موضوع دکتر نجفی از روز سه شنبه گذشته (۷خرداد) ناگهان به ترند اول خبرها و تحلیلها بدل شد که بخشی از آن ناشی از فضای مجازی است که همه احساس تکلیف میکنند درباره همه چیز اعلام نظر کنند. گمان نگارنده اما این بود که تا روشن شدن همه ابعاد و زوایا نباید داوری شتاب زده کرد و از مواضع کلی فراتر رفت. اما در میان صدها نوشته و خبری که مشاهده کردم یک نکته اساسی مغفول مانده بود نکتهای که در آن دکتر نجفی یک برونداد هشدارآمیز است نه یک فعال مایشا. این گفتار در صدد اثبات یا نفی فرضیههای گوناگون درباره طراحی یااتفاقی بودن این حادثه نیست. موضوع و دلایل قتل هرچه باشد مهم تر از آن افتادن فرد در فرایندی است که منجر به اتفاقات بعدی میشود. نگارنده، قضیه دکتر نجفی را در درون کشمکشهای جناحها و یا فرضیههای امنیتی نمیآورد که هنوز نیازمند اطلاعات دقیق تر است و واقف است که هرگاه قتلی موضوع کشمکش جناحهای سیاسی شد، اولین قربانی آن حقوق قانونی دوسوی پرونده (قاتل و قربانی) است چه آن زمان که جلال الدین فارسی در پی یک قتل، مسئولیت گرفت چه زمانی که نجفی در پی یک قتل فعلا روانه زندان شده است.
من کل روند ازدواج دوم نجفی تا قتل شوک آور سه شنبه را یک انتحار میدانم. بر این اساس خودکشی دکتر نجفی را بیشتر از نوع خودکشی صادق هدایت و صمدبهرنگی میشناسم تا انواع دیگر به ویژه که مخالفان حکومت در زمان پهلوی مرگ صمد را زیر انبوهی از رازها پنهان کردند و این را به کرسی نشاندند که مرگ صمد یک دسیسه امنیتی بود.
انتحار دکتر نجفی از جهاتی به این دو شباهت داشت. صرفنظر از وجود برخی ضعفهای شخصی، از این جهت به هدایت شبیه بود که او در سالهای اخیر به شدت مایوس و سرخورده از شرایط سیاسی کشور و ناامید از تغییر بود و به نوعی نیهیلیسم کشیده شد که در جزییات ازدواج دومش ظهور داشت.
تمرکز عمومی بر قتل میترا استاد ذهنها را از مسئله اصلی تری گمراه کرده است. این قتل در قله فرایندی واقع شده که آن فرایند مهم است و این قتل میتوانست پایانش باشد یا نباشد و خودکشی یا دیگر کشی برای کسب آرامش فقط یکی از انواع رفتارهای محتمل در فرایند نیهیلیسم هستند. نیهیلیسم یک فرایند است که درجات مختلف شدید و ضعیف دارد و در درازای زمان بر اثر ناکامیها و ناتوانی از تغییر و مقهور بختک جبر شدن و فروریختن باورها و ایمانیات حاصل میشود که اغلب افراد، آن را در سپهر عمومی پنهان میکنند و حتی برخلاف آن ظاهر میشوند که نوعی نیهیلیسم نقابدار است، به همین دلیل حوزه خصوصیشان میتواند ظرفیت افشاگری پیدا کند. مبتلایان به نیهیلیسم سیاسی یا عقیدتی یا اخلاقی یا هر سه، نسبت خاصی با جناحهای سیاسی خاص ندارند و در گروههای مختلف، تنها درجات و اَشکال بروز و ظهور آن متفاوت میشود. برخی ان را مدیریت میکنند، برخی به دارو پناه میبرند و نتیجهاش این است که در ایران مصرف فلوکستین و داورهای آرام بخش و ضدافسردگی جزو بالاترین رتبهها در دنیا است. برخی هم قادر به مدیریت آن نیستند و دچار فروپاشی ذهنی میشوند. گسستن باورها به گسستن