برای دین همه کار را مباح کرد، این خود یعنی دین را از آنچه بود بیگانه کرد و شد ابزار توجیه این قدرتی که ولایت مطلقه فقیه. چون این کار را کرده پس دروغ گفتن شده زبان رسمی این رژیم و توجیه هم داره ، چون حفظ نظام از اوجب واجبات است، خوب دروغ هم واجب میشود. اینها از زمانیکه برنامه اتمی را محرمانه شروع کردند تا امروز به مردم دروغ میگویند، هرگز هم حاضر نشدند و امروز هم که من دارم این صحبتها را با شما میکنم هم حاضر نیستند که بشما راست بگویند .
آقای ظریف ماموریت یافت که اروپا را برانگیزد که تحریمها را نپذیرد و بیاید پشت این قرارداد وین معروف به برجام، حالا هر اقدامی که این وزارت خارجه کرده آن دولت سایه یک عمل ضد آن انجام داده برای خنثی کردن آن، آخرینش آمدن آقای اسد به ایران است. آقای اسد یک رئیس جمهوری معمولی نیست ، یک رژیم استبدادیست که پدر او بانی این استبداد بوده ، اگر عامل نود در صد وضعیت سوریه که ویرانه شد ، کشت و کشتار شد و مردمش آواره جهان شدند نباشد پنجاه در صد که هست ، حالا این آقا می آید ایران ، چه وقت، وقتیکه در شرم و شیخ سران عرب و اتحادیه اروپا جلسه مشترک دارند ، خوب از دید این کسانیکه در آن جلسه جمع شدند ، اسد یعنی کی ، از دید اینها اسد یعنی عامل اصلی وضعیت سوریه است ، نابجا میگویند برای اینکه خود آنها هم بعلاوه سعودیها و ترکیه در ایجاد این وضعیت در سوریه نقش داشتند و دارند ولی این ادعایشان است. خوب حالا وزیر خارجه چه بگوید به این اروپا ، حالا آقای اسد تشریف آورده ایران نه آقای روحانی اطلاع دارد و نه آقای ظریف، این است مسئله، پس اینک چیز بسیار مهمی را میگوید که من مرتب این را خاطر نشان کردم بشما مردم ایران و نسبت به این مهم توضیح دادم .
این رژیم از درون بندهایش از هم گسیخته، یک همچین رئیس جمهوری آمده ایران، یک طرف حکومت، یعنی رئیس جمهور و وزیر خارجه اطلاع ندارد، یک روزنامه هم نوشت مهمان ناخوانده که همین هم باعث توقیفش شد، میخواست بگوید که بدون اطلاع وارد شده ، خوب حالا رفته در حضور آقای خامنه ای، در بغل هم و آقای خامنه ای که در سرکوبگری لنگه همین آقاست، به این آقا لقب قهرمان دنیای عرب میدهد. خوب این همه مردم سوریه که آواره دنیا شدند همین جمله را چجوری تلقی میکنند، این مردم دنیای عرب این جمله را چجوری تلقی می کنند؟ خوب حالا آقای وزیر خارجه استعفا کرده، معنی این استعفا چیست غیر از فروپاشی درونی؟ جان کلام و تمام واقعیت را عیان میکند، نه درفقط در برابر ایرانیها، در برابر دنیا.
در واقع با این استعفا دو تا ضربه به آقای رهبر وارد شده، یکی اینکه علنی و روشن شد که این آقا هی میگه قانون قانون ، پشیزی برای قانون ارزش قائل نیست و شرایط ادب سیاسی و اعتباری که این مامورانش باید در جهان داشته باشند ، کمترین وقعی هم برای اینها قائل نیست.
ضربه دوم این است ، بعد از اینکه آقای اسد آمده و رفته ، میگویند که او آمده بوده جشن پیروزی بگیرند، حالا این آقا دوساعت بیشتر آنجا نبوده و آقای ظریف این جشن را با استعفایش بهم زده برای اینکه استعفای او آمدن و رفتن آقای اسد را بکلی پوشانده .
حالا آقای خامنه ای را همه میشناسند ، اگر در موقعیتی بود که آقا را تنبیه بکنه ، استعفا را پس نمیدادند بهش، بلایی برسرش آمده بود که بر سر آقای میرحسین موسوی نیامده بود.
ولی این آقای نگونبخت یعنی آقای خامنه ای در موضع ضعف است حالا کی زهرش را بریزد خدا داند ولی در موضعی نبود که زهرش را بریزد.
ویرانگری این رژیم از اندازه بیرون رفته، آقای ظریف از ترس استعفا داده چون میداند که آن طرف مقابلش برایش پرونده تشکیل داده ، از ترس و ناتوانی استعفا داده و خودش هم نوشته که ناتوان شدم،
خوب شما مردم ایران از خودتان نمی پرسید هیچ نقشی توی این قضایا ندارید، یک رژیم از هم پاشیده، یک مسئولان ناتوان، یک مردم تماشاگر ویرانی حیات ملی خودتان، از این حالت تماشاگر بیرون بیایید و حقوق خود را بشناسید و بر پایه این حقوق بایستید ، قبل از اینکه دیر شود...