- یک ناخدا اول نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به کیهان لندن میگوید: «آمریکا اگر اراده کند در فاصلهی بین ۲۴ تا ۴۸ ساعت میتواند نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس را کاملا متلاشی کند.» همین نظامی رده میانی نیروی دریایی به نقل از یکی ار همکارانش در نیروی هوایی میافزاید: «ما در هوا اصلا امکاناتی نداریم که بتوانیم در مقابل آمریکا مقاومت کنیم، اگرچه بعید نیست پدافند ارتش و سپاه بتوانند خسارات و تلفاتی به نیروهای آمریکایی تحمیل کنند.»
احمد رأفت - کیهان لندن
تحریمها ادامه دارند
آمریکا صحبت از تحریمهای جدیدی، علاوه بر آنهایی که روز دوشنبه گذشته اعلام شدند و علاوه بر ۸ مقام نظامی شخص علی خامنهای و «بیت رهبری» را نشانه رفتند، میکند. نام محمدجواد ظریف نیز هر لحظه میتواند در فهرست طولانی شخصیتهای تحریمی جمهوری اسلامی نوشته شود با عواقب سختی که چنین تصمیمی میتواند برای رژیم ایران داشته باشد. اگرچه مطابق توافقی که سازمان ملل متحد با آمریکا دارد، این کشور موظف است برای کسانی که از سوی این نهاد دعوت میشوند ویزا صادر کند، ولی کشور میزبان این حق را برای خود قائل است که از ورود افرادی که میتوانند برای امنیت آمریکا خطری به حساب بیایند جلوگیری کنند. در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، به عنوان مثال، برای حمید ابوطالبی که به عنوان نماینده دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل معرفی شده بود ویزا صادر نشد. در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان هم با حضور یاسر عرفات رهبر وقت فلسطینیها که میبایستی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند، مخالفت شد و برایش ویزا صادر نشد. در حال حاضر نیز دیپلماتهای جمهوری اسلامی اجازه ندارند از محدوده ۴۰ کیلومتری مقر سازمان ملل خارج شوند.
تحریم علی خامنهای و تمام نهادها و سازمانهای وابسته به «بیت رهبری»، نه تنها از نظر سیاسی اهمیت بسزایی دارد و در گذشته تنها چند رهبر یک کشور به عنوان «شخص» مورد تحریم قرار گرفتند، بلکه جلوی ارسال هرگونه کمک مالی به گروههای افراطی اسلامی در پنج قاره را نیز خواهد گرفت. برخلاف ادعای محمدجواد ظریف و برخی دیپلماتهای سابق که لباس اپوزیسیون به تن کردهاند، این تحریمها راه را برای کمک به «مستضعفان» در کشورهای مختلف چون مسلمانان روهینگیای رانده شده از برمه نمیبندد، بلکه مانع گسترش فعالیت افراطیونی میشود که امروز با پولی که از نهادهای زیر نظر علی خامنهای دریافت میکنند به خرابکاری و موشکپرانی و عملیات تروریستی میپردازند.
جنگ و مذاکره یک نتیجه خواهند داشت!
دونالد ترامپ ضمن تکرار دعوت به مذاکره، میگوید «عجلهای در کار نیست. آنها [جمهوری اسلامی] میتوانند بدون تعجیل تصمیم بگیرند.» واقعیت این است که آمریکا، با توجه به اینکه تحریمها تا کنون نتیجه دادهاند، واقعا عجله ندارد و میتواند با صبر و خویشتنداری در انتظار به زانو درآمدن علی خامنهای و جمهوری اسلامی بماند. جمهوری اسلامی در رابطه با دعوت به نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا، دو گزینه بیشتر در مقابل ندارد. یکی جنگ است. این جنگ هر اندازه هم محدود و یا نیابتی باشد، شکست جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت. در رودررویی مستقیم بین دو کشور که میتواند در آبهای خلیج فارس و یا آسمان صورت گیرد، در هر دو حالت برتری آمریکا تعیینکننده است. یک ناخدا اول نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به کیهان لندن میگوید: «آمریکا اگر اراده کند در فاصلهی بین ۲۴ تا ۴۸ ساعت میتواند نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس را کاملا متلاشی کند.» همین نظامی رده میانی نیروی دریایی به نقل از یکی از همکارانش در نیروی هوایی میافزاید: «ما در هوا اصلا امکاناتی نداریم که بتوانیم در مقابل آمریکا مقاومت کنیم، اگرچه بعید نیست پدافند ارتش و سپاه بتوانند خسارات و تلفاتی به نیروهای آمریکایی تحمیل کنند.»