رفتارها میانجامد. دلزدگی، خستگی و دورویی حتی دامن گروههای به ظاهر پیروز و در قدرت را هم میگیرد. کسانی که احکام سنگینی را با ادبیات به شدت ارزشی صادر میکردند صراحتا در گفتگوهای خصوصی از بی باور بودن به آن سخن میگویند و برخیشان هم البته شناخته و گرفتار شدهاند. همچنین در زندان افرادی را مشاهده کردم که پای ثابت برخی هیأتهای معروف بودند و به گفته خودشان در سال ۸۸ از هیات با چماقهای نتراشیده به حرکت در آمدند و «چه سرهایی را از فتنه گران میترکاندند» اما در زندان داشتند بازجویی درباره یک خانه امن غیراخلاقی میدادند که تصور لو رفتنش را هم نمیکردند و البته خودشان میگفتند بازجو هنوز ازسفرهای جمعی آنها به دوبی و قایق سواری با اُناث خاص خبر ندارد. نگاهی به فرزندان مسئولانی بیندازید که ارزش مدار شناخته میشدند ولی تصاویر زندگیشان در بلاد فرنگ در اینترنت غوغا کرده است. به آنانکه وقتی از مرزهای ایران دور شدند بنگرید که چگونه ناگهان در هیات دیگری ظاهر و اسباب شگفتی دیگران شدند. به خیل جوانان و حتی بزرگسالان سرخورده بنگرید که سرگردانند و دور و بر ما پر است از اینها. شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی، نجفیهای زیادی را در انبان خود دارد که ممکن است اشکال دیگر بروز و ظهورش، موجودیت نظام سیاسی را هم در معرض تهدید قرار دهد. اتفاقا دکتر نجفی یکی ازصادق ترین آنها بود که خود را افشا کرد. وقتی شخصیتی با دانش و تجربه و توان دکتر نجفی به این نقطه برسد یک زنگ هشدار به همگان است. آمار بازداشت شدگان متهم به جاسوسی در برخی مراکز امنیتی و نظامی که بسیاری از زندانیان، در زندان این متهمان را دیدهاند و یا پشت پردههای فاجعه ملارد که به شهادت سردار تهرانی مقدم وعدهای دیگر انجامید و کم و بیش در این چندسال دربارهاش اطلاعاتی از سوی برخی مقامهای رسمی منتشرشده، جلوههای دیگری از پدیده نیهیلیسم است. نیهیلیسم مایه بی انگیزگی است و پوچ انگاری. آنچه موجب شگفتی همگان شده این است که از دکتر نجفیِ رتبه ممتاز دانشگاهها و مدیر باتجربه، انتظار این رفتار را نداشتند در حالی که از نظر خود او در پایان این فرایند، او پیش از قتل به عنوان دکتر نجفی تمام شده بود و دیگر آن فرد گذشته وجود نداشت که بازدارنده باشد.
پس از خبر بهت آور سه شنبه همه بسیج شدهاند برای آنالیز شخصیت نجفی و فهم این اتفاق در حالی که اگر همین کار را پیش از ان انجام میدادند چنین حادثهای رخ نمیداد. نتیجه اینکه درباره تمام کسانی که وارد حوزه مسئولیتی در هرسطحی میشوند اگر از همان ابتدا و نیز در دوره مسئولیت، پیوسته این آنالیزهای شخصیتی، آزادانه انجام گیرد، علاج واقعه قبل از وقوع خواهد شد.
روزنامه سازندگی شماره ۳۸۵ دوشنبه۱۳خرداد۱۳۹۸ ص ۳ (برخی عبارات این مقاله برای ارائه به روزنامه حذف شدند)
http://www.emadbaghi.com/archives/001581.php
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
فیس بوک Emadbaqi@
آنها کار را یکسره خواهند کرد، ئالان توفیقى
یک اتفاق ساده، ویدا فرهودی