مهدی خلجی در صفحه فیس بوک خود نوشت:
حال که پروندهی قضائی خانم مرجان شیخالاسلامی آلآقا روند دادرسی مبهم و نامشخصی پیدا کرده و شائبهی تأثیر رابطهی ما بر پروندهی ایشان، کمابیش، از میان رفته است، هنگام آن رسیده که این واقعیت را به آگاهی دوستان و اهل خبر برسانم که ما مدتی بسیار کوتاه در عقد ازدواج هم بودیم، هرگز زیر یک سقف زندگی نکردیم (ایشان تورنتو زندگی میکنند و من واشنگتن)، و حکم قطعی طلاق ما مدتی پیش صادر شده است. من از جزئیات فعالیتهای اقتصادی ایشان نه هرگز اطلاعی داشتهام و نه سواد بازرگانی برای سر درآوردن از مسائل اقتصادی دارم.
اکنون هم از دار دنیا فقط چند هزار جلد کتاب دارم و بس. مالک هیچ خانه و خودرویی نیستم و هیچجا پشیزی پسانداز ندارم.
نه کاسبزاده بودهام و نه برای امرار معاش جز به قلم و فعالیتهای فرهنگی تکیه کردهام.
من برای نوشتن چنین متنی، چند ماهی صبر پیشه کردم، چون آب به حدی گلآلود بود که هر آنچه میگفتم در گل گم میشد.
هرچند عذرخواهی مقدمات و پیامدهای دردناک و دشواری برای فرد دارد و معمولاً در ممالکی مانند میهن ما رسم جاری نیست، اکنون اعلام میکنم که از افکار عمومی، از همه کسانی که طی دو دههی گذشته به من اعتماد کردند، دعوت مرا برای کاری پذیرفتند، از اعتبار قلمی من حمایت کردند و در حق من گمان نیک بردند، سخن مرا صادقانه یافتند و به صدق شنفتند، برای بیخبریها و سهوها و سهلگیریهایم در ماجرای ارتباطم با ایشان، از صمیم دل پوزش میخواهم.
حال که سکوت را شکستهام، با اعتراف به این که مستحق ملامت دوستان خود هستم، اگر ابهام و پرسشی در ذهن دوستداران من وجود داشته باشد، با کمال میل و در عین راستی، میکوشم بدان پاسخ دهم.
احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است.