علی اکبر امیدمهر
پیش مقدمه:
1- افشای پیوستن نیروهایی از ارتش انگلستان ،به ناو گروه ضربت آمریکا ،در خلیج فارس،بعد از حمله راکتی،به سفارت آمریکا در بغداد.
2- اسرائیل: در جنگ با رژیم ایران شرکت نمی کنیم.مگر مورد حمله قرار بگیریم.
مقدمه:
1- حرکت هوشمند،صبورانه و گام به گام آمریکا و متحدین اش در منطقه،پس از حمله خرابکارانه رژیم،به چند کشتی امارات و سپس لوله نفتی عربستان،....عمدتا در راستای اجماع رسمی و دولتی جهانی و آمادگی افکار عمومی دنیا بود.
2- حمله راکتی به نزدیک سفارت آمریکا در بغداد.دو پی آمد داشت:از پیوستن ارتش انگلیس به آمریکا در خلیج فارس رسما، رونمایی شد.تا هرگونه حمله ی مشابه و اقدام خرابکارانه رژیم،با شواهد و اجماع بیشتری درجامعه جهانی مواجه گردد.که به معنی کلید خوردن اقدام موازی از طریق شورای امنیت، با روی میزبودن برنامه اقدام مشابه، علیه رژیم های طالبان و صدام و..می باشد.این امر(اقدام علیه رژیم از طریق سازمان ملل) هم میتواند در راستای تقویت این نهاد و هم در راستای رفع همه ی اختلافات فیمابین پنج عضو دائم شورای امنیت، از جمله چین و روسیه با آمریکا (که اخیرا سیگنال های مثبتی، در همراهی با آمریکا ،علیه رژیم داده اند ) و هم سرشکن شدن هزینه این اقدام، بین جامعه جهانی باشد.
3-اسرائیل هم ،دقیقا، استراتژی اخیر آمریکا،یعنی همان تهدید ترامپ(با دم شیر بازی نکن) را در پیش گرفته است.اما تهدید اسرائیل در عمل ،علیرغم ظاهرآن ، فوری تر و حتمی تر است.چون ایران و اسرائیل مرز مشترکی ندارند و در خلیج فارس هم حضور نظامی ندارد.در نتیجه هرگونه شلیک راکت و موشکی ازسوی تروریست های رژیم، اعم از حزب الله و... یعنی تحقق این شرط اسرائیل:( مگر مورد حمله قرار بگیریم،) تلقی خواهد شد.
نتیجه:
محاصره زمینی،دریایی،هوایی (تا حصول به پروسه منطقه پرواز ممنوع) رژیم،در حال شکل گیری نهایی است: انجام گشت زنی های امنیتی آمریکا،در حالیکه نیروهایی از ارتش انگلستان را در کنار دارد، با همراهی متحدین منطقه ای،هشدار به شرکت های هوایی،دادن مجور به آمریکا، از سوی شورای همکاری خلیج فارس، جهت استفاده از خاک این کشور ها، بمنظور استقرار نیرو- مهمات ،مقدمه ی آن چیزی است.که در شورای امنیت مطرح و رسما تصویب میگردد.باضافه این آخرین اظهار نظر پرزیدنت ترامپ،که گفت: دنبال درگیری نیستیم.اما اجازه نخواهم داد.رژیم ایران به سلاح اتمی دست یابد.تفسیر این سخن می تواند این باشد.که انهدام مراکز اتمی رژیم ،در صدر برنامه های آتی،کلید خورده است.در چنین اوضاعی ،توپ در زمین مردم ایران ،برای آغاز به اقدام و شعله ورکردن آتش نهفته در بطن جامعه و نیز ریزش یک جا و پیوستن نیروهای وسط به مردم و زدن توپ بطور مشترک با مردم، به دروازه رژیم و حصول به پیروزی نهایی است.این فرصت ناب و طلایی ،ممکن است در هر هزار سال، یک بار، به ملتی تعلق بگیرد.که در یک سو ،یک رژیم جبار و ستمگر، اما تنها و بی کس و منزوی ،قرار گرفته و در مقابل آن، ملتی تحت ظلم و ستم این رژیم ایستاده، که جهانی بعلت منافع مشترک، با آنهاست.این یک گنجینه و غنیمت تاریخی است .نباید آنرا از دست داد.