گزینه دوم مذاکره است. آمریکا میگوید هیچ پیششرطی برای آغاز مذاکرات ندارد. البته زمانی که این مذاکرات آغاز شوند، واشنگتن ۱۲ خواستی را که ماهها پیش مایک پمپئو اعلام کرد روی میز قرار خواهد داد. مذاکره نوعی چانهزنی و بده و بستان است. جمهوری اسلامی اگر مجبور به پذیرفتن ۶ خواست از خواستهای دوازدهگانه آمریکا نیز بشود، به عمر ۴۰ ساله خود با یک خودکشی سیاسی پایان خواهد داد. اگر بپذیریم که داستان «نه جنگ و نه مذاکره» علی خامنهای هم یک گزینه است، جمهوری اسلامی در پیامد تحریمهای رو به افزایش در حدی تضعیف خواهد شد که با یک حرکت مردمی و مدنی سازماندهی شده، چون میوهای پوسیده با یک تکان از درخت خواهد افتاد.
باج اروپا برای بقای برجام
جمهوری اسلامی برای مقابله با شرایطی که تحریمهای آمریکا به وجود آورده است، تلاش دارد با رو کردن مجدد تهدید های اتمی راهی برای بقای خود بیابد. مهلت ۶۰ روزه جمهوری اسلامی به چند کشور باقیمانده در برجام روز ۷ ژوئیه یا ۱۶ تیر به پایان میرسد. مقامات ایران، مرتب در این روزها تکرار می کنند که کاسه صبرشان لبریز شده و اگر تهران نتواند نفت خود را بفروشد قدم به قدم یا یکباره از این توافق خارج خواهد شد. در اینجا نیز جمهوری اسلامی در مقابل خود دو گزینه دارد. اگر سیاست کنونی مبنی بر نقض برخی تعهدات را که به خودی خود به معنای خروج از برجام نیست ادامه دهد، چه بسا خواهد توانست امتیازات ناچیزی به دست آورد و اروپا نیز گویا حاضر به پرداخت باج محدودی برای نگه داشتن جمهوری اسلامی در برجام خواهد بود.
واریز کردن چند میلیون دلار به صندوق خالی ساز و کار مالی موسوم به «اینستکس» از سوی برخی کشورهای اروپایی، تقاضای امانوئل ماکرون از دونالد ترامپ برای کاهش تحریم نفتی، رد درخواست آمریکا مبنی بر حضور نظامی ناتو در خلیج فارس برای جلوگیری از اقدامات ماجراجویانه سپاه، از جمله باجهایی هستند که اروپا آماده پرداخت آنها برای جلب رضایت علی خامنهای و آرام کردن جمهوری اسلامی است. ولی این سیاست، بازی خطرناکی است که تنها در یک محدوده زمانی می تواند پاسخگو باشد. تلاش اروپا، که حتا بیش از آمریکا نگران برنامه های موشکی جمهوری اسلامی و سیاست های مخرب این کشور در خاورمیانه است، برای بستن دست و پای جمهوری اسلامی نمی تواند از طریق باج دادن و مماشات دنبال شود. در ۴۰ سالی که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، رهبری فرقهای این کشور تا کنون هرگز بدون فشار تن به خواستهای منطقی جامعه جهانی نداده است. از معاهده الجزایر تا برجام، همیشه جمهوری اسلامی در پیامد فشارهای بینالمللی عقبنشینی کرده است.
گزینه دیگر رژیم ایران در رابطه با برجام، خروج یکطرفه جمهوری اسلامی از توافق اتمی است، که هر چندگاه یکبار از سوی مقامی در ایران مانند پرچم تکان داده میشود. خروج از برجام اما چنانکه سه وزیر خارجه اروپایی در نامه اخیرشان به محمدجواد ظریف هشدار دادهاند، بازگشت فوری کلیه تحریمهای اروپا را به دنبال خواهد داشت و پرونده هستهای جمهوری اسلامی بار دیگر روی میز شورای امنیت قرار خواهد گرفت. این گزینه در عمل کار را برای آمریکا و متحدانش در منطقه آسان خواهد کرد چرا که تشکیل یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی که برجام را ترک کرده است، به آسانی امکانپذیر خواهد بود
لیبی، ترکیه را به رویارویی نظامی تهدید کرد