دانیل بی. شاپیرو در روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت: حمایت آشکار ترامپ از نتانیاهو در طول انتخابات اخیر اسراییل، از روابط نزدیک این دو نفر حکایت دارد. آنها در مسائلی مختلفی از نگاه مشترک برخوردارند از جمله امنیت ملی و مشی سیاسی. در حالی که مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی همچنان ادامه دارد، آشکار است که نتانیاهو در قدرت خواهد ماند؛ امری که تداوم همکاری و روابط مطلوب اسراییل و آمریکا را تضمین میکند. با این حال هنوز برخی تصمیمات حساس در انتظار هر دو نفر است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: چنانکه اعلام خبر غافلگیر کننده خروج نظامیان آمریکایی از سوریه توسط ترامپ نشان داد، هیچگاه دولتهای مستقر در واشنگتن و تلآویو مواضع صددرصد مشترکی باهم ندارند. اما برای آشکار شدن عیار واقعی گرمی روابط میان این دو دولت، تصمیمات آینده آنها در سه حوزه اصلی را باید مدنظر قرار داد.
نخست اینکه دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد کی و چگونه برنامه خود برای معامله قرن و صلح میان فلسطین و اسراییل و محتوای آن را عرضه کند. زمان به سرعت میگذرد. قبلا تصور میشد که این طرح بلافاصله پس از انتخابات اسراییل مطرح خواهد شد اما حالا معلوم شده که باید منتظر تشکیل دولت ائتلافی نیز بمانیم. همچنین تعطیلات رمضان نیز باید بگذرد. به این ترتیب نزدیکترین زمان ماه ژوئن خواهد بود.
در عین حال ماهیت این نقشه اکنون بیشتر محل توجه قرار گرفته است. مایک پومپئو در سخنرانیهای اخیر خود بخشهای بیشتری از تفکر پشت این نقشه هنوز سری دولت ترامپ را افشا کرده است. او آشکارا گفته که این طرح بر مبنای راهحل دو کشوری شکل نگرفته است، میتواند قصد اسراییل برای الحاق شهرکهای کرانه باختری به خاک خود را پوشش دهد و در عوض با حمایت مالی اعراب حاشیه خلیجفارس، امتیازاتی اقتصادی به فلسطینیها بدهد تا بتوانند زمینه تحقق رویاهای خود برای داشتن کشوری مستقل را فراهم کنند.
اما درباره اجرای این طرح، یک پرسش پیش روی هر دو دولت قرار دارد. این نقشه و احتمالا هر گونه طرح ارائه شده توسط ترامپ، از سوی فلسطینیان و همچنین کشورهای عربی که خواهان راهحل دو کشوری هستند و نامزدهای دموکرات انتخابات آمریکا رد خواهد شد. دموکراتها ممکن است مدعی شوند که خود را به این طرح پایبند نخواهند دانست و پس از انتخابات به راهکار دو کشوری باز خواهند گشت.
بنابراین آیا این طرح دوام خواهد آورد و اگر شکست بخورد اسراییل میتواند الحاق شهرکها را با هزینهای قابلقبول، به طور یکجانبه دنبال کند؟ یکی از هزینههای احتمالی آن، خدشه در روابط آمریکا و اسراییل با اعراب خواهد بود. سعودیها، اماراتی ها و سایر رهبران عرب آشکارا از موضع سخت ترامپ علیه تهران استقبال کردهاند. آنها در این مسأله با اسراییل نیز هماهنگی و همکاری نزدیک دارند و سرنخ هایی برای عادی سازی روابط و کاستن از اهمیت قضیه فلسطین نشان دادهاند.
اما تاکنون کسی از آنها نخواسته بود از طرحی که هر گونه امید برای تاسیس کشور مستقل فلسطینی را نابود میکند، حمایت کنند چه برسد که آن را تامین مالی کنند. کسی از آنها نخواسته بود که بر اقدام اسراییل با حمایت آمریکا برای الحاق شهرکهای کرانه باختری چشم بپوشند. کسی از آنها نخواسته بود از اقدامات اسراییل و آمریکا که از نظر متحدان آنها مانند مصر و اردن بیثبات کننده هستند، حمایت کنند.
علائم وجود این گونه تنشها رو به افزایش است. عبدالله پادشاه اردن اخیرا شکایت کرده بود که از عناصر سیاسی طرح ترامپ کاملا بیخبر است و نگران اتفاقات پیش رو است. رییسجمهور مصر السیسی نیز پس از استقبال گرمی که از او در کاخ سفید به عمل آمد، اعلام کرد قصد ندارد در طرح آمریکایی ناتوی عربی علیه ایران شرکت کند.
بنابراین پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا اسراییل میتواند به روابط خود با کشورهای عرب گرمی ببخشد و امکان دارد شراکت این کشورها با آمریکا موجب شود که با طرح ترامپ که احتمال راهحل دو کشوری را از بین میبرد موافقت کنند؟ و سرانجام در مورد ایران در حالی که عمر دولت ترامپ به سرعت در حال سپری شدن است، این دولت با یک تصمیم حیاتی مواجه است: آیا دست به اقدامات جدیتری برای توقف برنامه هستهای ایران خواهد زد؟
گامهایی که تاکنون برداشته شده یعنی خروج از برجام و افزایش تحریمها، از حمایت اسراییل و اعراب برخوردار شده و دردسر اقتصادی شدیدی برای ایران ایجاد کرده است. اما ایران در برجام باقی مانده و گویا منتظر پایان عمر دولت ترامپ است. در مدت کوتاه یک سال و نیمی که از دولت ترامپ باقی مانده و حدود یک سالی که تفریبا تا درگیری کامل ترامپ در جریان رقابت انتخاباتی فرصت هست، دستکم برخی از مشاورانش از او خواهند خواست که گامهای بیشتری بردارد. دولت او به تازگی مدعی شد که قانون مصوب سال ۲۰۰۱ که مجوز حمله به طالبان و القاعده را به دولت آمریکا میداد، پس از دو دهه برای حمله به ایران نیز قابل استناد است.
در حالی که برخی نامزدهای دموکرات مدعی هستند در صورت پیروزی به برجام باز خواهند گشت، متحدان خاورمیانهای آمریکا نیز امید دارند در مدت باقی مانده این کشور ضربات شدیدتری به برنامه هستهای ایران بزند.
اما وسعت منافع مشترک تا آنجا نیست که معلوم کند چه کسی باید این ضربه را به ایران وارد کند. بنابراین تصمیم بار دیگر به خود آنها باز میگردد. آیا ترامپ که شدیدا به حمله آمریکا به عراق میتاخت و شتاب داشت که نظامیان آمریکایی را از سوریه خارج کند، درست در زمانی که به آرای مردم نیاز دارد، قبول خواهد کرد که جنگ دیگری را در خاورمیانه آغاز کند؟ اگر نه آنگاه ممکن است آمریکا به اسراییل و اعراب چراغ سبز نشان بدهد که خودشان چنین حملهای را آغاز کنند. این تصمیمی نیست که نتانیاهو یا رهبران جهان عرب هرگز با آن مواجه شده باشند اما اکنون زمان آن فرا رسیده که به طور جدی درباره واکنش خود به این درخواست فکر کنند.