Saturday, Apr 6, 2019

صفحه نخست » آقای گنجی! بدش را گفتی، خوب اش را هم بگو! (۱)؛ ف. م. سخن

175999AA-D78D-4F7A-962D-F3E3558A086F.jpegپیش از آغاز...
مدتی ست دوست ارجمندم اکبر گنجی، فوکوس کرده است روی «خاطرات علم» و گفته های شاه به او را که در معیار حرف های رفیقانه و صمیمانه و طبیعتا «خودمانی» و «بین خودمان بماند» بوده است، و همه ی ما با رفقا و نزدیکان مان از این گونه سخن گفتن ها داشته ایم و طبیعتا آن ها را قابل بیان در میان جمع نمی دانسته ایم در صفحه ی تلگرام اش به اسم «روشنگری» منتشر می کند.

نام روشنگری گنجی را البته باید «نیمه روشنگری» گذاشت چون هر چه را که می پسندد روشن می کند، و هر چه را که نمی پسندد در همان تاریکی باقی می گذارد.

مثلا اگر صحبت از خانوم بازی و فحاشی و شِکوِه از خواهر و مادر و شکایت از زن و زندگی باشد جزو «روشنیّات» اکبر قرار می گیرد و اگر سخن از تلاش برای پیشرفت کشور و حفظ منافع ملی و افزایش ثروت عمومی باشد در جوف «تاریکیّات» تاریخ در گوشه ای بایگانی می شود.

من برای این که «نیمه روشنگری» گنجی کامل و منصفانه شود، در تاریکیْ ماندهْ ها را به طور برابر به سمت روشنایی می کشم و تا زمانی که گنجی به کار خود ادامه بدهد، برای تکمیل کارش به کار م ادامه می دهم.

شاید بدینگونه، انصافی را که سال ها نسبت به پادشاه فقید ايران رعایت نکرده ام، به گونه ای رعایت کنم.

*****

شاه به خاطر وضع بد مالی دولت اش سخت ناخوش و عصبانی ست...

پنجشنبه ۱۳۴۷/۱۲/۱۵

ساعت ۶/۴۵ بعد از ظهر شاهنشاه از سفر اروپا مراجعت فرمودند. فوق العاده ناراحت و گرفته بودند... شام را هم در نهایت گرفتگی میل فرمودند... گرفتگی شاهنشاه از وضع بد مالی دولت از طرفی و روّیه کنسرسیوم نفت [از طرف دیگر] است... کمی هم سرما خورده اند... خدا کند ناخوشتر و عصبانی تر نشوند...



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy