پیش از آغاز...
مدتی ست دوست ارجمندم اکبر گنجی، فوکوس کرده است روی «خاطرات علم» و گفته های شاه به او را که در معیار حرف های رفیقانه و صمیمانه و طبیعتا «خودمانی» و «بین خودمان بماند» بوده است، و همه ی ما با رفقا و نزدیکان مان از این گونه سخن گفتن ها داشته ایم و طبیعتا آن ها را قابل بیان در میان جمع نمی دانسته ایم در صفحه ی تلگرام اش به اسم «روشنگری» منتشر می کند.
نام روشنگری گنجی را البته باید «نیمه روشنگری» گذاشت چون هر چه را که می پسندد روشن می کند، و هر چه را که نمی پسندد در همان تاریکی باقی می گذارد.
مثلا اگر صحبت از خانوم بازی و فحاشی و شِکوِه از خواهر و مادر و شکایت از زن و زندگی باشد جزو «روشنیّات» اکبر قرار می گیرد و اگر سخن از تلاش برای پیشرفت کشور و حفظ منافع ملی و افزایش ثروت عمومی باشد در جوف «تاریکیّات» تاریخ در گوشه ای بایگانی می شود.
من برای این که «نیمه روشنگری» گنجی کامل و منصفانه شود، در تاریکیْ ماندهْ ها را به طور برابر به سمت روشنایی می کشم و تا زمانی که گنجی به کار خود ادامه بدهد، برای تکمیل کارش به کار م ادامه می دهم.
شاید بدینگونه، انصافی را که سال ها نسبت به پادشاه فقید ايران رعایت نکرده ام، به گونه ای رعایت کنم.
*****
شاه به خاطر وضع بد مالی دولت اش سخت ناخوش و عصبانی ست...
پنجشنبه ۱۳۴۷/۱۲/۱۵
ساعت ۶/۴۵ بعد از ظهر شاهنشاه از سفر اروپا مراجعت فرمودند. فوق العاده ناراحت و گرفته بودند... شام را هم در نهایت گرفتگی میل فرمودند... گرفتگی شاهنشاه از وضع بد مالی دولت از طرفی و روّیه کنسرسیوم نفت [از طرف دیگر] است... کمی هم سرما خورده اند... خدا کند ناخوشتر و عصبانی تر نشوند...